محسن هاشمی یا عارف؛ کدام مناسب شهرداری تهران است؟ /آیا دلار تضعیف میشود؟ /٤ مولفه یک ارتش محبوب/سلبریتیها از ما چه میخواهند؟
خداحافظی با اسکناس آمریکایی، پرده آخر فیلترینگ تلگرام، کوچ بزرگ دولتیها از تلگرام، زیان همگانی از افزایش نرخ ارز، حادثه مرگبار هلیکوپتر امداد، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان وزارت اطلاعات مبنی بر مبارزه با شریانهای اصلی فساد، تاکید رئیس جمهور بر اقتدار بازدارنده، تنشزدایی، حسن همجواری از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
روزنامههای امروز پنج شنبه ۳۰ فروردین در حالی آخرین هفته فروردین ماه را به پایان رساندند که در شماره امروزشان بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات مبنی بر جدی گرفتن نفوذ و مبارزه با شریانهای اصلی فساد از یک سو و سخنان رئیس جمهور در مراسم روز ارتش مبنی بر لزوم اقتدار بازدارنده، تنشزدایی، حسن همجواری از محورهای اصلی عناوین روزنامهها محسوب میشود. کوچ تلگرامی دولتیها به پیامرسانهای داخلی و جایگزینی یورو و دلار در مبادلات ارزی نیز از دیگر عناوینی است که به خاطر اهمیت موضوع در صفحات نخست روزنامهها قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محسن هاشمی یا عارف؛ کدام مناسب شهرداری تهران است؟
سیدحمید حسینی فعال اقتصادی و سیاسی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:این روزها نام دو گزینه محسن هاشمی و محمدرضا عارف بیش از هر فردی برای کرسی شهرداری در فضای مجازی و رسانهها به چشم میخورد از این رو باید اذعان داشت که سابقه و تخصص در امور شهری در انتخاب شهردار بسیار اهمیت دارد. همچنین شهردار علاوه بر سابقه و تخصص باید یک شخصیت ملی باشد و همچنین از توان لازم برای تعامل با ارکان نظام برخوردار باشد. خوشبختانه هر دو گزینه مطرح، هاشمی و عارف از ویژگیهای مذکور برخوردارند و اگر شورای شهر تهران بر روی هر دو گزینه اجماع کند به نظر میرسد که گامیرو به جلو برداشته است و دیگر شاهد مسائل گذشته شورای اسلامی شهر تهران نخواهیم بود. اما اگر بنا باشد اعضای شورای شهر میان عارف و هاشمی یکی را انتخاب کنند قطعا این گزینه باید محسن هاشمی باشد؛ زیرا عارف در مجلس به ویژه فراکسیون امید نقش موثرتری میتواند ایفا کند.
از سویی سن و سال عارف نسبت به محسن هاشمی بالاتر بوده و به همین دلیل هاشمی نسبت به عارف برای کرسی شهرداری تهران بسیار مناسبتر است. علاوه بر این هاشمی سابقه فعالیت در مترو شهرداری تهران را در کارنامه خود دارد و نیز طی یکسال گذشته در شورای شهر تهران با زیر و بم امور شهری آشنا شده است؛ همچنین هاشمی از منظر سن و سال توان اجرایی بالاتری دارد؛ بنابراین تصور میرود که شورای شهر روحیه همکاری بیشتری با محسن هاشمی دارد. اما در این میان برخی معتقدند که اعضای شورای شهر باید به میثاق خود با مردم تهران پایبند باشند و درهمان شورا در کنار یکدیگر همکاری کنند و از مسئولیت خود به خاطر شهرداری کنارهگیری نکنند. اما مساله این است که امروز شهر تهران به فردی توانمند و با انگیزهای مانند هاشمی نیاز دارد تا در نهایت انتخاب او به حل مشکلات شهر تهران بینجامد. زیرا رئیسکنونی شورای شهر تهران راهکارهای بسیاری برای حل بحرانهای شهر تهران دارد؛ بنابراین نباید یک نیروی توانمند تنها به خاطر میثاقنامهای که به هیچ روی مشخص نیست بر چه اساس و مبنایی نوشته شده، راه دیگران را سد کرد. از سویی اگرچه نجفی فرد فرهیخته و اثرگذاری است، اما او به هیچ روی برای جایگاه شهرداری مناسب نبوده است؛ بنابراین تکرار پایبندی بر