فردی موسوم به “مصطفی نجفی” که به خودش لقب قلابی “کارشناس مسائل خاورمیانه” داده در سایت موسوم به تابناک امروز مورخ ۰۵ بهمن ۱۳۹۶ – سئوال احمقانه فوق را در شرایطی که سراسر مملکت ایران دچار ویرانی است طرح کرده و درمورد “بازسازی سوریه” مطالب بیخردانه ای به شرح زیر مینویسد:
باید بپرسیم چرا ممکن است از پروژه بازسازی کنار گذاشته شویم؟ چه کسی را باید سرزنش کنیم؟ دولت سوریه؟ بشار اسد؟ روسیه؟ یا خودمان؟ من فکر میکنم بیش از هر کسی باید خودمان را سرزنش کنیم و دنبال پاسخی برای این پرسش باشیم که چرا در حوزه امنیت، کشورهای منطقه دست کمک به سوی ما دراز می کنند اما همان دست ها در زمینه اقتصاد و تجارت به عقب کشیده می شود و به سوی دیگران دراز می شود؟در سوریه از سال 2011 جنگ داخلی شروع شد، خانه ها ویران شدند، میلیون ها نفر آواره شدند، صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند و در این میان، بازیگران خارجی نیز با توجه به منافع و ملاحظات خاص خود در این جنگ و بحران شش ساله به صورت های مختلف نقش آفرینی کردند.
پس از 6 سال، اکنون داعش و خلافت خودخوانده اش در سوریه فروپاشید و بحران در این کشور وارد فاز جدیدی شده است که انتظار می رود بازیگران مذاکرات جدی برای حل و فصل بحران آغاز کنند.
یکی از موضوعات مهم در مسیر آینده سوریه، مسئله بازسازی این کشور است. حال سوال اینجاست که چه بازیگرانی قرار است در فرایند بازسازی این کشور مشارکت کنند؟ روسیه، چین، ایران، ترکیه، قطر، اروپا و آمریکا و عربستان عمده ترین بازیگرانی هستند که به صورت بالقوه می توانند در فرایند بازسازی این کشور نقش داشته باشند و از فرصت های اقتصادی مربوط به بازسازی سوریه منتفع شوند.
در همین راستا، تقریبا تمامی بازیگران موثر در بحران سوریه(اعم از بازیگران موافق و مخالف بشار اسد) می خواهند در بازار بازسازی سوریه مشارکت کنند و شرکت ها و سرمایه گذاران خود را برای بهره برداری از مزایای اقتصادی بازسازی به این کشور روانه کنند.
ایران نیز یکی از بازیگرانی است که می خواهد در پروژه های بازسازی سوریه مشارکت کند تا بلکه بخشی از هزینه های ده ها میلیارددلاری خود در این کشور در طول 6 سال گذشته را جبران کند(صرفا هزینه های مادی و اقتصادی و نه هزینه های انسانی و…).
لذا، برای بازیگری که از آغاز جنگ داخلی در یک کشور حضوری همه جانبه و اثرگذار داشته و هزينههای مالی و جانی قابل توجهی در راستای تضمین بقای یکی از طرفین منازعه متحمل شده است، چندان غیرمنتظره نیست که پس از پایان جنگ داخلی نیز بخواهد نقشی فعال در بازسازی آن کشور ایفاکند تا بخشی از هزینه هایی که برای امنیت این کشور پرداخت کرده است را جبران کند.
نکته ای که باید بدان اشاره کرد این است که شاید عده ای بر این باور باشند که ج.ا. ایران برای حضور نظامی و یا حمایت از بشار اسد دلایل و اهداف استراتژیک و امنیتی داشته است و تهران به دنبال منتفع شدن مادی و اقتصادی از آن نیست. در پاسخ باید گفت بسیاری از بازیگران دیگر همچون روسیه نیز اهداف و ملاحظات استراتژیک و امنیتی دارند اما اکنون به دنبال آن هستند ملاحظات اقتصادی خود در این کشور را نیز دنبال کنند.
حداقل اگر نخواهیم به سودی در سوریه برسیم؛ لااقل باید بخشی از هزینه هایی که متقبل شدیم را جبران کنیم و بازگشت سرمایه گذاری ها و فداکاری های ما در سوریه هم موضوعی است که باید مورد توجه فعالان مسئولین نظام باشد.
