روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم عباس عبدی، درباره شخصی که پرچم ایران را آتش زده نوشته است: او را از زندان بیرون آورید.
*******
** تعیین تکلیف روزنامه اصلاح طلب برای سردار قاسم سلیمانی؛ باید شخصی که پرچم ایران را آتش زده، آزاد کنید
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» نوشت:
«فیلمی از سردار محترم قاسم سلیمانی منتشر شد که در آن اظهار شده: “صحنههای عجیبی بود کربلای ۵. ما برای دفاع از هر متر کشورمان، خصوصاً در آن منطقه شهید دادیم. من همینجا بگویم وقتی صحنه نابخردانه آن نادان را در آتشزدن پرچم ایران دیدم خیلی دلم سوخت. گفتم ایکاش بهجای پرچم، من را ده بار آتش میزدند، بهجای تصویر من. چون ما برای نشاندن پرچم بر سر قله دهها شهید دادیم تا بتوانیم این پرچم را سرافراز و برافراشته نگه داریم”…
به جناب سردار سلیمانی یک پیشنهاد منطقی ارائه میکنم. جنابعالی نفوذ و قدرت دارید، دستتان به خیلی از جاها میرسد و این برخلاف وضع دیگران از جمله امثال ما است. پیشنهاد میکنم بلند شوید و یک ساعت از وقت خود را صرف دیدار با این نوجوان کنید. ظاهراً برحسب اطلاع نیروی انتظامی به سرعت شناسایی و دستگیر شده است. فیلمبردار هم ببرید تا از دیدار شما تصویربرداری کنند. بعید میدانم که از آن طرف آب آمده باشد یا به ادعای برخی رابطهای سببی یا نسبی با داماد صدامحسین داشته باشد... پس از گفتوگو با او اول به مردم بفرمایید که این اتفاق در کدام شهر رخ داد؟ آیا در مناطق شمالی شهر تهران و به قولی مرفهان بیدرد یا عاشقان فرهنگ غرب بود یا از مناطقی که هماکنون هم باید، منبع بسیج نیروها برای اقدامات دفاعی از کشور باشد؟».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه با توهین به خانواده شهدا و ایثارگران نوشت:
«اگر به اروپا سری بزنید، هنوز هم در یک روز و ساعت مشخص از هر ماه صدای آژیر در میآید تا مردم بدانند آرامش و آسایش امروز خود را مدیون جانفشانیهای چه کسانی هستند. ولی آن افراد امتیاز ویژهای جز احترام و برخی مساعدتهای مالی که وظیفه جامعه است دریافت نمیکنند و نه در هنگام کنکور دادن این امتیازات به خودشان و فرزندان و نوههایشان منتقل میشود و نه هنگام مباحثه درباره مسائل کشور یا واگذاری پروژهها و…از این حیث امتیازی یا حقانیتی برای آنان منظور میشود».
عبدی در پایان نوشت:
«به نظرم ارزش آن را دارد که با این فرد مورد نظر بروید گفتوگو کنید، گزارش آن را بهطور کامل به جامعه بدهید، او را از زندان بیرون آورید، جایش را برای کسانی خالی کنید که منشأ فساد و تباهی و بیکاری و هر درد بیدرمان دیگر بودهاند و اکنون راست راست در حال گشت و گذارند».
این روزنامه اصلاح طلب در یادداشت خود تلاش کرده است تا اقدام وقیحانه آتش زدن پرچم ایران را به عملکرد خانواده شهدا و ایثارگران و متدینین نسبت دهد.
اما چند نکته خطاب به آقای عباس عبدی و همفکران ایشان:
اول اینکه شما آدرس را اشتباهی آمدید. آن زمانیکه مردم در تجمعات مسالمت آمیز، مطالبات اقتصادی خود را فریاد میزدند و پیش از آن وقتی مردم در «کمپین ما پشیمانیم»، به عملکرد دولت اعتراض کردند، همقطاران شما این جماعت را «دسیسه گر»، «جو گیر»، «نادان»، «اجیر شده» و…خطاب کرده و بدون توجه به مطالبات معیشتی مردم، از اساس وجود هرگونه اشتباه در عملکرد دولت را انکار کردید.
