چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های پنجشنبه سوم اسفندماه!

مرور روزنامه‌های پنجشنبه سوم اسفندماه!

مصلحت نظام در خطر/تأملی بر پیچیدگی‌های ماجرای خیابان پاسداران/ پیش بینی «حلقه‌های کوچک آشوب» در ماه‌های آینده/دلواپسان عذرخواهی و توبه کنند

پرونده خیابان پاسداران روی میز پیگیری، ایسـت به مقامات نجومی بگیر، فقر، خشونت، کودک آزاری، دعوا برسرحقوق و یارانه، روز نا امیدی کارگران از مجلس و دولت، اشتراکات اقتصادی و امنیتی ایران و اروپا، گروکشی از خلبانان، ارجاع استیضاح آخوندی به کمیسیون عمران و واکنش‌های رسانه‌ای به نامه اخیر احمدی نژاد از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

روزنامه‌های امروز پنج شنبه سوم اسفندماه در حالی از چاپخانه‌ها روانه پیشخوان روزنامه فروشی‌ها شدند که خبر قرار گرفتن پرونده خیابان پاسداران بر روزی میز پیگری دولت و بهارستان و نیز اظهارات سخنگوی قوه قضاییه مبنی بر برخورد با خاطیان این ناآرامی‌ها یکی از مهمترین عناوین صفحات نخست روزنامه‌ها محسوب می‌شود. شایعه‌های درباره گروکشی از خلبانان آسمان و نیز پرواز تهران یاسوج و تکذیبیه‌هایی در واکنش به آن نیز از مواردی است که در تعدادی از روزنامه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. نامه محمود احمدی نژاد به رهبر معظم انقلاب که روز گذشته منتشر شد نیز در چند روزنامه امروز موضوع تعدادی گزارش و تحلیل قرار گرفته است.

روزنامه قانون که تیتر نخست خود با عنوان «استحاله» را در کنار تصویر محمود احمدی نژاد در صفحه نخست خود قرار داده طی گزارشی به نقد این نامه و انتقاد از سکوت حامیان دیروز او پرداخته است. این روزنامه همچنین در گزارشی دیگر با عنوان «ایست به نجومی بگیران» به تصمیمات نمایندگان مجلس در جمع بندی بودجه ۹۷ و قرار دادن بند‌هایی همچون ممنوعیت اعطای تسهیلات و افزایش حقوق مقامات را برجسته کرده است.

روزنامه کیهان مثل روز گذشته تیتر نخست خود را به ناآارمی‌های خیابان گلستان هفتم پاسداران اختصاص داد و در گزارشی با عنوان «عملیات انتحاری «داعش- درویش»‌ها سرپوش بر کدام مسائل بود؟!» سعی کرده از انگیزه‌های ناآرامی‌های خیابان پاسداران بنویسد. یادداشت روز این روزنامه به قلم سعدالله زارعی و با عنوان «میخواهند سلیمانی برگردد» نوشته شده است.

روزنامه اعتماد نیم صفحه نخست خود را به فعالیت‌های بودجه‌ای مجلسی‌ها اختصاص داد و عنوان «تصویب افزایش سقف ٢٠ درصدی حقوق کارکنان دولت» و «دعوا برسرحقوق و یارانه» را تیتر اصلی خود انتخاب کرد. سرمقاله امروز اعتماد با عنوان«افزایش نابهنگام» به موضوع افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارکنان دولت اختصاص یافته که در آن این رشد ناگهانی را دارای تبعات منفی قلمداد کرده است.

روزنامه آرمان امروز نیز مثل قانون نامه احمدی نژاد را موضوع گزارش اصلی خود قرار داده و عنوان «پوپولیست دیروز، آزادی‌خواه امروز!» را تیتر مطلبی که در نقد حرکات اخیر احمدی نژاد نوشته شده برگزیده است. آرمان همچنین عکس یک امروز را به هواپیمای‌ای تی آر سقوط کرده در ارتفاعات دنا اختصاص داده و در گزارشی با عنوان «افشاگری درباره سقوط هواپیما»اظهارنظر‌ها درباره پشت پرده‌های این پرواز را مورد بررسی قرار داده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارش‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

