شنبه , ۱۴ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های شنبه ۲۱ بهمن ماه!

مرور روزنامه‌های شنبه ۲۱ بهمن ماه!

 

٣٩ سال خاطره و مخاطره، کره‌ای‌های سودجو، حاشیه‌های تقطیع حرف‌های «مهدویان» درباره شاهنامه، عذرخواهی رسمی کمیته بین المللی المپیک از ایران، بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی، دلیل پایداری آلودگی هوا علی رغم اعمال محدودیت‌های ترافیکی و انتقاد آیت الله موسوی‌خوئینی‌ها از آیت الله احمد جنتی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

روزنامه‌های امروز در حالی بر پیشخوان روزنامه فروشی‌های کشور قرار گرفتند که صفحات نخست بیشتر آن‌ها به مناسبت ۲۲ بهمن ماه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مناسبتی بسته شده است. همچنین بخش‌هایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی ارتش درباره شکایت مردم از تبعیض و فساد در کشور از محور‌هایی است که مورد توجه روزنامه‌ها قرار گرفته است.
روزنامه اعتماد که در نیم صفحه نخست خود تصویری از حضور مردم انقلابی در روز‌های پیروزی انقلاب در راهپیمایی علیه شاه را چاپ کرده است ضمن چاپ یادداشت  آیت الله موسوی خویینی‌ها در انتقاد از آیت الله جنتی مبنی بر شنیدن صدای مردم با گنجاندن عناوینی همچون «٣٩ سال خاطره و مخاطره» صفحات ویژه پیروزی انقلاب اسلامی را منتشر کرده است.

روزنامه کیهان نیز بخشی از بیانات رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «اگر می‌شد به یمن کمک کرد به جای یک موشک صد موشک می‌دادیم» را تیتر اول خود کرد. این روزنامه همچنین در یادداشت روز خود به بررسی دستاورد‌های انقلاب اسلامی در مقایسه با رژیم پهلوی پرداخته است.
روزنامه شهروند نیز مثل ایران، ابتکار و آفتاب یزد «حرف مردم شکایت از فساد و تبعیض است» را از بین سخنان رهبری به عنوان تیتر در صفحه نخست خود قرار دادند. روزنامه شهروند همچنین در سرمقاله خود با موضوع قرار دادن سپری شدن ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی با عنوان «انتظار از موجود ۴۰ ساله!» نقاط ضعف و قوت جمهوری اسلامی در این ۴ دهه را بررسی و راهکار‌هایی برای بهبود ضعف‌ها ارائه داده است.
روزنامه‌های اطلاعات، جمهوری اسلامی، قدس و ابرار با انتخاب تیتر‌ها و تصاویری مرتبط از بیانات رهبر انقلاب گرفته تا دعوت رئیس جمهور مبنی بر شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه صفحه نخست خود را با حال و هوای ۲۲ بهمن تنظیم کردند.

در ادامه تعدادی از گزارش ها، یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

آقای جنتی! چه کسانی باید صدای مردم را بشنوند؟
آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها دبیرکل مجمع روحانیون مبارز طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود چاپ کرده نوشت: بیست‌ودوم بهمن پیش روی ما است و ابتدا این روز بزرگ پیروزی مردم بر استبداد و دیکتاتوری سلطنتی را به ملت سرافراز ایران تبریک عرض می‌کنم. حضرت آیت‌الله جنتی در «نشست هماهنگی برگزاری مراسم چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی» گفته‌اند: «ما نیز باید هرچه می‌توانیم به مردم برسیم و درد مردم را بفهمیم و صدای آن‌ها را بشنویم، در کنار مردم باشیم همین‌طور که تاکنون مردم در کنار ما بوده‌اند… *»
حوادثی که از روز هفتم دی‌ماه آغاز شد همه را عمیقاً نگران کرد، ولی این فایده را نیز داشت که مسئولان بلندپایه کشور و از آن جمله، آیت‌الله جنتی -که عمرش دراز باد- برخلاف شیوه معمول، که همیشه دیگران را به انجام وظایفشان توصیه می‌کنند، این‌بار، حداقل در سخن، به وظیفه خود نیز اشاره کرده‌اند و گفته‌اند: «ما نیز باید… درد مردم را بفهمیم و صدای آن‌ها را بشنویم و…»

