شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » بین المللی » پیشنهاد اندیشکده آمریکایی به واشینگتن؛ «تشیع انگلیسی» راه‌کار مقابله با نفوذ ایران در عراق/ آمریکا از صدور فرهنگ «بسیج» در منطقه نگران است !

پیشنهاد اندیشکده آمریکایی به واشینگتن؛ «تشیع انگلیسی» راه‌کار مقابله با نفوذ ایران در عراق/ آمریکا از صدور فرهنگ «بسیج» در منطقه نگران است !

 

اندیشکده بروکینگز به دولت آمریکا پیشنهاد می‌کند تا با کمک گرفتن از نفوذ انگلیس در دنیای اسلام و استفاده از جریان «صدر»، با نفوذ ایران در عراق مقابله نماید.

تحولات اخیر در غرب آسیا (خاورمیانه) و به خصوص نقش بر آب شدن نقشه‌های محور غربی-عربی در سوریه، عراق و یمن، از پایان کار داعش گرفته تا خنثی شدن توطئه تفرقه‌افکنی علیه انصارالله، نقش منطقه‌ای ایران را تقویت و تلاش‌های دولت آمریکا برای مقابله با این نقش را تشدید کرده است. بسیاری از کارشناسان و مقامات آمریکایی معترفند که سقوط حکومت خودخوانده داعش در سرزمین‌های اسلامی، بیش از هر عامل دیگری، نتیجه تدبیر، برنامه‌ریزی، و ائتلاف‌سازی مؤثر جمهوری اسلامی بود که علاوه بر همراه کردن روسیه و حتی ترکیه، در بسیج نیروهای مردمی در عراق و سوریه نیز نمود پیدا کرد.

صدور مفهوم «بسیج» مردمی از ایران به کشورهای دیگر منطقه، زنگ هشداری بسیار جدی را برای ائتلاف غربی-عربی به صدا درآورد و فتوای آیت‌الله سیستانی در عراق که به نوعی تدبیر جمهوری اسلامی بود، بار دیگر قدرت اسلام را در ناکام گذاشتن طرح‌های پیچیده علیه مسلمانان به نمایش گذاشت. روی هم رفته، آن‌چه اندیشکده‌های آمریکایی «طیف گسترده نیروهای طرف‌دار ایران در منطقه» و از آن‌طرف «عدم وجود یک محور ضدایرانی در خاورمیانه[۱]» توصیف می‌کنند، اکنون یکی از اصلی‌ترین نگرانی‌های خاورمیانه‌ای واشینگتن است.

فرمانده حشدالعشبی ملقب به «ابومهدی المهندس» (چپ) در کنار حاج قاسم سلیمانی

ایران با کمک به تشکیل، حمایت و هماهنگ‌سازی گروه‌های مردمی در کشورهایی نظیر سوریه و عراق، بسیار مؤثرتر از حضور پرهزینه نظامی آمریکا و کشورهای عربی به اهداف خود در این کشورها دست پیدا کرده و با خنثی‌سازی توطئه‌های خارجی، امنیت را در منطقه برقرار نموده است. همین موفقیت‌های منطقه‌ای ایران، موجب شده تا دولت ترامپ بر آن چیزی تمرکز نماید که آن را «فعالیت‌های ثبات‌زدای ایران» تلقی می‌کند.

ابومهدی المهندس خود را «سرباز حاج قاسم» می‌داند و به این سربازی افتخار می‌کند

پیشنهادات بروکینگز به واشینگتن برای مقابله با نفوذ ایران در عراق

اندیشکده‌های آمریکایی با درک تعمیق نفوذ منطقه‌ای ایران طی سال‌های اخیر، راه‌کارهای متعدد و متفاوتی را برای مقابله با این نفوذ، پیش روی دولت جدید آمریکا گذاشته‌اند. از جمله، «مؤسسه بروکینگز» از سرشناس‌ترین و تأثیرگذارترین اندیشکده‌های مستقر در واشینگتن، اخیراً طی گزارشی با عنوان «مهار شبه‌نظامیان شیعه: نبرد بر سر ثبات در عراق[۲]» به قلم «رانج علاءالدین» به ارائه پیشنهاداتی برای مقابله کاخ سفید با گروه‌های تحت حمایت ایران در عراق پرداخته است.