مصلحت نظام در خطر
روزنامه قانون در بخشی از گزارش اصلی امروزش با عنوان «استحاله» که تیتر یک صفحه نخست خود نیز کرده است نوشت:دگردیسی‌های فراوانی در ایران صورت گرفته‌است؛ اصولگرایان اصلاح‌طلب شده‌اند، تحول‌طلبان محافظه‌کار شده‌اند، مسئولان پاسخ ناکارآمدی‌های خود را از مردم می‌خواهند و در تازه‌ترین نوع این استحاله‌ها فردی که بسیاری مدعی هستند او برآمده از مهندسی انتخابات است با ارسال نامه به رهبرمعظم انقلاب درخواست برگزاری انتخاباتی آزاد، زودهنگام و به دور از مهندسی کرده‌است! محموداحمدی‌نژاد همان پدیده خانمان براندازی که برای جریان‌های سیاسی حامی او جز پریشانی و پشیمانی ارثی به جا نگذاشته است روز گذشته بعد از سه روز تبلیغ نامه‌ای را خطاب به حضرت‌آیت‌ا… خامنه‌ای ارسال کرده‌است که به قد و قواره او به هیچ وجه نمی‌خورد.
عناوین اخبار روزنامه قانون در روز پنجشنبه ۳ اسفند :
اظهاراتی را که احمدی‌نژاد در نامه خود آورده شاید مطالباتی باشد که سال‌هاست جریان‌های مختلف در ایران بیان می‌کنند ولی یاوران همین فرد آن‌ها را به براندازی و خیانت به نظام و ملت متهم کرده و با عناوینی مانند تشویش‌گر اذهان عمومی و اقدام‌کننده علیه امنیت ملی با آنان برخورد می‌کنند ولی امروز فردی که به عنوان عضو مجمع‌تشخیص مصلحت نظام است فرمان را به دست گرفته و بیاناتی را مطرح می‌کند که اگر هر کدام از اهالی دیگر سیاست به زبان می‌آوردند با انگ‌های فتنه‌گر و … به حاشیه رانده می‌شدند.
نکته دیگراینکه حامیان و سینه‌چاکان احمدی‌نژاد در سال‌های نه چندان دور باید امروز پاسخ دهند این است که چرا کفن پوش به خیابان نمی‌آیند و مقابل او نمی‌ایستند؟! هرچند که بیشتر سخنان او به حق است ولی شنیدن این بیانات از دهان فردی که خود متهم ردیف اول زیرپا گذاشتن بسیاری از این مسائل و قوانین است به دل هیچ‌کس نمی‌نشیند.
این سکوتی که جماعت مذکور در دستور کار خود قرارداده‌اند چند دلیل بیشتر ندارد؛ یا آن‌ها با احمدی‌نژاد هم‌فکر هستند که باید با صدای بلند اعلام کنند و از لاک خود بیرون بیایند؛ یا آنکه جرات ایستادن و اعتراض به سخنان احمدی‌نژاد را ندارند و می‌ترسند این فرد با راهکار‌هایی که دارد این جماعت را نابود کند. فرضیه سوم نیز این است که نان افراد مذکور در سکوت است و می‌شود آن‌ها را ساکتین اصلی فتنه ناب احمدی‌نژاد خواند. امروز آن‌هایی که چندی پیش جوانان و دلسوزان این مرز و بوم را به خاطر این فرد نابود کردند و چشم بستند تا این سرزمین را آب بی‌مسئولیتی ببرد باید پاسخگو باشند که چرا آن زمان مصلحت این ملت را به دست فردی دادند که امروز نیز مصلحت نظام را نمی‌داند.
جای تعجب است آن‌هایی که ادعای اعتقاد به عقوبت گناه داشتند چگونه امروز صم و بکم خود را به بی حسی زده‌اند. آن‌هایی که تهدید به استفاده از مولفه‌های دینی برای کنترل جریان‌های سیاسی می‌کردند چرا امروز در برابر هیاهوی این فرد سکوت کرده‌اند؟! زمانی که ثروت بی‌مایه شده بود و صحت بیمار، همه از تدین این فرد سخن می‌گفتند و به گفته آیت‌ا… فاضل لنکرانی از این شهر به آن شهر می‌رفتند که برای او رای جمع کنند و دل به دست بیاورند، چرا امروز خفته اند؟!
چه خوش گفت: آن بزرگ که بخشی از قیامت در این دنیا ست و آن‌هایی که بدون هیچ حد و حصری در دهه ۸۰ تازیدند به گمان آنکه دیگر دنیا به پایان رسیده و آن‌ها بر دنیا سوار شده‌اند امروز با حضور فردی مواجه هستند که به راحتی از بخشی از یاران سابق خود عبور کرده و دل به سودای تازه‌ای دارد که هدفش نامعلوم است.

