یکشنبه , ۲۲ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های سه شنبه هفدهم بهمن ماه!

مرور روزنامه‌های سه شنبه هفدهم بهمن ماه!

 

روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۷ بهمن در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفتند که عناوین متنوعی از آلودگی هوای تهران گرفته تا عبور از سیاه‌چاله اقتصاد و قمه کشی در پاستور در صفحه یک آن‌ها برجسته شده است.
در ادامه تحلیل‌ها و یادداشت‌هایی که کارنامه ۴۰ ساله جمهوری اسلامی را بررسی می‌کنند، امروز نیز تعدادی از روزنامه‌ها با چاپ یادداشت‌ها و گزارش‌هایی سعی کرده اند از ابعاد گوناگون نقاط ضعف و قوت مدیریتی کشور در ۳۹ سال استقرار جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار دهند.
روزنامه قانون و آرمان هر کدام یک معضل زیست محیطی را در شماره امروز خود تیتر یک خود کردند. قانون گزارشی از کوچ اجباری خوزستانی‌ها به خاطر مشکل ریزگرد‌ها و تبعات آن منتشر کرد و آرمان امروز در گزارشی با عنوان راه‌حل‌های آبی برای رفع کم آبی مساله کم آبی را موضوع قرار داد.
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود، دو گفت وگو با موضوع انقلاب و انقلابی گری را در صفحه نخست خود جای داده و تیتر اصلی خود با عنوان «عبور از سیاه‌چاله اقتصاد» به دستور رئیس جمهور سه وزارتخانه را برای نوسازی ناوگان حمل‌و نقل اختصاص داده است.
کیهان که روز گذشته بعد از مدت‌ها تیتری مثبت از سخنان روحانی برای صفحه اول خود انتخاب کرده بود، در شماره امروزش از عدم برجسته کردن سخنان روحانی درباره سیاست‌های دفاعی کشور توسط روزنامه‌های اصلاح طلب انتقاد کرد و عنوان «روحانی از امنیت کشور دفاع کرد / زنجیره ای‌ها سانسور کردند» را تیتر اول خود انتخاب کرده است.
عنوان اصلی روزنامه خراسان «مصوبه مجلس علیه رانت بزرگ خودرو‌های وارداتی» است و وطن امروز نیز در گزارشی با عنوان «بازگشت به پول نقد!»از تصمیمات مزاحم بانک مرکزی در مسیر گسترش تبادلات مالی الکترونیکی نوشته و این موضوع را برجسته کرده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارش‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

تعارف با اقتصاد انتقاد از خود
روزنامه جمهوری اسلامی که در ایام دهه فجر سلسله یادداشت‌هایی با عنوان انتقاد از خود منتشر می‌کند در سرمقاله امروز خود با عنوان تعارف با اقتصاد انتقاد از خود، نوشت: واقعیت این است که در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب، سایه سیاست همواره بر نهاد‌های اقتصادی، تصمیمات اقتصادی و رفتار‌های اقتصادی مسئولان اجرایی جمهوری اسلامی در تمام دولت‌ها، مجلس‌ها و دستگاه‌ها سنگینی کرده است و آثار این دخالت نامبارک اکنون هم در بسیاری از قوانین و جهت گیری‌های اقتصادی قابل مشاهده است.