آن‌چه در ادامه این گزارش می‌خوانید گزیده‌ای از مهم‌ترین نکات گزارش بروکینگز است. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

 

کارشناس مسائل (خاورمیانه) و شمال آفریقا در دفتر منطقه‌ای اندیشکده بروکینگز موسوم به «مرکز دوحه بروکینگز»، بعد از برشمردن چالش‌های پیش روی آمریکا در عراق، محور اصلی همه این چالش‌ها را ایران و کنترل آن بر گروه‌های شبه‌نظامی به سبک حزب‌الله در عراق می‌داند و ضمن بررسی مفصل نقش این گروه‌ها، پیشنهاداتی را برای مقابله با آن‌ها ارائه می‌دهد. گزیده‌ای از مهم‌ترین نکات این پیشنهادها به شرح زیر است:

  • مهار شبه‌نظامیان، نه نابودی آن‌ها: شبه‌نظامیان شیعه در عراق را نمی‌توان از نظر نظامی شکست داد. عراقی‌ها نیز اعتراف می‌کنند که غیر از پذیرش و همکاری با این شبه‌نظامیان، به‌رغم عمل‌کرد مستقل آن‌ها، راه دیگری وجود ندارد. البته عراقی‌ها به ظرفیت نهادهای موجود و متغیرهای اجتماعی و فرهنگی کشورشان برای مهار گروه‌های شبه‌نظامی اعتماد دارند. قانونی هم که اخیراً در مورد حشدالشعبی تصویب شد، از دیدگاه مقامات عراقی و گروه‌های شبه‌نظامیِ هم‌جهت با دولت این کشور، ابزاری برای وضع مقررات درباره حضور این گروه‌ها در عراق است. علاوه بر این، اتحاد میان اجزای مختلف جامعه شیعه با شبه‌نظامیان مختلف شیعی نیز قابل‌تغییر است. بنابراین، جهت ایجاد یک استراتژی برای مقابله با شبه‌نظامیان شیعه، ابتدا باید این چالش را نه به صورت مقابله با نیروهای نیابتی ایران، بلکه به شکل کنترل متغیرهای بنیادین جامعه شیعه در عراق بازبینی کرد. مهار رفتارهای این گروه‌های شبه‌نظامی، نیازمند تعامل و سرمایه‌گذاری در محیط اجتماعی-فرهنگی پیرامون این شبه‌نظامیان است. هم‌چنین، هر استراتژی‌ای برای مقابله با شبه‌نظامیان شیعه در عراق، باید نقش ایران را نیز در نظر بگیرد. ایران پس از خروج نیروهای آمریکایی، از فضای بی‌رقیب در عراق بهره‌مند شده است. نیروهای نیابتی شبه‌نظامی شیعه ایران هم به عنوان ضربه و هم به عنوان ضربه‌گیر برای تهران عمل می‌کنند: ضربه به معنای مقابله غیرمستقیم و تهدید بازیگران دیگری که منافع ایران را در عراق تهدید می‌کنند، و ضربه‌گیر به معنای اختیار ایران برای فاصله گرفتن از این گروه‌ها در صورت نقض حقوق بشر و یا مشارکت آن‌ها در فعالیت‌های نامشروع. با وجود این، می‌توان با نفوذ ایران مقابله کرد. مبارزه کنونی شمار زیادی از طرفداران سنتی جریان صدر به نفع گروه‌های شبه‌نظامی هم‌سو با ایران، پدیده عجیبی است. این‌ها افرادی هستند که زمانی بر پایه ارزش‌های شدیداً ناسیونالیستی عراقی بسیج شده بودند. بنابراین اگر الآن هم مقامات ارشد این جریان علیه دخالت‌های ایران موضع بگیرند، رهبران گروه‌های شبه‌نظامی جریان صدر نیز کم‌تر نسبت به وابستگی به ایران تمایل خواهند داشت.

