یکشنبه , ۱۸ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » غائله دارویش و تفسیر سایت جوان از آن!

غائله دارویش و تفسیر سایت جوان از آن!

 پدرخواندگی از دراویش تا جواسیس؟؟!!

حمايت توأم با سانسور یک جریان سیاسی از عناصر اصلي غائله دراویش باز هم تکرار شد

مستندات تاريخي و مشاهدات عيني نشان مي‌دهد جريان مدعي آزادي بيان و حقوق شهروندي، طراح اصلي بسياري از غائله‌ها عليه حاكميت بوده است…
محمد اسماعیلی-جوان آنلاین- سپاه پاسداران:
مستندات تاريخي و مشاهدات عيني نشان مي‌دهد جريان مدعي آزادي بيان و حقوق شهروندي، طراح اصلي بسياري از غائله‌ها عليه حاكميت بوده است و در جايي كه نتوانسته كشور را به آشوب بكشاند و طرح اصلي شهرآشوب را به عهده نداشته، در قالب‌هاي مختلف از اقدامات ضدامنيتي هر جريان و طيفي كه مي‌تواند فضاي كشور را ناآرام كند حمايت كرده است.
«تطهير» از جمله تاكتیك‌هاي عمليات رواني است كه به صورت مستمر مورد استفاده رهبران و رسانه‌هاي جريان هواخواه ليبراليسم در داخل كشور قرار گرفته و غائله دوشنبه شب تهران منجر شده تا بار ديگر طيف مورد اشاره از چنين تاكتيكي استفاده کند و آشوبگران شب شهادت حضرت زهرا(س) در خيابان پاسداران تهران را تطهير و حتي از آنها حمايت كند.
روش مواجهه غرب باوران داخلي با دراويش در حالي است كه برخي از مسئولان دولت نيز با فوت وقت حاضر به موضع‌گيري درباره حادثه تلخ دوشنبه شب در تهران نشده‌اند؛ مسئله‌اي كه با پرسش‌هاي فراوان همراه بوده و گلايه‌هاي عمومي را به دنبال داشته است.
اساساً آنچه در منظومه فكري جريان هواخواه ليبراليسم در داخل اهميت ندارد منافع ملي از جمله امنيت ملي است و به جاي آن سندسازي حقوق بشري براي تشديد فشارهاي حقوق بشري به ايران حائز اهميت است كما اينكه اين طيف در دستگيري فعالان حقوق بشر و بحث دستگيري جاسوسان غربي (از جمله نازنين زاغري، نزاز ذاكا و كاووس سيدامامي) نيز همين رويه را در پيش گرفته و ضمن حمايت از اين دسته از افراد، وجهه نظام را تخطئه و اصل برخورد حاكميت با آنها را به چالش مي‌كشاند.
هزينه تراشي براي نظام و قبح زايي براي رفتارهاي حاكميت اسلامي در داخل كشور در حالي از نتايج رويكرد ضدحاكميتي اين طيف سياسي در داخل كشور است كه اگر در مقاطعي از تاريخ پس از انقلاب چنانچه مقرر بود با معيار قانون و شرع با رهبران و فعالان اين طيف برخورد مي‌شد، الان بايد بسياري از عناصر اين جريان (حداقل) در حبس به سر مي‌بردند.
چنانچه مقرر مي‌شد با مفاهيم قوانين جزائي و كيفري كشورهاي مدرن(كه مدينه فاضله اين افراد به شمار مي‌آيد) با حاميان امروز منسوب به دراويش، به دليل رفتارهاي هنجارشكنانه و گستاخانه آنها برخورد قضايي صورت مي‌گرفت، حداقل مجازات آنها به دليل تحركات ضدديني و ضدانقلابي حبس بود.
شايد يكي از دلايلي كه فعالان امروز جريان غرب‌باور داخلي با فراغ بال از اقدامات اخير دفاع مي‌كنند همين مسئله باشد كه حاكميت در مقابل هنجارشكنان اين طيف طي سال‌هاي متمادي با رأفت اسلامي برخورد كرده و همواره چشم بر تندروي آنها پوشانده است.
تصور كنيم يك نفر از فعالان منسوب به اين جريان يا جاسوس دستگير شده غربي در زندان يا مجري‌هاي شبكه‌هاي فارسي زبان بيگانه در حوادث پاسداران كشته مي‌شد، يقيناً نيم‌تاي روزنامه‌هاي وابسته به اين جريان روز چهارشنبه با لگوي سياه چاپ مي‌شد و فعالان و رهبران اين جريان از نظام مي‌خواستند تا عذرخواهي كنند و تضمين لازم ارائه دهند تا با افراد و جريانات خشن برخورد نكنند.
حمايت توأم با سانسور عناصر اصلي غائله پاسداران
مدعيان حقوق بشر كه تمركزشان جمع آوري و مستندسازي اسناد حقوق بشري عليه حاكميت است در قالب اين ادبيات از دروايش تندرو حمايت كرده اند، به عنوان نمونه در حالي راننده قاتل اتوبوس به جنايت خود اعتراف مي‌كند که خبرگزاري ايسنا در گفت‌وگو با يكي از دراويش تلاش مي‌كند آنان را از هر گونه دخالت در شهادت افسران ناجا تبرئه كند!