 پیش بینی «حلقه‌های کوچک آشوب» در ماه‌های آینده
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان «می‌خواهند سلیمانی برگردد» نوشت: آمریکایی‌ها و دنبال کنندگان خارجی و داخلی «خط آمریکا» بخوبی می‌دانند که این نظام با این تجمعات آسیب نمی‌بیند چه اینکه چنین تجمعاتی هیچ نظامی را در معرض آسیب قرار نمی‌دهد. آنان، اما به «زنجیر شدن» اقدامات کوچک و توالی رخداد‌های ریز دل بسته‌اند. چرا؟ به نظر می‌آید دست‌های مرموز خارجی و داخلی به این موارد تمرکز دارند:
۱- ایران را نمی‌توان با اتفاقات بزرگ خارجی و یا داخلی به شکست کشاند چه اگر این شدنی بود، «اتفاقات بزرگ» پیشین از قبیل: جنگ ۸ ساله و فتنه ۸۸ باید به چنین نتیجه‌ای می‌انجامید، اما می‌توان زنجیره‌ای از حوادث را در ایران پدید آورد تا از یک سو نظام جمهوری اسلامی را در داخل سرگرم کند و از سوی دیگر برای مخاطب منطقه‌ای و بین‌المللی جلوه و جلالی نداشته باشد. از منظر دشمنان انقلاب اسلامی «یک ایران درگیر با داخل» نمی‌تواند نقش موثری در خارج پیدا کند و امیدی را برانگیزد. همین حدود دو ماه پیش یک مقام سعودی در دیدار با یک مسئول عراقی گفته بود «سلیمانی باید به ایران برگردد و ما او را به ایران برمی‌گردانیم.» از نظر آمریکایی‌ها یک ماجرای کوچک در مقیاس ۲۰۰ درویش مغرور که نجابت نیروی انتظامی در عدم برخورد فیزیکی را به ناتوانی نظام در برخورد قدرتمندانه ارزیابی کرده است، برای یک هفته بحث از این منظر در فضای داخلی و خارجی پیرامون ایران کافی است و می‌توان مشابه این حادثه کوچک را بر سر هر مسئله‌ای و در هر نقطه دیگری پدید آورد بالاخره جمع کردن ۲۰۰ نفر عنصر ماجراجو در هیچ نقطه‌ای از ایران کار دشواری نیست آمریکایی‌ها می‌گویند ما کاری می‌کنیم که از ایران جز این اخبار به گوش مردم منطقه و جهان نرسد.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۳ اسفند :
۲- حدود شش ماه پیش یک مقام روسیه که با معاون رئیس‌جمهور آمریکا ملاقات کرده است می‌گوید من وقتی وارد اتاق شدم، نقشه ایران روبروی این مقام آمریکایی دیده می‌شد با تعجب پرسیدم شما چه کار به ایران دارید، گفت: این دلمشغولی هر روزه ماست و تا آن را حل نکنیم از پای نمی‌نشینیم. در یکی دیگر از ملاقات‌هایی که یک تاجر صاحب‌نفوذ ایرانی با «مایک پنس» معاون اول رئیس‌جمهور آمریکا ملاقات داشته و از او درباره ایران پرسیده است. پنس پاسخ داده در حال فعال کردن گسل‌های اجتماعی در ایران هستیم و به زودی به اندازه‌ای این گسل‌ها را بر سر ایران آوار می‌کنیم که نتواند از آن خارج شود. البته اگر ما به آنچه به عنوان «گسل اجتماعی» یاد می‌شود نظر بیندازیم می‌بینیم که در ایران چنین گسل‌های بزرگی که چالش واقعی باشند، وجود ندارند. ایران چالش دینی ندارد، چون بیش از ۹۹ درصد پیرو یک دین هستند. چالش مذهبی نیز ندارد چراکه دستکم ۸۵ درصد ایرانیان شیعه هستند ضمن آنکه آن ۱۵ درصد نیز مخالف تشیع به حساب نمی‌آیند در ایران چالش قومیتی وجود ندارد چراکه ده‌ها قرن است که قومیت‌های ایرانی در مفهوم «ایران» غرق شده‌اند. در ایران چالش سیاسی جدی هم وجود ندارد چراکه نظام جمهوری اسلامی مورد پذیرش بیش از ۹۰ درصد مردم ایران می‌باشد. آمریکایی‌ها دنبال حاشیه‌ها و فرعیاتی هستند که قابلیت آن رادارند که به سرعت امنیتی شوند مثل همین بحث فرقه دراویش گنابادی. در این بین البته دشمن روی خطای نیرو‌های انقلاب نیز حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند و بر این اساس معتقدند می‌توان یک حادثه کوچک را با ترکیب خطای طرف مقابل به ماجرایی بزرگ تبدیل کرد. آنچه در ماجرای دراویش پیش آمد، نشان داد که اینک نیرو‌های انقلاب پخته شده‌اند و به دام‌های دشمن نمی‌افتند.
۳- دراین میان دشمن روی «جرات بخشی به مخالفان» حساب باز کرده است و در این رابطه دو کار مشخص را انجام می‌دهند. از یک طرف با پهن کردن «تور حقوق بشر» و زیر فشار قرار دادن ایران به معارضین ایرانی می‌گوید مطمئن باشید نظام برای اینکه بیش از این متهم نشود در مواجه با اعتراضات خیابانی و حتی آشوب‌ها مماشات می‌کنند. از سوی دیگر دشمن به آن دسته از به قول خودش گسل‌های خاموش پیام می‌دهد که «بیایند» ببینید آنکه آمد به سلامت بازگشت و حداقل اتفاقی که برای او افتاد چند روز زندان بود که آن هم برای او در حکم «چک نقد» خواهد بود. درواقع آمریکایی‌ها معتقدند این حلقه‌های کوچک ۲۰۰ نفره را در یک فرایند یکی – دو ساله می‌تواند به حلقه‌های چند هزار نفره منجر شود و به طور واقعی برای نظام دردسر به وجود آورد. از این رو می‌توان گفت: اگر برای این موضوع چاره‌اندیشی نشود، ممکن است در حوادث آینده ما با خشونت بیشتر از سوی «حلقه‌های کوچک آشوب» مواجه شویم.