دوم اینکه، وقتی عدهای آشوبگر با فراخوان رسانههای معاند به میدان آمده و مطالبات اصلی مردم را به حاشیه بردند، باز هم شما بی توجه به مطالبات معیشتی مردم، در نقش وکیل مدافع آشوبگران حاضر شده و خواستار آزادی اغتشاشگران شدید!
سوم اینکه، آن روزیکه مردم از حقوقهای نجومی گله کردند، رسانههای اصلاح طلب، تمام قد به دفاع از نجومی بگیران پرداخته و حرام خواران را ذخیره نظام و امانت دار بزرگ نامیدند!
چهارم اینکه، هر وقت یک مفسد اقتصادی دانه درشت دستگیر میشد، رسانههای اصلاح طلب به صف شده و از او حمایت میکردند و مفسدان اقتصادی را کارآفرین و استیوجابزهای ایرانی مینامیدند!
پنجم اینکه، اصلاح طلبان قبل از انتخابات سال ۹۲ بارها تاکید کردند که ۷۰ تا ۹۰ درصد مشکلات اقتصادی مربوط به سوءمدیریت و بیتدبیری و کوتاهی مدیران داخلی است و تنها ۱۰ تا ۳۰ درصد مشکل به تحریمها مربوط میشود؛ اما پس از آغاز به کار دولت یازدهم، تمامی امور حتی آب خوردن مردم را نیز به تحریمها مرتبط کردند! و دیگر خبری از سوءمدیریت و نقش آن در بی تدبیریها نبود!
ششم اینکه، اکنون قریب به پنج سال است که همقطاران شما قوه مجریه را-با آن امکانات گسترده- در دست گرفتهاند؛ اما همچنان تمامی مشکلات را به گردن دولت پیش از خود میاندازند و از پاسخگویی خبری نیست.
هفتم اینکه، وقتی همقطاران شما توان داخلی و ظرفیتهای عظیم ملی را تحقیر کردند بی اعتمادی به جوانان را فریاد زدند و گفتند که «ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم»، رسانههای اصلاح طلب برای او سوت و کف و هورا کشیدند.
هشتم اینکه، شما و همقطاران شما، تاکید کردید که بیکاری، ازدواج، تورم، تولید، مسکن و حتی مشکل آب خوردن مردم با اجرای برجام حل میشود، اکنون ۳۰ ماه از امضا و ۲۴ ماه از اجرای برجام سپری شده است! تورم دورقمی شده، دلار از ۳۵۰۰ تومان-در دی ماه ۹۴- به ۴۴۰۰ تومان رسیده و نرخ بیکاری نیز افزایش پیدا کرده است.
نهم اینکه، آقای عبدی بجای آسمان و ریسمان بافتن و انداختن تقصیرها به گردن دیگران، کمی مسئولیت پذیر باشید و اشتباهات خود و همقطاران خود را بپذیرید، دانستن حق مردم است.
دهم و آخر اینکه، وقتی موضوع «ژن خوب» و فعالیتهای گسترده اقتصادی آقازادههای اصلاح طلب در فضای مجازی منتشر شد، رسانه های اصلاح طلب به بایکوت این خبر پرداخته و تاکید کردند که نباید بگذاریم این مسئله کِشدار شود!
** بی دستاوردی برجام بخاطر شعار مرگ بر اسرائیل است!
روزنامه شرق در سرمقاله امروز نوشت:
«دلیل اصلی شدت عمل و برقراری تحریمها علیه ایران تکرار و تأکید بر شعار لزوم محو اسرائیل…و نمایشهای تحریکآمیز در این زمینه بود که بهانهای برای تشدید برنامه «ایرانهراسی» و لابی اسرائیل در کنگره آمریکا شد… بزرگکردن برخی شعارها در ایران که موجب تشدید ایرانهراسی میشود، اجازه نمیدهد لابیگری در کنگره آمریکا بتواند در رفع بحران کنونی کمک کند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه با اذعان به دستاورد تقریباً هیچ برجام نوشت:
«مگر آمریکا تاکنون در اجرای برجام و رفع تحریمهای خود چه اقدامی کرده و کدام تحریم را لغو کرده است که بخواهد فراتر از آن برود؟».
