– اگر تهران عقبنشینی نکند و بخشی از نیروهایش را از سوریه خارج نکند ما شاهد جنگ منطقهای دیگری علیه ایران و حزبالله در سوریه خواهیم بود.
دو روز پیش کوه «عزان» واقع در جنوب حلب، به وسیله یک عملیات نظامی مرموز به لرزه درآمد. اگرچه یک منبع حکومتی وابسته به دولت سوریه ادعا کرد که آتش عظیم برآمده از صدای مهیب انفجار از اتصال کابلهای برق بود، اما این توجیه ساده نتوانست واقعیت بمباران نظامی دقیق و سنگین را پنهان کند. با توجه به اینکه هیچ کس مسئولیت این بمباران سنگین را به عهده نگرفت، به نظر میرسد که کار اسرائیل بوده است.
اهمیت این بمباران در آن است که در واقع یکی از پایگاههای محکم سپاه پاسداران جمهوری اسلامی که احتمالا افراد آن پس از تهدیدهای کاخ سفید به انجام عملیات نظامی آنجا را ترک کردهاند، مورد هدف قرار داد.
در این هفته عملیات نظامی در سوریه به گونهای تقسیم شده بود. حملات موشکی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا و فرانسه مراکز مرتبط با سلاحهای شیمیایی از قبیل کارخانهها، کارگاهها وانبارها را هدف قرار داد و حملات نظامی اسرائیل علیه پایگاههای سپاه و حزبالله متمرکز شد نه نیروهای اسد. البته در همه این حملهها نیروهای روسیه هدف قرار نگرفتند و روسیه نیز با این عملیات نظامی مقابله نکرد و برای دفاع از متحدانش [رژیمهای ایران و سوریه] وارد میدان نشد.
پیش از این رویدادها ما شاهد وزیدن بادهای جدیدی در منطقه به ویژه در سوریه شده بودیم. اسرائیل روز جمعه، ۱۳ آوریل، در بیانیه رسمی اعلام کرد، در ماه فوریه گذشته یک هواپیمای بدون سرنشین ایرانی برای دومین بار وارد حریم این کشور شد؛ تل آویو این اقدام را «خطری بزرگ» که برای نخستین بار دو کشور ایران و اسرائیل را در معرض رویارویی مستقیم نظامی قرار میدهد، توصیف کرد.
تلآویو در بیانیه خود با تمرکز بر روی این حادثه، اعلام کرد :«هواپیمای بدون سرنشین ایرانی که وارد فضای هوایی اسرائیل شده بود تنها یک پهپاد معمولی برای جاسوسی یا جمعآوری تصاویر از مناطق نظامی نبود بلکه تمام تحلیلها وبررسیهای انجام گرفته درباره این هواپیمای بدون سرنشین که توسط اسرائیل سرنگون شد، نشان می دهد، هواپیمای ایرانی در یک عملیات نظامی سازمانیافته فرستاده شده» و بر اساس این شواهد آن را تحولی بزرگ وخطرناک در جنگ برشمرد.
به نظر میسد، اسرائیل در نهایت سیاست مقابله با ایران در سوریه را درپیش گرفت. این سیاست باعث بُر خوردن برگهای بازی در سوریه خواهد شد. در این میان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در اقدامی بیسابقه به کشته شدن هفت تن از فرماندهان خود در پایگاه نظامی «تیفور» در استان حمص اعتراف کرد اما با وجود تهدید و شاخ و نشان کشیدن برای انتقام از اسرائیل تا کنون هیچ پاسخی به این عملیات نداده کما اینکه متحد روسیاش نیز در عملیات هوایی اسرائیل از آن دفاع نکرد.
این تحولات تصویر «مضحکی» از «پیروزی» سه رئیس جمهور روسیه (پوتین)، ایران (روحانی) و ترکیه (اردوغان) را در اذهان تداعی میکند. دو هفته پیش «پیروزشدگان» در آنکارا با همدیگر ملاقات کردند و چنان از سوریه سخن گفتتند که گویی جنگ سوریه به پایان رسیده و آنها برنده نهایی جنگ شدهاند. اما درواقع میبینیم که وضعیت پیچیدهتر میشود و ممکن است حملات موشکی سهگانه ایالات متحده و بریتانیا و فرانسه در پاسخ به استفاده اسد از سلاحهای شیمیایی، جای خود را به حملات جدید اسرائیل به سوریه به بهانه وجود پایگاههای نظامی ایران و تهدیدات هواپیماهای بدون سرنشین تهران بدهد.
اسرائیلیها اکنون با احتیاط و فعالانهتر از هر زمان دیگری وارد عرصه سوریه میشوند. حضور فعالانه این عامل جدید، پیامی مهم برای نیروهای ایران وسرنوشت آینده آنها در سوریه دارد. اگرچه آتش ناشی از بمباران جنگندههای اسرائیلی بسیار کوچکتر از آتش بمباران دولتهای غربی است اما ضربات اسرائیل دقیقتر، سرنوشتسازتر و موثرتر هستند.
اسرائیل طی هفت سال جنگ داخلی سوریه بیشتر نقشی نظارهگر را داشت وهمیشه به طرفهای متنازع به ویژه داعش، جبههالنصره و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نسبت به خطوط قرمز خود هشدار میداد و همه طرفهای نزاع نیز تقریبا به رعایت حدود و خطوط قرمز اسرائیل پایبند بودند به همین دلیل تلآویو از استمرار جنگ و کشت و کشتار میان دشمنانش در سوریه راضی بود. اما وقتی جنگ تقریبا فروکش کرد و سهم حضور ایران در سوریه بیشتر شد و از سویی ترکیه هم تنها به پاکسازی مناطق مرزیاش از وجود کردهای مسلح بسنده کرد، اسرائیل تصمیم گرفت استراتژی خود را تغییر دهد.
استراتژی رهبران جمهوری اسلامی این است که مناطق غربی ایران و عراق و سوریه و لبنان را به هم متصل و زیر کنترل داشته باشند تا بتوانند از این کنترل گسترده به عنوان ابزاری برای مذاکره با اسرائیل یا هر کشور دیگری در آینده استفاده کنند. پروژه جمهوری اسلامی در این زمینه یک پروژه قدیمی است که پیشتر از طریق حزبالله در لبنان و از طریق حماس در غزه پیاده میشد.
حملات اسرائیل تا کنون چندان زیاد نبوده و تنها به حمله علیه سپاه پاسداران ایران و شبهنظامیان تابع آن مانند حزبالله لبنان، عصائب اهلالحق عراقی و فاطمیون افغانستانی محدود بود. البته هنوز کسی نمیداند اسرائیل چند بار تا حالا به آنها ضربه زده چون دو طرف ضارب و مضروب این حملات را اعلام نمیکنند و تنها وقتی برخی از این عملیات فاش میشود که به رسانههای دو کشور درز پیدا میکند. بنابراین اگر راه حل سیاسی سوریه به بنبست برسد گروههای مسلح سوری نیز از وضعیت جدید استفاده خواهند کرد و به جنگ نامنطم چریکی علیه نیروهای رژیم ایران روی خواهند آورد.
فشارها بر حکومت ایران بسیار زیاد، جدی و طاقتفرسا شده است. به نظر من اگر تهران عقبنشینی نکند و بخشی از نیروهایش را از سوریه خارج نکند ما شاهد جنگ منطقهای دیگری علیه ایران و حزبالله در سوریه خواهیم بود.
این رویدادها در کنار فشارهای بینالمللی و تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران، به سقوط بیسابقه ارزش تومان منجر شده است.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده :عبدالرحمن الراشد
*ترجمه از کیهان لندن