جمعه , ۱۳ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » فرهنگ » اتصال مغز و کامپیوتر؛ معنای انسان تغییر می‌کند؟ذهن، تکنولوژی کنترل و حرکت اعضای بدن!

اتصال مغز و کامپیوتر؛ معنای انسان تغییر می‌کند؟ذهن، تکنولوژی کنترل و حرکت اعضای بدن!

 

 

با پیشرفت نِروتکنولوژی (فناوری عصبی) ظرف چند سال آینده، کانال‌های جدید ارتباط با مغز کشف خواهد شد. اگرچه توانایی رمزگشایی ذهن از این طریق ممکن است علمی‌-تخیلی و افسانه‌ای به نظر بیاید اما دستیابی به این اهداف معنای واقعی «انسان» را به کل تغییر خواهد داد.

سرویس تکنولوژی -الهام میرمحمدی: در آینده‌ای نه چندان دور با توسعه تکنولوژیِ رابط‌های مغز-کامپیوتر، معنای واقعی «انسان» تغییر خواهد داد. قاعده تکنولوژی این است که زندگی انسان‌ها را دچار تحول و دگرگونی کند. ویلیام کوچیوار شاید مثال خوبی باشد که این ادعا را اثبات می‌کند.

به گزارش تجارت‌نیوز، تقریبا تمامی اعضای بدن ویلیام کوچیوار در سانحه‌ای که در حین دوچرخه‌سواری رخ داد، فلج شد. حالا اما به لطف تکنولوژی او قادر است با دستان خودش غذا بخورد.

این امر از طریق الکترودهایی که در بازوی راست او کار گذاشته شده امکان‌پذیر است. این الکترودها در واقع باعث تحریک و حرکت ماهیچه‌های او می‎شود. اتفاق خارق‌العاده در حقیقت، در عضوی بالاتر یعنی مغز او رخ داده است.

ویلیام کوچیوار قادر است با استفاده از قدرت ذهنش بازوی خود را حرکت دهد.

در واقع، تصمیم او برای حرکت اعضای بدن به سیگنال‌هایی که روی قشر حرکتی کرتکس مغز تولید و ارسال می‌شود، بستگی دارد. این سیگنال‌ها توسط ایمپلنت‌هایی که در مغز او کاشته شده، تشخیص داده می‌شود و سپس دستورها برای فعال کردن الکترودهای کارگذاشته‌شده در بازوها و دست‌ها را پردازش می‌کند.

اگرچه ممکن است توانایی رمزگشایی ذهن در این روش علمی-تخیلی و افسانه‌ای به نظر بیاید اما رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر شواهدی ارائه می‌دهد که کنترل ذهن قادر است چنین کاری را انجام دهد.

محققان موفق شده‌اند، کلمات و تصاویری را که تنها از طریق فعالیت‌های عصبی افراد شنیده و دیده شده‌، تشخیص دهند. این اطلاعات می‌تواند کدگذاری شده و برای تحریک عضو مورد نظر استفاده شود.

در حال حاضر، بیش از ۳۰۰ هزار نفر با استفاده از ایمپلنت‌های کاشته‌شده در گوششان شنوایی خود را به دست آورده‌اند. این ایمپلنت‌های حلزونی‌شکل در واقع با تبدیل صدا به سیگنال‌های الکتریکی و ارسال آنها به مغز، فرد را قادر به شنیدن می‌کنند.

رابط‌های کاربردی مغز و کامپیوتر می‌توانند با دسترسی به برنامه‌هایی نظیر تحریک قشر بصری مغز برای کمک به نابینایان، ایجاد ارتباطات جدید عصبی در قربانیان سکته‌های مغزی و یا نظارت مغز برای یافتن علائم افسردگی نقش مهمی در علم پزشکی داشته باشند.

دانشمندان موفق شده‌اند، با داده‌هایی که به سر میمون‌ها تزریق‌ کرده‌اند، آنها را وادار کنند تا از طریق پالس‌های الکتریکی کارهایی را انجام دهند.

در حال حاضر، سرعت تحقیق و بررسی در مورد رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. از یک سو نیروهای مسلح آمریکا و از سوی دیگر شرکت‌های فناوری دره سیلیکون بر تحقیقات خود بر روی مغز تمرکز کرده‌اند.

به عنوان مثال فیس‌بوک طرحی را بررسی می‌کند که بتوان بدون استفاده از انگشتان دست و تنها از طریق ذهن تایپ کرد.

استارت‌آپی به نام کرنل (Kernel) در دره سیلیکون نیز، ۱۰۰ میلیون دلار برای تحقیقات خود در زمینه نِروتکنولوژی (تکنولوژی مربوط به سلول‌ها و نورون‌های مغز) هزینه کرده است.