نمونه‌های فراوانی می‌توان از آثار دخالت عوامل سیاسی در سیاست‌های اقتصادی برشمرد، ولی شاید بهتر باشد به جای اشاره به مصادیق و آثار، رویه دائمی را مورد توجه قرار دهیم. مرور کش و قوس‌های سال‌های ابتدایی انقلاب در مواردی مانند ضرورت تدوین بودجه سالانه، برنامه‌های توسعه‌ای و از همه مهم‌تر نقش و وظیفه نهاد دولت در حوزه اقتصاد به خوبی نشان می‌دهد که گذشته از سوءبرداشت‌هایی مانند منافات داشتن بودجه ریزی با رزاقیت خداوند متعال حداقل تصمیم گیران و مجریان وقت نظام اسلامی بر وظیفه و اختیارات فراخ نهاد دولت درباره اقتصاد و معیشت مردم، اتفاق نظر داشتند. این نگاه در زمان تدوین و تصویب قانون اساسی و تمام سال‌های پس از آن تا زمان ابلاغ سیاست‌های اجرایی بند ج. اصل ۴۴ قانون اساسی، زمینه ساز و توجیه‌کننده حضور حداکثری و بلامنازع دولت در تمام لایه‌ها، عرصه هاو شئون اقتصاد کشور بود. این سیطره، سیاست‌های اصل ۴۴ را زمین گیر کرد چنانکه نمی‌توان پس از حدود دو دهه از ابلاغ آن سیاست‌ها، از کاهش حضور دولت در اقتصاد سخن گفت.
این حضور حداکثری گذشته از تبعات منفی شناخته شده که مصادیق بارز آن‌ها را در دولت‌های کمونیستی بلوک شرق مشاهده کردیم در چارچوب نظام اسلامی، تالی فاسد‌های مضاعفی هم داشته است. از آنجایی که دولت، خود را متکفل درآمد، اشتغال، مهارت، سکونت، ازدواج، مسافرت و در یک کلام معیشت جامعه معرفی کرده، ممکن است ناکارآمدی، عدم موفقیت، نارسایی و فساد در انجام هر یک از این مسئولیت‌ها به معنای شکست دولت و شکست چنین دولتی به معنای ناکامی نظام جمهوری اسلامی نه تنها در حوزه اقتصاد بلکه در سایر بخش‌ها دانسته شود. این نتیجه گیری اگرچه می‌تواند محل مناقشه باشد، ولی آنچه در عمل طی سال‌های گذشته از مسئولان دیده ایم، نشان می‌دهد دولتمردان بیش و پیش از دیگران به چنین وابستگی و رابطه‌ای باور دارند و به همین خاطرهم دولت‌ها در بسیاری از موارد انتقاد یا مخالفت با روش‌ها و منش‌های خود را سنگ اندازی و مخالفت با اصل نظام جلوه داده‌اند.

چنین پیوندی متاسفانه زمینه‌ساز تصمیمات پرهزینه و نادرست فراوانی در حوزه اقتصادی شده و بر بسیاری از ناکارآمدی‌های دولتمردان با همین دستاویز سرپوش گذاشته شد و هزینه‌های گزافی با همین بهانه از جیب بیت المال برای جبران اشتباهات مسئولان پرداخت گردید و اجرای بسیاری از تصمیمات درست هم با این توجیه که برای نظام هزینه زاست، گرفتار تعلل و تاخیر زیان بار شده است.

از جمله این تصمیمات می‌توان به ادامه روش نادرست پرداخت یارانه نقدی طی سال‌های اخیر اشاره کرد. پس از آنکه احمدی نژاد با اهداف سیاسی، پول پاشی در جامعه را کلید زد، انتظار می‌رفت دولت روحانی با پذیرش هزینه‌های سیاسی و اجتماعی، این سیاست پرهزینه، مخرب و اشتباه را متوقف کند، ولی در کمال تعجب و تاسف با گذشت حدود ۵ سال همچنان شاهد ادامه این رویه ویرانگر هستیم تاسف بیشتر در این است که دولت و مجلس هیچکدام حاضر نیستند هزینه‌های این تصمیم درست را تقبل کنند و با حواله دادن به همدیگر کاری می‌کنند که فرار از اجرای قانون همچنان ادامه می‌یابد.

