فائزه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای با جماران در ارتباط با سرکوب دراویش گنابادی گفت؛ جریانی در کشور، نگران این است که اشخاص یا جریانات فکری طرفدار پیدا کنند. دراویش جمعیتی چند میلیونی در کشور دارند و تنها بخشی از آنها دراویش گنابادی هستند. متاسفانه نتیجه برخورد با این گونه جریانات، افزایش میزان محبوبیت و هواداران آنها است. اما بازهم ما این روش اشتباه را ادامه می دهیم. به نظرم با نبودن بابا، سمت و سوی کشور به سمتی می رود که انگار بناست یکسری مسائل بیشتر برهم بخورد. وگرنه اتفاق جدیدی نیفتاده بود و دراویش دهه ها و قرن هاست که بدون کمترین مشکلی زندگی می کنند و زاویه ای هم با نظام نداشتند. حتی هنگامی که حسینیه ها و جمخانه های آنها را به آتش کشیدند هم عکس العملی نشان ندادند و با مظلومیت زندگی کردند.
من فکر می کنم دستی در کار است که ناراضی بتراشد. حتی تلاش می شود این موارد را به دولت بچسبانند و چنین القاء کنند که دولت کاری از دستش برنمی آید و مردم را از دولت آقای روحانی نآمید کنند. هرچه هست بی عقلی صرف است و نتیجه ای عکس در پی دارد. مسأله دراویش به نوعی تحریک این قشر بود. رفتند آنها را تحریک کنند تا داستان درست شود. نمی توان باور کرد که آن اتفاقات دلخراش کار دراویش بود. به نظر من یکسری عوامل دیگر این کارها را انجام دادند. همانطور که در تظاهرات های دی ماه و ماجرای عاشورا در سال ۸۸ و قبل از آن کارناوال عاشورا در انتخابات سال ۷۶، این عوامل نقش داشتند.
باید دید چه کسی از این جریانات سود برده است و در نهایت کدام جریان روی آن سوار شده است؟ از این منظر می توان فهمید که همیشه کار کدام گروه بوده است. متاسفانه اعامل برخی روش ها، فضای منفی را علیه ایران در حوزه بین المللی ایجاد و تشدید می کند. ما باید سعی کنیم عزت خود را در دنیا افزایش دهیم. مطمئناً اگر با مردم خود با عزت و احترام رفتار نکنیم، دنیا نیز به ما احترام نخواهد گذاشت.
فائزه هاشمی در ارتباط با اعتمواضع مسئولین راجع به اعتراضات، یکسان بود و همگی این اعتراض ها را با کمی بالا و پایین، حق مردم دانستند. اما نحوه برخورد با اعتراضات، در تعارض با این نظر بود. اگر اعتراض حق مردم است، چرا باید با آنها برخورد شود؟ چرا بایستی نزدیک به ۴۰۰۰ دستگیری داشته باشیم؟ چرا باید برای نزدیک به همه این ها پرونده تشکیل شود و سرانجام با قرار وثیقه و قید کفالت و… آزاد شوند؟
باید معلوم شود که چه میزان از خشونت ها را مردم معترض انجام دادند و چه میزان از آن توسط نفوذیهایی که در این وقایع حضور داشتند، انجام شده است. متاسفانه برخی عوامل با لباسهایی شبیه مردم، دست به خشونت میزنند و در این میان ممکن است برخی از مردم عادی نیز از آنها تبعیت کنند. اما معمولاً مردم آغازگر خشونت در اعتراضات نیستند.
در سال ۸۸ پس از افشای وقایع اسفناک در کهریزک و انتشار نامه آقای حمزه کرمی درباره شکنجه در بازجوییها و سایر موارد مشابه، از این گونه رفتارها و شکنجه دادن جلوگیری شد. اما امروز خبر می رسد که دوباره این خشونت ها از سر گرفته شده، به خصوص در مورد دخترانی که بازداشت شدند و گروه های جدید در زندان، یا خشونت ها و دستگیری های مشابه در ماجرای دراویش، حمله به تجمع زنان در روز جهانی زن امسال، دستگیری تعدادی از فعالان محیط زیستی و یا ممنوع الخروجی هایی که آخرین آن همسر آقای «کاووس سیدامامی» و بسیاری موارد دیگر است.