صحبت‌های حاج قاسم سلیمانی درباره نقش حشدالشعبی در عملیات موصل

  • تمرکز بر متغیرهای اجتماعی: از سال ۲۰۰۳ تا کنون، شبه‌نظامیان شیعه در عراق درگیر رقابتی شدید با یک‌دیگر بوده‌اند، هرچند الآن مفهوم حشدالشعبی به تمام این گروه‌ها اشاره می‌کند. هنوز هم برای سرمایه‌گذاری کردن روی تفاوت‌ها و اختلافات قابل‌توجه در ساختار حشدالشعبی از طریق همکاری نزدیک‌تر و تقویت بازیگرانی دیر نیست که جهت‌گیری‌های سیاسی و ایدئولوژیک، تعاملات و گفتمان آن‌ها ریشه در ارزش‌های چندجانبه‌گرایانه و غیرفرقه‌ای دارد. این بازیگران حتی اگر به طور کامل با نیروهای مسلح عراق هم تلفیق نشوند، دست‌کم اهرم فشاری را [برای آمریکا] فراهم می‌کنند که در حال حاضر نبود آن به شدت احساس می‌شود. اکثریت نیروهای حشدالشعبی شبه‌نظامیان هم‌جهت با دولت عراق هستند. آمریکا و جامعه بین‌الملل می‌توانند با حمایت سیاسی و مالی از تشکیلات مذهبی عراق و این گروه‌های شبه‌نظامی تضمین کنند که این نیروها به سمت گروه‌های هم‌سو با ایران سوق پیدا نمی‌کنند. آموزش و پشتیبانی مناسب، به این گروه‌ها امکان می‌دهد تا در زمینه‌های تبلیغاتی و اجتماعی با رقبای قدرتمندتری رقابت کنند که تحت حمایت ایران هستند و در استراتژی خود، هم از فضای فرهنگی و هم از نهادهای سیاسی عراق استفاده می‌کنند. به همین ترتیب، و با توجه به این‌که «مقتدی صدر» از همکاری با جامعه جهانی استقبال می‌کند، می‌توان از جریان صدر به عنوان اهرم مقابله با گروه‌های هم‌سو با ایران استفاده کرد.
  • شناسایی و توانمندسازی عوامل تغییر: توانمندسازی رهبران اجتماعی و سرمایه‌گذاری در سیاست‌های مردم‌محور در عراق، موجب می‌شود تا نخبگان فاسد و گروه‌های شبه‌نظامی نتوانند از جامعه مدنی به عنوان شبکه‌های حمایتی استفاده کنند. جامعه بین‌المللی باید به جای آن‌که صرفاً منابع و انرژی خود را به سمت طبقه سیاسی و نهادهای ضعیف عراق هدایت کند، این نکته را در نظر بگیرد که نبرد بر سر عراق، هم‌چنان ریشه در شبکه‌های اجتماعی شیعه در این کشور دارد که شامل اقتصادی صدها میلیون دلاری است که مستقل از دولت عراق اداره می‌شود. از جمله بخش‌های این اقتصاد، شبکه‌ای از نهادهای خیریه است که بودجه‌شان را از طریق کمک‌های دینی از سراسر جهان تأمین می‌کنند. از زمان ظهور داعش و پیدایش بحران انسانی در عراق، این نهادها از وضعیت و ثروت خود در جهت تضمین سرپناه برای آوارگان داخلی، از جمله از میان اقلیت‌های قومی و مذهبی مختلف، استفاده کرده‌اند. سیاستمداران، این بازیگران اجتماعی و مردم‌نهاد را که عوامل بالقوه ایجاد ثبات هستند، نادیده می‌گیرند، در حالی‌که این بازیگران، مستقل از طبقه سیاسی فاسد عراق هستند و حامیان وفاداری را نیز دارند که می‌توانند به مبارزه با نظامیگری در این کشور کمک کنند.

تعامل با «سید مقتدی صدر» رئیس جریان «صدر»، یکی از گزینه‌های پیشنهادی بروکینگز برای مقابله با نفوذ ایران در عراق است

