یکشنبه , ۱۸ آذر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور !

خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور !

 

***

مرجع تقلیدی که اصلاح‌طلبان کنایه‌هایش را نشنیدند و خواستار رفراندوم شدند!

«عبدالواحد موسوی لاری»، وزیر کشور دولت اصلاحات و از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد پیرامون ماجرای پر حاشیه «رفراندوم» اظهار کرد:

«نوری همدانی گفته است که مسائلی در خصوص وضعیت معیشتی مردم را به رفراندوم بگذاریم. به هر حال مرجع تقلیدی به نکته‌ای اشاره کرده است و خواسته تا معیشت مردم به رفراندوم گذاشته شود. چه چیزی را در این خصوص باید به رفراندوم گذاشت؟ پاسخ این است که باید عوامل منفی در معیشت مردم به همه پرسی گذاشته شود. اینکه چه چیزی سبب شده تا قدرت خرید مردم پایین بیاید و معیشت مردم با مشکل روبه رو شود. موازی کاری‌های درون حکومت، بنگاه‌های اقتصادی غیر مسئول، نهادهای عمومی غیر دولتی، تصمیم گیری‌های خام و نپخته مدیران دولت در بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و دیگر نهادها از جمله مسائل چالش برانگیز است. اینکه از مردم بپرسیم چه عواملی در پایین آمدن قدرت خرید مردم و دشوار شدن وضعیت معیشت موثر بوده است، حرف درستی است. مرجع تقلیدی هم آن را مطرح کرده است. خوب است این مساله را به شیوه ای عملیاتی به رای مردم بگذارند و عوامل آن را از نظر مردم پیدا کنند.»[1]

*در این رابطه گفتنیست که اولا منظور  نوری‌همدانی از جمله «اگر هوس رفراندوم دارید، در مورد معیشت مردم رفراندوم برگزار کنید، صندوقی بگذارید و آرای مردم را اخذ کنید»[2] کنایه به کم‌کاری‌های دولت روحانی بوده است نه لزوم برگزاری رفراندوم! زیرا ایشان قبل از این جمله گفته‌اند: به جای این حرفها و حاشیه سازی‌ها، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم را درست کنند؛ طوری حرف می زنند که انگار از اوضاع جامعه بی خبرند و نمی بینند مردم از گرانی در رنج هستند.

درباره اظهارات موسوی لاری و ژست دموکراتیک او در قبال مشکلات معیشت مردم همچنین بایستی اشاره کرد که از مشکلات وضعیت فعلی عدم اجرای قانون همه‌پرسی نیست بلکه عدم پاسخگویی اصلاح‌طلبان در قبال وضع موجود است.

نطفه وضع موجود را بیش از آقای روحانی اصلاح‌طلبان گذاشته‌اند… با حمایت‌های تمام عیارشان از یک گفتمان خاص سیاسی در دوره انتخابات، با ابراز اینکه «ما فدائیان روحانی هستیم»، با ابراز دستبوسی به رئیس‌جمهور، با حمله به منتقدان دولت و با ناآگاه نامیدن مردم در قبال رفتارهای دولت.

اکنون آیا رواست که چهره‌های اصلاح‌طلب به جای عذرخواهی از مردم و پاسخگویی در قبال وضع موجود، قضیه را به رفراندوم واگذار کنند و البته با انگشت هم به سمت نهادهای کلان نظام اسلامی اشاره و مقصّرنمایی کنند؟!

صد البته چپ‌ها، این روزها حتی در حال عبور از خود رئیس‌جمهور روحانی هم هستند و به کسی بابت هیچ چیزی پاسخی نخواهند داد اما حقیقت هرگز از چشم مردم و افکار عمومی دور نخواهد ماند.

حقیقتی که پررنگی هم‌سرنوشت شدن اصلاح‌طلبان و رئیس‌جمهور روحانی را نیز به شدت به رخ می‌کشد.

***

سقوط یک سلبریتی با سقوط هواپیمای یاسوج

«مهدی پاکدل»، بازیگر تئاتر و سینما، روز گذشته و ساعاتی پس از اعلام خبر حادثه سقوط یک هواپیمای مسافربری در مسیر تهران_یاسوج، تصویری از یک هواپیما در آسمان را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و در ذیل آن نوشت:

«ما به تلخی عادت کردیم

باز هم تسلیت

باز هم»

او در ادامه این کلمات را بعنوان هشتگ در ذیل نوشته خود قرار داده است:

تسلیت، سقوط، یاسوج، سانچی، پلاسکو، زلزله، خشکسالی، برف، دلار، زندگی، امید، معدن یورت، گرد و غبار، ایران و «استعفا»!