میثاق میتواند شهر تهران را به عقب براند و مشکلات را همچنان پس از چهار سال در جای خود حل نشده، باقی بگذارد به همین دلیل فرزند ارشد آیتا… هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد بسیار تکنوکرات، شفاف، بدون حاشیه و متخصص برای شهرداری بسیار مناسبتتر است. در حالی که عارف تجربه کار شهری ندارد و نباید تنها براساس معیارهای سیاسی دست به انتخابی زد که این انتخاب منجر به ناامیدی مردم و باقی ماندن مشکلات در شهر تهران شود و در نتیجه انتخاب نامناسب، جامعه را در انتخابات آتی از جریان اصلاحات رویگردان کند. زیرا اصلاحطلبان در صورتی میتوانند در دورههای آتی هم کرسیهای شورا و مجلس در اختیار بگیرند که عملکرد مطلوبی از خود باقی بگذارند در غیر این صورت مردم هیچ پیمانی با هیچ جریان سیاسی نبستهاند که ناگزیر به رای به آنها باشند؛ بنابراین اصلاحطلبان باید خواسته و انتظارات مردم تهران را در نظر بگیرند و قویترین نیروی خود را در راس شهرداری قرار دهند تا پاسخگوی مطالبات مردم تهران باشند. اما افرادی که از همان ابتدا این مساله را مطرح کردند که اعضای شورا نباید از شورای شهر به هر دلیلی خارج شوند هدفشان جلب رضایت مردم نبود بلکه این عده درصدد بودند که هاشمی شهردار تهران نشود؛ بنابراین جریانات سیاسی باید از منافع فردی و جناحی خود بگذرند و نیروی اصلح و مورد اعتماد را به مردم پایتخت معرفی کنند.
آیا دلار تضعیف میشود؟
روزنامه قانون در بخشی از گزارشی که در شماره امروزش با عنوان تضعیف دلار چاپ کرده نوشت: سیطره قوی دلار بر بازار ارز و آشفتگی که طی ماههای اخیر در این بازار پا گرفت، دولتمردان و مسئولان را برآشفت. اواسط سال گذشته بود که افزایش قیمت دلار آغاز شد، به طوری که نرخ دلار از حدود سه هزار و ۷۰۰ تومان در اوایل ۱۳۹۶، به حدود پنج هزار تومان در اواخر این سال رسید. نرخ یورو نیز در این مدت هم پای دلار به روند افزایشی خود ادامه داد. همه این اتفاقات در حالی رقم میخورد که مسئولان دولتی طی این مدت بارها رشد نرخ ارز را حبابی دانسته و وعده کاهش قیمتها را میدادند. این افزایش قابل توجه نرخ دلار تا آنجا پیش رفت که هفته گذشته اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری ایران گفت که عرضه دلار به قیمت بیشتر از ۴۲۰۰ تومان قاچاق محسوب میشود و از این پس ارز مورد نیاز کشور در تمامی امور از طریق بانک مرکزی و صرافیها و بانکهای تحت کنترل بانک مرکزی عرضه خواهد شد. از طرفی چند روز پیش نیز بانک مرکزی جمهوری اسلامی در اطلاعیه شماره هشت خود در ۲۵ فروردین، تمام صرافیها را تا اطلاع ثانونی از خرید و فروش ارز بهصورت اسکناس منع کرد.
بانک مرکزی اعلام کرده است که فروش ارز بهصورت اسکناس تنها از طریق بانکها انجام خواهد شد. به این ترتیب دولتمردان به تکاپو افتادند و تصمیم گرفتند تا نقش دلار را در اطلاعات و دادههای مالی کاهش دهند تا وضعیت بازار ارز در داخل کشور رنگ آسایش به خود ببیند. به دنبال این اتفاقات در جلسه روز گذشته هیات دولت، بانک مرکزی موظف شد نرخ برابری ریال در مقابل یورو را به صورت مستمر اعلام و مدیریت کند. همچنین کلیه وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی موظف شدند تا ارز یورو را به عنوان ارز مبنای گزارشگری و انتشار آمار، اطلاعات و دادههای مالی خود مورد استفاده قرار دهند. براساس این تصمیم، هیات وزیران کلیه وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی را موظف کرد ارز یورو را به عنوان ارز مبنای گزارشگری و انتشار آمار، اطلاعات و دادههای مالی خود مورد استفاده قرار دهند.
