بر اساس یك تحقیق، نگرش مردسالارانه، سلطهگری، خشونت علیه زنان، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی در خانواده، اعتیاد به مواد مخدر و الكل، از مهمترین موارد خشونت و همسركشی محسوب شده است. از نظر مشاركت دو جنس در قتل خانوادگی، نسبت مردان به زنان سه تا پنج برابر بیشتر است و در این نزاع مرگبار خشونت خانگی، اغلب زنها هستند كه جانشان را از دست میدهند.
چندی پیش یک کارشناس مسایل دینی در امور بانوان در یک گفتگوی تلویزیونی زنان را دعوت می کند که حتی اگر همسر شما دچار اعتیاد است و شما را مورد ضرب و شتم و فحاشی قرار می دهد پایش را در لگن با شیر و گلبرگ بشویید.
خشونت، به چهاردیواری خانهها رسیده
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از پربینندهترین اخباری که روز گذشته در صفحه جامعه منتشر شد، خبر قتل یک زن به دست همسرش بود، آن هم در اولین روز سال جدید. این اتفاق در سال گذشته هم نمونههای زیادی داشت؛ قتل همسر، قتل مادر و پدر و حتی فرزندکشی.
با توجه به این موضوع بود که در سال 96 با حضور دکتر عالیه شکربیگی جامعهشناس و عبدالصمد خرمشاهی وکیل دادگستری، میزگردی برای بررسی قتلهای خانوادگی برگزار کردیم. خلاصه این میزگرد را در ادامه بخوانید:
شما كه به عنوان جامعهشناس و وكیل، در جریان اتفاقهايي مانند قتلهاي خانوادگي از نزدیك هستید، میتوانید بگویید اين قتلها بیشتر شده یا بیشتر منعكس میشوند؟
خرمشاهی: اگرچه نمیتوان به آمارها تكیه كرد، اما همانطور كه آمارها هم در این زمینه تاكید دارند و ما هم كه در بطن این ماجرا هستیم، میبینیم كه خشونتها رو به تزاید است. قبلا هم قتلهای خانوادگی وجود داشته و در سالهای اخیر این آمارها كتمان میشدند اما حالا خود مسئولان هم ناچار به اذعان این هستند كه خشونتها وجود دارد و قتلها افزایش پیدا كرده است. هرچند جایی از طرف مسئولی میخواندم كه فقط آمار قتلهای خانوادگی افزایش داشته و آمار جنایتهای دیگر درصدی هم كاهش داشته، اما فكر میكنم این حرف درست نیست چون وقتی آمار جرایم افزایش یا كاهش داشته باشد، شامل موارد ديگر میشود.
شكربیگی: بله من هم متاسفانه باید بگویم اینطور كه شواهد نشان میدهند خشونتها به طور كلی و قتلهای خانوادگی به طور خاصتر، در چند سال اخیر افزایش داشته، تازه این آماری است كه رسانهای میشود و موارد زیادی هستند كه به رسانهها راه پیدا نمیكنند و كمتر كسی از آنها باخبر میشود. قتلهای خانوادگی، حالا دیگر زنگ خطر را به صدا درآورده است، به طور كلی باید بگویم خانواده، دچار مساله شده كه قتل هم یكی از این مشكلات است.
منظورتان از اين كه جامعه دچار مساله شده چيست؟
شكربيگي: امروز خانواده شهری در دل آنومی اجتماعی قرار گرفته و مشكلات زیادی دارد. پرخاشگری همانطور كه در بین افراد جامعه زیاد شده، امروز به میان اعضای خانواده هم رسیده است. قتل، بالاترین سطح خشونت است و حالا باید ببینیم چه شده كه این بالاترین سطح خشونت، به چهاردیواریها رسیده و گاهی به فجیعترین شكل ممكن علیه اعضای خانواده، علیه فرزندان، علیه همسران یا علیه والدین اتفاق میافتد. خانواده باید امنترین مكان برای اعضاي آن باشد و قتل، بالاترین سطح خشونت است. باید دید چه میشود كه این دو موضوع با هم تركیب میشوند. همه اینها لازم است ریشهیابی شود كه دلیل این موضوع چیست و با ریشهشناسی، روند آن را كاهش دهیم.
چرا این جرمها در حال افزایش است؟
شكربیگی: واقعیت این است كه نمیتوان یك اتفاق را دلیل اصلی وقوع قتلهای خانوادگی دانست بلكه مجموعهعواملی هستند كه به این موضوع منجر میشوند. عواملی مانند اختلافات خانوادگی، مشكلات شخصیتی، افسردگی و … همه خروجی هستند و خود اینها هم دلایل زیرینی دارد كه منجر به این مساله شده است. امروز ارتباط بین اعضای خانواده وجود ندارد، عشق و علاقه بین اعضای خانواده كمرنگتر شده، مشكلات مختلفی كه وجود دارد باعث شده تفاوت بین نسلی به وجود بیاید و این تفاوت بین نسلی و كمرنگ شدن عاطفه، میتواند به خشونت خانوادگی دامن بزند.
