راز نیکنامی مصدق چیست؟ /همه عیدی گرفتند جز کارگران سرگذر/جشن نوروز، امید آینده ایرانی/رجل سیاسی ١٤٠٠!
انتظارات و مطالبات سال ٩٧، اظهارات رئیس جمهور درباره شادی و شنیدن صدای انتقاد، گزارش واقعی تولید و اشتغال انتظار مردم در پایان سال، راهبردهای ورود به دهه پنجم انقلاب، آغاز انتخابات ریاست جمهوری روسیه، نگرانی غرب از انتخاب دوباره پوتین، برگشت ۴/۱ میلیون فقره چک در بهمن و احتمال فیلتردایم یا موقت تلگرام از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ اسفندماه در حالی آخرین شماره سال ۹۶ را منتشر کردند که صفحات نخست اکثرشان با تیترها و تصاویری حال و هوای نوروزی دارد. هرچند برخی روزنامهها هیچ تغییری مبنی بر پایان سال شمسی در صفحات نخستشان ایجاد نکرده اند. سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی با عنوان «بگذاریم مردم شاد باشند» و گزارشها و یادداشتهایی با محوریت اتفاقات تلخ و شیرین سال ۹۶ و راهبردها و مطالبات مردم در سال ۹۷ در تعدادی از روزنامهها از محورهای خبری تحلیلی امروز محسوب میشود.
روزنامه ابتکار همه نیم صفحه نخست خود را به فرا رسیدن سال ۹۷ اختصاص داد و با طرحی گرافیکی حوادق مهم سال ۹۶ را در پس زمینه آن قرار داد و بیتی با این مضمون «آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود» را به عنوان تیتر شماره امروز در صفحه نخست قرار داد.
روزنامه اعتماد نیز با حال و هوای نوروزی بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفت. تیتر یک امروز این روزنامه با عنوان «اینک بهار» از گزارشی انتخاب شده است که طی آن بیمها و امیدهای ٩٧ بررسی شده است. معصومه ابتکار در آخرین شماره اعتماد در سال ۹۶ یادداشتی با عنوان «انتظارات و مطالبات سال ٩٧» نوشته است.
روزنامه کیهان تیتر یک آخرین شماره سال جاری را «گزارش واقعی تولید و اشتغال انتظار مردم در پایان سال» انتخاب کرده و در گزارشی از آمار ارائه شده در بعضی حوزهها انتقاد کرده است.
روزنامه آرمان امروز نیز با چاپ تصویری بزرگ از رئیس جمهور روحانی در صفحه نخست خود تیتر «ناامیدمان نکنید» از از انتظارات مردم از رئیسجمهور در سال ۹۷ نوشته است.
روزنامه وطن امروز نیز تصویری از حسن روحانی را در کل فضای نیم صفحه نخست خود چاپ کرده و در گزارشی به مرور مهمترین رخدادهای ۱۳۹۶ پرداخته و عنوان آن را «سال چی بود؟!» انتخاب کرده است.
ضمن آروزی سالی خوب و سرشار از امید و موفقیت در سال جدید تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای آخرین روز کاری مطبوعات در سال ۹۶ را مرور میکنیم.
راز نیکنامی مصدق چیست؟
مهدی غنی در بخشی از گزارشی که در شماره امروز روزنامه اعتماد با عنوان «قدرت در خدمت ملت» چاپ شده نوشت: مصدق برای مردم آن زمان با آن خاطرات تلخ گذشته، به یک قهرمان ملی تبدیل شد که نافی همه آن حقارتهای گذشته بود. بیجهت نیست در این دوران با وجود فشارهای خارجی و تحریم ایران و فروش نرفتن نفت، همه کشاورزان و پیشهوران و کارگران دست به کار شدند و تولید ملی و صادرات غیرنفتی به سرعت افزایش یافت.
اوج این غرور ملی زمانی بود که دولت مصدق بدون جنگ و خونریزی، با کمک سازوکارهایی که مورد قبول دنیای مدرن و پیشرفته آن روزگار بود، توانست حقانیت ملت ایران را به اثبات رسانده و از دادگاه لاهه به نفع خود و علیه شرکت نفت انگلیس حکم بگیرد و پیروزمندانه به ایران بازگردد.
