چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های شنبه ۲۶ اسفندماه!

مرور روزنامه‌های شنبه ۲۶ اسفندماه!

راز سکوت روحانی چیست؟ / چه بر سر شهرداری تهران می‌آید؟ / بن‌علوی در تهران چه می‌کند/از حاجی واشنگتن تا سندروم لوور

بانک‌های نظامی به ستون یک!، گمانه‌زنی درباره سفر وزیر خارجه عمان به تهران، زندان جای مادران نیست، باند بورس، برملا شد، نقدی بر رویکرد انقباضی بانک مرکزی، پوزش برخی نمایندگان از رفتار عجیب همکاران خود در استیضاح وزرا، آینده مبهم برجام، چالش‌های ثروت در دنیای سیاست، قزاقستان، نقطه عطف در بحران سوریه و اعتراض کشاورزان در نماز جمعه اصفهان از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

روزنامه‌های امروز شنبه ۲۶ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان، آینده مبهم برجام، پس لرزه‌های استعفای نجفی از شهرداری تهران و واکنش مشاور روحانی به ادعای کریمی‌قدوسی از مهمترین عناوین قرار گرفته در صفحات نخست بیشتر روزنامه‌ها است.

روزنامه شرق مطلبی با عنوان «واکنش به یک ادعا درباره رئیس‌جمهور» واکنش آشنا حسام الدین به ادعای کریمی‌قدوسی را تیتر یک امروز خود کرده است. این روزنامه همچنین با چاپ تصویری از حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی تیتری با عنوان«جزئیات تخلفات بقایی» را از قول دادستان تهران انتخاب کرده است.

روزنامه اعتماد که صفحه نخست امروز خود را به تصویر و نوشته‌هایی در ارتباط با برجام و سیاست خارجی اختصاص داده تیتر یک خود را «آینده مبهم برجام» در پس زمینه تصویر نشست نمایندگان ایران و ١+٥ در وین قرار داده است. این روزنامه همچنین سرمقاله امروز خود به قلم علی خرم را با عنوان قرار آخر به همین موضوع تخصیص داده است.

روزنامه کیهان بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر «شرط تحقق وعده‌های الهی پایبندی مسئولان به تقوا و دوری از اشرافی‌گری» تیتر اول خود انتخاب کرده است. این روزنامه در گزارش دیگری با عناوین تصویب تحریم‌های تازه در واشنگتن ما به دنبال وعده‌های برجام در وین! درباره آینده برجام نوشته است. سرمقاله امروز کیهان با عنوان نوش و نیش تغییرات در آمریکا به قلم سعدالله زارعی منتشر شده است.

روزنامه جمهوری اسلامی نیز تیتر نخست امروز خود را از بین بیانات رهبر معظم انقلاب با عنوان «در حرف و عمل ما تناقض نباشد ایمان مردم قوی‌تر می‌شود» برگزیده است. سرمقاله این روزنامه به قلم مسیح مهاجری و با عنوان کدام مصلحت در انتقاد از حرکت اخیر اسفندیار رحیم مشایی در مقابل سفارت انگلستان و سایر رفتار‌های گروه نزدیکان احمدی نژاد نوشته شده و طی آن این سوال مطرح شده است که چرا به این جریان انحرافی مجال هر اقدام و اتهام زدنی داده می‌شود؟

 در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشر شده در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