اکنون، با رعایت تمامی آداب و القاب خودساخته‌ای که در محضر مقامات عالیه ادا می‌کنند، از دبیر محترم شورای نگهبان می‌پرسم که آیا جنابعالی و سایر اعضای محترم شورای نگهبان در رابطه با وظایفی که بر عهده دارید -بویژه درباره تأیید یا رد صلاحیت افراد برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری- صدای اعتراض مردم را شنیده‌اید؟ این سؤال تنها درباره رد صلاحیت‌ها نیست، بلکه درباره تأییدشدگان ویژه نیز هست؛ یادآوری می‌کنم که جناب آقای جنتی در همین نشست گفته‌اند: «.. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم صدای کسی درنیاید، مردم باید حرفشان را بزنند» … مایلم همین‌جا و کوتاه از جناب ایشان سؤال کنم که تاکنون چه کسی انتظار داشته است که صدای کسی درنیاید؟ آیا دولت فعلی و دولت‌های گذشته چنین انتظاری داشته‌اند؟ در این دولت‌ها، حتی در دولت‌های نهم و دهم، همواره صدای مردم از طریق رسانه‌ها بر سرشان بلند بوده است؛ حتی رسانه ملی کشور صدای خودش را بیش از صدای مردم آنقدر بر ضد دولت فعلی بلند کرده است که صدای همه را درآورده و این هم از ویژگی‌های ماست که روزی نیست مگر آنکه رسانه ملی کشورمان بر ضد رئیس جمهوری منتخب ملت یا دولت او برنامه‌ای داشته باشد. اکثر خطیبان نماز‌های جمعه و از جمله آیت‌الله جنتی در فریاد زدن بر سر دولت‌ها و رؤسای جمهوری -البته به استثنای رئیس جمهوری محبوبشان- کم نگذاشته‌اند و هنوز هم ادامه دارد و گویا تا چنین نکنند خطبه‌ها شرعاً کامل نمی‌شود و نماز جمعه احتمالاً ممکن است باطل شود! پناه بر خدا.
پس جز افراد و نهاد‌هایی که قدرت قاهره آنان نفس‌ها را در سینه‌ها پنهان کرده است چه کسی انتظار داشته که صدای کسی در نیاید؟ حضرت آقای جنتی نیک می‌دانند که تنها دروغ نیست که حرام است؛ مضاف بر آن، اگر گوینده‌ای، در مقام بیان واقعیاتِ حکمرانی، سخن راست را هم نگوید یا سخنانی غبارآلود و ابهام‌زا بگوید، آن هم حرام است. اکنون برمی‌گردم و سؤال اول را پی می‌گیرم که آیا جناب آقای جنتی، در رابطه با انجام وظایفشان در شورای نگهبان، صدای اعتراض مردم را شنیده‌اند؟ البته اظهارات ایشان در گذشته که از تلویزیون پخش شده است نشان می‌دهد که مقاماتی از امثال ایشان تحت تأثیر صدای اعتراض‌ها قرار نمی‌گیرند و البته جناب ایشان صدای اعتراض‌ها به عملکرد خود را «فشار» می‌دانند و فشار به دیگران را «صدای مردم»! ایشان گویا معتقدند، چون به قانون و برحسب وظیفه شرعی عمل می‌کنند، دیگر مهم نیست مردم درباره اقدامات آنان چگونه فکر خواهند کرد و چه عکس‌العملی نشان خواهند داد و گویا دیگران، چون به وظایف قانونی و شرعی خود عمل نمی‌کنند در معرض اعتراض مردم قرار می‌گیرند.
در اینجا نمی‌توانم از یادآوری نکته‌ای صرفنظر کنم: بنده انکار نمی‌کنم که مردم مشکلات معیشتی دارند و این مشکلات عمیق و گسترده است، ولی این مطلب مهم نباید دستاویز کسانی شود که می‌خواهند علت تمام نارضایتی‌ها را بر دوش این دولت و دولت‌های گذشته بگذارند، کسانی که با اقدامات نسنجیده خود به شخصیت انسانی، سیاسی و اجتماعی مردم لطمه‌ها و صدمات شدیدی وارد کرده‌اند و ضربه‌هایی به روحیه آزادیخواهی و آزادگی ملت زده‌اند که زخم ناشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی را دردناک‌تر و عمیق‌تر از آنچه هست احساس می‌کنند. پس مقامات عالی کشور مانند آیت‌الله جنتی باید با بصیرت لازم به اعتراض‌های مردم نگاه کنند و در عمق زخم ناشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی، زخم‌های عمیق تری را ببینند.
اگر توفیقی دست داد در آینده به این مطلب اساسی بیشتر می‌پردازم، ان‌شاءالله. اما اگر همه مقامات عالی کشور مانند جناب آیت‌الله جنتی به اعتراضات مردم نگاه کنند و هرکس چنان سخن بگوید که گویا این اعتراضات، در واقع، اعتراض به عملکرد دیگران و بویژه دولت بوده است و خواهد بود نه اعتراض به من و به عملکرد من، ممکن است امید به اصلاح امور، خدای نخواسته، به یأس مبدل شود و چنین مباد.

