پیچیده مثل رسول خادم/پرونده مرتضوی در اجرای احکام/اقتصاد و فوتبال در گرداب «کلین شیت» / نمای دیگر طرح واشنگتن علیه ایران
افشای حسابهای موهوم، کنارهگیری رسول خادم و استعفای اعضای شورای فنی کشتی، پرونده مرتضوی در اجرای احکام، سوریه؛ جهنم روی زمین، اسباب کشی کسب و کارها به فضای مجازی، ورود سازمان بازرسی به پرونده کارخانهخواری اصلاحطلبان، میزان تحقق شاخصهای کلان عدالت اقتصادی و احتیاط و انتحار! در انتظار شهرآورد ۸۶ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
روزنامههای امروز پنج شنبه دهم اسفندماه در حالی در آخرین روزکاری خود در هفته از چاپخانهها روانه دکههای روزنامه فروشی شدند که همزمان با داربی ۸۶ و بازی سرخابی ها، استعفای رسول خادم از ریاست فدراسیون کشتی نیز مزید بر علت شد تا رنگ و بوی سفحات نخست تعدادی از روزنامهها بیشتر شود. حواشی اخراج بعضی اساتید از دانشگاه آزاد و گمانه زنیها درباره تحولات احتمالی در این دانشگاه از سویی و فراخوان روحانی برای تشکیل اتحادیه منطقهای و بخشهایی دیگر از سخنان روحانی درباره سیاست خارجی ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه کیهان در شماره امروز خود با تیتر «ورود سازمان بازرسی به پرونده کارخانهخواری اصلاحطلبان» گزارشی از کلید خوردن رسیدگی به پرونده رشتالکتریک منتشر کرد و عنوان آن را تیتر یک شماره پنج شنبه خود قرار داد. شمسیان در یادداشت روز این روزنامه در چندین بند با عنوان پاسخ به حاشیه سازیها در مورد برخی ادعاهای مطرح شده توسط شمارههای پیشین کیهان و نیز انتقادات وارد شده به آنها پاسخ نوشت.
روزنامه اعتماد که شماره امروز را با صفحه نخستی ورزشی روانه کیوسکهای مطبوعاتی کرده تیتر اول خود با عنوان «برزخ کشتی» را در زمینه تصویر رسول خادم قرار داده و سرمقاله امروز آن به قلم علی عالی و با عنوان «پیچیده مثل رسول خادم»منتشر شده است.
شرق، اما سعید مرتضوی و وضعیت حکم قضایی او را برجسته کرد و در گزارشی که عنوان آن «پرونده مرتضوی در اجرای احکام» را تیتر اول خود کرده پروندههای سابق مرتضوی را نیز بررسی کرد.
آرمان امروز در تیتر نخست خود خبر «افشای حسابهای موهوم» از سوی رئیس کل بانک مرکزی خبر داد و عکس یک امروزش را به رسول خادم اختصاص داده و در گزارشی «بازتاب استعفای رسول کشتی» را چاپ کرد.
روزنامه ایران با پوشش سفر رئیس جمهور به بندرعباس از بین سخنان او در جمع مردم این شهر عنوان «فراخوان روحانی برای تشکیل اتحادیه منطقهای» را به عنوان تیتر انتخاب کرد. این روزنامه همچنین با چاپ تصویری از مبارزه سرمربیهای دو تیم استقلال و پرسپولیس عنوان «رینگ آزادی» را با توضیح دربی ۸۶؛ قلب فوتبال و نبض هواداران در دستان شفر و برانکو در صفحه نخست خود قرار داد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده توسط روزنامهها را مرور میکنیم:
پیچیده مثل رسول خادم
علی عالی روزنامه نگار ورزشی در سرمقاله امروز اعتماد که نیم صفحه نخست خود را در رابطه با استعفای رسول خادم به تصویر و سرمقالهای درباره او اختصاص داده نوشت: «پیچیده»؛ بهترین واژه برای توصیف رسول خادم، اظهارنظرهایش و استعفای دیروزش همین است. پیچیدگی همیشه در سایه رییس این روزهای فدراسیون کشتی بود، حتی روزهایی که همزمان ریاست فدراسیون کشتی، عضویت در هیاترییسه اتحادیه جهانی کشتی و سرمربیگری تیمملی کشتی ایران را برعهده داشت. رسول خادم از همه این سمتها استعفا داد، اما سوالهای مبهم زیادی پشت این استعفا پاسخ نداده باقی ماند تا نشود این استعفا را بهدرستی تحلیل کرد؛ استعفایی که حتی مورد پذیرش وزارت ورزش هم قرار نگرفت.