راز سکوت روحانی چیست؟
احمد غلامی سردبیر شرق در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان روحانی کجاستریال اصلاح طلبان کجایند؟ نوشت: خبری از حسن روحانی نیست. سکوت، لب‌فروبستن و سخن‌نگفتن گاه بهترین استراتژی است. باید از سکوت رئیس‌جمهور استقبال کرد و بر این نکته تأکید داشت که سخنرانی‌های مدام و گاه تند و بی‌محابا از هر جنمی که باشد، رفته رفته توان خود را از دست می‌دهد و بی‌مقدار خواهد شد. سیاست داخلی ایران چنان دگرگون شده و روبه‌افول می‌رود که با شوک‌های موردی نمی‌توان آن را احیا کرد. شاید آنچه روحانی را به سکوت واداشته، پی‌بردن به ناکارآمدی همین شوک‌درمانی است. حسن روحانی سالیانِ باقی‌مانده بیش از هرکس دیگری باید تلاش کند تا نگذارد فضای خمودِ موجود به بن‌بستی سیاسی منتهی شود. شاید تدبیرِ سکوت برای بیرون‌رفت از وضعیت نامساعد اقتصادی و سیاسی بهترین راهکار باشد. اگرچه وضعیت سیاسی بسیار دستکاری شده و تشخیص سِره از ناسره دشوار می‌نماید؛ اما دستکاری مجدد آن از سوی دولت برای پایان‌دادن به انتقادات و اعتراضات دردی را دوا نمی‌کند و صرفا به تأخیر انداختن تنش‌های بنیان‌کن است. در جبهه‌های نبرد هم زمانی فرا می‌رسد که باید چشم‌درچشم مرگ ایستاد و از آن نهراسید. هیچ رزمنده‌ای تا ابد نمی‌تواند پشت خاکریز بماند. خاکریز‌ها برای دفاع و هجوم به‌وقت مقتضی هستند. اکنون دولت روحانی پشت خاکریز‌های خود زیر آتش سنگین مشکلات اقتصادی و سیاسی قرار دارد و برای دفاع از خود کم نمی‌گذارد. وزیرانِ او، علی ربیعی، عباس آخوندی و محمود حجتی توانستند دوباره به کابینه بازگردند.
عناوین اخبار روزنامه شرق در روز شنبه ۲۶ اسفند :
شرایط سیاسی چنان دگرگون شده که حتی اصلاح‌طلبان که زمانی بین پوزیسیون و اپوزیسیون در آمدوشد بودند، به‌یکباره جامه پوزیسیون بر تن کرده‌اند و تمام‌قد از اصلاح‌طلبی بدون نقاب دفاع می‌کنند. آنان برعکس دولت روحانی از پشت خاکریز‌های خود بیرون آمده‌اند، نه به قصد حمله، بلکه برای شناسایی منطقه. هرچند هرازگاهی نیز ناچار به درگیری و پیش‌روی و عقب‌نشینی بشوند. اما خصلت کار آنان نه جنگ چریکی در آستانه تغییر و تحولات سیاست داخلی است، بلکه شناسایی پدیده‌های نوظهور در سیاست است. آنان تلاش می‌کنند به این پرسش پاسخ بدهند: چطور شد که این‌گونه شد؟ پرسشی دوسویه که یک سویه آن نشانگر غفلتی است که ورزیده‌اند و روی دیگر آن کنجکاویِ سیاسی برای کشف پدیده‌های نوظهور. کنجکاوی که با سن و سابقه اصلاح‌طلبان هم‌خوانی ندارد. آنان برعکس روحانی نباید سکوت اختیار کنند، سکوت‌کردن به‌وقت سخن‌گفتن برای آنان جز تزویر و ریا و مصلحت‌اندیشی اندوخته‌ای نخواهد داشت. حالا که آنان ناگزیر به سخن‌گفتن‌اند، چگونه سخن‌گفتن اهمیتی حیاتی می‌یابد. این در حالی است که اصلاح‌طلبان در کار کلاسیک‌ترین کنش‌های سیاسی مانند «استعفا» یا بازگشت به خاکریز در وقت مقتضی مانده‌اند. از این‌روست که هر وقت آنان در موضعی قرار می‌گیرند که هر چیز را سر جای خود بنشانند و نظمی دوباره به سیاست، جامعه و مردم بدهند، تداعی‌گر بازگشت به گذشته هستند. اصلاح‌طلبان باید جسارت آن را داشته باشند که ایده‌ای طراحی و با شجاعت از آن پشتیبانی کنند. زندگی‌کردن بدون ایده تحمل‌ناپذیر است. اما چرا اصلاح‌طلبان بر سر ایده‌ای نمی‌ایستند. آنان همواره از ایده اصلاح‌طلبی حرف می‌زنند. ایده‌ای که تفاسیر و تعابیر بسیاری دارد. اصلاح‌طلبان زبان خود را از دست داده‌اند، همان زبانِ دوم خرداد ٧٦ را. گویا بنا ندارند دیگر با صدای بلند با آن زبان سخن بگویند. تا مسائل و مشکلات پابرجاست، بر اصلاح‌طلبان است که قادر باشند کلمات دوم‌خردادی را به زبان بیاورند و آن‌ها را به نقد بکشند و معنایی تازه بدان‌ها دهند. بگویند در سال ٩٧ تلقی آنان از مردم، دانشجویان و کارگران چیست، بگویند «سیاست» چگونه احیا خواهد شد، یا اولویت ایران امروز چیست. حتی اگر خود آنان در این راه قربانی شوند. این شجاعتی است که «ایده» از آنان می‌طلبد. ایده حیات دارد و برای ادامه حیات خود نیاز به فاعلی دارد تا به آن جان دهد. با تلاش صرف برای بقا، و احیای اصلاح‌طلبی نمی‌توان به «مردم» رسید. آنان جلوتر ایستاده‌اند در پیش ما، نزدیک به دامنه کوهی که به قله‌اش نشانی است.

