پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مروری بر روزنامه‌های دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶

مروری بر روزنامه‌های دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶

 

روزنامه‌های امروز دوشنبه، ۲۷ آذرماه در حالی از چاپخانه‌ها راهی پیشخوان روزنامه فروشی‌ها شد که آلودگی هوا در تهران و چندین کلان شهر باعث تعطیلی تعدادی از مدارس شده و این موضوع از چشم آن‌ها نیز دور نمانده است. از روزنامه دولتی ایران گرفته تا تعدادی از روزنامه‌های منتقد دولت موضوع آلودگی هوا را با تصاویر و تیتر‌هایی در صفحات نخست خود مورد توجه قرار دادند. روزنامه ایران با تیتر «زنگ آلودگی» شهروند با تیتر «تهران غرب در سرب» همدلی با تیتر «کسی هوای تهران را ندارد»، سیاست روز با تیتر «تو بگو بی هوا چگونه نفس بکشم؟» و عصر ایرانیان با قلم بزرگی در نیم صفحه اول خود با تیتر «تنفس ممنوع» خواستند موضوع آلودگی هوا و بحرانی بودن آن را برجسته کنند. هر چند اکثر روزنامه‌ها در گزارش‌های خود از آلودگی هوا سخن گفتند، اما راهکار‌های ارائه شده همان راهکار‌هایی است که سالهاست توسط کارشناسان و اهالی رسانه مطرح می‌شود.

موضوع سیاسی برجسته روزنامه‌های امروز، اما ادامه بحث‌ها بر سر پشیمانی از رای به روحانی یا حمایت و عدم حمایت جریان‌های سیاسی از دولت او است. آفتاب یزد که تصویر بزرگی از مولوی عبدالحمید را چاپ کرده است از قول او تیتر نخست امروزش را «روحانی را تخریب نکنید» انتخاب کرده است. ایران نیز با اشاره به پویش پشیمانیم در گزارشی سوالات اصلاح طلبان از افرادی که از رای دادن به روحانی اظهار پیشمانی کرده اند را مطرح کرده و عنوان گزارشش را «سوال اصلاح طلبان از پیشمان ها» انتخاب کرده است. روزنامه روزان نیز در گزارشی گفتگو‌هایی را با کارشناسان سیاسی انجام داده و عنوان گزارش خود را «برای پشیمانی زود است» انتخاب کرده است. اعتماد که در روز‌های گذشته نیز عناوین و یادداشت‌های حمایت گرانه تری نسبت به دولت روحانی اتخاذ کرده بود امروز نیز یادداشتی از محمود میرلوحی با عنوان «متحد و منتقد دولت باشیم» منتشر کرده است. نقد یا پشیمانی در روزنامه آرمان نیز موضوع چندین یادداشت شده است؛ «اصلاح‌طلبان گله‌مندند نه پشیمان» به قلم اسماعیل گرامی مقدم و ۸۴ را فراموش نکنیم! به قلم مصطفی درایتی از جمله این یادداشت‌ها است. روزنامه جمهوری اسلامی هم همین موضوع را دستمایه نوشتن سرمقاله قرار داده و با عنوان «بازی در زمین دشمن چرا!» انتقاد از دولت، قوه مقننه، قوه قضائیه و هر دستگاه و نهاد دیگر حکومتی، حق آحاد مردم دانسته، اما انتقادات غیرمنصفانه برخی احزاب و سیاسون را بازی در زمین دشمن عنوان کرده است.

در ادامه تعدادی از گزارش ها، سرمقاله‌ها و یادداشت‌های منتشر شده در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