یکی از دلایل افزایش ارزش پول ملی، تقاضای پول ملی توسط سایر کشورهاست. یعنی نباید از این موضوع غافل شویم و فکر کنیم ارزش پول ملی صرفا ناشی از تولید ناخالص ملی است. اگرچه این مضوع درست است و اگر تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کند و از قدرت رقابت بالایی برخوردار باشد، صادرات کشور افزایش پیدا میکند. به دنبال آن ارزآوری افزایش مییابد و با عرضه آن در داخل کشور، نرخ ارزهای خارجی در ایران کاهش پیدا میکند و ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت. این یکی از پیامدهاست که از طریق عرضه و تقاضای ارز خارجی به موضوع به دست میآید، اما اگر از به عرضه و تقاضای ریال نگاه کنیم و شرایطی را فراهم کنیم که تقاضای ریال افزایش یابد. به طوری که کشورهای منطقه تومان و ریال ایران را بخواهند، تقاضای ریال بالا میرود و ارزش ریال در مقابل سایر ارزها افزایش پیدا خواهد کرد. اگر در مبادلات خود پیمان دوطرفه بسته شود، میتوان شرایطی را فراهم کرد که ایران ارز آن کشورها را قبول کند و آنها نیز پول ملی ایران را بپذیرند. شرط آن این است که نیاز به تقاضا برای ارز خارجی را کاهش دهیم. چگونه میتوانیم کاهش دهیم؟ زمانی که واردات را مدیریت کنیم و تقاضا برای واردات را کاهش دهیم. یا اینکه واردات را از کشورهایی وارد کنیم که یورو و دلار از ما طلب نمیکنند. با این کار عرضه و تقاضای ارز داخلی و خارجی را مدیریت کردیم. صرفا نباید به دنبال مدیریت عرضه و تقاضای ارز باشیم در ارزش پول ملی، بلکه باید ارز داخلی را نیز مدیریت کنیم. به طور کلی تصمیمی که در هیات دولت گرفته شده است به نوعی مقابله با دلار است و یک قدم به جلو است اما این موضوع کافی نیست. اینکه ارز دیگری را جایگزین کنیم حرکتی در مقابله با دلار است، اما بحث ما صرفا مقابله با دلار نیست. بحث ما این است که میخواهیم قدرت پول ملی را افزایش دهیم. اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم باید اقدامات دیگری را انجام دهیم که این اقدامات مواردی بود که گفته شد.
٤ مولفه یک ارتش محبوب
عباسعلی منصوریآرانی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم و رییس سابق دانشگاه دافوس جنگ در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد که در صفحه نخست خود تصویری از سخنرانی رئیس جمهور و رژه نیروهای ارتشی به مناسب روز ارتش را چاپ کرده نوشت: ارتش جمهوری اسلامی ایران در آستانه چهارمین دهه پیروزی شکوهمند انقلاب همواره محل اتکا و اعتماد جامعه بوده و در این میان، هرگز از مسیر و اهداف خود خارج نشده که به نظر میرسد حرکت در چارچوب اصولی و رعایت ٤ مولفه اساسی که الگو و نقشه راه ارتش است علت اصلی این مهم بوده است.
