دوشنبه , ۱۹ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » نامه دکتر احمدی نژاد خطاب به شخصیت های دینی، فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

نامه دکتر احمدی نژاد خطاب به شخصیت های دینی، فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر احمدی نژاد خطاب به شخصیت های دینی، فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی؛ مخالفت با ظلم آشکار به افراد بیگناه، معیار جریان حقیقی و مردمی انقلاب است

دکتر احمدی نژاد در نامه ای به دهها تن از شخصیت های دینی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی، ضمن ارائه گزارشی از ظلم بزرگ صورت گرفته علیه آقای حمید بقایی، تاکید کرد که تلاش در جهت رفع ظلم به هر انسان بیگناهی، یک معیار برای جدایی جریان حقیقی و مردمی انقلاب از ناسره و آغازی بر جبران گذاشته و ان شاء الله راهی برای نجات است.

در این نامه که دهم آبانماه نگاشته شده، آمده است: از آنجا که شما به ایمان، آزادی خواهی و عدالت طلبی و تعهد به آرمانهای انقلابی شناخته شده و شهره اید، فرض را بر این می گذارم خبر ظلم بزرگی که امروز بر آقای بقایی به عنوان خادم پاک و بی منت و یکی از فرزندان انقلابی ملت رفته است نشنیده اید چرا که در غیر اینصورت کارخیلی دشوار خواهد بود.

نکته قابل توجه آن است که با وجود ظلم آشکار صورت گرفته علیه آقای بقایی و وخامت شدید حال ایشان در زندان، تا کنون به جز اظهارات همدلانه معدودی از مخاطبان این نامه، هیچ اطلاعی از واکنش سایر مخاطبان آن در دست نیست.

متن این نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهمّ عجّل لوليّك الفرج والعافيه والنّصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يديه

حضرات آیات و اساتید معظم مکارم شیرازی، علوی گرگانی، نوری‌همدانی، قریشی، سید محمد خامنه‌ای‌، مظاهری، یزدی، مومن‌، هاشمی‌شاهرودی، امامی‌کاشانی، امینی، میرباقری، اعرافی، حسینی‌بوشهری‌، مدرسی، شب زنده‌دار‌، جزایری، ایمانی، نمازی، آل هاشم، موسوی بجنوردی، حسن‌صانعی، ناصری‌، سلیمانی‌، قربانی، ملک حسینی، لطفی، طبرسی، ماموستا خدایی، محقق داماد، میهمان نواز، نورمفیدی‌، تقوی، دینانی، صادقی‌رشاد، شهیدی، احمد علیزاده، محمدرضا علیزاده، ضرغامی، محسن رضایی، ولایتی، سبحانی، آشتیانی، احمد عابدی، شیخ محمد نیازی و دیگر عزیزان

با سلام و تحیت و احترام

از آنجاکه شما به ایمان، آزادی خواهی و عدالت طلبی و تعهد به آرمانهای انقلابی شناخته شده و شهره‌اید، فرض را بر این می گذارم که خبر ظلم بزرگی که امروز بر یکی از فرزندان انقلابی ملت و خادم پاک و بی منت جناب آقای حمید بقایی می رود و فریاد تظلم او را نشنیده اید، چراکه در غیر اینصورت کار خیلی دشوار خواهد بود!

کسی که عمرش را در خدمت به مردم و آرمانهای الهی و انسانی انقلاب و در دفاع از کشور گذرانده و کارنامه درخشانی از خدمات ماندگار در مناصب گوناگون از خود به جای گذاشته و در تمام دوران، حافظ منافع ملی و انقلابی و بیت المال و حقوق مردم بوده و زندگی سراسر پاک و ساده و بی آلایش داشته است، به دلایل کاملاً غیرقضایی مورد بزرگترین ظلم ها قرار گرفته است.

با شکایت دولت، پرونده ای برای او مفتوح و به مدت هفت و نیم ماه در بازداشتگاه انفرادی محبوس شده و تحت شدید ترین بازجویی ها قرار گرفته است. هیچ سندی دال بر تخلف چه رسد به جرم به او ارائه نشده است، چرا که وجود ندارد. اما در دوره بازداشت ، بخشی از اقدامات قانونی ایشان به عنوان اتهام مطرح شده است. در دوران بازداشت ، بیشترین زمان بازجویی به فشار بر ایشان برای دادن شهادت دروغ علیه همکاران اختصاص داشت، که البته مقاومت و مردانگی او، عوامل قدرت و ثروت را در اجرای توطئه ای که طراحی کرده بودند ناکام گذاشت زیرا ذلّت از شخصیت و زندگی او همواره به دور بوده است. سرانجام ایشان بدون اثبات هرگونه جرمی و صرفاً به قید کفالت آزاد شد.