 چه بر سر شهرداری تهران می‌آید؟
فاطمه سعیدی طی یادداشتی با موضوع قرار دادن استعفای محمدعلی نجفی از شهرداری تهران و واکنش‌ها به آن در روزنامهاعتماد نوشت: شهرداری تهران پس از سال‌ها مدیریت خاص امروز توسط یکی از نخبگان علمی و سیاسی کشور اداره می‌شود. با این حال طی روز‌های گذشته موضوع استعفای آقای محمد‌علی نجفی مطرح شد و متاسفانه ممکن است شهروندان تهرانی از ادامه خدمت‌رسانی ایشان محروم شوند. موضوع بیماری ایشان به گفته اعضای شورای شهر مساله و مانعی جدی بر سرراه ادامه کار به عنوان شهردار تهران است، اما اگر به نوعی بتوان با تعامل و همراهی بیشتر معاونین و نهاد‌های خارج از شهرداری مشکلات را کاهش داد چه بسا آقای نجفی بتواند همزمان با درمان بیماری به فعالیت خود نیز ادامه دهد. این مساله البته به تشخیص پزشکان بستگی دارد که باید به صورت دقیق و جدی پیگیری شود.
عناوین اخبار روزنامه اعتماد در روز شنبه ۲۶ اسفند :
مجمع نمایندگان تهران نیز آمادگی دارد در راستای کاهش مشکلات هر اقدامی که لازم است را در دستور کار قرار دهد. اما آنچه موجب نگرانی است و ممکن است در صورت رفتن آقای نجفی برای شهردار بعدی تهران نیز بروز کند مساله فشار‌های خارج از مجموعه شهرداری است. در صحبت‌های اخیر خود ایشان و نیز اعضای شورای شهر می‌توان نشانه‌های صریحی یافت که برخی فشار‌ها از بیرون شهرداری و برخی نهاد‌ها و اشخاص دیگر در این تصمیم بی‌تاثیر نبوده است. این موضوعی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت یا با اطمینان گفت که در مورد شهردار بعدی چنین نخواهد شد. شهردار تهران برآمده از شورایی است که رای مردم این شهر را به صورت بی‌سابقه‌ای کسب کرده و حالا موظف است در برابر رای‌دهندگان نسبت به هر اتفاقی در حوزه مسوولیت خود پاسخگو باشد. اگر شهردار بعدی نیز با چنین فشار‌هایی مواجه شد چه باید کرد؟ آیا شهردار بعدی تهران نیز قرار است بخش عمده‌ای از توان و انرژی خود و همکارانش را مصروف مقابله با این فشار‌ها کند؟ این پرسشی است که امروز منتخبان مردم در شورای شهر باید به آن پاسخ دهند.