ایلان ماسک (مدیرعامل تسلا) نیز به تازگی شرکتی به نام Neuralink تاسیس کرده است. به اعتقاد او، بشر برای نجات از خطرات ناشی از ظهور هوش مصنوعی، نیاز به پیشرفت و بهبود فراوان دارد.
مطالعه بیشتر:
الگوریتم تشخیص چهره؛ پیشرفت تکنولوژی یا تهدید بشریت؟

از سوی دیگر، کارآفرین‌ها به زودی با دنیایی مواجه خواهند شد که در آن انسان‌ها می‌توانند به انتقال افکار با یکدیگر یا با ربات‌ها و ماشین‌ها بپردازند. و یا حتی به توانایی‌های فوق‌العاده‌ای نظیر شنیدن صداها با فرکانس‌های بسیار بالا دست یابند.

شاید رسیدن به چنین قدرتی دهه‌ها طول بکشد. اما پیش از آن، رابط‎های کاربری مغز و کامپیوتر می‌توانند به برنامه‌های قابل توجه و جدیدی دسترسی پیدا کنند. برنامه‌هایی نظیر تحریک قشر بصری مغز برای کمک به نابینایان، ایجاد ارتباطات جدید عصبی در قربانیان سکته‌های مغزی و یا نظارت و کنترل مغز برای یافتن علائم افسردگی که نقش مهمی در علم پزشکی دارند.

در این تحقیقات و برنامه‌های کامپیوتری، نورون‌ها به منبعی برای مقابله با این مشکلات تبدیل می‌شوند. بدین ترتیب رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر به زودی معنای واقعی «انسان» را تغییر خواهند داد.
موانع تکنولوژیکی، علمی و تجاری

از سوی دیگر، افرادی که در مورد این امر تردید دارند، آن را چندان جدی تلقی نمی‌کنند.

تجربه نشان می‌دهد که انتقال و استفاده از روش‎هایی نظیر رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر از آزمایشگاه‌ها به کلینیک‌های پزشکی امری بسیار دشوار است.

به عنوان مثال، بیش از ده سال از سیستمی که در حال حاضر ویلیام کوچیوار از آن بهره می‌برد، می‌گذرد. با این وجود، تنها تعداد کمی از مردم از آن استفاده می‌کنند.

حتی تصورِ تبدیل کردن این ایمپلنت‌ها به محصولات مصرفی نیز دشوار است.

در حال حاضر، موانع تکنولوژیکی، علمی و تجاری بر سر راه استفاده عمومی از این فناوری وجود دارد.

با تکنولوژی آغاز می‌کنیم: تکنیک‌هایی نظیر الکتروانسفالوگرافی یا نوار مغزی (EEG) مشکلات بسیاری برای انتخاب سیگنال‌های مغز با وضوح بالا و انتقال آن‌ها از لایه‌های چرب پوست، استخوان‌ها، مایع نخاعی و غشا دارند.

اگرچه پیشرفت‌های زیادی برای بهبود کلا‌ه‌های ثبت EEG، به خصوص در زمینه توسعه بازی‌های واقعیت مجازی و کنترل ربات‌های صنعتی حاصل شده است.

اما در زمینه پزشکی نیازمند برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های بلندپروازانه‌تری هستیم که به طور مستقیم با نورون‌ها تعامل داشته باشند.

در آینده‌ای نه چندان دور کنترل مغز بر رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر به شکل ساده‌تری انجام می‌دهد و نِروتکنولوژی (فناوری عصبی) اسرار بیشتری از مغز را آشکار خواهد کرد.

دستگاه‌های موجود دارای اشکالات بسیاری هستند.

به عنوان مثال، این دستگاه‌ها سیم‌هایی دارند که از جمجمه عبور می‌کنند و همچنین موجب بروز واکنش ایمنی می‌شوند. از سوی دیگر، ۸۵ میلیارد نورون در مغز انسان وجود دارد و این دستگاه‌ها تنها قادرند با چندصد نورون ارتباط برقرار کنند.

اما این امر به زودی تغییر خواهد کرد. با کمک پیشرفت‌هایی که در زمینه کوچک‌سازی ماشین‌ها و افزایش قدرت محاسبات صورت گرفته، به زودی ایمپلنت‌های بی‌سیم و امن‌تری ساخته خواهد شد که بتواند با صدها هزار نورون ارتباط برقرار کند. برخی از این ماشین‌ها از طریق نور، برخی از طریق مغناطیس و امواج فراصوت می‌توانند سیگنال‌های مغز را تفسیر کنند.

