انتصاب جان بولتون لرزه بر اندام تحلیلگران و سردمداران جمهوری اسلامی انداخته است. این وحشت را در مقالاتشان می تواند دریافت.
در این روزهای آغازین سال جدید خورشیدی، صفحات فضای مجازی را که ورق می زنیم ، رسانه و شبکه ای خبری نیست که از انتصاب جان بولتون به عنوان هدیه بد نوروزی به حکومت آخوندی مقاله ننوشته باشد.
گویی انتصاب اخیر در آمریکا شیرینی دید و بازدید های نوروزی را همچون زهر هلاهل ، بر کام دولتمردان و سردمداران جمهوری اسلامی تلخ کرده است. اگرچه مُلاها همواره را جشن باستانی نوروز – نخستین روز بهار – مسئله داشته اند.
تحولات این روزهای منطقه ، نشان از تنگتر شدن حلقه محاصره علیه حکومت مُلاها دارد.
حلقه ای که هر روز می رود تنگتر و تنگ تر شود.
سعید جعفری یکی از این تحلیلگران در مقاله ای که سایت انتخاب منتشر کرده می نویسد : خبرهای خوشی به گوش نمی رسد اما …
وی همراهی بولتون، پمپئو و نیکی هیلی را به مثابه مثلثی خطرناک تر از دیک چنی، کاندولیزا رایس و بولتون در دولت جرج بوش پسر برای جمهوری اسلامی می داند. گویی در گذشته این سه تن که مواضعی اندکی معتدلتر در برابر مُلاها داشته اند ، خواب را از چشمانشان ربوده بود، دیگر چه برسد به مثلث بولتون، هیلی و پمپئو در دولت کنونی ایالات متحده آمریکا.
این تحلیلگر با اشاره به مقاله ای از استیفن والت که در فارن پالسی به چاپ رسیده است ، انتصاب بولتون را بازگشت “دیک چنیسم” به سیاست خارجی آمریکا می خواند.
با این تفاوت که مثلث جدید از مورد قبلی هم خطرناک تر و رادیکال تر است. (بدلیل اتخاذ مواضع روشن و جدی در برابر حکومت مُلاها)
سعید جعفری در بخش دیگری از مقاله اش به شخصیت واحد و مستقل آقای بولتون اشاره می کند و معتقد است که «جان بولتون را می توان یک تجدیدنظر طلب معرفی کرد.»
بولتون یک استثناگرا است
وی در ادامه این مقاله می افزاید : «سیاستمداری که چندان به سازمان های بین المللی و کارایی آن باور ندارد. سازمان ملل و امثالهم را بی فایده می داند، مگر اینکه بتواند عاملی برای فشار به دشمنان آمریکا باشد. به این معنا که اگر بتوان از چارچوب سازمان ملل و شورای امنیت اهداف و منافع آمریکا حاصل شود، می توان نگاهی ابزاری به آن داشت، اما اگر قرار است خروجی اش حمایت از ایران و برجام باشد، همان بهتر که یکجانبه گرایی آمریکایی در دستور کار قرار بگیرد. رصد اظهارنظرهایش در ماه ها و سالهای اخیر نشان داده که از انجام اقدام یکطرفه علیه ایران بدون در نظر گرفتن متحدین ایالات متحده ابایی می کند. بولتون را می توان در گروه طرفداران استثناگرایی آمریکا قلمداد کرد. »
جعفری در این مقاله یادآور میشود : «جان بولتون در زمره سیاستمدارانی است که معتقد است آمریکا نیازی ندارد برای پیگیری اهداف و برنامه هایش در سطح جهان، به نظرات دیگر کشورها توجهی کند و خود باید راسا بنا به منافع ملی اش گام بردارد.»
وی در ادامه این مقاله از شرکت جان بولتون در جلسات سالیانه مجاهدین خلق می گوید و می افزاید : «جان بولتون با شرکت در یکی از همایش های مجاهدین خلق وعده برپایی جشن فروپاشی جمهوری اسلامی پیش از سال ۲۰۱۹ را داده است.»
جعفری همچنین یادآور می شود : «بولتون به صورت سنتی مناسبات نزدیکی با مقامات اسرائيلی داشته است. با اینهمه به سادگی می توان تصویری از ذهن – بگفته این تحلیلگر – این معجون خطرناک و رادیکال – جان بولتون – در قبال جمهوری اسلامی (حکومت مُلاها) به دست آورد.»
این تحلیلگر در بخش پایانی مقاله اش می نویسد : « اما از سوی دیگر به نظر می رسد روز به روز زنگ های خروج آمریکا از برجام با قدرت بیشتری به صدا در می آیند و کم کم باید خود را برای برجام بی آمریکا آماده کنیم. حال اینکه در چنان شرایطی اروپا چه خواهد کرد و ما باید چه کنیم بحثی مجزا است. اما ناگفته پیداست انتصابات جدید ترامپ نشان از کم اهمیتی هرچه بیشتر دیپلماسی در ساختار دولت آمریکا دارد. روندی که حتما خبری خوش برای ما به شمار نمی آید و ساده انگاری در برابرش جایز نخواهد بود.با تمام آنچه گفته شد، اصل اجتناب ناپذیر دشواری روزهای پیش رو است. آینده ای سخت و سرد پر پیچ و خم پیش روی ما است. گردنه هایی که بیش از همیشه تدبیر می خواهد و آرامش و هوشمندی.»