وقتی هیات خلع ید به سرپرستی مهندس بازرگان به جنوب رفت تا شرکت نفت را از مدیران انگلیسی تحویل بگیرد، انگلیسیها با تبختر آنجا را ترک کرده و یقین داشتند که ایرانیان قادر به اداره شرکت نخواهند بود و به زودی با خفت از آنها تقاضا میکنند برای اداره شرکت بازگردند. اما این اتفاق نیفتاد. باز هم از زبان شاه بخوانیم: «درسال ١٣٣٠ که مصدق زمامدار شد شرکت ملی نفت ایران را در اختیار داشت که مشغول کاربود و دارای هشت منطقه نفت و دو پالایشگاه و دو دستگاه و خطوط لوله نفت و محل صدور و… بود. در طول بحران نفت، شرکت ملی نفت ایران در مقابل تمام موانع و مشکلات، مناطق نفت و پالایشگاه و موسسات فرعی خود را در کمال خوبی حفظ و اداره کرد و کلیه کارمندان و کارگران ایرانی خود را نگهداری کرد. همچنین احتیاجات داخلی نفت را نیز بدون وقفه مرتفع ساخت و این مساله با توجه به سیاست مصدق که منجر به کمبود فاحش ارز خارجی شده بود اهمیت مخصوص داشت و در حقیقت هرچند مضیقه اقتصادی، شرکت ملی نفت ایران را مجبور ساخته بود که به انواع طرق در هزینهها صرفهجویی کند باز موفق شده بود که وسایل حمل و نقل نفت را در داخله کشور توسعه بخشد.» ٧
ایرانیان در عمل تواناییهای خود را باور کردند. دریافتند که میتوانند بدون اتکا به خارجی کشور خود را اداره کنند. اینچنین بود که میتوان دوره حکومت دکتر مصدق را نقطه عطفی در تغییر رفتار و افکار ایرانیان و نخبگان شمرد. از این زمان خودباوری در برابر بیگانهپرستی شروع به رشد و باروری کرد.
ویژگی دیگر مصدق که موجب محبوبیت وی شد، وجه آزادیخواهی و آزادگی وی همراه با قانونگرایی بود. خیلیها دم از آزادی میزنند، اما وقتی پای منافع شخصی به میان میآید دیگر از تساهل خبری نیست. در حالی که همه قدرتمندان پیشین اقتدارگرا بودند، وقتی مصدق زمامدار شد اعلام کرد هیچ کس را به خاطرانتقاد و توهین به من حق ندارند تعقیب کنند. آزادی مطبوعات در دوره حکومت وی زبانزد بود و دیگر تکرارنشد. به طوری که برخی این حد از آزادی را موجب سرنگونی او شمردند.
آخرین نکته اینکه بسیاری از شخصیتهای محبوب در طول زمان که ابعاد دیگر آنها برای مردم آشکار میشود، از میزان محبوبیتشان میکاهد. اما هرچه زمان گذشت مردم به صداقت و سلامت مصدق بیشتر پی بردند. آخرین پرده در زمان مرگ وی اتفاق افتاد.
جشن نوروز، امید آینده ایرانی
حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس و استاد دانشگاه طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود چاپ کرده نوشت:میراث معنوی، داشتههای ارزشمند جوامع بشری است و بخش مهمی از هویت آنها را تشکیل میدهد. بهعبارت دیگر آنچه هستی اعضای اجتماعات گوناگون را تعریف میکند عناصری است که از گذشتگان و تاریخ برای آنها باقی مانده است.
ایران بهعنوان کشوری باستانی و با تاریخی طولانی و پر فراز و نشیب، مجموعهای بینظیر و ارزشمند از میراث تمدنی را گردآورده است که بیشک یکی از مهمترین آنها جشن نوروز است.
رمز ماندگاری نوروز در نیروی حیاتبخش و جوانی است. این جشن باستانی با آنکه سالهای درازی است که پیدرپی آمده، اما گویی هر بار جوانتر و پر شکوهتر از پیش پدیدار شده است و به ایرانیان درس ماندگاری، امیدواری و حرکت به سوی آیندهای بهتر را آموخته است.
تلخی، ناکامی و شکست در تاریخ طولانی این ملک کم و بیش بوده، اما گویی به مدد میراث معنوی نیاکان و از جمله نوروز درست در آغاز سال نو و روزگار نو، ایرانیان تمام تلخکامیها و بدیها را پشت سر گذاشته و با امید روز را نو میکنند. این چرخه حیاتبخش است و باید همچنان که به نسل امروز بهمیراث رسیده، پاس داشته شده و به نسلهای آینده تحویل داده شود.
نوروز همان ایران است و یک پیام مهم آن برای ایرانیها امیدواری است. روزگار اکنون سختغریب مینماید و گویی بشریت با مسائلی سترگ، چون تغییرات اقلیمی، رقابتهای مخرب اقتصادی، گسترش نابرابری و افراطی گری دست به گریبان است.