*مهدی پاکدل که یکی از سلبریتی‌های حامی رئیس‌جمهور و اعتدالیون است و در ایام انتخابات نیز با هشتگ «تا 1400 با روحانی» از انتخاب مجدد روحانی حمایت کرد؛ چندی قبل نیز در واکنش به طرح افزایش عوارض خروج از کشور، در یک پست اینستاگرامی خطاب به دولتی‌ها نوشت:

«دوستان عزیز، این مردم خیلی بیشتر از اینا شریف‌اند. هرچقدر شما وقیحید، این مردم شریف‌اند و با سیلی صورت خودشونو سرخ نگه میدارن!»[3]

اظهار نظری که پس از آن موج ابراز پشیمانی برخی دیگر از سلبریتی‌های حامی رئیس‌جمهور روحانی نیز به راه افتاد.

آقای پاکدل در سطح بالایی از شهرت، درآمد و بازیگری در فیلم‌ها و تئاترهای مختلف قرار دارند و ایضا فیلم‌های برگزیده‌ای هم در جشنواره فجر امسال داشته‌اند اما صد البته هیچیک از مردم و مسئولان ایرانی راضی نیست که ایشان محنت‌های طبیعی و غیر طبیعی موجود در ایران را با این همه زجر تحمل کنند!

جدای از اینکه همه ایرانیان از حادثه سقوط هواپیما در یاسوج متأثر هستند و ما هم به این واسطه به خانواده عزیز درگذشتگان تسلیت می‌گوییم اما آقای پاکدل می‌توانند همین صبح فردا به کشوری در «پشت دریاها» بروند که در آن هیچیک از این خبرها نیست… نه سیل و خشکسالی، نه سقوط هواپیما، نه برخورد قطار و نه هیچ و نه هیچ.

در واقع ایشان مدیون هستند اگر چنین جایی را می‌شناسند و نمی‌روند و یا آنرا به مردم هم معرفی نمی‌کنند.

ما پیشنهاد می‌کنیم آقای پاکدل تشریف ببرند در آمریکای موعود! تا خیالشان راحت باشد و اینهمه محنت نکشند.
حمایت مهدی پاکدل از حسن روحانی در انتخابات 96

و البته در آمریکا اگر می‌روند باید بدانند که در آنجا سالی 30 هزار نفر بر اثر سلاح گرم کشته می‌شوند. همین چند روز قبل 17 نفر در فلوریدا با تیراندازی خیابانی قتل عام شدند و حوالی 5 ماه قبل هم 575 نفر در لاس‌وگاس با یک مسلسل خودکار هدف قرار گرفتند و کشته و زخمی شدند.

البته تمام اینها در حالتی است که ایشان از خطر سیل و گردباد و طوفان‌های همیشگی در سواحل کشور آمریکا در امان باشند!

همچنین است که آقای پاکدل حکما نمی‌دانند که آمریکا در رتبه اول حوادث هوایی در جهان هم هست و حتی با فرض در نظر گرفتن صرفا 18 سال اخیر نیز باز هم این کشور در مقام بالایی در زمینه این سوانح قرار می‌گیرد.

و جالب آنکه ایران در مقام 10 کشور اول دنیا هم در این زمینه قرار ندارد![4]

به سخن دیگر اینکه آقای پاکدل عقلا باید برای فرار از ناامیدی در سفر به آمریکا! از یک ایرلاین ایرانی استفاده کنند چون به لحاظ آماری امن‌تر است.

فرض بر اینکه این سلبریتی ایرانی ناامید، از تمام این ناامنی‌ها نیز عبور کند و بتواند در آمریکای موعود قدمی بردارد اما باید بداند که در معرض تیراندازی پلیس است. خاصه اینکه پلیس آمریکا در هر سال تقریبا حدود 1000 نفر و بیشتر را در خیابان هدف تیراندازی قرار می‌دهد.[5]

از این حرف‌ها نیز که بگذریم، مشخص نیست منظور آقای پاکدل از طرح استعفا در قبال رخدادهای طبیعی و حوادثی که دولت نقشی در آنها ندارد چیست؟!

حتما ایشان دقت دارند که خودشان به آقای روحانی رأی داده‌اند نه ما! اما با این حال، آقای روحانی در قضایایی مثل سانچی، خشکسالی، گردوغبار و حتی سقوط تأسف‌بار هواپیما (که هیچ ربطی به سال ساخت پرنده ندارد) دقیقا چه نقش یا تعمدی داشته‌اند که هم‌اکنون باید استعفا بدهند؟

متأسفانه علیرغم اینکه سلبریتی‌ها در سایر کشورهای جهان در سطحی از مطالعه و تحلیل قرار دارند که می‌توانند بعنوان نمادهای آن کشور نیز مطرح باشند اما این مسئله در ایران گویا با چالش‌های فراوانی مواجه است…

گفتنیست، اصلاح‌طلبان نیز به تازگی در حال ترویج عبارت «ناامیدی» و پمپاژ آن در افکار عمومی هستند.