از سوی دیگر چه آقای دکتر نجفی در شهرداری تهران بماند و چه شورای شهر با استعفای ایشان مخالفت کند نباید راهی که توسط ایشان آغاز شد نیمه‌کاره رها شود. در این مدت کوتاه گام‌های اساسی برای شفاف شدن وضعیت شهر تهران برداشته شد. پرونده‌های جدی از تخلفات در دوره گذشته در اختیار مردم قرار گرفته و انتظار این است که متخلفان در هر جایگاهی و با وابستگی به هر جناحی به سرعت مورد مجازات قرار گیرند تا از این طریق اعتماد عمومی نیز ارتقا یابد.

 بن‌علوی در تهران چه می‌کند؟
وطن امروز در یادداشتی با اشاره به سفر وزیر خارجه عمان به ایران نوشت: بر اساس اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه ایران «یوسف بن‌علوی» وزیر خارجه عمان وارد تهران شده است. بهرام قاسمی دیروز در بیانیه‌ای گفت: یوسف بن‌علوی، وزیر خارجه عمان به منظور دیدار و گفت‌وگو با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و دیگر مقامات کشورمان و رایزنی و تبادل‌نظر درباره روابط دوجانبه و مسائل منطقه‌ای امشب (جمعه شب) وارد تهران می‌شود. بر اساس این گزارش، دیدار رسمی بن‌علوی و ظریف امروز برگزار می‌شود.
عناوین اخبار روزنامه وطن امروز در روز شنبه ۲۶ اسفند :  «نجفی» در حیطه مسؤولیتش نیست! ؛ هیچ مشکل حل‌نشدنی در کشور وجود ندارد ؛ خروج هزاران غیرنظامی از غوطه شرقی ؛ بن‌علوی در تهران چه می‌کند؟ ؛ محدودیت‌ بازار ارز تقاضا را بیشتر کرد ؛ سینمای فروشنده‌ها! ؛ چی می زنی؟ ؛ زنگ خطر میعانات ؛ نقدی بر رویکرد انقباضی بانک مرکزی ؛
رفت‌وآمد‌های مقامات عمان به ایران همواره مورد توجه بوده است. به گزارش «وطن امروز»، عمان که همواره تلاش کرده به عنوان یک میانجی در مناسبات منطقه‌ای ایفای نقش کند، در ماجرای مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب نیز نقش‌آفرینی کرده است. تا قبل از آغاز مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا بر سر موضوع برنامه هسته‌ای ایران، عمان همواره به عنوان یک واسطه و پیغام‌بر میان ایالات متحده و ایران ایفای نقش کرده است. بر این اساس اکنون که با پایان دولت باراک اوباما در آمریکا، کانال ارتباطی ظریف و کری نیز مسدود شده، شاید عمان باز هم جایگاه خود در واسطه‌گری میان ایران و آمریکا را بازیافته است. این نقش واسطه زمانی قابل تامل می‌شود که بدانیم چندی پیش اروپایی‌ها در موضوع تلاش برای تغییر مفاد برجام، خواستار نقش‌آفرینی عمان شده بودند.
بهمن‌ماه امسال «بوریس جانسون» وزیر خارجه انگلیس به عمان سفر کرد. همان زمان منابع رسانه‌ای انگلیسی به نقل از دیپلمات‌های این کشور گزارش دادند جانسون در این سفر از سلطان قابوس، پادشاه عمان خواسته است در موضوع مناقشه دونالد ترامپ درباره برجام نقش‌آفرینی کند.
یک دیپلمات انگلیسی درباره مذاکرات جانسون در عمان گفت: «جانسون به عمان به عنوان واسطه‌ای کلیدی برای معامله با ایرانیان برای اصلاح معایب توافق هسته‌ای می‌نگرد؛ اصلاحی با در نظر گرفتن برنامه موشکی بالستیک ایران است».
نکته قابل توجه درباره رایزنی‌های جانسون در عمان این است که جانسون تنها چند روز پس از سفر رکس تیلرسون، وزیر خارجه وقت آمریکا به اروپا به امان رفته بود. تیلرسون در پایان سفر دوره‌ای به اروپا مدعی شده بود با کشور‌های اروپایی حاضر در برجام یک کارگروه مشترک برای تغییر مفاد برجام تشکیل داده است. بر همین اساس سفر جانسون به عمان و پیشنهاد او به سلطان قابوس برای میانجیگری در موضوع برجام، می‌تواند در راستای همان کارگروه مشترک تلقی شود. اگر اینگونه باشد، به نظر می‌رسد یوسف بن‌علوی در تهران درباره توافق هسته‌ای و برنامه دفاع موشکی ایران مذاکراتی خواهد داشت. مذاکراتی که با توجه به محتوای سفر اخیر ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه به تهران، می‌تواند باعث شود وزیر عمانی خبر خوبی از این سفر (در موضوع توافق هسته‌ای) برای دوستان اروپایی‌اش نبرد. اما گمانه دیگری که درباره سفر وزیر خارجه عمان به تهران مطرح شده، رایزنی‌های او درباره مساله یمن است. عمان یکی از کشور‌های عربی است که در جنگ عربستان و دوستانش علیه یمن شرکت نکرد. از سوی دیگر عمان سفارتش در دمشق همچنان پابرجاست. از همین رو این کشور همیشه مورد انتقاد تندرو‌های عرب از جمله سعودی‌ها بوده است. بر این اساس عمان توانسته نقش میانجی را حفظ کند. کشور‌های اروپایی طی ماه‌های اخیر تلاش کرده‌اند از طریق عربستان و به بهانه حمایت از آل‌سعود، به پرونده یمن ورود کنند. فرانسه و انگلیس نقش برجسته‌ای در این ماجرا داشته‌اند. حالا به نظر می‌رسد یوسف بن‌علوی به عنوان وزیر خارجه یکی از همسایگان یمن که همواره از سوی سعودی‌ها متهم به همکاری با ایران در انتقال سلاح برای انقلابیون یمنی شده، در سفر خود به تهران درباره پیشنهادات جدید درباره یمن نیز وارد مذاکره شود.