به نظر می رسد مسئولین و مقامات کشورمان نیز به دنبال آن هستند که در فرایند بازسازی سوریه مشارکت فعال داشته باشند؛ مشارکتی که در راستای به دست آوردن منافع اقتصادی و بازسازی این کشور با هزینه های دولت سوریه است.
حال باید به دو سوال پاسخ داد:
ایران در بازسازی سوریه مشارکت داده می شود؟
این سوالی است که گمانه زنی های متعددی در مورد آن شده است و دو پاسخ مشخص دارد: پاسخ اول «آری» است. پشتوانه منطقی این پاسخ، مصاحبه برخی از مقامات سوری است که گفته اند خواهان مشارکت ایران در بازسازی سوریه هستند و حتی اعلام کرده اند که امتیازات ویژه ای نیز برای ایران در نظر گرفته اند.
پاسخ دوم «خیر» است. در روزهای گذشته خبرها و گزارش هایی مخابره شد مبنی بر اینکه بشار اسد از وزرایش خواسته طرح بازسازی سوریه را تهیه کنند و بر اساس آن کشورهایی که می توانند در فرایند بازسازی سوریه مشارکت کنند را مشخص کنند. خبرهای غیر رسمی حاکی از آن است که وزرای دولت سوریه به بشار اسد گفته اند که ایران بنا به دلایلی از جمله بروکراسی پیچیده، مشکلات بغرنج اقتصادی، کمبود منابع مالی و فساد گسترده قادر به مشارکت در بازسازی سوریه نیست و به همین جهت کنار گذاشته شد.
این صرفا یک خبر غیر رسمی است که نمی خواهیم صحت و سقم آن را بررسی کنیم. حال اگر فرض بگیرم که چنین خبری صحت دارد و ما از فرایند بازسازی کنار گذاشته شدیم؛ به سوال دوم می رسیم:
باید بپرسیم چرا ممکن است از پروژه بازسازی کنار گذاشته شویم؟ چه کسی را باید سرزنش کنیم؟ دولت سوریه؟ بشار اسد؟ روسیه؟ یا خودمان؟
من فکر میکنم بیش از هر کسی باید خودمان را سرزنش کنیم و دنبال پاسخی برای این پرسش باشیم که چرا در حوزه امنیت، کشورهای منطقه دست کمک به سوی ما دراز می کنند اما همان دست ها در زمینه اقتصاد و تجارت به عقب کشیده می شود و به سوی دیگران دراز می شود؟ به فرض درست بودن خبر، چرا بشار اسد و مقامات سوری ابتدا اعلام می کنند که می خواهیم به ایران امتیازات ویژه اقتصادی در پساجنگ اعطا کنیم اما بعد از بررسی وضعیت اقتصادی و تجاری ایران به این نتیجه می رسند که باید بیرون از گود بازسازی بمانیم؟
برای پاسخ لازم است کمی به عقب برگردیم. زمانی که ترکیه جنگنده روس را در حریم هوایی سوریه منهدم کرد و روابط تجاری میان دو کشور به حالت تعلیق درآمد و بهترین فرصت برای ما به وجود آمد تا مواد غذایی و میوه و تره بار روسیه را تامین کنیم.
اما در آن مقطع بزرگترین فرصت برای افزایش بازار صادراتی مواد غذایی را هدر دادیم و از بازار ۳.۷ میلیارد دلاری تنها ۱۵۰ میلیون دلار کارنامه توسعه صادراتی ایران است که به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
امیدوار بودیم که از تجربه روسیه و فرصت از دست رفته آن درس بگیریم ؛ اما در بحران قطر نیز نشان دادیم که هیچ برنامه ای برای استفاده از فرصت های تجاری و اقتصادی بین المللی نداریم و در کمال ناباوری بار دیگر در مقابل درس گرفتن مقاومت کردیم و فرصت دیگری را از دست دادیم و در مقابل ترکیه توانست نیازهای قطر را به خوبی تامین کند. سوال این است که ما چند شرکت و سرمایه گذار داریم که قادر بودند تضمین دهند میوه و تره بار و مواد غذایی قطر و روسیه را برای چند سال متوالی تامین کنند؟ تقریبا هیچ!