پیچیدگیهای ذهن و عمل رسول خادم و فراز و فرودهای تصمیمهایش در همه این سالها میتواند تصویر بهتری از او را نشان دهد:
– اولینبار خبرنگار کیهانورزشی با پیچیدگیهای ذهن او آشنا شد. جوانی بیستساله بود که در آن گفتوگو نظراتش درباره کمونسیم را صورتبندی کرد. شگفتی خبرنگار وقتی بیشتر شد که رسول خادم درباره کسب مدال طلا در المپیک، آن را دستیافتنی دانست؛ موضوعی که آنروزها برای ورزش ایران دستنیافتنی بود.
– در کارنامه رسول خادم تنها یک اظهارنظر سیاسی دیده میشود. آنهم سال ١٣٧٦ و انتخاب میان سیدمحمد خاتمی و علیاکبر ناطقنوری برای انتخابات ریاستجمهوری. او برای اولینبار و تنها همان بار موضع سیاسیاش را اعلام کرد: رای به علیاکبر ناطقنوری. از آن روز دیگر در هیچ نشست سیاسی یا دورهمی جناحی دیده نشد؛ هربار به یک بهانهای.
– تجربه شورای شهر اول در تهران موفقیتآمیز نبود و اصلاحطلبان ناامیدکننده ظاهر شدند. رسول خادم به پشتوانه مدیریت تیمهای ملی کشتی برای انتخابات شورای شهر تهران کاندیدا شد. نام او در لیست «آبادگران» دیده شد. سرلیست آبادگران، مهدی چمران بود و خروجی شورا، انتخاب محمود احمدینژاد. رسول خادم پس از رایگیری در ۹ اسفند ۸۱ به عنوان نفر یازدهم وارد شورای شهر تهران شد.
– پانزده عضو شورای شهر دوم، حلقهای تشکیل دادند تا شهردار تهران از دلِ این حلقه انتخاب شود. نفر آخری که به این جمع اضافه شد، رسول خادم بود. از ٧٠ اسم به ٤ اسم رسیدند. امیررضا واعظآشتیانی که بعدها مدیرعامل استقلال شد، به عنوان یکی از اعضای ١٥ نفره، دوربین هندیکم به دست گرفت و از برنامههای اعلامی چهار کاندیدا فیلم گرفت برای آگاهی اعضای شورا. پیش از آغاز شورای دوم اعضا روی نام احمدینژاد توافق کردند و در اولین جلسه، این انتخاب را به رای گذاشتند. محمود احمدینژاد با ١٣ رای انتخاب شد، با یک رای مخالف و یک رای ممتنع. تنها رای مخالف، رسول خادم بود.
– شورای دوم پلکان صعود احمدینژاد و حامیان او شده بود. آبادگران اول شورایشهر را تسخیر کردند، سپس مجلس را فتح کردند و در نهایت احمدینژاد را به صندلی ریاستجمهوری رساندند. رییسجمهور اصرار داشت بهجای او، محمد علیآبادی شهردار تهران شود. آبادگران، اما محمدباقر قالیباف را گزینه نهایی انتخاب کردند. هفتنفر مخالف شامل چمران، کاشانی، شیبانی، شکیب، خانم خیر، شریعتمداری و بیادی یکطرف و ٧ نفر دیگر مقابل آنها برای انتخاب علیآبادی. رای خادم تاییدکننده بود. اطرافیان احمدینژاد یک پیشنهاد ویژه برای رسول خادم داشتند؛ به محمد علیآبادی رای بدهد و رییس سازمان تربیتبدنی شود. تکرای تاییدکننده خادم به قالیباف رسید و علیآبادی بهجای خادم به سازمان تربیتبدنی رفت.
– محمود احمدینژاد حالا خطر رقیب را احساس کرده بود. دولتش برای محدود کردن اختیارات شوراها اقدام و لایحهای تنظیم کرد که با شگفتی اعضای شورایشهر همراه شد. گفته میشد برنامه احمدینژاد محدود کردن محمدباقر قالیباف بود. حسن بیادی، نایبرییس شورای شهر آن روزهای تهران با زیر سوال بردن این لایحه، قصد نهایی آن را «برچیده شدن شوراها» ارزیابی و اعلام کرد «اقدام دولت قطعا رنگ و بوی سیاسی هم دارد.».