در بحث موانع علمی نیز باید گفت، حتی اگر موفق شویم موانع تکنولوژیکی را از سر راه برداریم، مغز همچنان یک منطقه خارجی محسوب می‌شود که دانشمندان خیلی کم در مورد نحوه عملکرد آن به خصوص شکل‌گیری حافظه می‌دانند.

در حال حاضر، پیشرفت‌های بسیاری در زمینه تحقیقاتی که بر روی حیوانات انجام شده، حاصل شده است اما انجام این آزمایش‌ها بر روی انسان‌ها بسیار دشوار است.

با این وجود، حتی امروز هم برخی از قسمت‌های مغز همچون قشر مغزی در مقایسه با گذشته بیشتر قابل درک است. در آینده‌ای نه چندان دور، یادگیری ماشین می‌تواند الگوهای فعالیت عصبی را بهتر تشخیص دهد.

از سوی دیگر، کنترل مغز بر رابط‌های کاربری مغز و کامپیوتر به شکل ساده‌تری انجام می‌دهد و نروتکنولوژی (فناوری عصبی) اسرار بیشتری از مغز را آشکار خواهد کرد.

اگرچه پیشگامان در زمینه عصب‌شناسی مسیری دشوار پیش‌ رو دارند، اما این اهداف در نهایت قابل دستیابی است.

موانع عملیِ تجاری مسئله سوم در این زمینه است.

پول، زمان، تجربه و تخصص بسیاری لازم است تا دستگاه‌های پزشکی مورد تائید قرار بگیرند. و تنها زمانی که مردم چنین تحولاتی را مفید بدانند این برنامه‌ها رشد و توسعه می‌یابند.

واضح است که برخی از این برنامه‌های کاربری برای رابط‌های مغز و کامپیوتر غیرضروری هستند.

به عنوان مثال، یک دستیار صوتی خوب برای تایپ کردن بدون خسته کردن انگشت‌ها بسیار کاربردی‌تر از کاشت ایمپلنت درون مغز است.

و یا ایده جمجمه‌بُری برای دسترسی به بافت مغز -در حوزه پزشکی- هم بسیار دور از ذهن است.

در زمینه پزشکی اما ایمپلنت‌های مغزی می‌توانند کاربردهای درمانی مناسبی داشته باشند.

در حال حاضر حدود ۱۵۰ هزار بیمار مبتلا به پارکینسون، با کاشت الکترودهایی در بدنشان که به تحریک مغز می‌پردازد، موفق شده‎اند تا حد قابل توجهی به کنترل این بیماری بپردازند.

انتخاب این نوع درمان‌ها در آینده می‌تواند به امری عادی تبدیل شود؛ همان‌طور که لیزیک کردن چشم امروز فرآیندی کاملا طبیعی و عادی دارد.

در نتیجه، پیشگامان در زمینه عصب‌شناسی مسیری دشوار پیش‌ رو دارند، اما این اهداف در نهایت قابل دستیابی است.

علی‌رغم چنین مسیری دشوار، بهره نبردن از استعداد و خلاقیت انسان برای حل مشکلاتی از این دست کاملا غیرعقلانی است. چرا که ممکن است ظرف چند سال، فناوری‌های پیشرفته بتوانند کانال‌های جدید ارتباط با مغز را کشف کنند.

با توسعه بسیاری از برنامه‌های نخستین می‌توان به بازیابی و تقویت حرکت اعضای بدن و احساسات دست یافت.

با این حال، تقویت توانایی در این زمینه چه برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار بگیرد و چه برای مصرف‌کنندگان و بیماران، نگرانی‌های بسیاری را به دنبال دارد.

مهم‌ترین این نگرانی‌ها حریم شخصی است. صداها و افکاری که در پناهگاه ذهن افراد جای داده شده‌، حالا به راحتی قابل دسترس است.

نگرانی دوم امنیت است. اگر مغز و ذهن در اینترنت قابل دسترسی باشد، بنابراین قابل هک شدن هم هست.

نابرابری و عدم تساوی نگرانی سوم است. ممکن است دسترسی به توانایی‌های شناختی فوق‌العاده انسان‌ها برای همه امکان‎پذیر نباشد، جز برای نخبگانی که می‌خواهند خود را جاودانه کنند.

اخلاق‌گرایان در حال حاضر به طرح سوالاتی در زمینه هویت انسان‌ها در صورت قرار دادن ماشین در حلقه عصبی آنها پرداخته‌اند.

این پرسش‌ها در حال حاضر ضروری نیستند. اما داستان مهم‌تر این است که هیچ‌کدام از این مسائل فانتزی و افسانه‌ای نیستند و به زودی تکنولوژی زندگی انسان‎ها را تغییر خواهد داد و در لایه‌های زیرین جمجمه افراد، مرزهای ناشناخته‌ای کشف خواهد شد.

منبع: اکونومیست