به نظر می رسد که ما در تجارت خارجی و سرمایه گذاری در کشورهای دیگر و به ویژه در بازار منطقه حرفی برای گفتن نداریم؛ این مسئله می تواند ناشی از دو عامل مشخص باشد: نخست آنکه، برنامه و راهبرد تجاری و اقتصادی در عرصه اقتصاد بین الملل نداریم؛ دوم آنکه، منابع و ظرفیت مادی و مالی کافی برای پیگیری چنین هدفی را در اختیار نداریم. وقتی بسیاری از بنگاه های تولیدی در کشورمان ورشکسته شده اند و رکود طولانی مدتی بر اقتصاد کشور حاکم است و اقتصاد مولدی نداریم چطور می توانیم در بازارهای بین المللی حرفی برای گفتن داشته باشیم و چطور انتظار داریم دیگران روی مشارکت اقتصادی ما حساب باز کنند؟
واقعیت این است که دولت سوریه نیز با یک نگاه عملگرا می خواهد کشورش را از این ویرانی نجات دهد؛ می خواهد مردمش زودتر به وطنشان بازگردند و می خواهد در کوتاه ترین زمان ممکن خود را احیا کند؛ لذا چاره ای جز این ندارد که با یک رویکرد عملگرا هر کشوری که منابع مالی بیشتری را برای بازسازی سوریه اختصاص دهد و صاحب تکنولوژی پیشرفته تری است را در بازسازی مشارکت دهد.
به همین جهت است که مقامات سوری صراحتا اعلام کرده اند که بیشترین سهم برای بازسازی سوریه را به چین واگذار خواهند کرد. بازیگری که نه نیرویی عازم سوریه کرده است و نه حتی در منازعات سیاسی بحران سوریه نقش عمده ای ایفا کرده است. اما اکنون در حال تبدیل شدن به مهم ترین بازیگر پسا جنگ در سوریه است. چرا که در تجارت بین الملل فعال هستند و حرفی برای گفتن دارند. چیزی که ما نداریم و در مقابل داشتنش نیز مقاومت می کنیم!
به طوری که سفیر سوریه در چین اعلام کرد که این کشور متعهد شده در صورت حل سیاسی بحران سوریه، بزرگترین و برجسته ترین نقش را در بازسازی این کشور داشته باشد. این مقام سوری تصریح کرد که در این زمینه چین بزرگترین و توانمندترین کشور خواهد بود و از این حیث حتی نقشی متفاوت با روسیه در سوریه خواهد داشت. باید در نظر داشت که چین ذخایر مالی فراوانی دارد و بزرگترین تولید کننده سیمان و فولاد در دنیاست. این ظرفیت ها ایران را دور رقابت با چین در سوریه به طور کلی خارج خواهد کرد.
به طور کلی، باید نتیجه گرفت که تعامل ناکارآمد و غیرمستمر با جهان، عدم مشارکت در اقتصاد بین الملل علیرغم توصیه اکید در اسناد بالادستی توسعه کشور، عدم انسجام نهادهای دولتی مؤثر در امر تجارت و حمایتهای سراسری و غیر هدفمند از بنگاههای اقتصادی در کنار اتخاذ رویکرد جایگزینی واردات، فساد گسترده در اقتصاد کشور و بروکراسی پیچیده از مهمترین مشکلاتی است که محیط سیاستگذاری تجاری کشور از آن رنج میبرد و می تواند جزو عواملی باشند که ما را نه تنها از مشارکت در بازسازی سوریه خارج کنند بلکه شرایط و وضعیتمان در تجارت بین الملل را روز به روز وخیم تر و ناپایدارتر کند.
پی نوشت: ما قرار نیست به هزینه و پول خودمان در مشارکت احتمالی در بازسازی سوریه نقش داشته باشیم بلکه این مشارکت باید با هزینه دولت سوریه و در راستای کسب منافع اقتصادی باشد. لازمه این کار هم این است که شرکتهای ایرانی با حمایت دولت، مستقیم با دولت و شرکتهای طرف مقابل قرارداد ببندند. مواردی که دولت ایران برای بازسازی هزینه میدهد مواردی است که خط اعتباری برای آن مشخص میشود. خط اعتباری وامی است که به شرکتهای ایرانی داده میشود که به بازسازی کشورهای خارجی میپردازند و بعدها بازپرداخت این وام از طرف آن دولتها تضمین میشود. ما نه تنها هزینه ای نمی پردازیم بلکه شرکتهای راکدمان در آن کشورها میتوانند به سود آوری و ارزآوری بپردازند.