البته پرسش این است کی روزگار آرام و به قرار بوده است؟ همیشه مسائلی برای نگرانی و ترس وجود داشته است، اما ماندگاری جوامع به امیدواری آنها به آیندهای بهتر و تلاش شادمانه، گسترده و همهجانبه برای رسیدن به آن بستگی داشته است. هرچند دستاوردهای مادی اهمیت زیادی دارند، اما چنین بهنظر میرسد آنچه جوامع کامیاب را از ناکامان جدا میکند نیروی معنوی و درونی آنهاست که خود را در قالب فرهنگ، ارزشها، باورها و هنجارهای رفتاری نشان میدهد؛ آنها که جهتگیریشان به سوی آیندهای بهتر است.
ما ایرانیها نوروز را داریم و با آنکه عمر جهان بر ما گذشته است میتوانیم شادمان و پرامید با حرکت به سوی آیندهای مطلوب دوام تاریخ خود را پاسدار باشیم.
همه عیدی گرفتند جز کارگران سرگذر
سیدصادق غفوریان طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: مسئولان دست اندرکار و سخنگوی دولت در روزهای اخیر تمام تلاش شان را کردند که بتوانند عیدی و پاداش کارمندان و بازنشستگان و اقشاری را که مرتبط به دولت هستند، پرداخت کنند. بارها در رسانهها مصاحبه کردند و اقشار مد نظر از شاغلان در بخشهای دولتی تا بازنشستگان هم بارها بابت تاخیر پرداختها گلایه و اعتراض کرده اند و اساسا این امکان برای شان وجود دارد که بتوانند اعتراض شان را بابت مطالبات به گوش مسئولان برسانند؛ از این دست اعتراضها توسط این اقشار به دفعات با تجمعات شان و گاهی هم از طریق گزارشهای رسانهای دیده، خوانده و شنیدهایم. حتی اقشار کارگری هم به ویژه این روزها که موضوع تعیین حقوق و دستمزدشان برای سال ۹۷ مطرح است، توسط رسانهها مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
دراین هیاهوی خبرهای عیدی و پاداش والبته در تمام فصول گروهی هستند که گویی هیچ گاه نیستند، هیچ مسئولی درباره شان صحبت نمیکند، مصوبهای درباره شان تصویب نمیشود، خبری درباره افزایش و حتی کاهش دستمزد، پاداش و عیدی آنها منتشر نمیشود، انجمن و صنف درست و درمانی هم ندارند که بتوانند حرف شان را بزنند و بسیاری ازحق و حقوق و امکاناتی که خبری از آن نیست…
همه ما هر روز و شاید چند نوبت در مسیرهای رفت و آمدمان در خیابانهای شهر، آنها را میبینیم؛ کارگران سرگذر را میگویم. «سرگذر» چه واژه غریبی است، نمیدانم این کلمه چه زمانی به ادبیات و زندگی اجتماعی ما وارد شد،ای کاش هیچ وقت این «سرگذر» نبود وای کاش کارگران ساختمانی سروسامانی داشتند وای کاش بودند کسانی که از حق و حقوق آنها حرف میزدند،ای کاش سخنگوی دولت، یک نوبت هم میآمد و اولین خبرش درباره کارگران سرگذر بود. شاید هم بوده است و من ندیدم و به گمانم خیلیها ندیده اند که یقین دارم اساسا خیلیها آنها رانمی بینند. در این سالهای اخیر تجمع آنها در «سرگذرها» در انتظار کار تا عصر و شب هم ادامه دارد یعنی از صبح تا عصر در «سرگذر» منتظر مانده اند و کاری برایشان پیدا نشده است.
با این وجود یعنی با این که بیشتر در «سرگذر»ها در محل تردد ما و «مسئولان» حضور دارند و به طور طبیعی باید بیشتر دیده شوند، اما تصور میکنم کمتر دیده میشوند وشاید هم «هیچ وقت» دیده نمیشوند …
آقای مسئول! کارگران سرگذر هم عید نوروز دارند، خانوادههای شان لباس نو میخواهند، اصلا اینها به کنار و فرض محال کنیم که آنها اصلا عید نوروز ندارند، اما بیمه که میخواهند و آیا از وضعیت بیمههای آنها خبر دارید؟
آقای مسئول! در شرایطی که رکود بر بازار ساخت و ساز حاکم است، کارگران سرگذر چه میکنند؟ اصلا آماری از آنها دارید؟ آقای مسئول! نوروزتان مبارک و عذرخواهم که احتمالا خاطرتان مکدر شد.
رجل سیاسی ١٤٠٠!