انتظار از موجود ۴۰ ساله!
شهروند سرمقاله شماره امروزش با عنوان «انتظار از موجود ۴۰ ساله!» را به بررسی چرایی وقوع انقلاب اسلامی و لزوم پرداختن به ریشه‌های نارضایتی‌ها در شرایط فعلی پرداخت و نوشت: فردا ۲۲ بهمن سالروز انقلاب اسلامی است و این انقلاب وارد چهلمین سال پیروزی خود می‌شود. باید نگاهی منصفانه به موفقیت‌ها و شکست‌های مردم ایران در خلق و راهبری این انقلاب داشت. این انقلاب و نظام برآمده از آن نه سراسر شکست و عقب‌نشینی و پسرفت بوده است و نه به تمامی شامل گزاره‌های موفقیت و پیروزی و رسیدن به اهداف و شعار‌های انقلاب می‌شود. در این میان چند نکته مقدماتی درباره انقلاب را باید در نظر داشت.عناوین اخبار روزنامه شهروند در روز شنبه ۲۱ بهمن : حرف مردم شکایت از فساد و تبعیض است؛مقصد؛ قلب حوادث؛افتخار به گذشته امید به آینده؛کره‌ای‌های سودجو؛رسیدن به میانِ آب ؛دو نگاه به استمرار حضور؛دعوت نماینده ولی‌فقیه در هلال‌احمر از مردم برای حضور در راهپیمایی ۲۲بهمن؛انتظار از موجود ۴۰ ساله! ؛

اول اینکه هیچ مردمی نادان و بیکار نیستند که از روی سرخوشی دست به انقلاب بزنند. به طور کلی چنین چیزی غیرممکن است. شاید بتوان تعداد اندکی را فریفت و به راهی کشاند، ولی یک ملت با تمامی نخبگانش را نمی‌توان قانع کرد که در مسیری برخلاف مصالح خودش گام بردارد. ممکن است ملتی اشتباه کند، و تاریخ نشان دهد که فلان اقدام مردم بهتر بود به گونه دیگری رخ می‌داد، ولی مردم در زمان وقوع براساس فهم جاری عمل کرده‌اند. آنچه که موجب انقلاب شد نارضایتی عمومی مردم از شاه و رژیم او بود. هر رژیمی که نتواند رضایت مردم خود را به دست آورد، دیر یا زود دچار بحران می‌شود. این واقعیت در مورد رژیم شاه بطور کامل صادق بود که در سال ١٣٥٦ و ١٣٥٧ نه تنها یک دشمن خارجی هم نداشت که علیه او توطئه کنند، بلکه همه از آن حمایت می‌کردند. آمریکا و غرب دربست در حمایت او بودند چرا که به خوبی جیب آنان را پر می‌کرد. با اتحاد جماهیر شوروی نیز به تفاهمی روشن رسیده بود. رهبر چین کمونیست نیز در همان مقطع به ایران سفر کرد تا تعلق‌خاطر خود را نشان دهد. در همسایگان نیز با پاکستان و ترکیه روابط نزدیک و در قالب پیمان سنتو همکاری داشت. کشور‌های حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز رقمی نبودند که برایش خطر باشند و با عراق صلح کرده بود و از طریق قرارداد الجزایر خیالش از عراق نیز آسوده‌خاطر شد. حتی در داخل نیز گروه‌های چریکی را تارومار کرد و آخرین هسته آنان را در تابستان ۱۳۵۵ نابود نمود. پس چرا این رژیم سقوط کرد؟ پوسیدگی از درون و نداشتن حامی در داخل کشور، چنان آن را در سراشیبی سقوط قرار داد که تاریخ چنین سقوطی را برای هیچ کشوری به یاد ندارد و کسی هم انتظارش را نداشت.
*
در این ٣٩ سال دستاورد‌های مهم در حوزه‌های مشارکت‌جویی، سیاست خارجی، آموزش و بهداشت و… وجود داشته است، ولی شکست‌ها یا عدم موفقیت‌ها نیز کم نبوده، در ریشه‌کنی فقر و نابرابری و فساد و بیکاری و مشکلات زیست‌محیطی و آب نیز شاهد این عدم موفقیت‌ها هستیم.
اولین و مهم‌ترین مشکلی که نزد مردم دیده می‌شود، نابسامانی‌های اقتصادی از قبیل: تورم و بیکاری و… است. ولی ریشه این نابسامانی اقتصادی در شکاف و مشکل سیاسی رخ داده در جامعه است که مردم ما را از یک ملت واحد و متحد به شکل مردمی چند تکه و جدا از یکدیگر تصویر می‌کند. مردمی که گویی درک مشترکی از منافع ملی خود و چگونگی رسیدن به آن را ندارند. جامعه‌ای که امید و رویای خود را از دست داده است. جامعه‌ای که به ظاهر کسی نمی‌خواهد مسئولیت‌پذیری نشان دهد. همه به نحوی معترض هستند و معلوم نیست که چه کسی یا کسانی باید به اصلاح امور همت گمارند؟ و اگر چنین کسانی هستند، آیا ابزار و زمینه‌های کافی برای اصلاح امور را در اختیار دارند یا خیر؟ مشکلات مردم فقط به مسائل اقتصادی محدود نمی‌شود. فساد و بی‌عدالتی نیز مسأله دیگری است که با گستردگی آن نمی‌توان حتی بهبود وضع اقتصادی را انتظار داشت. در کنار این‌ها مسائل دیگری نیز به وجود آمده که مهم است. نسل جدیدی پا به عرصه گذاشته که با گذشته تاریخی و انقلاب ارتباط عاطفی و حتی شناختی ندارند و مطالبات و ارزش‌های خاص خود را دنبال می‌کنند. در این میان جای یک مسأله خالی است. اینکه نیرو‌هایی که در انقلاب بوده‌اند یک‌بار و برای همیشه دور هم جمع شوند و ببینند کجای کار مشکل دارد و چگونه می‌توان از این مشکلات عبور کرد. از یک موجود ۴۰ ساله چنین درخواستی حداقل انتظاری است که می‌توان داشت. چهل سالگی اوج عقلانیت است. آیا انقلاب ایران هم این اوج را به نمایش خواهد گذاشت؟

ضرورت بازشناسی خطا‌های گذشته
محمدعلی وکیلی مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: سی ونه سال از عمر انقلاب گذشته است. این چهار دهه، تجربه بلندی است که می‌توان بر فراز آن نشست و به آن به عنوان یک منبع حکمت عملی تکیه کرد.
در پرتو این تجربه و بازخوانی و بازشناسی خطا‌های این چهار دهه، می‌توان سنتی از حکومت‌داری به دست داد. ما فراز و فرود بسیار داشته‌ایم و اشک و لبخند کم نداشته‌ایم؛ می‌توانیم با خوانش انتقادیِ شکست‌ها و ناکامی‌های‌مان، بر غنای این سنت بیفزاییم. تجربه‌های تلخ می‌توانند در پرتو نگاه انتقادی، معارف شیرین تولید کنند. ملت شاید از پاره‌ای از خطا‌های ما در گذشته درگذرند، اما قطعا امروز از تکرار آن‌ها نخواهند گذشت.
عناوین اخبار روزنامه ابتکار در روز شنبه ۲۱ بهمن :
ما اکنون باید دست به انتخابی بنیادین و استراتژیک بزنیم؛ باید میان روز‌های تلخ و شیرین انقلاب برای آینده یکی را انتخاب کنیم! روز‌های شیرین ما روز‌هایی بود که در اوج وحدت بودیم. روز‌هایی که چتر نظام همه انقلابیون را دربر می‌گرفت. زبان‌ها به راحتی به شعار‌ها و آرمان‌ها می‌چرخید. دل‌ها و زبان‌ها نیز یکی بود. دست‌ها هم در راه دل‌ها در کار بود. انقلاب نماد وحدت میان ایرانیان شده بود، به همین سبب نظام برخاسته از آن در سقف مشروعیت بود. امروز از فضا دور شده‌ایم. برای بازیابی آن وضعیت، بازشناسی خطا‌های چهار دهه گذشته ضرورت دارد. دهه پنجم انقلاب با همه تحولاتی که پیش رو داریم اجازه این میزان خطا را دیگر نمی‌دهد. یک پایه اصلی مشروعیتِ انقلاب ما، فراگیر بودنِ آن بود. باید یک‌بار دیگر به روز‌های نخستین انقلاب رجوع کرد و عهد بامدادین و آغازین را فراروی خود، حاضر کرد. هر مقدر که با آن آرمان‌ها و شعار‌ها فاصله داریم، دست‌کم همان مقدار نیازمند تجدیدنظر در روند‌ها و رویکرد‌های کنونی هستیم. بار دیگر باید جمع شد و آرمان‌ها را بر سر دست گذاشت و دست‌ها و انگیزه‌ها را به راه شعار‌ها به‌کار گرفت. بار دیگر باید نو شد. «جشن انقلاب» زمانی معنا دارد که یک انقلاب دیگر در ما رخ دهد! ما باید در رویکرد‌های خود انقلاب کنیم تا بار دیگر به راه انقلاب نورانی پنجاه و هفت بازگردیم. اگر خطا‌های خود را بازخوانی نکنیم و نگاه انتقادی به تاریخ و کارنامه خود نیفکنیم محکوم به تکرار آن خطا‌ها خواهیم بود. البته دهه پیش رو دیگر به ما اجازه تکرار آن خطا‌ها را نمی‌دهد. دهه پیش رو باتحول تکنولوژیک فناوری اطلاعات شاهد تحول مفاهیم خواهیم بودمناسبات دگرگون خواهدشد مطالبه گری فراگیر ودیوار‌های قدرت شفاف ترمیگردد درهرحال فرداسالگرد جشن پیروزی می‌باشد مردم برغم گلایه‌های انباشته امابادرک عمیق ورفتارمسئولانه باحضورحماسی قدرت فهم خویش را به رخ خواهند کشید.

 ایران پهلوی زده، کجا بود و ایران اسلامی امروز کجاست؟
محمدهادی صحرایی در ستون یادداشت مهمان روزنامه کیهان نوشت: انقلاب اسلامی ایران که سی‌ونهمین ۲۲ بهمن‌اش را جشن می‌گیریم، باوجود کاستی‌ها و کمبود‌هایی که هست و شرایطی که دارد، در تاریخ ایران دوره‌ای درخشان و قابل دفاع است و درجهان امروز حکومتی موفق. حکومتی که با استقلال از قدرت‌ها، بدون تجاوز به کشور‌ها و با اتکا به قدرت مردم خود و توانایی‌های جوانانش توانسته است از تقریباً هیچ پهلوی، به استوار نمودن زیرساخت‌های مهم حکومتی برسد. عرصات مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی که مهم‌ترین عناصر ساختار یک نظامند، با وجود هجمه‌های بی‌نظیری که تحمل می‌کنند، اصلاً قابل مقایسه با دوره پهلوی نیستند. منصفانه آن است که به دور از هیاهوی رسانه‌ای و تبلیغات مغرضانه، معدل گرفته شود تا مشخص گرددایران پهلوی زده، کجا بود و ایران اسلامی امروز کجاست؟ داشته‌های آن زمان چه بود و ثروت امروز چه‌هاست؟
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۲۱ بهمن :
کشوری که ده‌ها هزار مستشار مفتخور، امورش را در دست داشتند و، چون امرا بر شاه و کشور مسلط بودند، چگونه می‌توانست ادعای استقلال کند؟ از کنفرانس شاه، به ایران آمدند و تصمیم گرفتند و رفتند، باید دانست که عزتی در دربار آریامهری نبود. ورود خفت بار حتی دنده پنج هواپیما از خارج کجا و ساخت موشک‌های نقطه‌زن امروز کجا؟ خیل بی‌سوادان آن زمان کجا و انبوه تحصیل کردگان امروز کجا؟ هنر آن زمان که به زور پول و پاداش، برای دیدن و شنیدنش مهمان خارجی می‌آوردند کجا و هنر‌های اصلی و اصیل مذهبی، ادبی، تجسمی، نمایشی، موسیقی و… که باوجود ضعف‌هایش، خود می‌بویند و جهانی شده‌اند کجا؟ زمانی خیل پزشکان هندی و بنگلادشی، تا جزئی‌ترین طبابت‌های مردم را عهده‌دار بودند و عمل آپاندیس مسئله مردم بود، اما امروز گردشگری سلامت و جراحی‌های پیچیده مغز و قلب و پیوند اعضاء برنامه عادی کشور است. خاطرات خوش مردم شب‌های عیدی بود که برنج و گوشت می‌خوردند و امروز، قوت غالب برنج شده و سبد خالی از آن، حساسیت زاست.
آنکه می‌گفت: کوروش آرام بخواب برای آن بود که بحرین را واگذارد و کشور را به تاراج دهد و ثروت به یغما بَرَد. در آن زمان خاندانی به مردم حکومت می‌کرد که صدر تاذیلش در فساد غوطه ور بودند و امروز مردم خود حاکمان و مسئولین‌شان را انتخاب می‌کنند. هرچند که گاهی در میان انتخاب شدگان، دزدان مردم فریبی نیز هستند که اعتماد مردم را به یغما می‌برند، ولی قاطبه نظام بر مبنای درستی و حمایت از مردم است و در راه پیشرفت کشور. اگر گاهی توافقی کاغذی باوعده سرخرمن، حرکت شتابان را کند و مختل کرد، ولی مردم نشان دادند که در سایه‌اشارات رهبری، فراتر از مسئولین ساده دل، مقدرات را فهمیده‌اند و درصدد رفع غفلت آن‌ها برآمده‌اند و شاخ آمریکای دروغگو را شکسته اند، نه برخی مسئولینی که هنوز پیام انقلاب مردم را نفهمیده‌اند و ندانسته‌اند اگرچه وضعیت اقتصادی مردم در رژیم شاه، خوب نبود، ولی هدف انقلاب مردم نیز اقتصادی نبود و هدف، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود.
*
مرده‌شورانی که چهره زباله نشسته شاه را تطهیر می‌کنند کسانی‌اند که جنازه منافقین را شست‌وشو می‌دادند و چهره شیطانی آمریکا را بزک می‌کنند. در دوران وابستگی مفرط پهلوی، سخن از دروازه تمدن و ژاندارم منطقه و صنعتی شدن و… بیشتر به یک مردم فریبی و شوخی سبک می‌ماند که جدای از شیطنت آن، حکایت از حافظه کوتاه مدت تاریخی دارد. این‌ها بماند که دروازه تمدن بودن افتخار نیست، تمدن ساختن افتخار است همانگونه که ژاندارم منطقه شدن با سلاح وارداتی، هنر نیست. چه کسی در جهان به آل‌سعودی که مردم یمن را زنده‌خواری می‌کند غبطه می‌خورد؟ چه کسی به رژیم رو به مرگ صهیونی حسادت می‌کند؟ چه کسی به وابستگی و مزدوری نمره می‌دهد؟ هنر آن است که ایران دارد. احیاء روحیه عزت میان مسلمین و مستضعفین و تکثیر هسته‌های مقاومت در منطقه و جهان، هنری است که مردان خداییِ خورشید و ماه انقلاب آفریده‌اند و قدرتی که به واسطه آن، امنیت و آرامش ملت ایران تأمین گشته از آنهاست و از مدافعین عزیز حرم که خدایشان عزت دهد که اگرنبودند امید وآرزو‌های مردم برباد می‌رفت.