دوشنبه , ۱۹ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » سرمقاله “حسین داعشی” و قیاس مع الفارقِ آقای دکترمحمود احمدی نژاد با “سردسته خوارج” در زمان خلافت امام علی علیه السلام! در سرمقاله کیهان!

سرمقاله “حسین داعشی” و قیاس مع الفارقِ آقای دکترمحمود احمدی نژاد با “سردسته خوارج” در زمان خلافت امام علی علیه السلام! در سرمقاله کیهان!

 

روزنامه کیهان سرمقاله امروزش به قلم محمد ایمانی با عنوان راز عذرخواهی در حکمت متعالیه ولایت فقیه به تحلیل عذرخواهی صریح رهبری در هفته گذشته اختصاص دارد و در بخشی از آن با انتقاد از نامه سرگشاده احمدی نژاد و در قیاسی تاریخی رفتار‌های اخیر او را یادآور  رفتارهای سرکرده خوارج قلمداد کرد.

 قیاس احمدی نژاد با سردسته خوارج در سرمقاله کیهان
محمد ایمانی در بخشی از سرمقاله امروز کیهان با اشاره تلویحی به اقدامات اخیر احمدی نژاد ضمن انتقاد از روش انتخابی او و حلقه یارانش نوشت: برخی عناصر بی‌صداقت که قیافه نصیحت به خود می‌گیرند، انسان را یاد سردسته خوارج (اشعث بن قیس) می‌اندازند. رفتار گستاخانه با نقاب ناصحانه که فقط به نامه سرگشاده نیست. این چهره با نفوذ دوره عثمان و امیر مومنان (ع)، در حالی که امام در حال خطابه بود، با گستاخی و اعتراض گفت: یا علی این سخن که گفتی، به زیان تو بود نه مصلحت تو. امام با گوشه چشم به او نگریست و لعنتش کرد و فرمود: «تو چه می‌دانی چه چیزی به زیان یا نفع من است؟!… کسی که شمشیر دشمن را به قوم خود راهنمائی کند و مرگ را بسوی بستگانش بکشاند، سزاوار است که نزدیکان با او عداوت بورزند و بیگانگان از او در امان نباشند».

انقلابی ناصح، نامه سرگشاده نمی‌نویسد. صادق است نه اهل دروغ و تحریف. کسی که راست و دروغ به هم می‌بافد و میل به متشابهات و چند پهلو حرف زدن می‌کند، وارد مدار نفاق شده است. پیش رهبری می‌رود و درخواست ملاقات و کسب اجازه می‌کند، اما اگر مخالف میلش شنید، به انکار و سپس تحریف می‌پردازد! یا آن دیگری می‌گوید گفتار رهبری به مفهوم قرآنی کلمه «قول سدید» است، اما خلاف مواضع روشن امام و رهبری حرکت می‌کند.
مگر فلان رجل سیاسی آذر ۸۴ نگفت «عشق من آقای خامنه‌ای است. در موارد اختلاف میان من و رهبری، قانوناً و شرعاً باید از رهبرم اطاعت کنم. من نمی‌توانم صرفاً به نظر خود عمل کنم، باید قانوناً و شرعاً تبعیت کنم» و مرداد ۸۷ در مصاحبه با جام جم تصریح نکرد «زیر آسمان آبی به هیچ کس به اندازه آیت‌الله خامنه‌ای اعتماد ندارم… ایشان بر من حق ولایت دارند… یک بار در نماز جمعه اعلام کردم حاضرم کاغذ‌های سفیدی را امضا کنم و به ایشان بدهم تا هرچه خواستند در این کاغذ‌ها [درباره من]بنویسند… من معتقدم اگر در کشور بحرانی پیش بیاید باز هم، ولی فقیه است که می‌تواند بن‌بست شکنی کند»؟ آیا شبیه این جملات را از رقیب همین سیاستمدار نشنیدیم؟ چه رخنه و عقبگردی رخ داد که به فاصله ۸ سال، دو نامه سرگشاده و طلبکارانه نوشتند و اراده آشوب‌افکنی کردند؟! نامه بدون سلام یک همراه انقلاب به امام در تاریخ ۲۵ اسفند ۵۹ را با دقت بخوانید تا عدم درک از ولایت روشن‌تر شود: «اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تر از شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید»! شبیه همین تلقی را حلقه انحرافی درباره رهبری گفتند.
حلقه انحرافی و فتنه‌گران به کار هم می‌آیند و از کج رفتاری یکدیگر تغذیه می‌کنند؛ فتنه گران می‌خواهند با استناد به عملکرد حلقه انحرافی، وطن فروشی خود را به فراموشی بسپارند و حلقه انحرافی خیال می‌کنند خیانت هایشان به استناد عملکرد ناکارآمد تکنوکرات‌های آلوده به فتنه پنهان می‌ماند. با این حال برای انداختن مسئولیت کم فروشی و خیانت‌های خود به دوش نظام توافق دارند! جالب اینکه سرگشاده‌نویسان مدعی سازندگی وعدالت و اعتماد ملی، بار‌ها برای تعطیلی انتخابات ۷۶ و ۸۴ و ۸۸ و ۹۲ و ۹۶ خیز برداشتند یا دعوت به معارضه مشترک کردند، اما رهبری، مجال دیکتاتوری به آن‌ها نداد.
مدیریت رهبر انقلاب را باید در مواجهه حکیمانه با بدعملی برخی سیاسیون و تحولات جهانی (فروپاشی بلوک شرق، انقلاب‌های مخملی و سه بار حمله به عراق و افغانستان) که آمریکا را یاغی بی‌افسار کرده بود، مطالعه کرد. با وجود امواج تند معارضه، پیروزی‌های بزرگی به دست آمد، تا آنجا که پمپئو رئیس‌سیا به شبکه MSNBC گفت: «امروز نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته بسیار بیشتر شده است» و نشریه امریکن اینترست بر اساس گزارش نهاد‌های امنیتی غرب نوشت «ایران به هفتمین قدرت بزرگ دنیا تبدیل شده است». این افزایش اقتدار با وجود آن خیانت‌ها، سند حقانیت حکمت متعالیه ولایت فقیه است.