از حاجی واشنگتن تا سندروم لوور
محمد فاضلی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز حواشی ایجاد شده بر سر تلفظ موزه لوور توسط یکی از نمایندگان مجلس را موضوع  قرار داد و نوشت: اغلب اوقات نشانه‌های بیماری خیلی ساده‌اند، اما بیماری به شدت پیچیده و خطرناک است. بیمار تب ساده‌ای دارد و خسته است، به نظر می‌رسد با استراحت خوب می‌شود، اما کمی کندوکاو بیشتر نشان می‌دهد متأسفانه بیمار سرطان دارد. این یعنی بیماری، کل سیستم را درگیر کرده، اما فعلا در ظاهر ساده‌ای بروز و ظهور یافته است. نشانه ساده: نماینده‌ای در تلفظ واژه «لوور» ناتوان بوده است. واکنش‌های شدید مردم نشان می‌دهد آن‌ها به چیزی فراتر از نشانه‌ای ساده توجه دارند و درگیر شدن سیستم با پدیده‌ای ناخوشایند را نشانه رفته‌اند. سؤال این است که بیماری چیست؟ آن سرطانی که باید دنبالش بگردیم کدام است؟ بچه که بودیم مد بود برای به رخ کشیدن توانمندی‌های ذهنی و توان یادگیری، اسم پایتخت کشور‌ها را حفظ کنیم. طرف پنج سالش بود و نام صد پایتخت می‌دانست. یادگیری چیز‌هایی شبیه اسم پایتخت‌ها فی‌نفسه ارزشی ندارند، اما تمرین نوعی شوق یادگیری بود. آن شوق یادگیری در خواندن همین «آموختنی‌های خرده‌ریز» بازتاب می‌یافت.
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز شنبه ۲۶ اسفند :
هر کس اندکی شوق برای آموختن داشته باشد و حساسیتی نسبت به گفت‌وگو‌های محیط اطرافش در او زبانه بکشد، «آموختنی‌های خُرده‌ریز» را یاد می‌گیرد. مجلاتی مثل «دانستنی‌ها»، «دانشمند» و حتی طیفی از مجلات زرد هم به این‌گونه یادگیری‌ها کمک می‌کنند. وقتی کسی پنجاه سال زندگی کرده و از کنار همه ابزار‌های یاد گرفتن «آموختنی‌های خُرده‌ریز» گذشته، ولی نام موزه «لوور» را نشنیده یا یک بار تلفظ نکرده باشد، نشانه‌ای از میزان شوق خواندن و آموختن است که نظام آموزشی در او برانگیخته؛ هیچ شوقی! نشانه ساده ناتوانی در تلفظ «لوور» و نشناختن لوور -یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین موزه‌های جهان- بیماری‌های بزرگ‌تری را هم نشان می‌دهد. گفته شده که نماینده مذکور نائب رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه هم هست. این بدان معناست که عضویت در این گروه‌ها به عوض آن‌که نشانه شایستگی و توانمندی فرد در موضوع