پرهیز از واقعی کردن قیمت ارز، پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی، خرید تضمینی گندم از کشاورزان به قیمت غیرواقعی به بهای مقروض کردن همه مردم، پرهیز از برخورد با بانک‌ها و موسساتی که به علت سوءمدیریت به مرز ورشکستگی رسیده اند، ترس از برخورد با مصرف بی‌رویه آب و برق، ادامه سرکوب‌های قیمتی به بهانه تنظیم بازار و… نمونه‌های فراوانی هستند که گریبان اقتصاد کشور را گرفته‌اند و بیم آن می‌رود که در سال‌های آینده به مشکلات بزرگی برای معیشت مردم تبدیل شوند. نظام اسلامی اکنون و در آستانه چهل سالگی باید با باور ریشه محکم خود و مطمئن از حمایت مردم و نخبگان کشور، کمر همت به حل این معضلات ببندد چرا که راه کمک واقعی به معیشت مردم همین است.

نمره یک اصلاح طلب به جریان اصلاحات
محمدجواد حق‌شناس طی یادداشتی در روزنامه اعتماد کارنامه اصلاح طلبان را بررسی کرد و نوشت: وقتی می‌خواهیم درباره جریان اصلاحات سخن گفته و اظهارنظر کنیم، باید متوجه باشیم جریان اصلاحات یکی از جریان‌های اصلی و ریشه‌دار عرصه سیاست کشور است. اگر به این جمع‌بندی رسیدیم که این جریان در مجموع از حال و روزگار خوبی برخوردار نیست، باید نتیجه آن را بپذیریم. نتیجه این پذیرش این نیست که جریان رقیب از این وضعیت برای بهبود شرایط خود بهره‌برداری کند بلکه ممکن است آثار و تبعات آن به گونه‌ای باشد که به این راحتی نتوان درباره آن سخن گفت.
عناوین اخبار روزنامه اعتماد در روز سه‌شنبه ۱۷ بهمن :
نکته دوم آن است که ما باید بپذیریم وضعیت جریان‌های سیاسی کشور اثر مستقیم بر وضعیت کلان کشور دارند و اگر حال جریانات خوب باشد، در نتیجه حال کشور خوب خواهد بود. این موضوع کمک می‌کند که مردم در انتظار خود از جریانات سیاسی درست عمل کرده و تعریف دقیقی از آن برای خود و جامعه خود ترسیم کنند.

در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی قرار داریم. چهل سال با تمام فراز و نشیب‌ها، سختی و مشقت و خوشحالی‌ها از انقلاب گذشته و به این جا رسیده است، در موقعیتی هستیم که باید با دقت بیشتر و نگاهی مبتنی بر آسیب‌شناسی و شناخت واقعیات گام‌برداریم و ببینیم که ما در کشور در این ٤٠ سال چه کردیم؟ با مردم، جوانان و انقلاب چه کردیم؟
اگر بخواهم به عنوان یک اصلاح‌طلب به این موضوع نگاه کنم، جریان اصلاح‌طلبی یک واقعیت جدی و غیرقابل انکار در کشور است. نمره این جریان تا به امروز در برابر جریان رقیب، نمره قابل قبولی است. هرچند نباید از کاستی‌ها چشم‌پوشی کرد، اما این جریان با درس گرفتن از اتفاقات گذشته باید در مسیری قرار گیرد که به کشور لطمه وارد نشود، کمااین که این اتفاق رخ داده و جریان اصلاح‌طلب در این باره کارنامه قابل قبولی دارد.
آینده کشور و جریان اصلاح‌طلب ایجاب می‌کند این جریان سیاسی به عنوان یک جریان تاثیرگذار بتواند در فضای گفتمانی کشور همچنان پر اثر نقش آفرینی کند. با توجه به سوابق مدیریتی جریان اصلاح‌طلب، امیدوار هستم حاکمیت سیاسی کشور در نوع رفتاری که با جریان اصلاح‌طلب داشته که به‌شدت پر اشتباه بوده تجدید نظر کرده و فضایی را فراهم کند که با افزایش مشارکت‌های سیاسی، این جریان بتواند با اتکا به رایی که با پشتوانه مردم دارد، وارد عرصه عمل و خدمت شود.