گفتنی است چندی پیش روزنامه آرمان در مطلبی نوشته بود:
«اکنون که برخی از ابعاد برجام پیادهسازی نمیشود به علت فشارهای آمریکاست…دشمنیآمریکا و ایران متصل است به مواضع ایران و تلآویو نسبت به هم و این موضوع قطعاً راه حل دارد و ایران میتواند با جامعه جهانی ارتباط داشته باشد».
متاسفانه روزنامههای اصلاح طلب اصرار دارند که در زمین دشمن بازی کنند. «ریچارد هاویت» – تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران – سال ۹۵ گفته بود: «توافق هستهای یک نقطه عطف بود، هر چند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوقبشر حل نشده است». روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نیز-شهریور ۹۵- در مطلبی نوشت: «آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در یک نامه تازه منتشر شده تاکید کرد که عادیسازی روابط با ایران در گروی به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی تهران است».
یکی از اندیشکده های معروف آمریکا، در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما»- رئیس جمهور سابق آمریکا- پروژه «نرمال سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا میبایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند.
اولین مورد آن بحث هستهای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هستهای ما بود به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هستهای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیتهای موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقهای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی.
در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریمها، بلکه نقشه راهی برای نرمال سازی ایران است. به همین دلیل است که تاکنون تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است.
رهبر معظم انقلاب – مهرماه ۹۵- در دیدار نخبگان فرمودند:«حالا آقایان آمریکاییها که با مسئولین ما دور هم مینشینند، از حقیر گله میکنند که چرا اینقدر به ما بدبین است؛ خب من خوشبین باشم؟ با این وضعیّتی که شماها دارید، میشود به شماها خوشبین بود؟ همین چند روز اخیر، یکی از این حضرات راجع به تحریمهای ایران که صحبت شده، در یک برنامهای که در تلویزیون ما هم پخش شد، اعلان میکند که تا وقتیکه جمهوری اسلامی ایران طرفدار «مقاومت «در منطقه است و به مقاومت در منطقه کمک میکند، تحریمها معلوم نیست درست تکان بخورد؛ ببینید! این همان چیزی است که من بارها و بارها میگفتم؛ هم به مسئولین در جلسات خصوصی گفتم، هم در جلسات عمومیِ اینجا گفتم که [خیال میکنید اگر] شما در قبال مسئله هستهای عقبنشینی کنید، مسئله شما با آمریکا تمام میشود؟ نه آقا، قضیّه موشک پیش میآید [که] چرا موشک دارید؛ از قضیّه موشک مأیوس بشوند، قضیّه مقاومت پیش میآید که چرا شما از حزبالله، از حماس، از فلسطین حمایت میکنید؛ این قضیّه را اگر حل کردید، عقبنشینی کردید، یک قضیّه دیگر پیش میآید، [مثلاً] قضیّه حقوق بشر پیش میآید؛ قضیّه حقوق بشر را اگر حلّوفصل کردید و گفتید خیلی خب، ما در حقوق بشر طبق معیارهای شما عمل میکنیم، قضیّه دخالت دین در دستگاه دولت [پیش میآید]؛ مگر ول میکنند شما را؟ حضور یک نظام در یک کشوری با این وسعت، با این جمعیّت، با این امکانات را -که اینها استثنائی است-]نمیتوانند تحمّل کنند[».
** ریشه اعتراضات، شرایط اقتصادی است
«صادق ملکی» در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «ریشه اعتراضات، شرایط اقتصادی و فساد است».