تأملی بر پیچیدگی‌های ماجرای خیابان پاسداران

محمدرضا تابش نایب رئیس فراکسیون امید مجلس طی یادداشتی در روزنامه ایران درباره اتفاقات منطقه پاسداران تهران نوشت:ماجرای درگیری‌های اخیر در خیابان پاسداران تهران موضوعی نیست که بتوان آن را در یک روایت مختصر خلاصه کرد؛ و با ارائه همان یک روایت طرف مقصر و بی تقصیر را مشخص کرد. پیچیدگی این ماجرا و ریشه‌های آن ایجاب می‌کند تا روایتی همه‌جانبه از عواملی که منجر به ایجاد این وضعیت شدند، ارائه شود. هر چند قبل از ارائه چنین روایتی نمی‌توان خشونت صورت گرفته از سوی برخی از دراویش حاضر در محل که منجر به شهادت پنج نفر از نیرو‌های انتظامی و بسیجی شد را بدون محکومیت باقی گذاشت. این رفتاری است که هیچ مسلک و دیدگاهی نمی‌تواند آن را مورد تأیید قرار دهد. اما مواجهه اصولی با این اتفاقات درست از همین نقطه آغاز می‌شود. یعنی جایی که نباید اعمال خشونت غیر قانونی و دست زدن به رفتار‌های خشنی، چون زیر گرفتن نیرو‌های انتظامی را به کل دراویش و اهل تصوف نسبت داد و همه آن‌ها را به یک چوب راند. چنین نوع نگاهی به موضوع تنها و تنها باعث از بین رفتن زمینه گفت‌وگو و افزایش خشونت خواهد شد. خشونتی که در آن جان بیگناهان و اموال افرادی بی‌تقصیر به خطر خواهد افتاد و فراتر از آن، هر دو گروه درگیر را نیز متحمل خسارات زیادی می‌کند. دراویش نیز باید به شکل گسترده از این دست اقدامات اعلام برائت کنند تا بدین ترتیب زمینه سوء استفاده در مسیر تند شدن فضای برخورد پس از این اتفاقات از بین برود. با این ترتیب حداقلی از اعتماد بین دو طرف یک بار دیگر شکل خواهد گرفت که لازمه اصلی آرامش فضاست.عناوین اخبار روزنامه ایران در روز پنجشنبه ۳ اسفند :