پرسش اصلاح‌طلبان از «پشیمان»‌ها
روزنامه ایران در گزارشی با رویکردی انتقادی به پویش پشیمانیم اظهارنظر شخصیت‌های اصلاح طلب در این زمینه را منتشر کرد و نوشت: «اگر به روحانی رأی نمی‌دادید به رئیسی رأی می‌دادید یا میرسلیم»؟ این سؤالی بود که دیروز از سوی اصلاح‌طلبان خطاب به افرادی که اخیراً نهضت «پشیمانی» راه انداخته‌اند، مطرح شد. دیروز حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی با تأکید بر اینکه «از رأی به روحانی پیشیمان نیستم و اگر دوباره انتخابات باشد، باز هم به روحانی رأی خواهم داد»، این سؤال را مطرح کرد که «اگر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری می‌شد وضع بهتر بود؟» مرعشی در گفت‌و‌گو با نامه نیوز تأکید کرد: نمی‌دانم کسانی که اظهار پشیمانی می‌کنند دقیقاً هدفشان چیست. یک وقت ممکن است کسانی بخواهند به آقای روحانی تذکر دهند و انتقاداتی کنند. در این صورت باید دقیق و شفاف بگویند که به چه چیز انتقاد دارند و روحانی باید کجای کار را اصلاح کند؛ اینکه بگویند پشیمانیم درست نیست. مرعشی همچنین در واکنش به طرح ایده استعفای جهانگیری نیز گفت: آقای جهانگیری استعفا نمی‌دهد. او متعهد به مملکت، نظام، دولت و اصلاح‌طلبان است و استعفا نمی‌دهد.

عناوین اخبار روزنامه ایران در روز دوشنبه ۲۷ آذر :
محمد جواد حق شناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و از اعضای شورای شهر تهران در گفت و گوبا ایسنا از این گروه پرسید اگر به ۲۹ اردیبهشت بازگردند از بین سه گزینه حسن روحانی، ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم کدام را انتخاب می‌کنند؟ وی در تحلیل خود از چرایی طرح این موضوع گفت: در فضایی که پس از ارائه بودجه به وجود آمد، برخی چهره‌های فرهنگی، هنری و ورزشی که خیلی هم با مفاهیم سیاسی آشنا نبودند، پیشگام شده و موجی علیه دولت به راه انداختند که آثار خود را در جامعه هم گذاشت، البته دولت می‌توانست این فضا را به گونه‌ای مدیریت کند تا به این میزان مورد هجمه از سوی چهره‌های سرشناس غیرسیاسی مواجه نشود. عضو شورای اسلامی شهر تهران در عین حال تصریح کرد: روحانی هم رسانه را خوب می‌شناسد و هم افکار عمومی را، اما دولت یازدهم و این دولت توجه کافی به افکار عمومی نداشته و نتوانسته است ارتباط مناسبی با آن‌ها برقرار کند؛ بسیاری از حامیان و دلسوزان دولت از جمله مرحوم هاشمی درباره ضعف تیم رسانه‌ای دولت بار‌ها تذکر داده‌اند، اما کمتر شاهد آنیم که واکنش مناسبی به این نگرانی‌های ناشی از دلسوزی داده شود.
هادی غفاری عضو مجمع نیرو‌های خط امام هم در این باره به ایلنا گفت: بدون شک جریان اصلاحات یک جریان مطالبه‌گر است ما هیچ وقت به هیچ چیز قانع نمی‌شویم، البته باید بگویم که کارشکنی نمی‌کنیم و رأی‌مان را هم پس نخواهیم گرفت، حمایت ما مطالبه‌گرانه و مبنی بر اندیشه اسلامی و ایرانی است. غفاری تأکید کرد: در انتخابات ۱۴۰۰ هم اصلاح‌طلبان با اندیشه و تفکر رشد خواهند کرد و راه خود را ادامه می‌دهند.
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم معتقد بود آنچه تحت عنوان فراخوان «پشیمانم» در مورد رأی به روحانی به راه افتاده، با برنامه‌ریزی جریان رادیکال صورت گرفته است. عضو سابق شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در گفت و گو با جماران، اظهار کرد: منشأ اصلی طرح پشیمانی جریان دلواپسان یا مخالفان با روحانی و برجام بودند که از اول سعی داشتند یا امیدوار بودند که برجام به نتیجه نرسد یا آقای روحانی یک دوره‌ای شود، البته دو وجه دیگر را هم بی‌تأثیر نمی‌دانم. واقعیت این است که آقای روحانی و دولتمردان و مخصوصاً تیم رسانه‌ای او هنوز یک برنامه منسجم، روشن و قابل برداشت برای افکار عمومی تصویب نکرده‌اند.
رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی هم تأکید کرد: اصلاح‌طلبان از انتخاب روحانی به هیچ وجه پشیمان نیستند و از دولت حمایت می‌کنند.
پروانه سلحشوری در گفت‌وگو با ایرنا افزود: من به هیچ وجه از انتخاب روحانی پشیمان نیستم و هم اکنون هم مطمئن هستم که رأی درست را داده‌ام و متعجبم که چه طوری برخی‌ها به این نتیجه رسیدند که بعد از پنج ماه پشیمان شده‌ایم؟ چه اتفاق خاصی در این پنج ماه می‌توانست رخ دهد که رخ نداد و ما را به این سمت برده که پشیمان شویم؟ نماینده تهران در مجلس با بیان اینکه دولت به خوبی کار خود را می‌کند، گفت: البته دولت با مشکلات زیادی مواجه است و نیاز به حمایت زیاد دارد.

هر نماینده چقدر می‌گیرد؟
شرق، در گزارشی با روتیتر معادله پیچیده بهارستان به موضوع میزان حقوق نمایندگان مجلس پرداخت و نوشت: چقدر می‌گیری نمایندگی کنی؟ رقم‌ها متفاوت است. از جدولی که نشان می‌دهد دریافتی نماینده حدود ٣٢ میلیون است تا برخی نمایندگان که در پاسخ «شرق» حتی می‌گویند نمی‌دانند رقم دقیق دریافتی‌شان چقدر است و تا محمود صادقی که می‌گوید کل دریافتی نماینده‌ها رقمی بین ١٧ تا ٢١ میلیون تومان است. ابهام به این ارقام خلاصه نمی‌شود. حقوق بهروز نعمتی به گفته خودش هشت میلیون تومان و عبدالرضا هاشم‌زایی پنج‌میلیون‌و اندی است. دیروز در خبر‌ها آمده بود که کمیته ویژه بودجه مجلس حقوق نمایندگان را به ١٠ میلیون تومان رسانده؛ البته بدون مزایای نمایندگی مثل حق دفتر، خودرو و مسکن. کمیته بودجه‌نویسی مجلس جمع پنج‌نفره‌ای است که زیر نظر مستقیم ریاست مجلس امور مالی بهارستان را پیش می‌برد. خیلی از نمایندگان از جزئیات این افزایش حقوق بی‌خبرند. طیبه سیاوشی، نماینده عضو فراکسیون امید مجلس، می‌گوید «این‌قدر مجلس امروز شلوغ بود که اصلا این مسئله را نشنیدم و باید پیگیری کنیم». علاوه بر این خبر، در شبکه‌های اجتماعی جدولی دست به دست می‌شود. در این جدول آمده بود که نمایندگان برای برخی مسائل از راننده گرفته تا خودرو و مسکن و هزینه‌های دفتر نمایندگی و پرواز‌ها سرجمع ٣٢ میلیون تومان می‌گیرند.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز دوشنبه ۲۷ آذر :
محمود صادقی که در مجلس دهم یکی از صریح‌ترین نمایندگان است، این رقم را رد می‌کند و به «شرق» می‌گوید: «کل دریافتی نمایندگان حدود ١٧ تا نهایت ٢١ میلیون است. این را هم در نظر بگیرید که این رقم از هزینه دفتر نمایندگی تا عبور و مرور و مسکن و سفر‌ها و هزینه‌های مختلفی است که نمایندگان هر ماه می‌پردازند و گاهی این‌طور مطرح می‌شود که یک نماینده ٢١ میلیون تومان حقوق می‌گیرد و می‌گذارد در جیبش که این‌طور نیست. اصلا در مقایسه با مسئولان دولتی که خودرو و راننده و خیلی امکانات دیگر در اختیار دارند، شاید این رقم آن‌چنان بالا نباشد؛ یعنی حتی نماینده اگر بخواهد وظیفه نمایندگی‌اش را به‌درستی انجام دهد، به رقمی بالاتر از این‌ها نیاز دارد».
اما نکته دیگری که صادقی به آن اشاره دارد، اینکه «واریزی‌های مجلس شفاف نیست. حتی پس و پیش هم می‌شود. اتفاق افتاده که یک‌ماه‌و نیم واریزی نداریم و یکباره پولی واریز می‌شود. این نبود شفافیت خودش می‌تواند بانی خیلی چیز‌ها شود. مسئله‌اش برای من نماینده این است که نمی‌دانم دقیقا چه زمانی چه مبلغی پرداخت می‌شود. خیلی از نمایندگان مجلس هم مانند من هستند. وسط شلوغی کار‌ها یکباره پولی به حسابت می‌آید که نمی‌دانی بابت چه بوده».