در ایران خطوط قرمزی جز اعتقادات اخلاقی مردم نیست
محمدهادی صحرایی در بخشی از ستون یادداشت روزنامه کیهان نوشت: کمترین کار انقلاب اسلامی ایران، هموار کردن مسیر رشد و تعالی مردم با استقلال است و مردم می‌توانند بدون نیاز به اجنبی، به آرزو‌های خود برسند. از امکان تحصیل همگانی در هر رشته و تا هرجا که می‌خواهند تا امکان ترقی در هر حرفه و فن. از کسب فضایل تا رسیدن به مرز‌های علم و دانش. از پیشرفت پزشکی تا نظامی. از شکافتن اتم تا دست یافتن به ثریا و… و بزرگ‌ترین انقلاب نیز سپردن سرنوشت مردم به خودشان بود. مردم خود از میان افراد و افکار، برمی‌گزینند و مسئولیت می‌دهند. مردم می‌خواهند چه کسی رئیس‌جمهور شود و چه کسی نماینده و چه کسی در شورای شهر، امور شهر را در دست گیرد. خوب و بد کار با مردم است؛ و این مهم است و مراقبت می‌خواهد که مبادا ناباب، معتبر شود. اگر زمانی شاه می‌خواست که مردم فقط یک نوع لباس و حتی کلاه بپوشند، یک شبکه ببینند، تنها عضو یک حزب باشند، بعد از شاه، ولیعهد شاه باشد و…، نام آنکه شاه و ساواک می‌خواهند از صندوق بیرون بیاید، هیچ‌کس حق انتقاد نداشته باشد، امور مملکت به دست ده‌ها هزار مستشار مفتخور باشد و…، ولی امروزه این‌گونه نیست.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۷ بهمن :
به راحتی صدر تا ذیل حکومت نقد می‌شود، کتاب و مقاله نوشته می‌شود، فیلم ساخته می‌شود. اگر در کشور‌های مدعی آمریکا، انگلیس، فرانسه و… خطوط قرمز تحقیقاتی و نظریه پردازی سیاسی، اجتماعی و حتی علمی نظیر هولوکاست، موجودیت اسرائیل، نظریه داروین و… وجود دارد، در ایران خطوط قرمزی جز اعتقادات اخلاقی مردم نیست. اگر پلیس آمریکا سالانه ۸۰۰ شهروند خود را با گلوله به خون می‌نشاند یا ۷۶ دیویدی را زنده زنده می‌سوزانند یا در دادگاه اروپا زنی در مقابل خانواده‌اش به جرم حجاب با چاقو پاره پاره می‌شود یا «گارودی» محاکمه می‌شود یا به بانو «شیمل» حمله می‌کنند و می‌تازند یا دگراندیشان را به کشور دیگری تبعید می‌کنند و… در کدام خیابان ایران مثل دادگاه فرانسه رفتار می‌شود؟ کجا حتی دراغتشاشات به مردم شلیک شده؟ کجا دانشمندی برای نظریه علمی دادگاهی یا تبعید شده؟ و… این از برکت آزادی، امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی است که حتی منتقدان و مخالفانش مثل مردم عادی و در میان آنان زندگی و حتی در ادارات دولتی کار می‌کنند باید منصفانه دید و شکر گزارد.