خرمشاهی: من فكر ميكنم در پاسخ به اين كه چرا قتلها زياد شده، باید پرسید چرا زیاد نشود؟ وقتی اقدامات موثری انجام نشده كه در جهت كاهش عوامل منجر به قتل باشد، چطور باید انتظار داشته باشیم كه این جنایت خود به خود از بین برود؟ من بارها هم نوشته و گفتهام مادامی كه مسئولان برای برطرف كردن عوامل منجر به قتل، كاری انجام نداده باشند، سادهاندیشی است كه انتظار داشته باشیم اوضاع بهتر شود.
این مسائل كلان قطعا در بروز خشونت نقش دارند ولی كمی جزئیتر به قضیه بپردازیم. منظورتان دقیقا چه عواملی است كه باید مورد بررسي قرار بگيرد كه قتلهای كمتری را شاهد باشیم؟
خرمشاهی: یكسری موارد هستند كه پیشزمینه مشترك بسیاری از جرایم محسوب میشوند و بعضی هم عواملی هستند كه به طور اختصاصیتر در بروز قتلها و قتلهای خانوادگی دخیلند. وجوه مشتركی كه در اغلب قتلها وجود دارد و سالیان سال است نسبت به آنها هشدار داده میشود، همان مواردی هستند كه خرد جمعی به آنها رسیده از جمله این كه فقر و مشكلات مالی نقش تعیینكنندهای در این مورد دارند. اعتیاد، طلاق، عدم آموزش، فقدان امنیت شغلی، امنیت روانی و بسیاری از موارد دیگر هستند كه همه اینها به طور زنجیرهوار به همدیگر وصل هستند و درنهایت میتوانند به یك قتل منجر شوند. در كنار اين موارد، اگر قتلهاي اتفاقی را كنار بگذاریم و بخواهیم قتلهای برنامهریزیشده را مد نظر قرار دهیم باید بگوییم علت بسیاری از این قتلها، حسادت و تعصب، بدبینیهای وسواسگونه، اختلالات روانی مزمن و سقوط ارزشهای اخلاقی است. در كنار اینها، نداشتن سرگرمیهای مفید، ورزش، كتابخانه و به جای آن رو آوردن به فضای مجازی، اسبابی شده كه روابط ناسالم و خیانتها شكل بگیرد. اینها هم مواردی است كه با اندرز و نصیحت درست نمیشود، فرهنگ یكشبه ساخته نمیشود بلكه به سالها برنامهریزی نیاز است.
تحقیقهایی در زمینه قتلهای خانوادگی انجام شده كه نشان بدهد این قتلها بیشتر در چه شرایطی اتفاق میافتند؟ از چه ابزاری استفاده میشود و موارد دیگری كه شاید برای پیشگیری بتوان از آنها كمك گرفت.
شكربیگی: بله تحقیقهایی انجام شده هرچند جا دارد به طور دقیقتر و منسجمتر آمارها و پژوهشهایی در این زمینه انجام شود. با این حال، بر اساس یك تحقیق، نگرش مردسالارانه، سلطهگری، خشونت علیه زنان، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی در خانواده، اعتیاد به مواد مخدر و الكل، از مهمترین موارد خشونت و همسركشی محسوب شده است. از نظر مشاركت دو جنس در قتل خانوادگی، نسبت مردان به زنان سه تا پنج برابر بیشتر است و در این نزاع مرگبار خشونت خانگی، اغلب زنها هستند كه جانشان را از دست میدهند. تحقیقی هم درمورد همسركشی در 15 استان كشور انجام شده كه نشان میدهد پنج درصد زنان به قتل میرسند و 76 درصد مردان، میانگین سن مردان 40 سال بوده و زنان 30 سال. تحقیق دیگری در سال 87 هم نشان میدهد كه همسركشی فقط ویژه طبقه خاص اجتماعی نیست، همانطور كه واقعه خیابان یخچال هم این موضوع را نشان داد.
خرمشاهی: من سالهاست پروندههای قتل و دفاع از متهمین را بر عهده داشتهام، نزدیك هزار پرونده قتل را به عهده گرفتهام و تجربیاتم در این زمینه خودش آمار محسوب میشود. این را باید بگویم كه شاید تا 20 سال پیش میشد گفت این خشونتها و قتلها بیشتر علیه زنان است اما در حال حاضر، این اتفاق تقریبا به یك حالت برابر رسیده و زنان هم یا به عنوان مباشر یا از طریق شخص ثالث دست به این كار میزنند. معمولا ابزار قتل، چاقو و سلاح سرد است اما در شهرهای مرزی، از اسلحه هم استفاده میشود. اسیدپاشی هم كه خشنترین جنایت است تا چند سال پیش اینطور قبحش از بین نرفته بود اما حالا میبینیم كه به راحتی علیه همدیگر از آن استفاده میكنند.
شكربیگی: قتلهای خانوادگی نشان میدهد درصدی از خانوادههای ما به پوچی رسیدهاند و باور به معنویت و اخلاق را از دست دادهاند. وقتی افراد به یك باور دینی و اخلاقی اعتقاد داشته باشند، در برابر هر مشكلی دست به خشونت و قتل نمیزنند، با توكل و صبوری و مشورت، مشكلشان را حل میكنند. اینطور نمیشود كه عامل جنایت خیابان یخچال، به خاطر بدهی، تمام اعضای خانواده و بعد خودش را بكشد، این نشان میدهد فقط مشكل مادی وجود ندارد بلكه سقوط اخلاقی هم وجود داشته است.
میتوانید متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید.