«حجت الاسلام احمد منتظری» : مهمترین اشکال مملکت، حاکم نبودن قانون است! قانونی که باید برای همه به طور مساوی اجرا شود. اما متاسفانه مثلاً عده ای با روابطی که دارند چندین برابر مردم معمولی وام می گیرند و در پرداخت آن هم تعلل می کنند و خیلی ها هم با وام مختصر و پرداخت اقساط روزگار را به سختی می گذرانند و به گفته خودشان چه تحقیرهایی را باید تحمل کنند تا بتوانند وام اندکی دریافت کنند. قانون در مورد رانت خواران اجرا نمی شود.
مرحوم «آیت الله شیخ حسینعلی منتظری» در سال 1301 شمسی در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد و در 12 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد. او برای فراگیری بیشتر علوم دینی و ادامه تحصیلات حوزوی اش، در 19 سالگی به حوزه عملیه قم رفت. منتظری از شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی و امام خمینی(ره) بود. او در مبارزه با رژیم پهلوی سال ها در زندان به سر برد و پس از پیروزی انقلاب به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی و برای مدتی هم به عنوان قائم مقام رهبری برگزیده شد.
در ادامه سلسله گفت و گوهای «تابناک» با فرزندان چهره های تاثیرگذار در انقلاب اسلامی و متفکران آن، در ایام دهه مبارک فجر با «حجت الاسلام احمد منتظری» فرزند آیت الله حسینعلی منتظری درباره نقش پدرش در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و مهم ترین اقدام ایشان پیش از انقلاب صحبت کردیم.
آنچه در ادمه می خوانید ماحصل گفت و گوی خبرنگار «تابناک» با «حجت الاسلام احمد منتظری» است.
* نقش آیت الله منتظری در مبارزات پیش از انقلاب را بیش از هرکسی شما به عنوان فرزند ایشان می توانید روایت کنید، مهمترین اقدامات ایشان پیش از پیروزی انقلاب چه بود؟
پدرم از زمانی که شاگرد آیت الله بروجردی بودند به امام خمینی (ره) اعتقاد پیدا کردند و در کلاس های درس اخلاق و فلسفه ایشان شرکت می کردند. آیت الله منتظری به همراه شهید مطهری پایه گذار کلاس های درس اصول و خارج فقه امام خمینی(ره) بودند.
علاقه شدید پدرم به امام خمینی (ره) باعث شد که همواره در نهضت انقلاب اسلامی همراه ایشان باشند و از دل و جان برای انقلاب مایه بگذارند. از زندان و تبعید هم هراسی نداشتند. آیت الله منتظری حتی زمانی که در زندان به محل ملاقات می آمدند لباس ایشان تر بود و وقتی علت را می پرسیدیم ، می گفت خوب من در زندان یک لباس بیشتر ندارم و مجبورم همان را بعداز شست و شو بپوشم.
پدرم در مرجعیت امام خمینی(ره) نقش مهمی داشت/ مهمترین اشکال مملکت،حاکم نبودن قانون است/ امیدوار به انجام اصلاحات هستم
پدرم در زمان رژیم شاه تحت شکنجه های سختی قرار گرفت و در اثر سیلی یکی از شکنجه گران ساواک پرده گوششان پاره شده بود که تا پایان عمر خود گرفتار آن بودند. با وجود همه این سختی ها آیت الله منتظری هیچگاه از مبارزات خود دست نکشید و تا پایان عمر هیچگاه پشیمان نبودند و مبارزات را انجام وظیفه می دانستند.
پدرم همچنین نقش مهمی در تائید مرجعیت امام خمینی(ره) داشتند. قانونی درزمان شاه وجود داشت که بر اساس آن رژیم نمی توانست مراجع تقلید را اعدام کند، به همین دلیل هنگامی که صحبت ازاعدام امام خمینی در سال 42 شد، پدرم با اصرار و سماجت، پا به کار بود تا برای جلوگیری از اعدام امام خمینی، از آیات عظام میلانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی و محمدتقی آملی امضای تائید مرجعیت ایشان را بگیرد و موفق به انجام این مهم گردید.
علاوه بر امضای مراجع چهارگانه، نامه ای نیز به امضای 33 تن از علمای شهرستانها خطاب به آیت الله خمینی(ره) نوشتند و از ایشان به عنوان مرجع تقلید شیعیان نام بردند.
* به نظر شما مهم ترین اهدافی که ایشان قصد داشتند در جمهوری اسلامی دنبال کنند و نسبت به انجام نشدن آن در رژیم پهلوی منتقد بودند، چه موضوعاتی بود؟
نخستین و مهم ترین مساله، پیاده شدن احکام اسلامی بود. ایشان به راحتی زیر بار مصلحت نمی رفتند و فکر میکنم همین موضوع آغازگر اختلاف ایشان با حضرت امام خمینی(ره) بود؛ چون امام خمینی مصلحت نظام را مهم ترین وظیفه می دانستند و همیشه می گفتند حفظ نظام از اهم واجبات است.
اما نظر پدرم این بود که حتی اگر امام حسین(ع) شهید شدند برای حفظ اسلام بوده است و امامان ما هیچ گاه حاضر نشدند حتی یک قول خلاف واقع بدهند. پدرم معتقد بودند که حفظ ارزش ها باید در راس امور باشد و احکام اسلام تمام و کمال اجرا شود.
(توضیح تابناک: به نظر می رسد که آقای منتظری نکاتی را در این زمینه مورد توجه قرار نداده اند: اول اینکه امام خمینی حفظ نظام را «از» اهم واجبات می دانستند که وقتی به کلمه «از» توجه شود،مشخص می شود که در کنار حفظ نظام که واجب است،واجب بسیار بزرگتری وجود دارد که آن خود اسلام است.حضرت امام در توصیه هایی که به فرمانده سپاه داشتند،گفتند که حفظ نظام » مسئولیت « کوچک » شماست و مسئولیت « بزرگ » حفظ چهره « اسلام » است . (صحیفه امام ج 10 ص 106 ) و یا ایشان فرموده اند که « حفظ اسلام » در راس تمام واجبات است (صحیفه امام ج 21 ص 403 ) بر اساس این مبنای روشن،اسلام را نمی توان به پای نظام قربانی کرد و اگر چهره اسلام در دنیا در معرض خطر قرار گیرد تلاش برای دفاع از آن مهم تر از تلاش برای حفظ نظام است.
علاوه بر این بنای معقول و منطقی کلام حضرت امام از اهمیت اولویت حفظ نظام نسبت به بسیاری از واجبات این است که در زندگی اجتماعی انسانها وقتی که « مصلحت فرد » با « مصلحت جامعه » تزاحم پیدا می کند باید جانب مصلحت جامعه را مقدم داشت چه اینکه در احکام شرعی نیز وقتی تزاحم رخ می دهد و نمی توان به دو یا چند حکم عمل کرد به ناچار باید از رعایت یک حکم صرف نظر کرد حکمی که موقتا از اجرای آن چشم پوشی می شود حکم « مهم » است و به این وسیله راه برای اجرای حکم « اهم » فراهم می شود. این شیوه عقلائی در ترجیح یک حکم بر حکم دیگر هرگز به معنی آن نیست که حکومت از چنان قداست و اصالتی برخوردار است که می توان همه اصول اخلاقی و ارزش های دینی را به پای آن قربانی کرد).