  • توانمندسازی جامعه مدنی: عراق جامعه مدنی‌ای دارد که می‌تواند سیاستمداران و شبه‌نظامیان را وادار به مسئولیت‌پذیری و فضای لازم برای تغییر در عراق را مهندسی کند. جامعه مدنی عراق پیشاپیش در بسیج جمعیت‌های بزرگ مردمی برای اعتراض علیه دولت مؤثر بوده، اما در تأثیرگذاری روی سیاست‌های عمومی و مسئولیت‌پذیری مقامات دولتی برنامه‌ریزی‌نشده و ناکارآمد عمل کرده است. سازمان‌های غیردولتی، سازمان‌های بشردوستانه و دیگر بازیگران جامعه مدنی عراق می‌توانند گروه‌های مسلح را وادار به احترام گذاشتن به حقوق بشر و قوانین بنیادین بین‌المللی کنند. آمریکا می‌تواند از نفوذ بین‌المللی خود برای کمک به تأمین منابع بین‌المللی برای این نهادهای غیردولتی، مؤسسه‌های خیریه و دیگر سازمان‌های جامعه مدنی استفاده کند. هم‌چنین جامعه بین‌المللی باید تدابیر ویژه‌ای را در نظر بگیرد تا امنیت سازمان‌های بین‌المللی توسط ترکیبی از نیروهای امنیتی بین‌المللی و محلی تضمین شود، چنان‌که در مورد شرکت‌های نفتی بین‌المللی این‌گونه است. این امر به تقویت هماهنگی‌ها میان سازمان‌های بین‌المللی و محلی در عراق نیز کمک خواهد کرد.
  • بسیج مذهبی: یکی از جنبه‌های اساسی بسیج سیاسی شیعه، نقش دین است. اکتیویسم شیعی در عراق در طول تاریخ به سلسله روحانیت شیعه گره خورده بوده است. شبه‌نظامیان شیعه برای کسب مشروعیت وابسته به روحانیت هستند و تلاش می‌کنند خروجی فکری و گفتمان خود را با حوزه‌های علمیه هماهنگ کنند. خطبه‌های دینی، ترویج اهداف سیاسی و اجتماعی را تسهیل می‌کنند. مباحثاتی هم که در حوزه‌های نجف و کربلا اتفاق می‌افتد، خیلی متفاوت با آن چیزی نیست که در سیاست‌های بغداد و یا در میدان جنگ رخ می‌دهد. البته قدرت‌های خارجی برای شکل‌دهی به جنبه‌های حساس بسیج مذهبی و اندیشه‌های دینی شیعه، ابزارهای محدودی دارند. با وجود این، آمریکا باید هماهنگ با متحدان بین‌المللی خود، با جامعه روحانیت در عراق تعامل و از دریچه منشور توسعه مدنی به سازمان‌های مذهبی شیعه نگاه کند. اروپایی‌ها، به ویژه انگلیسی‌ها، در این جوامع نفوذ بیش‌تری دارند و دایره‌های مذهبی شیعه در عراق [در مقایسه با آمریکا] دیدگاه کم‌تر خصمانه‌ای نسبت به این بازیگران خارجی دارند. اگر جامعه بین‌المللی یک بخش مذهبی را هم به سیاست‌های خود در قبال عراق اضافه کند و حمایت‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی بین‌المللی از عراق، هم‌پوشانی و تعامل میان سیاست و دین در این کشور را به رسمیت بشناسد، این موضوع به سود بازیگران قبیله‌ای، مذهبی و شبه‌نظامیِ میانه‌رو در این کشور نیز تمام خواهد شد.