اما رسول خادم به عنوان رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا موضع تندتری گرفت: «شورای شهر، دولت را فرزند خود میداند، اما متاسفانه این فرزند هماکنون ناخلف از آب در آمده است.»
مسابقه دادن با رژیم صهیونیستی در ورزش ایران، خط قرمز است. رسول خادم پرچمدار تعیین تکلیف این موضوع شد. عرف مدیران ایرانی بر این است که موضوع را با لابیهای پشتپرده و نشست با بزرگان سیاست حل کنند، اما رسول خادم از ابتدا موضوع را به فضای عمومی منتقل و دربارهاش موضعگیری کرد. به خادم پاسخی داده نشد، اما فشار به او افزایش یافت تا آنجا که دیروز متن استعفایش را منتشر کرد. موضوع حل نشد بلکه پیچیدهتر شد. مثل پیچیدگیهای مسیری که رسول خادم تا به امروز طی کرده است.
نمای دیگر طرح واشنگتن علیه ایران
مریم سالاری طی یادداشتی در روزنامه ایران با اشاره به بیانیه مشترک امریکا و چند کشور اروپایی نوشت: بیانیه مشترک امریکا به همراه لندن، پاریس و برلین درباره مداخلهجویی ایران در یمن که متعاقب ناکامی واشنگتن در نشست اخیر شورای امنیت برای به تصویب رساندن قطعنامهای علیه ایران صادر شد، نمای دیگر طرحی است که امریکا بعد از رویارویی با واقعیتهای جاری درباره برجام به مرحله اجرا گذاشته است. واقعیتی که بخشی از آن با تصمیم اخیر روسیه به وتوی قطعنامه پیشنهادی امریکا که میکوشید بر پرونده موهوم ایران هراسی مهر تأیید بزند، معادلات تازهای را پیش پای بازیگردانان عرصه بینالملل به تصویر کشیده است.
برجام در حالی از سوی ترامپ مورد غضب قرار گرفته و در روند اجرا با بدعهدیهای قابل انتظار او روبهرو شده که بر قلب اجماع شرکای اروپایی امریکا نشسته چنانکه همه تلاشها بر امکان دستیابی ایران به حقوق برجامیاش و مقابله با کارشکنیهای برجامی کاخ سفید متمرکز شده است. این در حالی است که چراغ سبز کشورهای اروپایی به گشوده شدن پرونده فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران آن هم در حالی که میکوشند توافق هستهای را ولو به خاطر محافظت از سیاست خارجه مشترک نوپای خود نجات دهند، به یکی از وجوه مهم سیاست دفاع از برجام تبدیل شده است. این کوشش که پیش از این با توجه به تهییج کشورهای بینالملل و حامیان منطقهای امریکا نتیجهای از پیش معین داشت، اینک در حلقه کشورهای طرف توافق هستهای ابعاد تازهای یافته است. اروپا برای نجات برجام حاضر شده با تصمیم امریکا در بهکارگیری اهرمهای بینالمللی در عرصه دیپلماسی و ورود توجیه ناپذیر شورای امنیت به موضوعات مرتبط با ایران، همراهی و مسائلی همچون ادعای مداخلهجویی کشورمان را در منطقه به یک موضوع امنیت بینالمللی تبدیل کند تا دستکم از قبال حضور در نمایش جدید دیپلماتیک امریکا، بقای توافق هستهای را که برای حفظ منافع امنیتیاش حائز اهمیت میداند، ضمانت کند. حال آنکه روسیه به عنوان یکی از مهمترین کشورهای غیر اروپایی طرف توافق، آنچنان منافع در هم تنیدهای در نقاط حساسیت برانگیز منطقه با ایران یافته که بی تردید میتوان مواجهه ترامپ با برجام را مؤلفهای کلیدی به شمار آورد که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در چارچوب رقابت جدی روسیه و امریکا معنادار میشود. چنان که نماینده روسیه در نشست اخیر شورای امنیت با وتوی قطعنامه ضد ایرانی، کشورهای منظومه غرب را در سیاست مبتنی بر اقناع سازی واشنگتن ناکام گذاشت تا در عین به شکست رساندن پروژه مدعایی مداخلهجویی ایران در یمن، از قاطعیت این کشور در پیگیری سیاست توازنسازی در بازی قدرت با امریکا پردهبرداری کند.