انقلاب اسلامی منحصر به فرد است. هجمه عجیب به اسلام ناب و سنت‌ستیزی که از دوره پهلوی شدت گرفت و امروزه توسط دشمنان خونی ایران، تقویت و هدایت می‌شود و به اوج رسیده چیز کمی نیست. مقابله عجیب شیاطین با حجاب زنان عفیف و عزیز ایران، موضوع کمی نیست و گفتنی و شنیدنی است. گویی خشم و ترس دشمن از حجاب زنان، بیش از خوف و هراسشان از موشک و صلابت سپاه و ارتش است که ده‌ها سال است به تبعیت از تجربه اندولس، برایش نقشه‌های رذیلانه می‌کشند و آمریکا به جای سیر کردن ۵۰ میلیون گرسنه کوپن‌بگیر خود، سالانه میلیون‌ها دلار، صرف عقب کشیدن چادر و چارقد زنان نجیب ایران می‌کند. این‌ها که امروز اعمال تحریم‌ها را هفتگی کرده‌اند و ورود دارو‌های حیاتی و تجهیزات درمانی و رفاهی به ایران را ممنوع می‌کنند، با بی‌شرمی و وقاحت دم از حمایت از ایران و آزادی در ایران می‌زنند. ترورها، تحمیل جنگ و تحریم، تحریک اقوام، به آشوب کشاندن منطقه، نفوذ دادن عناصر سیاسی و اقتصادی وابسته و… از جمله خباثت‌های دشمنان قسم خورده، علیه مردم مظلوم ایران است.

با این‌حال، انقلاب اسلامی هرسال پویاتر از گذشته و باتجربه‌تر از قبل، راه را پیموده و قدم به سمت قله برداشته است. ملت حساب مدیران متمول دوتابعیتی و تحصیل‌کرده غرب و کم‌کار و آقازادگان بی‌هنر و عار و فساد‌های آنان را از اسلام و انقلاب جدا می‌کند و هر روز غربال خود را خالص‌تر می‌بیند و دانسته است نتیجه مدیریت غربی سراب است و چاره کار بازگشت به مدیریت اسلامی و اندیشه انقلابی و مدیران پاکدامن و پاک دستی است که چشم امیدشان به فکر و بازوی ایرانی است و خود را خدمتگزار مردم می‌دانند و به جای حرافی و بازی با کلمات و جنگ روانی و نشانی غلط دادن و تحریف دین و تاریخ، سرگرم خدمتند و خود و اطرافیانشان گرفتار پرونده‌های مالی و امنیتی نیستند و سفره انقلاب را در خانه‌های مردم پهن می‌کنند که زحمت اصلی انقلاب بر دوش و گرده رنج‌دیده آنان است و اصل کار و پای کار انقلابند و خدا اراده کرده به مزد جهادشان آن‌ها را به آرزو‌های بزرگشان برساند و دشمنانشان را خوار و خسته نماید و مَن أصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً.

تبعات خطرناک کوچ اجباری از خوزستان
قانون در گزارشی درباره کوچ اجباری خوزستانی ها و تبعات آن نوشت: هیچ گاه آمار قطعی از میزان مرگ و میر‌ها از این منطقه داده نشده است. چون همیشه اگر مسئولی آماری را ارائه کرده مسئول دیگر آن را رد کرده است. مساله مهاجرت در کوتاه مدت بروز و ظهور پیدا نمی‌کند و باید در برنامه ریزی‌های جمعیتی که همواره بلندمدت پیش بینی می‌شوند درباره آسیب‌هایی که روی جمعیت اثر می‌گذارند، بررسی صورت‌گیرد. بررسی آماری چنین موضوعی در خلال بررسی‌ها و تحقیقات دانشگاهی، دانشجویی و میدانی دانشگاهی‌ها قابل ارزیابی کلی نیستند و نمی‌توان با جامعه آماری کوچک درباره کل استان نظر داد.

عناوین اخبار روزنامه قانون در روز سه‌شنبه ۱۷ بهمن :