***

اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند اشتباه قالیباف را مرتکب شوند…
باید هزینه خدمات شهرداری ما را بدهید؛ آب پاکی الویری روی دست مردم

«مرتضی الویری»، فعال اصلاح‌طلب و عضو شورای شهر تهران به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با ویژه‌نامه روزنامه شرق، طی اظهاراتی گفته است:

«یکی از درآمدهایی که شهرداری‌ها در دنیا کسب می‌کنند، مالیات محلی است که در کشورهای مختلف نام‌های مختلفی دارد. مثلا در برخی کشورها به عنوان عوارض شهرداری اخذ می‌شود. در کشورهای پیشرفته، حکومت‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ حکومت‌های محلی و حکومت‌های ملی.

شهرداری‌ها جزء حکومت‌های محلی محسوب می‌شوند و این حکومت‌ها، مالیات محلی کسب می‌کنند…حکومت‌های محلی فعالیت‌هایی را برای زیست و زندگی مردم انجام می‌دهند. این فعالیتها علی‌القاعده باید در پارلمان محلی تصویب شود که همان شورای شهر است. هزینه این زندگی روزمره را هم مردم باید خود پرداخت کنند و این هزینه‌ها همان مالیات محلی است. ما در کشورمان از یک طرف دسترسی شهرداری‌ها به بودجه دولتی را قطع کردیم. از آنطرف، مردم را ملزم به پرداخت واقعی هزینه‌های روزمره شهری نمی‌کنیم.»

او سپس در ادامه ضمن بیان اینکه پرداخت پول بلیط مترو قسمت کوچکی از هزینه‌های مجموعه مترو را پوشش می‌دهد تصریح می‌کند:

مردم باید در چارچوبی درست، هزینه خدماتی را که مستقیم دریافت می‌کنند، بپردازند. علاوه بر آن، هزینه خدماتی که غیر مستقیم است مانند ساخت فرهنگسرا و… نیز از طریق دریافت از مردم تأمین شود. این یک درآمد صحیح پایدار است!

*ما قصد این را نداریم که مثل اصلاح‌طلبان در قبال کارنامه شهردار قالیباف، در قبال پلاسکو و… نانجیبانه رفتار کنیم. ما بر اساس تقوای جمعی فرض می‌کنیم گفتار آقای الویری علمی و بر مبنای اصولی عقلانی است. اما در این‌باره چند سؤال وجود دارد:

1_ چرا مردم تهران در طول 12 سال شهرداری محمدباقر قالیباف و حضور اصولگرایان در شورای شهر تهران چنین سخنانی را نشنیده بودند و در عین دریافت بی کم‌ّ و کاست‌ترین خدمات اما کسی از آنها طلب خدمات مستقیم و غیر مستقیم خود را نمی‌کرد؟!

2_ هزینه «خدمات غیر مستقیم» از نظر ما یک استبداد سیاسی و اجرایی تمام عیار است. کأنه آقایان می‌خواهند برای سانت به سانت وظایف شهرداری تهران مردم را سرکیسه کنند و پول تزئین شهر، ساخت پارک و غیره را هم از مردم بستانند. آیا نظر ما غلط است؟

3_ چرا آقای الویری، آقای نجفی و سایر دوستانشان در ایام انتخابات و هنگام «جنگ فهرست‌ها» و ریشخند کردن اصولگرایان و کنایه درباره ماجرای «پیروزی لیستی»! اما از این مقولات سخنی نمی‌گفتند و تئوری‌های علمی خود برای اداره شهر تهران را برای مردم باز نمی‌کردند؟! آیا اسم این کار تدلّس و ناجوانمردی نیست؟

و 4_ سالی که نکوست از بهارش پیداست… آقایانی که در نظر مردم توانایی اداره یک 24 ساعت بارش برف را هم ندارند و برای ایام دهه فجر نیز عارشان آمد که پایتخت ایران را در خور شأن تزئین کنند؛ دقیقا با چه انگیزه‌ای خواستار مالیات از مردم شده‌اند؟!

***

1_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3707456

2_http://fararu.com/fa/print/348827

3_mshrgh.ir/808135

4_ https://www.khabaronline.ir/print/504571

5_http://kayhan.ir/fa/news/122961