به نظر میرسد با وجود چنین فضایی که در مسیر اجرای برجام و فراز و فرودهای آن ترسیم شده است، پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب توافق، تسهیل بخشی به روند راستی آزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تقویت روابط سیاسی با اتحادیه اروپا و ترغیب آن به رفع موانع بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام و همچنین افزایش قدرت تأثیرگذاری معنوی و مفهومی در کشورهای منطقه میتواند امکان قابل اعتنایی را برای پرهیز از افتادن در دام ملاحظات و محاسبات راهبردی ترامپ و رقبای منطقهای ایران فراهم کند.
پرونده مرتضوی در اجرای احکام
شرق در گزارشی با عنوان «پرونده مرتضوی در اجرای احکام» نوشت:پرونده سعید مرتضوی به اجرای احکام رسید. دادستان سابق تهران، آذرماه به اتهام معاونت در قتل محسن روحالامینی به دو سال حبس قطعی محکوم شد، اما این حکم هنوز اجرا نشده است. هفته پیش شایعه شد که مرتضوی برای اجرای حکم به اوین رفته، اما او در یک گفتوگوی تلفنی گفت: در منزل است نه اوین. میرمجید طاهری وکیل خانواده روحالامینی که از همان روزهای بعد از صدور حکم، پیگیر اجرای آن است، دیروز به «شرق» گفت: «طبق اطلاعی که امروز (چهارشنبه) به من داده شد، پرونده مرتضوی به شعبه ٢ اجرای احکام ناحیه ٢٨ دادسرای کارکنان دولت رفته است. این یعنی حکم بعد از طی تشریفات به او ابلاغ خواهد شد که خود را معرفی کند». حتی اگر حکم او اجرا شود و دادستان سابق بابت ماجرای کهریزک به اوین برود این پایان پروندههای سعید مرتضوی نخواهد بود. بعد از سخنان وزیر اسبق اطلاعات، احتمال گشودهشدن پروندهای دیگر علیه او در ارتباط با مرگ زهرا کاظمی قوت گرفته است.
بعد از اظهارات علی یونسی وزیر اسبق اطلاعات در ارتباط با تقصیر سعید مرتضوی در مرگ زهرا کاظمی دیروز بهمن کشاورز، حقوقدان هم در گفتوگو با «ایسنا» از امکان پیگیری پرونده خبر داده و گفته است: «با توجه به اینکه آنچه مطرح است موضوع قتل اعم از قتل عمد یا شبهعمد است و چنین جرمهایی مشمول مروز زمان نمیشود؛ بنابراین بررسی مجدد موضوع در سیستم قضائی وجود دارد. با توجه به اینکه گوینده این مطلب و اعلامکننده این جرم محل وثوق است و چه در آن زمان که مقام وزارت را داشته در هر یک از حساسترین مواضع کشور و چه این زمان که کماکان مشاور ریاست محترم جمهوری هستند، بنابراین گفته ایشان گفتهای است که میتواند نقطه آغاز پیگیری قضیه باشد».
کشاورز با اشاره به اینکه به یاد ندارم که آیا تعقیب کیفری در این مورد اصولا انجام شده یا خیر، گفته است: «اگر هم شده باشد و به علت فقد دلیل کافی، قرار منع پیگرد صادر شده باشد، بررسی مجدد پرونده با ارائه دلیل یا دلایل جدید از طرف دادستان و تجویز دادگاه ممکن خواهد بود».
او گفته است: «اگر در زمانی که آقای مرتضوی شاغل بوده، مرتکب جرمی شده باشد که در حد مثلا قتل شبهعمد بوده یا در حد عدم کمک بهموقع به مجروح حادثه که به گفته آقای وزیر اطلاعات وقت منتهی به فوت سرکار خانم کاظمی شده، بدیهی است که الان که ایشان در آن سمت نیستند، مانع از تعقیب ایشان نمیشود».
او درباره ورود مدعیالعموم به این موضوع گفت: «به گمان بنده آنچه واقع شده در حد ماده ٦٧ قانون آیین دادرسی کیفری مدعیالعموم را مکلف به دخالت میکند، به این معنا که مقام وزارت درخصوص موردی که اطلاع دقیق از آن دارد، اظهارنظری کرده و صریحا گفته است که اگر آن مرحومه را بهموقع به بیمارستان میرساندند، به احتمال قوی به رحمت خدا نمیرفت».
اقتصاد و فوتبال در گرداب «کلین شیت»
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: «مدام میگوییم فوتبال ناپاک؛ من فقط میخواهم بپرسم که دیگر جاهای ما پاک است که توقع پاکی فوتبال را داشته باشیم؟ باید همه چیزمان به هم بیاید.»