هنوز هیچ آمار قطعی‌ای از این مهاجرت‌ها حتی در سایت مرکز آمار ایران وجود ندارد و اگر هم تحقیقی حساب شده در این امر صورت گرفته باشد محرمانه بوده و به اطلاع عموم نرسیده استاز هر خوزستانی‌ای که علت مهاجرتش را برسی دلایل فراوانی برای آن دارد. بدی آب و هوا، گرد و غبار، امکانات رفاهی و تفریحی کم، وضعیت نامناسب عمران شهرها، آب شرب نامناسب و از بین رفتن و خشک شدن تدریجی رودخانه‌های استان به‌خصوص کارون، عدم امنیت مناسب شهروندان، فرهنگ نامناسب شهروندی، خدمات ضعیف در ادارت و طرز برخورد‌ها بر مردم، گرانی و هزینه بالای زندگی را عنوان می‌کنند و زندگی و خاطرات‌شان را به تن در و دیوار‌های شهر می‌گذارند و می‌روند تا در سرزمینی دیگر و دور از شهر خودشان شاید اندکی آرامش را تجربه کنند. در اینکه آمار مهاجرت در خوزستان بالاست شکی نیست، چون بار‌ها و بار‌ها این مساله عنوان شده است، اما آهنگ رشد آن در هر دوره‌ای افزایش و کاهش داشته است. مهاجرت در استان‌های جنوب غربی کشور به دو علت کم آبی و ریزگرد‌ها اتفاق می‌افتد. اما اینکه چقدر تعادل جمعیتی از اقوام در آن وجود دارد نیز مساله مهمی است. هنوز هیچ آماری از مهاجرت درصدی قومیت‌ها اعلام نشده، اما این بی توجهی به استان خوزستان بیشتر اقوام فارس را از منطقه تارانده و عرب نشین‌ها همچنان در این منطقه زندگی می‌کنند.

منابعی می‌گویند عرب‌هایی که تعدادشان از فارس‌های منطقه، قبل از جنگ کمتر بود حالا تعدادشان با فارس‌های منطقه یکی شده است. این شاید نگرانی‌ای را برای به هم خوردن بافت جمعیتی از اقوام مختلف در این منطقه بوجود بیاورد. اما هدایت ا… خادمی؛ نماینده مردم ایذه در مجلس در گفت و گو با «قانون» پیامد‌های منفی ریزگرد‌ها در خوزستان را فراتر از حوزه سلامت دانسته و گفته: «تغییر ترکیب جمعیتی نگران‌کننده خواهد بود. بسیاری از ساکنان این مناطق که توانایی دارند وطن خود را ترک می‌کنند و به‌جای آن‌ها کسانی ساکن این مناطق خواهند شد که تعادل جمعیتی را به نحو نگران‌کننده‌ای برهم می‌زنند». او در ادامه با اشاره به اینکه خوزستان منطقه‌ای صنعتی و کشاورزی است که نیاز به نیروی انسانی دارد و باید کاری کرد که این نیروی انسانی از خوزستان نرود، افزود: «خود بومیان برای فرار از شرایط موجود بهانه‌های بسیاری دارند. هیچ‌کس در وهله اول حاضر به ترک وطن خود نیست و گرمای شدید، فقدان امکانات و عدم رسیدگی به مشکلات منجر به مهاجرت مردم خوزستان می‌شود. تغییرات دولت‌ها نیز موجب تغییر شرایط در خوزستان نشده و همچنان ریزگرد‌ها علاوه بر مشکلات قبلی دشواری جدیدی برای زندگی مردم خوزستان ایجاد کرده است». این نماینده مجلس به ناتوانی بخشی از اهالی این منطقه برای مهاجرت اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: «بعضی ساکنان خوزستان که دچار ریزگرد‌ها شده‌اند به این دلیل که امکان مهاجرت ندارند در منطقه ماندنی شده‌اند و با انواع و اقسام بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها هر روز مجبور به نظافت ملک و منزل هستند و مکرر ناچار به مراجعه پزشک بوده است». او درباره منشا ورود ریزگرد‌ها به ایران می‌گوید: «همه می‌دانند که بخشی از ریزگرد‌ها از کشور‌های همسایه می‌آید و بخشی ناشی از قطع درختان نخل است، همچنین معلول از بین رفتن تالاب‌ها و محیط زیست خوزستان است». او در ادامه تداوم مهاجرت‌ها از استان خوزستان را خطرناک عنوان می‌کند و می‌گوید: «در صورت تداوم مهاجرت مردم خوزستان که یک استان مرزی است معلوم نیست چه کسانی جایگزین آن‌ها در این سرزمین شوند».