پس از گذشت یک سال و نیم از زمان آزادی، بدون ارائه هیچ دلیلی به طور ناگهانی، از مقابل منزل بازداشت شده و در بازپرسی با تکرار برخی مباحث گذشته و بدون تفهیم هیچ اتهام جدیدی، با تغییر بلاوجه و غیر قانونی قرار کفالت به پنجاه میلیارد تومان وثیقه، مجدد راهی زندان شد.

با پویش مردمی و سپردن وثیقه از زندان آزاد شد و در اعتراض به رفتار خلاف مقامات قضایی و ظلمی که بر او رفته مطالبی بیان داشت و نیز مطالبی درباره رفتار با برخی افراد بازداشت شده بیان کرد. بر خلاف همه موازین، دادستان تهران که خود مخاطب اعتراض بود پرونده جدیدی تشکیل داده و در عرض چند ساعت ایشان را مجدداً احضار کرد.

دادستان در جرم عمومی مدعی العموم است ولی وقتی خودش طرف دعوا است حق ورود ندارد. مقامات قضایی اصرار دارند به هر ترتیب و با زیر پا گذاشتن تمام موازین قضایی، بالاخره برای ایشان محکومیت دست و پا کنند. هیچ تخلفی در پرونده وجود ندارد چه برسد به جرم! لیکن ظاهراً برخی مقامات قضایی خودشان، هم قانونند و هم قانونگذار و هم دادستان و هم قاضی و هم شاکی و هم مجری.

در مدت دو سال مقامات قضایی بر خلاف صریح قانون، بارها از ایشان در ملاء عام نام برده و به طور کلی اتهاماتی را در برابر رسانه ها مطرح کرده اند که هرگز وجود خارجی نداشته است.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانه ها با عکس و نام ، پیش از آنکه حکمی درباره او صادر شده باشد، همه گونه اهانت و افترا را به او روا داشته‌اند. گروه های سیاسی و برخی از اعضای دولت فعلی نیز به تناسب کینه ای که از دولت های نهم و دهم داشته اند با حجم بالا هرچه خواسته اند گفته اند. از محتوای ناجوانمردانه بولتن های محرمانه می‌گذرم. اما اینها همه در حالی انجام شده است که هرگز اجازه دفاع به ایشان داده نشده است. فریاد تظلم و پاسخ به اتهامات بی اساس را در یک اقدام هماهنگ آشکار، نه صدا و سیما و نه دیگر رسانه های داخلی و خارجی منعکس نکرده اند. شکایت ایشان از بازپرس، دولت و مقامات قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار نمی گیرد و قوانین و حقوق مسلّم ایشان نادیده انگاشته می شود. از این رو ایشان به عنوان تنها راه باقی مانده برای احقاق حق، دست به اعتصاب غذا زدند که پس از 16 روز مداوم اعتصاب غذا، روز دوشنبه 2/5/96 به بیمارستان منتقل می‌شوند .

بدون هیچ دلیلی ملاقات با ایشان ممنوع می شود. همسرشان به بیمارستان مراجعه می کند می‌گویند در اینجا نیست . دو نفر از همکاران اینجانب مراجعه می کنند باز همین جواب دریافت می شود. گزارش ها حاکی از وخامت حال ایشان بود و از سراسر کشور مردم در تماس با اینجانب اظهار نگرانی می نمایند. اینجانب و جمعی از دوستان برای ملاقات و بررسی سلامت ایشان ساعت حدود 10 شب 3/5/96 به بیمارستان مراجعه نمودیم اما همه درب‌ها را بستند و اجازه ملاقات و حتی تماس تلفنی با ایشان ندادند و حاضر نشدند سلامت ایشان را رسماً اعلام نمایند. دائماً می گفتند از بالا اجازه نداده اند.

واگویی رفتار بازپرس پرونده و دیگر مقامات قضایی با ایشان که ظاهراً خود را حق مطلق پنداشته و هیچ حقی برای این برادر و دیگران قائل نبوده اند ، مثنوی هفتاد من کاغذ است.

شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر

اما چند سوال اساسی مطرح است:

1- آیا در انقلاب اسلامی و در جمهوری اسلامی که شما در کنار مردم برای تحقق آن فداکاری کردید قرار بود چنین وقایعی رخ دهد و مظلوم نتواند فریاد خود را به گوش اصحاب قدرت برساند؟ اگرچه همه در برابر قانون مساوی اند اما وقتی با فرد شناخته شده ای مانند معاون رییس جمهور چنین رفتار می شود آنگاه با بسیاری از افراد سیاسی و دیگر مردم عادی که صدایشان به جایی نمی رسد چه برخوردی صورت خواهد گرفت؟

2- آیا حقوقی که در قانون اساسی برای مردم در اصول بیست ، سی و دو ، سی و پنج ، سی و هفت‌، سی و هشت و سی و نُه تعهد شده و به میثاق ملی تبدیل شده است ، تزیینی است یا اینکه همه برای تحقق و ایفای آن مسئولیم؟ آیا انقلاب یک تعهد یک طرفه از جانب مردم است ، یا اینکه اصل مردم اند و همه امور باید در خدمت مردم باشد؟