فعالیت گروه باشد، نوعی رانت تقسیم‌شده میان اعضای گروه است. این گروه‌ها ظاهرا کارکردی هم ندارند و بیشتر تمایل اعضای خود برای سفر‌های خارجی را بازتاب می‌دهند. اعضای گروه حتی خود را ملزم به دانستن اطلاعاتی کلی درباره کشور مذکور هم نمی‌دانند. باورکردنی نیست، اما آدم یاد فیلم «حاجی واشنگتن» می‌افتد؛ روایتی از مأموریت حسینقلی‌خان صدرالسلطنه، اولین سفیر ایران در آمریکا، ساخته علی حاتمی که به‌واقع نوع مواجهه غیرتخصصی ما با سیاست خارجی و شناخت جهان را به تصویر می‌کشد. نوع شناخت بروکرات‌ها و سیاسیون ما از جهان را می‌توان با الهام از رخداد اخیر، «سندروم لوور» نامید و آن را ادامه «فهم حاجی واشنگتنی» برخی سیاسیون ما از جهان نیز دانست. سندروم لوور، حکایت شوق بروکرات‌ها و سیاسیون برای سفر‌های خارجی، مصرف ظواهر سفر خارجی (نوعی بلعیدن لذت سفر) و در عین حال هضم نکردن و نشناختن جهان است؛ بی‌اطلاعاتی سیاسیون از جهانی که قرار است از پس آن برآیند؛ همان که می‌خواستند آن را مدیریت کنند. «سندروم لوور»، نشانه گویایی از ناکارآمدی‌های نهفته در نظام انتخاباتی این کشور نیز هست. کسانی که قرار است فرهیختگانی باشند تا منافع ملی ایران را حفاظت کنند، از شناخت و دانستن چیز‌های ساده درباره دنیای امروز ناتوان هستند. نماینده‌ای که امروز هدف طعن‌ها و جوک‌ها قرار می‌گیرد البته خیلی بدشانس بوده است، اما واقعا معلوم نیست چند نماینده یا بروکرات دیگر اگر به جای او بودند، همین بلا بر سرشان می‌آمد. نوع سازوکار‌های رشد و ارتقای سیاسی در ایران، مستعد پروراندن کثیری از این نوع افراد است، فقط بدشانس‌ها برملا می‌شوند. «سندروم لوور» اگرچه ساده، اما نشانه مهمی است درباره کاستی‌های نظام آموزشی، سازوکار‌های رشد و ارتقای سیاسیون، شیوه‌های به‌کار گماردن افراد در موقعیت‌های سیاسی و توزیع سمت‌ها بالاخص در عرصه روابط خارجی و شناختی از جهان که هنوز تا حد زیادی «حاجی واشنگتن»‌ی باقی مانده است. عده‌ای شاید بگویند «مسأله را بزرگ نکنید، تلفظ نادرست یک واژه چه ضرری به منافع ملی ایران می‌زند؟» پاسخ این است: «چگونه می‌توانیم به اتکای چنین سیاستمدارانی که خود را مکلف نمی‌دانند درباره وظیفه‌ای که بر عهده گرفته‌اند، کلیات را بیاموزند، قرار است با جهانی دائم در حال پیچیده‌ترشدن رقابت کنیم؟»