اذعان به ارتباط شرایط اقتصادی با اعتراضات مردم از سوی این روزنامه اصلاح طلب در حالی است که در روزهای گذشته اصلاح طلبان بارها و بارها مدعی بودند که اعتراضات مردم ارتباطی با مشکلات معیشتی و اقتصادی نداشته است!
در ابتدا، اصلاح طلبان بدون توجه به اعتراضات معیشتی مردم، این تجمعات را به رقبای انتخاباتی روحانی نسبت داده و از آن به تسویه حساب سیاسی تعبیر کردند؛ اما پس از آنکه عدهای آشوبگر با موج سواری بر اعتراضات معیشتی مردم به آدم کشی و تخریب اموال عمومی روی آوردند، آنها را معترضین نامیدند و در نقش وکیل مدافع خواستار آزادی اغتشاشگران شدند.
در مرحله بعد وقتی مردم صف خود را از آشوبگران جدا کرده و آدم کشی و تخریب اموال عمومی از سوی این گروه را محکوم کردند، اصلاح طلبان به بایکوت خبری و سانسور راهپیماییهای سراسری مردم پرداختند؛ اما قضیه به همین جا ختم نشد، توهین به مردم و استفاده از تعابیری همچون «نمایش خیابانی» و «واکنش شعاری و احساسی» در واکنش به راهپیماییهای سراسری علیه آشوبگران، فاز بعدی برخورد اصلاح طلبان با مردم بود.
و اما نقطه مشترک تمامی این مراحل، بی توجهی اصلاح طلبان به مشکلات معیشتی و مطالبات اقتصادی مردم است.
** آمارهای اقتصادی دولت، برای مردم ملموس نیست
روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «اعتمادسازی داخلی» نوشت:
«واقعیت آن است که آمارهای اقتصادی مقامات دولتی از بهبود شرایط به نسبت گذشته برای اقشاری از جامعه باورپذیر نیست و آنان بر این عقیدهاند که این آمارهای مثبت مسئولان اثر ملموسی بر معیشت روزمره آنان نداشته است در نتیجه به آن اعتمادی ندارند».
چندی پیش روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشته بود:
«علیرغم شعارهای معیشتی حسن روحانی، سفره مردم رونقی ندارد. نیاز به گزافه گویی نیست؛ یک ساعت به معابر پرتردد شهر محل سکونت خود بروید ماجرا دستتان میآید».
همچنین چندی پیش «حسین راغفر» کارشناس اقتصادی حامی دولت در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود:«در حوزه اقتصاد داخلی کشور رکود همچنان پابرجاست و حتی میتوان گفت نسبت به چهارسال قبل رکود عمیقتر هم شده است و نشانههایی برای خروج از آن هنوز دیده نمیشود. هرچند آمارهای رسمی ممکن است به لحاظ تعاریف فنی حکایت از عبور از دوره رکود را داشته باشد، اما واقعیت ملموس زندگی مردم و پدیدههای عینی که جامعه با آنها مواجه است، این آمارها را تأیید نمیکند».
روزنامه قانون نیز چندی پیش نوشته بود:«سفرههای مردم کوچکتر شده و در سالهای اخیر تغییرات زیادی در ترکیب سبد مصرفی خانوار رخ داده و علت اصلی آن نیز کاهش قدرت خرید مردم است. در حالی مسئولان در این سالها بحث کاهش تورم را مطرح میکنند که مردم اثری از این کاهش تورم را در زندگی خود حس نکردهاند. اجارهخانههای بالا نفس مردم را گرفته و شهرنشینان مجبورند بیشتر حقوق خود را دودستی تقدیم صاحبخانهها کنند. بسیاری از اقلام از جمله گوشتقرمز، برنج، شیر و… که نقش مهمی نیز در سلامتی افراد دارند به دلیل گران بودن، کمتر در سفرههای مردم یافت میشود».
لازم به ذکر است روحانی- مرداد ۹۲ گفته بود: «معیار تورم، جیب مردم است نه بانک مرکزی و مرکز آمار».