* مهم ترین مشکلات فعلی کشور از نظر شما چیست و به کدام روندها معترض هستید؟
مهم ترین اشکال مملکت حاکم نبودن قانون است. قانونی که باید برای همه به طور مساوی اجرا شود. اما متاسفانه مثلاً عده ای با روابطی که دارند چندین برابر مردم معمولی وام می گیرند و در پرداخت آن هم تعلل می کنند و خیلی ها هم با وام مختصر و پرداخت اقساط روزگار را به سختی می گذرانند و به گفته خودشان چه تحقیرهایی را باید تحمل کنند تا بتوانند وام اندکی دریافت کنند. قانون در مورد رانت خواران اجرا نمی شود. مردم نشان داده اند که سختی را می پذیرند و تحریم را هم تحمل کردند اما از تبعیض ناراحتند و همه این ها به حاکم نبودن قانون برمی گردد.
* به نظر شما راهکار حل مشکلات چیست؟
مقامات رده بالای جمهوری اسلامی باید عنایت داشته باشند و مسائل را سریع حل کنند. به عنوان مثال در جنگ تحمیلی، در دقیقه 90 قطعنامه پذیرفته شد و اگر چند روز دیرتر پذیرفته می شد شاید همه چیز از بین می رفت؛ اما اگر زودتر پذیرفته شده بود،موضوع آبرومندانه تر حل می شد.مسئولان نظام باید آینده را پیش بینی کنند و جلوتر از مردم حرکت کنند و طوری نباشد که بخواهند از موضع انفعالی و ضعف مشکلات را حل کنند. باید با روش های علمی و شفاف مشکلات مردم را مرتفع کنند چون اصل مردم هستند.
* مهم ترین دستاوردهای این 39 سال پس از انقلاب اسلامی چه بوده، آیا پسرفت داشته ایم یا ضعف عملکرد؟
شعاراصلی مردم ایران در طول انقلاب، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. درهمه این موارد به طور ناقص عمل شده. در خصوص بحث استقلال درست است که از بلوک غرب و آمریکا و انگلیس مستقل شدیم ولی الان تا حدی وابسته به بلوک شرق هستیم. البته از سوی روسیه و چین چیزی به ما دیکته نمی شود ولی باید در کارها رضایت آنها را هم جلب کنیم. مثلا در قضیه کشتار مسلمانان میانمار وقتی سازمان ملل، حکومت آن کشور را محکوم کرد، نماینده ایران رای ممتنع داد با اینکه چون آسیب دیدگان، مظلوم و مسلمان بودند باید مورد حمایت کامل جمهوری اسلامی ایران قرار می گرفتند اما چون روسیه و چین رای مخالف داده بودند ایران هم موضع بیطرف گرفت و از مظلومین آن دیار حمایت نکرد و این موجب تاسف است. به هر حال پس از گذشت سالها استقلال نسبی به وجود آمده است که امیدوارم در آینده کامل گردد.
شعار بعدی هم که آزادی است. آزادی الان بیشتر از دوران پهلوی است اما در حال حاضر زندانی سیاسی داریم و من وقتی با یک خبرنگار خارجی در این خصوص صحبت می کنم احساس شرمندگی دارم که افرادی در کشور من در زندان هستند که مثلاً کانون مدافعین حقوق بشر را تشکیل داده اند. مانند آقای عبدالفتاح سلطانی که از وکلای شریف و خانم نرگس محمدی که دارای دو فرزند خردسال است.
اما در مورد شعار آخر یعنی جمهوری اسلامی هم باید بگویم که نظارت استصوابی شورای نگهبان، جمهوریت و اصل حاکمیت مردم را فیلتر می کند و جالب این است که با تهمت زدن هم فیلتر می کند. این موضوع که شورای نگهبان به برخی از کسانی که در انقلاب نقش داشتند و سرتاسر زندگی شان فداکاری است اتهام عدم التزام عملی به جمهوری اسلامی می زند، در واقع جمهوری اسلامی را زیر سوال می برد. کسی هم نمی تواند از شورای نگهبان سوال کند که علت این اتهامات چیست.
اما بنده هیچ وقت ناامید نبودم و الان هم امیدوارم که در روزهایی که به سالگرد پیروزی انقلاب نزدیک می شویم اقدامات بزرگ و اصلاحاتی صورت بگیرد تا مردم امیدوارتر گردند.