اما مسأله دیگر این است که اتفاقات چند روز اخیر را نباید در همین بازه زمانی و محدوده مکانی خاص خلاصه کنیم. به عبارتی اتفاقات رخ داده امتداد سلسله حوادث و اقداماتی است که از چندین سال پیش تاکنون ادامه یافته و زمینه افزایش خشم دو طرف را فراهم کرده است. بدون توجه به این سلسله حوادث و در نظر نگرفتن آن‌ها برای تحلیل اتفاقات رخ داده قطعاً دچار خطای راهبردی بزرگی می‌شویم که نه تنها ما را به نقطه مطلوب نمی‌رساند بلکه می‌تواند زمینه افزایش تنش و التهاب را هم فراهم کند. اگر بخواهیم صریح‌تر این موضوع را طرح کنیم، باید این پرسش را پیش بکشیم که مجموعه رفتار‌های انجام شده با دراویش طی سالیان گذشته چگونه بوده که آن‌ها را به این نقطه رسانده است تا در یک اقدام غیر قابل توجیه، منجر به شهادت ۵ نفر از نیرو‌های انتظامی و بسیجی شوند؟ آیا از این جمع و مسلک قبل از این هم چنین دست رفتار‌هایی سر زده بود یا خیر؟ طرح این سؤالات به آن معنا نیست که مسلک، روش و منش دراویش را مورد تأیید قرار دهیم. به طور قطع از دید افرادی معتقد به فقه شیعه، بسیاری از مناسک و رفتار‌های دراویش قابل توجیه نیستند و در چارچوب دین اسلام و مذهب شیعه قرار نمی‌گیرند.
اما این مسأله کاملاً جدا از نقد نوع برخوردی است که با این گروه انجام شده است. مسأله دراویش یک موضع استدلالی و منطقی است و در مقابل استدلال آن‌ها باید زبان منطق، گفت‌وگو و مباحثه به کار گرفته شود. با این تفاسیر به نظر می‌رسد نگاه منطقی و دقیق به حوادث اخیری که رخ داد نیازمند توجه به چند زاویه مهم است؛ اول محکومیت هر نوع خشونت در برخورد از طرف هر کسی و همین طور محکوم کردن شهادت پنج نفر از نیرو‌های انتظامی و بسیجی. دوم لزوم توجه به ریشه‌های اعتراض گروه دراویش و تجزیه و تحلیل مجموعه اقدامات صورت گرفته در قبال این عده در سال‌های اخیر. سوم ضرورت توجه بیشتر به گفت‌وگو و استدلال در این مواجهه و جایگزین کردن آن به جای اعمال زور و فشار و چهارم هم لزوم افزایش توجهات به حقوق شهروندی افراد، فارغ از هر نوع دیدگاه و گرایش سیاسی، مذهبی و فرهنگی؛ و البته باز باید تأکید کرد لازمه ایجاد چنین فضایی محکوم کردن خشونت رخ داده در گلستان هفتم از جانب دراویش است.