صالح نیکبخت. حقوقدان در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه شرق با موضوع قرار دادن رجل سیاسی و با عنوان رجل سیاسی ۱۴۰۰ نوشت: شورای نگهبان هنوز از ورود به قید «جنسیت» رئیسجمهور امتناع میکند. درحالیکه کل قانون اساسی کشور، ازجمله فراز اول اصل ١١٥، با ادبیات اسلامی_سیاسی تدوین شده و درآیات، احادیث و روایات، غالبا در جایی که مقصود بهطور خاص «مردان» نباشد، از کلمه رجال که هر دو جنس را دربر میگیرد، استفاده کردهاند. چنانکه در آیه ٢٣ سوره احزاب آمده است: «.. مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ َمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ…» گفته میشود این آیه در یکی از غزوات پیامبر (ص) و در تجلیل از شهدا و شرکتکنندگان در آن جنگ نازل شده است. جنگی که زنان هم در آن حضور داشته و یکی از زنان جانفشانی کرده و سپر پیامبر از گزند شده بود و نمیتوان گفت: خداوند فقط از مردان غازی تجلیل کرده است.
در مصاحبه دو روز قبل سخنگوی شورای نگهبان علاوه بر ابهام در مصادیق رجال سیاسی از نظر جنسیت، ابهامات جدیدی در تفسیر اصل و مصادیق آن به وجود آمد. به گفته وی: «در اجرای جزء ٥ بند ١٠ سیاستهای کلی انتخابات، ابلاغی از سوی مقام رهبری که تعریف و اعلام معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاستجمهوری را برعهده شورای نگهبان قرار داده است؛ تعاریف، معیارها و شرایط رجل سیاسی برای نامزدهای ریاستجمهوری مشخص شده و تعریف رجل سیاسی در قالب دو ماده و ١١ بند و چند تبصره عنوان شده است. وی در تعریف رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاستجمهوری میگوید: رجال مذهبی، رجالی هستند که آگاهی لازم به دین اسلام و مذهب تشیع داشته و به تدین و تقیدشان و انجام شعائر و مناسک دینی در زندگی دینی و اجتماعی از برجستگی ویژهای برخوردار باشند، بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیات شناخته و مشهور باشند». وی افزود: رجال سیاسی، رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیدههای سیاسی به جهت آگاهی عمیقشان در مسائل سیاسی، اجتماعی اعم از داخلی و بینالمللی و حضورشان در صحنههای سیاسی به نحوی باشند که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصیل انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیت شناخته و مشهور باشند» وی درباره معیار مدیربودن رجل سیاسی معتقد است: مدیر، شخصی است برخوردار از شایستگیهای ذاتی و اکتسابی لازم از نظر دانش، مهارت، شخصیت و نگرشهای فردی و تجربه که توانایی شناخت و استفاده بهینه از منابع انسانی و مادی در کشور را با رعایت حداکثر بهرهوری و در راستای مأموریت، رسالت و اهداف کلان نظام و ارزشهای حاکم بر جامعه دارا و سوابق او حاکی از موفقیت وی در صحنههای مدیریت کلان است. موارد فوق و دیگر خصوصیاتی که بهعنوان نظر شورای نگهبان در دو ماده و ١١ بند در مورد شرایط ریاستجمهوری و در تفسیر اصل ١١٥ آمده است نهتنها رافع ابهامات موجود نیست بلکه خود بر ابهامات موجود میافزاید. با این تعاریف در عرصه انتخابات آینده ریاستجمهوری، راه ورود و کاندیداتوری افراد بستهتر میشود. زیرا با این مشخصات که بهعنوان نظر شورای نگهبان مطرح شده و انتقاداتی که از رؤسای جمهوری این ٣٢ سال شده است چنین برمیآید که کمترکسی بتواند در داخل دایره ترسیمشده آقای کدخدایی قرار گیرد، بلکه کمترکسی هم یافت میشود که بتواند حتی مماس بر این دایره شود. وانگهی هدف اصلی قانون اساسی جلب مردم به مشارکت در زندگی اجتماعی است که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کند. با کوچکشدن دایره ورود افراد حق انتخاب مردم نیز محدود شده و امکان حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش نیز محدودتر خواهد شد. از طرف دیگر با توجه به تفسیر شورای نگهبان از اصل ١١٨ قانون اساسی که نظارت این شورا را استصوابی میداند؛ آیا مجتهدان عالیقدر عضو شورا و حقوقدانان فرزانه توان شناسایی و احراز تمام موارد گفتهشده در کاندیداها را دارند؟ چون احراز همه موارد گفتهشده محال است، آیا چنین شرایطی راه برخوردهای سلبی با کاندیداهای متعدد را نخواهد گشود؟ پاسخ آن در ماههای اول سال ١٤٠٠ روشن میشود.