محمود صادقي يكي از چهره‌هاي نشانه دار اين طيف است كه با انتشار سندي از حاكم شرع صدر انقلاب در رسميت داشتن دراويش مي‌نويسد: « دلايل تنش‌هاي جاري در ارتباط با دراويش گنابادي برايم قابل فهم نيست. به عنوان يكي از نمايندگان مردم، دراويش را به خويشتنداري و جلوگيري از سوءاستفاده‌هاي احتمالي و مسئولان قضايي و انتظامي را به رعايت حقوق شهروندي دعوت مي‌كنم.»
صادق زيبا كلام هم كه همانند محمود صادقي تلاش مي‌كند با اظهارات شاذ و جنجال برانگيز عليه حاكميت خود را به تيتر يك فضاي مجازي و رسانه‌هاي خودي تبديل كند در توئيتی با همين رويكرد مي‌نويسد: «مشكل دراويش گنابادي چيست؟ دراويش گنابادي همچون دراويش نعمت الهي، ذهبيه، پير بسطامي و ساير دراويش نه تبليغ عليه نظام كرده‌اند، نه تشويش اذهان عمومي و نه مرتكب جاسوسي يا اقدام عليه امنيت ملي كشور شده‌اند. جرم واقعي آنها كه از همه اينها بدتر مي‌باشد، تمكين نكردن از قرائت حكومتي از مذهب است.»
مصطفي تاج زاده نيز يكي از محكومان امنيتي كشور در سال 88 نيز در واكنش به اتفاقات دوشنبه شب پاسداران مي‌نويسد: «جناب روحاني! نوع مواجهه حاكميت با مجموعه دراويش در چهار دهه گذشته اشتباه بوده است، سركوب آنها در حال حاضر نه خطا كه فاجعه است، مانع ايجاد بحران شويد.»
اكثريت روزنامه‌هاي وابسته به اين طيف نيز در روز گذشته شهادت پنج تن از نيروي انتظامي و بسيج را در صفحه يك خود پوشش ندادند و برخي ديگر از رسانه‌هاي اين طيف با جهت‌گيري خاص حادثه غائله خيابان پاسداران را پوشش رسانه‌اي دادند، به عنوان نمونه روزنامه ابتكار در صفحه اول و در مطلبي با عنوان «آتش در گلستان هفتم» نوشت: «درگيري‌هاي دراويش گنابادي با نيروهاي انتظامي و امنيتي به جان باختن سه مأمور ناجا و دو بسيجي و بازداشت ۳۰۰ درويش منجر شد.»
اين روزنامه در حالي در ادامه مي‌نويسد: «روز دوشنبه دراويش گنابادي در اعتراض به بازداشت برخي ياران خود مقابل كلانتري ۱۰۲ پاسداران جمع شدند كه اين تجمع نيز با درگيري‌هايي همراه بود. بااين‌حال اوج درگيري‌ها زماني اتفاق افتاد كه يك اتوبوس منتسب به دراويش گنابادي به‌سوي مأموران نيروي انتظامي حمله كرد و در اين حادثه سه مأمور نيروي انتظامي ازجمله يك سرباز وظيفه كشته و تعدادي نيز زخمي شدند. اين حادثه يك‌بار ديگر و اين بار با يك خودروی سمند تكرار شد و در آن يك بسيجي در برخورد با اين خودرو جان خود را از دست داد و بسيجي ديگري نيز بر اثر زخمي شدن با چاقو جان باخت» كه عناصر اصلي اين غائله مانند «دزد دستگير شده»، «تهديد نيروي انتظامي توسط حاميان فرد دستگير شده»، «بستن خيابان پاسداران» و«ايجاد و شروع درگيري‌ها توسط دروايش» و «عدم شليك يك گلوله توسط پليس» در اين گزارش سانسور شده است!
چتر حمايتي طيف غرب باور داخلي از دروايش و جاسوسان (در پوشش فعالان حقوق بشري يا فعالان محيط زيست) در حالي يادآور ضرب‌المثل دايه مهربان‌تر از مادر است كه رسانه‌هاي بيگانه از جمله «بي‌بي‌سي»‌فارسي، راديو‌فردا و
«صدای امریکا» نيز همين رويه را در پيش گرفته و حمايت از اينگونه افراد با هدف فشار به حاكميت سياسي كشور را مورد توجه قرار داده است، جالب‌تر اينكه سايت رسمي وزارت امور خارجه رژيم صهيونيستي و مريم رجوي سركرده سازمان منافقين نيز همانند اين جريان از رويارويي دراويش با نيروي انتظامي و بسيج حمايت كرده‌اند.
مريم رجوي توئيت مي‌كند:« دستگيري صدها درويش معترض را محكوم و مراجع بين‌المللي را براي اقدام فوري فرا مي‌خوانم.»
به راستي همسويي و همنوايي جريان هواخواه ليبراليسم با جريان ضدانقلاب، منافقين و رژيم صهيونيستي در مقاطع مختلف تاريخ بعد از انقلاب از تحريم انتخابات و متهم كردن نظام به تقلب در انتخابات گرفته تا دوقطبي‌سازي
مردم – حاكميت و دعوت مردم به شورش‌هاي خياباني و حمايت از اقشاري با ظرفيت غائله‌سازي عليه حاكميت چه تصويري را پيش روي افكار عمومي قرار مي‌دهد؟
تفكرات، رويكردها و جهت‌گيري اين جريان اين پرسش اساسي را مطرح مي‌كند كه با توجه به تنفسي كه بعد از انتخابات سال92 براي اين جريان به‌وجود آمده، سهم آنها در جريان نفوذ جاسوسان به مراكز مهم تصميم‌گيري و تصميم‌ساز، بارور شدن جاسوسان و تحركات ايذايي و غائله آفريني عليه حاكميت چه ميزان است؟