دلواپسان عذرخواهی و توبه کنند
‎محمد‌رضا خباز طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: عده‌ای درصدند که هر روز الم شنگه‌ای جدید علیه دولت ایجاد کنند. این افراد در دولت اصلاحات هر ۹ روز یک بحران می‌آفریدند، اما این دولت هر هفته با بحران جدیدی روبه‌روست. در کشور دلواپسانی هستند که به اسم دلسوزی برای نظام همان کاری را انجام می‌دهند که شبکه‌های بیگانه آمریکایی و صهیونیستی انجام می‌دهند. در این راستا اگر به تیتر برخی از روزنامه‌ها نظری بیفکنیم خواهیم دید که مطالب آن‌ها مثل روزنامه‌هایی است که در خارج از کشور طراحی می‌شوند. با این تفاوت که دشمنان نظام با کمال وقاحت اعلام می‌کنند که درصدد تغییر نظام ایران هستند و در داخل کشور سخنان از زبان عده‌ای با رنگ و لعاب خاصی و با عنوان حمایت از ارزش‌ها مطرح می‌شود. آن‌ها باید بدانند که اثر حرفشان و آثار منفی که از آن حرف ایجاد می‌شود چیست. وضعیت دشمن که مشخص است و همه مردم هم این را می‌دانند که قصد دشمن ضربه زدن به کشور است، اما این‌ها باید بدانند که کی و کجا با حرف و یا با کاری که انجام می‌دهند به منافع ملی ضربه می‌زنند. به‌لحاظ قانونی نظم عمومی داخل شهر‌ها به‌عهده نیروی انتظامی است و افرادی که مسائلی مثل عدم حضور وزارت اطلاعات را مطرح کرده و دولت را تخریب می‌کنند یا به قانون اشراف ندارند و تجاهل می‌کنند یا به قانون اشراف دارند، اما دوست دارند که آب را گل‌آلود کنند تا ماهی کینه و شکست در انتخابات را صید کنند. در قضایای دی ماه و اعتراضات مردم نیز اینگونه رفتار شد و دلواپسان از فضای گل‌آلود ماهی خود را گرفته و دولت را هدف هجمه‌های خود قرار دادند. یکی از اتفاقاتی که رخ داده و کسانی در مقابل آن سکوت می‌کنند، این است که در کشور یک وزارت اطلاعات بیشتر نداریم.
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۳ اسفند :
یعنی تمام دستگاه‌هایی که می‌خواهند کار اطلاعاتی انجام دهند طبق قانون باید با محوریت این وزارتخانه اقدام کنند. در این راستا اگر دستگاه یا نهادی بخواهد برای خود مجموعه امنیتی جدای از وزارت اطلاعات طراحی کند، این احتمال بسیار زیاد است که ناهماهنگی‌هایی به‌وجود بیاید که نتیجه‌ای جز وارد شدن ضربه به کشور نداشته باشد. در قضیه آقای سیدامامی هم ناهماهنگی‌هایی دیده می‌شود و خوب است که با روشنگری اجازه شکل گیری آثار سوء داده نشود. آن‌هایی که امروز اینگونه به دولت و خصوصا وزارت اطلاعات و شخص وزیر به زبان‌های مختلف طعنه می‌زنند، زمانی که این وزارتخانه با گرفتن اطلاعات درست داعش را در نطفه خفه کرد، یک دستمریزاد و خسته نباشید به این مجموعه گفتند که حالا نسبت به این وزارتخانه و عملکردش معترض می‌شوند؟ جریاناتی که درصدند دولت را تضعیف کنند، هر اتفاقی را دستاویز این میل مفرط قرار می‌دهند. اتفاقات اخیر در خیابان پاسداران تهران یکی از این مسائل بود تا دلواپسان بر اساس آن دولت را تخریب کنند. آن‌هایی که خود را حامی انقلاب می‌پندارند، چرا درباره آن آقایی که همین چند روز قبل روی پله‌های دادستانی، اقتدار قوه قضائیه را زیر سوال برد، زبان به کام چسباندند و سکوت کردند؟ اگر آن‌ها پیرو قانون هستند، باید بگویند که چرا ۸ سال فردی را سکاندار امور اجرایی کشور کردند که اکنون با رفتار و گفتار خود نظام اسلامی را تضعیف می‌کند؟ این‌ها نشان می‌دهد که کار دلواپسان برای رضای خدا نیست و نشان می‌دهد که آن‌ها تنها و تنها دنبال تضعیف و تخریب دولت هستند و ادعای حمایت از بزرگان نیز برای آن‌ها شعاری بیش نیست. این افراد باید توبه کنند و از فرد مورد نظر برائت بجویند و در نهایت از مردم عذرخواهی کنند.