حکم جهاد آیت‌الله سیستانی و نقش آن در شکل‌گیری بسیج مردمی عراق

  • احیای نهادهای عراقی: دولت عراق تنها بازیگری است که هم‌چنان می‌تواند نظام قانونی و حقوقی این کشور را شکل دهد. تمام گروه‌های شبه‌نظامی شیعه بر این باورند که آینده سیاسی آن‌ها درون دولت عراق شکل خواهد گرفت و اتفاقاً به دنبال بهره‌مندی از مزایای وجود دولت و منافعی هستند که همراه با برخورداری از حق حاکمیت و به رسمیت شناخته شدن در فضای بین‌المللی می‌آیند. با این حال، می‌توان کاری کرد که این بازیگران نتوانند دولت عراق را با توجه به ارزش‌های سیاسی و ایدئولوژیک خود شکل دهند و یک نظم نوین سیاسی را در این کشور ایجاد نمایند، هرچند در حال حاضر دولت فدرال عراق فاقد اعتبار و ظرفیت لازم برای ایجاد ثبات در کشور است. اگرچه گروه‌های شبه‌نظامی شیعه نیم‌نگاهی هم به انتخابات‌های محلی و ملی آینده در عراق دارند، اما اگر نتوانند در زمینه تأمین امنیت و حکومت‌داری موفق شوند، یا اگر مردم این کشور به سوی حمایت از حیدر العبادی سوق پیدا کنند، موفقیت‌های سیاسی این گروه‌ها کوتاه‌مدت خواهد بود. بنابراین هر جا که شبه‌نظامیان شیعه شکست می‌خورند، دولت عراق باید با تأمین یک نیروی امنیتی سازمان‌یافته و مؤثر، ارائه خدمات اساسی، و احیای اقتصاد کشور، جای خالی این شبه‌نظامیان را پُر کند.
  • مقاومت در برابر بازگشت مالکی: جایگزین شدن جناح «نوری المالکی» به جای نخست‌وزیر کنونی و هم‌حزبی‌اش یعنی عبادی به ضرر عراق خواهد برد. مالکی که در خارج به ایران و در داخل به «عصائب اهل‌الحق» نزدیک است، هنگامی که ارتش عراق در ماه فوریه سال ۲۰۱۴ و بلافاصله پس از سلطه داعش بر موصل، سقوط کرد، به عصائب اهل‌الحق و نیروهای نیابتی ایران مانند «کتائب حزب‌الله» قدرت و اختیار داد و آن‌ها را مسئول تأمین امنیت بغداد کرد. این کار موجب شد تا در این برهه حیاتی برای عراق، تنش‌های فرقه‌ای افزایش یابد. بنابراین طبقه سیاسی و دینی شیعه در عراق باید با جدیت مقابل بازگشت مالکی، یا یکی از اعضای جناح نزدیک به او در «حزب دعوت اسلامی»، یا یکی از متحدان وی در گروه‌های شبه‌نظامی هم‌سو با ایران، به صحنه قدرت در این کشور مقاومت کنند.
  • حضورِ برابر با قدرت: شبه‌نظامیان شیعه در عراق از آن‌جایی موجب نگرانی عراقی‌ها هستند که می‌خواهند مشابه دستگاه‌های امنیتی ایران را در این کشور تشکیل دهند. اگرچه آمریکا ممکن است تنها اهرم‌های نظامی محدودی در عراق داشته باشد، اما هنوز هم می‌تواند از همین اهرم‌ها استفاده نماید. دست‌کم شبه‌نظامیان هم‌سو با ایران در عراق و حامیان ایرانی آن‌ها هر بار که می‌خواهند گام بعدی را در این کشور بردارند، باید موضع آمریکا را نیز در محاسبات خود لحاظ کنند. اهمیت سیاسی و نمادین حضور آمریکا در عراق و منطقه را نباید دست‌کم گرفت. این حضور، به متحدان آمریکا، جناح‌های غرب‌گرا در عراق، مخالفان دخالت‌های ایران در این کشور، اطمینان خاطر می‌دهد. باید علاوه بر حفظ نیروهای نظامی غربی در عراق، روی «سرویس ضدتروریسم» این کشور موسوم به «لشکر طلایی» نیز سرمایه‌گذاری بیش‌تری انجام شود. از آن‌جایی که این نیروها متشکل از سربازان کُرد، سنی و شیعه هستند و به عنوان نماد وحدت ملی شناخته می‌شوند و سرمایه‌گذاری بیش‌تر روی این نیروها می‌تواند در بلندمدت وحدت ملی را تحکیم، تنش‌های قومی و فرقه‌ای را آرام، نیروهای هم‌سو با دولت عراق را تقویت، و رقبای آن‌ها (که تحت حمایت ایران هستند) را تضعیف کند. تقویت حضور نظامی آمریکا، همراه با افزایش حمایت‌های فنی، نظامی و مالی از سرویس ضدتروریسم، اِعمال قدرت ایران در عراق را به چالش خواهد کشید.

بروکینگز معتقد است بازگشت «مالکی» به قدرت در عراق به سود ایران خواهد بود

نگرانی آمریکا از صدور فرهنگ بسیج به کشورهای منطقه

نویسنده در انتهای گزارش، بار دیگر بر مقابله با نفوذ ایران در عراق تأکید و حتی بغداد را در آینده نزدیک، مواجه با دو تهدید «داعش» و «شبه‌نظامیان شیعه هم‌سو با ایران» توصیف می‌کند. «علاءالدین» همین مسئله را دلیلی برای لزوم تشدید حمایت‌های واشینگتن از عراق می‌داند و کاخ سفید را برای دست‌یابی به اهداف مدنظرش، به استفاده از خواص سیاسی و همین‌طور عناصر مردمی غرب‌گرا درون عراق تشویق می‌کند.

آن‌چه در گزارش فوق مشهود است، نگرانی آمریکایی‌ها از تبدیل شدن بسیج در ایران و به تبع آن حشدالشعبی در عراق به الگویی از تشکیل گروه‌های مردمی برای تأمین امنیت ملی و حتی منطقه‌ای است که می‌تواند نقش و حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا (خاورمیانه) را به طور جدی زیر سؤال ببرد. تلاش برای پررنگ‌تر کردن نقش نیروهای بین‌المللی در عراق و ایجاد فاصله میان بدنه سیاسی و امنیتی عراق با ایران نیز به وضوح نشانه‌ای از همین نگرانی واشینگتن و اندیشکده‌هایی است که نقش مشاور را برای کاخ سفید ایفا می‌کنند.