شاید یکی از مهمترین موضوعاتی که ارتش جمهوری اسلامی ایران در این ٤ دهه گذشته بر آن پایه حرکت کرده، اولا چارچوبی بوده که قانون اساسی برای فعالیت ارتش تبیین کرده و محوریت ارتش را ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ارتش مکتبی و انقلابی کاملا مشخص کرده که ارتش ضمن حفظ و حراست از جغرافیا و مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشور، به حراست از کیان و استقلال نظام نیز بپردازد. بنابر این، تنظیم شاکله حرکتی ارتش بر مبنای قانون اساسی که مورد وفاق ملی است، بسیار حایز اهمیت است. رهنودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری تاثیر بسزایی داشته که ارتش به ٤ مولفه اساسی توجه کند. نکته اول بحث نیروی انسانی و تعریفی است که از نیروی انسانی در ارتش جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که نیرویی متعهد، متخصص، خلاق، شجاع، پاکدست و مستقل و بهلحاظ سیاسی متعلق به انقلاب و مردم که این شاخصهای بسیار مهم است که نیروی انسانی ارتش ما را به نیرویی تبدیل کرده که مردم احساس میکنند میتوانند به آن تکیه کنند و میتواند مورد افتخار مردم و کشور باشد. نکته دوم در بعد استراتژی، ارتش بر مبنای دکترین جمهوری اسلامی ایران که استراتژی و دکترین بازدارندگی است، مشی خود را در همین مسیر استوار کرده و طراحی، تعریف و اجرای تاکتیکها و تکنیکهای بازدارندگی را در دستورکار خود قرار داده و متناسب با این تاکتیکها و تکنیکها سعی کرده آموزشها و افزار و تسلیحات خود را تولید کند. بنابر این نکته سوم بعد از استراتژی، همین تکنیکها و تاکتیکهایی است که در نقشهراه ارتش جایگاهی کلیدی دارد. چهارمین مولفه نیز تولید افزار، تسلیحات و تجهیزات بر مبنای این تکنیکها و تاکتیکها است. همگی بهخوبی میدانیم منطقه ما، منطقهای دارای حساسیتهای استراتژیک و ژئوپولتیک است و شرایط سیاسی منطقه حکم میکند که آموزشها، مانورها و رزمایشهای ارتش و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بطور عام، بهصورت مشترک و هماهنگ پیش ببرند و قدرت تسلیحاتی ارتش و نیروهای مسلح ما، بالاترین قدرت جهان اسلام باشد. در شرایطی که تفکر ما نسبت به کشورهای همسایه گسترش روابط است، این قدرت در خدمت جهان اسلام و موجب همدلی بیشتر با کشورهای همسایه برای برخورد با قدرتهای تجاوزگر و مقابله با گروههای تروریستی است تا بتوانند بیش از پیش ثبات را در منطقه عملیاتی کنند. بدیهی است که این قدرتمندی نیروهای مسلح بهصورت عام و ارتش جمهوری اسلامی به صورت خاص موجب میشود که مسوولان بتوانند در گفتوگوها و مذاکرات سیاسی با قدرت تمام وارد شده و عوامل اقتصادی بتوانند اهداف خود را با صلابت جامه عمل پوشانده و در بعد فرهنگ و اجتماع نیز با سربلندی در مسیر آرمانها پیش بروند. آنچه که همین روز گذشته و در سالروز ارتش ازسوی رییسجمهوری مورد تاکید قرار گرفته و همواره ازجانب مقام معظم رهبری و سایر مسوولان نیز مورد توجه قرار میگیرد، این است که ارتش همواره محل اتکا و اعتماد مردم بوده و میتواند تکیهگاهی مطمئن برای مردم، کشورهای منطقه و جهان اسلام باشد. در این راستا، ارتش جمهوری اسلامی ایران خود را متعلق به مردم و انقلاب میداند و باتوجه به تاکیدات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری تاکید داشتند که ارتش به وظیفه اصلی خود یعنی تقویت آموزشها، تکنیکها و تاکتیکها، بهروز کردن خود و ارتقای توان عملیاتی خود بپردازد، بدیهی است که حرکت در این مسیر، عملاً فرصتی برای آنکه ارتش بخواهد به مباحث اقتصادی و هرگونه بحثی به جز هدف اصلی خود بپردازد، باقی نمیگذارد و ارتش نیز هرگز با پرداختن به این امور فرعی، از وظایف اصلی خود غفلت نمیکند. ارتش با جدیت به این مهم توجه دارد که از هر حرکتی که ممکن است به این اقتدار خدشه وارد کند یا نگرانی در مردم ایجاد کند، از آن اجتناب کرده و همین باعث شده که محبوبیت ارتش درمیان آحاد مردم بسیار بالا باشد و مردم به معنای واقعی کلمه ارتش جمهوری اسلامی را دوست داشته باشند.
سلبریتیها از ما چه میخواهند؟
صادق فرامرزی در یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: حمایت از دولت هزینه اجتماعی بالایی دارد؛ این گزاره دیگر نه در حد فرضیه و گمان که در قامت پیشفرضی ثابت در معادلات سیاسی لحاظ میشود. دولتی که یکسال پیش و درست در چنین روزها و ایامی با همه توان به دنبال هزینهسازی اجتماعی برای مخالفت با راه ناتمام خود بود، این روزها از لحاظ حمایت و اعتبار اجتماعی از عرش به فرش رسیده است. در باب چرایی این امر سخن و تحلیلهای زیادی به زبان آمده، اما شاید بتوان کلیدیترین عوامل را از یکسو رکود مدیریتی دولتمردان در جهت اصلاح مطالبات اولویتدار دانست و از سوی دیگر آن را ماحصل رادیکالیسم اجتماعیای دانست که از سوی رئیسجمهور و معاون اول او در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی و برای مهار رقبا در پیش گرفته شد.
