متهم به قتلِ جوان معتادی در اتاقک کارگاه آسفالت کاری پس از یک سال فرار وقتی سفره دلش را پیش یک کارتن خواب باز کرد، لو رفت و دستگیر شد.
به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از عصر روز 30 آبان 95 و با اعلام قتل پسر جوانی در داخل اتاقک کارگاه آسفالت کاری آغاز شد. با اعلام این خبر بازپرس محسن مدیر روستا و تیم تحقیق با حضور در محل جنایت با جسد دست و پا بسته جوان 29 سالهای به نام «کیوان» روبهرو شدند.
در بررسیهای مقدماتی مشخص شد قاتل یکی از کارگران کارگاه بوده که پس از جنایت متواری شده است. به این ترتیب دستور بازداشت متهم 67 ساله صادر شد. تحقیقات برای دستگیری عامل این جنایت همچنان ادامه داشت تا اینکه با گذشت یک سال عامل قتل در کمپ ترک اعتیاد دستگیر شد و در برابر شواهد و مدارک مجبور به اعتراف شد.
بیشتر بخوانید:
قتل پایان درگیری کارگران در عسلویه
قتل پایان درگیری ۲ شوهر بر سر یک زن
این مرد در بازجویی گفت: قصدم کشتن کسی نبود. «کیوان» موادم را دزدیده بود و فقط میخواستم مواد را از او بگیرم، ولی هربار مسخرهام میکرد. کینهاش را به دل گرفته بودم و به فکر انتقام بودم. روز حادثه او را به کانکس کشاندم و بعد از جروبحث شدید با هم درگیر شدیم و بعد دست و پایش را بستم.
در فیلمهای خارجی دیده بودم که برای اعتراف گرفتن، افراد را از سقف آویزان میکنند، من هم همین کار را کردم و در حالی که دست و پایش را از پشت سر بسته بودم او را با طناب از سقف کانکس آویزان کردم تا اعتراف کند. او گفت مواد را به دو نفر از دوستانش داده است. من هم سراغ آنها رفتم ولی گفتند کیوان دروغ گفته است.
آن لحظه از دست کیوان خیلی عصبانی شده بودم. به کانکس برگشتم و با چوب به جانش افتادم که ناگهان متوجه شدم حالش بد شده. ولی من ضربه کاری و کشندهای به او نزده بودم. چون حالش بد بود با تلفن همراه خودم با اورژانس تماس گرفتم و بعد از آنجا فرار کردم. در حالی که گوشی تلفن همراهم در کانکس جا مانده بود به یکی از دوستانم گفتم که به آنجا برود و گوشی را برایم بیاورد و ببیند که کیوان در چه حالی است. او برگشت و گفت کیوان تکان نمیخورد و مرده است.
متهم ادامه داد: بعد از شنیدن خبر مرگ «کیوان» از این شهر به آن شهر فرار میکردم. تا اینکه پس از یک سال به تهران برگشتم و دو ماه قبل در طرح جمعآوری معتادان دستگیر شدم. ما را برای ترک به کمپ فشافویه منتقل کردند. پس از چند روز با تعدادی از معتادان و کارتن خوابها دوست شدم. یک شب ماجرای این جنایت را برای دوستانم تعریف کردم و گفتم فراری هستم. راستش نمیدانستم داستانهای شبانهام برای کارتن خوابها و معتادانی که در آنجا نگهداری میشدند کار دستم میدهد و موضوع قتل کیوان به گوش پلیس میرسد.
این مرد پس از اعتراف به جنایت، به بازسازی صحنه قتل پرداخت. او در صحنه بازسازی گفت: شکنجه و بستن دست و پای مقتول را قبول دارم اما من او را نکشتهام.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات مقدماتی متهم به قتل و اظهارات شاهدان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران کیفرخواست علیه او را به اتهام مباشرت در قتل عمدی صادر کرد و متهم فراری بزودی پای میز محاکمه میرود.