3- در انقلابی که به نام و برای آزادی و احقاق حق و اجرای عدالت شکل گرفته و در راهش فداکاری شده است ، چه شده است که کوچکترین انتقادی از قوه قضاییه که باید ضامن آزادی و احقاق حق و نماد عدالت باشد با تهدید علنی از سوی مقامات آن مواجه می شود و فاتحانه بر مظلوم می‌تازند؟ خودشان شکایت و خودشان هم رسیدگی می کنند. مگر رسالت اسلام و دین جز آزادی مردم و اجرای عدالت است؟

4- آیا رواست که مقامات قضایی علناً مواضع سیاسی اتخاذ کنند و از قدرت قضا در مناسبات سیاسی در جهت خواسته خود استفاده نمایند.

5- مگر نه این است که ظلم پایه های حکومت ها را هرچقدر مستحکم باشند ویران خواهد کرد؟ چه شده است که دائماً به جای فریاد نفی ظلم‌، مظلوم مورد نکوهش قرار می‌گیرد؟

6- آیا باید به جایی برسیم که تصور عامه این بشود که طعم قدرت زیر زبان انقلابیون دیروز خوش آمده و تعهدات و آرمانهای انقلابی به مرور جای خود را به مناسبات قدرت و ثروت و رقابت برای حفظ آن داده است؟

7- آیا سوء استفاده های کلان ، فاصله طبقاتی ، بی اعتنایی به مردم و فشارهای طاقت فرسا بر اکثریت جامعه ، دره عمیق بی اعتمادی بین مردم و مسئولان و مشکلاتی که همه بخش ها را در بر گرفته است مشاهده نمی شود؟ چه حادثه ای باید اتفاق بیفتد تا حمیت ها و اراده‌ها برای دفاع از حق مردم و نجات کشور و انقلاب برانگیخته شود؟ آیا فرصت برای چنین کار مهمی همواره وجود خواهد داشت؟

8- مگر نه این است که دفاع از نظام و ولایت، در تقوا و عمل صالح و اعمال عدالت و تامین و دفاع از حقوق مردم و خدمت به آنان و اصلاح وضع کشور است؟ چه شده است که بسیاری از مناصب خدمتگزاری به مردم به مناصبی برای آقایی و اشرافیت و اعمال نظر و سلیقه شخصی و گروهی تبدیل گشته است؟ چه شده است که رقابت برای خدمت باید جای خود را به جنگ برای قدرت بدهد؟

9- آیا طراحی ها و برنامه های همه جانبه مستکبران و دشمنان و بدخواهان برای مایوس کردن و به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران را مشاهده نمی کنیم؟

شاید از برکات فداکاری کم نظیر و مقاومت و تحمل قهرمانانه شداید توسط آقای حمید بقایی ، این باشد که یک تنبهی حاصل شود و بازگشت به مسیر حقیقی انقلاب در سطوح گوناگون اتفاق بیفتد.

اینجانب و دوستانم زندگی خود را وقف خدمت به مردم و آرمانهای انقلاب کرده‌ایم و هرگز به دنبال ثروت و قدرت نبوده‌ایم، چراکه در این صورت در مقابل سیل فشارها ، علی‌القاعده باید تسلیم می‌شدیم!

امروز موضع گیری در برابر ظلم آشکاری که به آقای بقایی و هر بی‌گناه دیگری می رود و تلاش برای رفع این ظلم ، یک معیار برای جدایی جریان حقیقی و مردمی انقلاب از ناسره و آغازی است بر جبران گذشته و انشاالله راهی برای نجات است.

اینجانب هرگز به هیچ محدودیت و ظلمی در حق هیچ کس به ویژه به خاطر اندیشه و سلیقه سیاسی راضی نبوده و نیستم و همواره آنچه برای اصلاح وضع کشور لازم بوده است به طریقی که مقتضی و موثر می دانستم اعلام کرده ام.

امروز این امکان جهت اعلان موضوع و برای بنده و شما عزیزان جهت استماع ، اعلان موضع و اقدام برای اصلاح وضع کشور وجود دارد ولی معلوم نیست که در فردایی که چه بسا نزدیک است، چنین فرصتی در دست باشد!

ای خدای بزرگ شاهد باش که این بنده کوچک تو که هیچ دلبستگی جز خدمت به مردم و پیگیری آرمانهای انقلاب ندارد‌، آنچه را که برای نجات کشور و استمرار انقلاب لازم بود بیان کردم.

از خداوند منان توفیق و سلامتی همگان در سایه عنایات حضرت ولی عصر (عج) را مسئلت دارم.

خادم ملت ایران

محمود احمدی نژاد

۹۶/۸/۱۰