این جملاتی بود که مرحوم ناصر حجازی در روزهای آخر عمرش گفت: تا این اسطوره فوتبال را در آستانه مرگ، ممنوعالتصویر کند و امروز همان صدا و سیما به واسطه تغییر دولت بانگ بلند فساد (دولتی) را به تناوب در برنامههای خود مطرح میکند. حالا، اما بیش از هر زمان دیگر همآمیزی مفاهیمی، چون فساد، در فوتبال و اقتصاد عینیتر شده است. فوتبال به عنوان یک رویداد اجتماعی مهم با سپهر سیاست عجین شده است و در یک روند تاریخی چند دههای متاثر از تحولات سیاسی کشور مقیاسی کوچکی از یک کل شده است. چنانچه روزی که محمد دادکان فدراسیون فوتبال را با بیش از ۵ میلیارد تومان درآمد بدون دریافت کمک از هیچ نهاد دولتی تحویل دولت نهم داد، او را بدون ترس از جریمه فیفا عزل کردند تا انتصابِ سلیقهای شان حال روز فوتبال را از هر زمان دیگر دچار آشفتگی کند.
فوتبالی که با تزریق پول چنان در پیچ در پیچ ساختار مشکلدار خود، فساد ایجاد کرد که امروز مانند فساد در اقتصاد نمیتوان با ممنوع التصویر کردن افراد، درباره اش سخن نگفت. روند فوتبال کشور، اما قرار بود مانند اقتصاد (و البته سایر مطالبات مردم) با شروع دولت یازدهم تغییر کند. امید مردم بازگشت به روند رو به بهبود دولت هشتم گره خورده بود، اما تغییرات چه در عرصه سیاست و اقتصاد و چه در زمین فوتبال تنها با چند دستور از روند رو به انحطاطش باز ماند. اقتصاد کشور مانند تیمی که فقط کلینشیت را بلد باشد از مسیر سقوط باز ماند، اما گلی نزد. چنانچه مسیر رشد تورم متوقف شد، اما گلی تازه در اقتصاد کاشته نشد. پیکره دفاعی این تدبیر، مانند مربیای که نمیتواند تا ابد با سیستم دفاعی نتیجه بگیرد (چنانچه یونان با این روش تنها یک بار طعم افتخار آفرینی را چشید) از هم پاشید. بازار ارز و سکه که با این تدبیر دفاعی آرام شده بودند باز هم راه نفوذ به دروازه اقتصاد را پیدا کرد، فساد از سپهر سیاسی و اقتصادی کشور رخت بر نبست و فوتبالمان هنوز نتوانسته امیدوار باشد که از دل کلین شیتهای خود در مقدماتی جام جهانی، آینده پایداری برای افتخار آفرینی در عرصههای جهانی داشته باشد. گو اینکه شخص کاربلدی مانند کی روش هم در این ساختار پر ایراد، راههای نفوذ بهره شخصی را پیدا میکند تا از کنار این ناکارآمدی سود بیشتری نصیب خود کند. با این همه میدانیم که اگر ساختار فوتبال ایران درست نشد، اما حضور چند آدم کار بلد در عرصه ملی و باشگاهی اثر خود را گذاشت. اما برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت، به تصمیمهای مقطعی نیاز نداریم. شاید لازم باشد تا کسی مانند محمد دادکان بیاید که گفت: «اگر بیایم یک سال این فوتبال را تعطیل میکنم» حالا انگار یک سال باید همه چیز تعطیل شود تا از دل این ویرانه ها، ساختار تازهای بر پا شود. اقتصاد و فوتبال حالا در چنبره یک مرداب تاریخی گرفتار شده است. هر کدام در یک مسیر دفاعی منتظر کنش حریف برای واکنش هستند، اما باید یادمان باشد ورزش گاهی در تاریخ معجزه کرده است، چنانچه در آفریقای جنوبی مسابقات کریکت، با تدبیر ماندلا پیوند سیاه و سفید و همبستگی ملی را ایجاد کرد. فوتبال یک رویداد اجتماعی مهم است که حالا در آستانه دربی دو تیم پایتخت، خواب را از چشم هواداران با امید برد تیم محبوب شان گرفته است. فوتبال را جدی بگیریم و درسهای آن را برای اقتصاد و سیاست به کار ببندیم. دربی جای احتیاط نیست، بازی قشنگ نفس تماشاگران را تازه میکند همان طور که بازی هجومی در اقتصاد و سیاست میتواند امید مردم را به ادامه راه تازهتر کند. زمان کلین شیت گذشته، باید به فکر گل زنی بود.