۱- سلبریتیها فارغ از جایگاه شخصی، میل و رغبت ایدئولوژیک و میزان تاثیرگذاریشان، همگی در یک عنصر ذاتی اشتراک دارند و آن چیزی نیست جز نسبت داشتن با دیده شدن. سلبریتیای که به هر دلیل عمد و غیرعمد و خواسته و ناخواستهای دیده نشود، پس از گذر مدتی کوتاه دیگر سلبریتی محسوب نمیشود. بدین ترتیب بدون هیچ قضاوت ارزشیای در تحسین یا تقبیح این ویژگی باید توجه داشته باشیم که سلبریتیها در عرصه سیاست اساسا محصول محیطی هستند که در آن توانایی شو و نمایش سیاسی را داشته باشند و در همین باب اگر آنان را در قیاس با «روشنفکران» به عنوان دیگر قشر تاثیرگذار مورد بررسی قرار دهیم، شاهد این تفاوت بارز خواهیم شد که روشنفکران در معنای عام کلمه همواره با ویژگی تودهگریزی خود سعی میکنند بدون حضور مستقیم در جامعه و از راه انتقال اندیشه بر زمین و زمانه خود تاثیر بگذارند، اما سلبریتیها همه تلاش خود را معطوف آن میکنند با حضور مستقیم در جامعه و از راه انتقال حس و هیجان (نه اندیشه و ایده) نهایت تاثیرگذاری را داشته باشند. با این اوصاف نمیتوان منکر این اصل مهم شد که سلبریتیها با نمایش خود است که وزن اجتماعی پیدا میکنند پس طبیعتا همواره چه در زمانه دفاع و چه در زمانه عذرخواهی از یک دولت، گروه، جناح، ایدئولوژی و… فضایی نمایشی را ترتیب میدهند، لذا همانقدر که اعتبار یک روشنفکر بیش از حضور نمایشیاش در عمل فکریاش است، سلبریتیها محدود به آنند که عمل سیاسی را در کنشی نمایشی و هیجانی پیگیری کنند.
۲- عمل سیاسی سلبریتیها عملی کوتاهمدت است بدین معنا که اگر پروسه کنشگری سیاسی آنها را در قیاس با یک فعال حزبی مورد قیاس قرار دهیم، شاهد آن خواهیم بود که برخلاف فعال حزبی که تمام ایام سال مشغول رصد، مطالعه و طرحریزی برای یک برنامه بلندمدت است، اما سلبریتی در یک بازه کوتاهمدت به دنبال حداکثریترین میزان تاثیر میرود. البته این بدان معنا نیست که میان سلبریتیها و احزاب نسبتی متباین وجود دارد، بلکه در خیلی از موارد آنان خود تبدیل به قطار پرسرعت احزاب برای نفوذ بین مردم نیز میشوند، اما نکته اصلی در این باب بدین ترتیب است که نهتنها سلبریتیها عمل سیاسی را تبدیل به عملی کوتاهمدت میکنند، بلکه جامعه متاثر از آنان نیز به سمت جامعه کوتاهمدت حرکت خواهد کرد. تحلیل محتوای غالب موضعگیریهای سیاسی سلبریتیها چه در زمانه حمایت از دولت فعلی و چه در زمان حال و اعلام برائتهای زنجیرهای نسبت به دولت و عملکردش همگی نشان و گواه این منش کوتاهمدت است. فیالمثل در موضعگیریهای سلبریتیها به طور عدیده شاهد آن هستیم که گفته میشود تا دقیقه ۹۰ هیچ میلی برای مشارکت نداشتهاند، اما به یکباره در دقیقه ۹۰ احساس میکنند که جابهجایی یا ماندگاری یک دولت میتواند تمام مشکلات تاریخ بشریت را حل کند. با مجموع این تفاسیر همانطور که پیشتر نیز گفتیم سلبریتیها عمل سیاسی را چنان با هیجان و احساس آمیخته میکنند که هیچگاه نه در حمایت و نه در برائت نمیتوانند نقشه راهی بلندمدت را نشان دهند؛ سلبریتیها انتخاب سیاسی را تبدیل به یک برنامهریزی کوتاهمدت که تحت تاثیر یک نمایش است میکنند.