برخی نمایندگان در پاسخ «شرق» می‌گویند نمی‌دانیم دقیقا چه مبلغی دریافت می‌کنیم. نمونه‌اش علی اکبری، نماینده شیراز. وسط جلسه است که تلفنش را جواب می‌دهد و می‌گوید: «از مسئولان مالی مجلس بپرسید. راستش اصلا رقم دقیق دریافتی‌ام را نمی‌دانم». هاشم‌زایی، دیگر نماینده اصلاح‌طلب مجلس، نیز پیش‌از‌این به «شرق» گفته بود که دریافتی نمایندگان حدود پنج میلیون تومان است. سیاوشی هم این رقم را تأیید می‌کند؛ اما بهروز نعمتی به «شرق» می‌گوید «حقوق نمایندگی‌مان هشت میلیون تومان است». یک مقام آگاه در مجلس نیز رقم هشت میلیون تومان را تأیید می‌کند.
اینکه آیا نمایندگان تهران و شهرستان رقم دریافتی‌شان متفاوت است یا نه، محل سؤال است. مهدی کیایی، مدیرکل فرهنگی و روابط‌عمومی مجلس، در این زمینه به «شرق» گفته «شاید در دستگاه‌های دیگر سوابق اجرائی و تحصیلات و نظیر آن در فیش حقوقی و دریافتی نمایندگان تأثیرگذار باشد؛ اما در مجلس هیچ‌کدام تأثیرگذار نبوده و همه برابر حقوق می‌گیرند؛ یعنی از علی لاریجانی گرفته تا دیگر نمایندگان- فارغ از اینکه در تهران باشند یا شهرستان- یک رقم دریافتی دارند». در‌این‌حال برخی پیگیری‌های دیگر نشان از آن دارد که بودجه خاصی در اختیار رئیس مجلس است. بودجه‌ای که البته در قالب حقوق و دریافتی او تعریف نمی‌شود.
طیبه سیاوشی جدول ٣٢‌میلیونی دریافتی نمایندگان را می‌بیند و درباره صحت و سقم آن به «شرق» می‌گوید «من بشخصه از «موتورپول» خودرو‌های مجلس که در اختیار نمایندگان قرار می‌گیرد، استفاده می‌کنم. فیش حقوقی به آن معنا نداریم. حقوق‌مان همان پنج‌میلیون‌و ٨٠٠ هزار تومان است. البته پول‌های دیگری هم واریز می‌شود. برای نمونه مسئله هزینه اجاره دفتر و نیروها. البته حق مسکن و دفتر جدا پرداخت می‌شود. مانند هزینه راننده؛ اما دقیق نمی‌دانم. باید از آن‌هایی بپرسید که موتورپول نگرفته اند و مثلا ماشین شخصی دارند». ردیفی در جدول دریافتی ٣٢ میلیون‌تومانی مورد تأیید سیاوشی است. او به «شرق» می‌گوید «اینکه در قالب پاداش هر سه ماه سه میلیون به حساب ما ریخته می‌شود، درست است. البته پاداش نیست. این رقم به نمایندگان تعلق می‌گیرد تا به مراجعه‌کنندگانی که به دفتر نمایندگی می‌آیند و کمکی می‌خواهند، رسیدگی کنند».

کدام رسانه آنتی فساد است؟

آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با تاکید بر اظهارات اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره کارکرد ضد فساد رسانه‌ها نوشت: جناب آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان سخن بجایی گفته است: «رسانه‌ها باید با زبان گویا و بدون لکنت و در سایه مصونیت تام نسبت به اطلاع‌رسانی دقیق در مورد فساد اثبات شده در هر سطحی اقدام کنند.»، اما پرسش اینجاست این خواسته صواب، شدنی است؟
البته همینکه دبیر شورای عالی امنیت ملی چنین نکته‌ای را مطرح نموده اند جای شکرش باقیست، اما این تمام ماجرا تلقی نمی‌گردد. گفتن و نطق نمودن ساده است، اما داستان وقتی به قسمت سخت خود می‌رسد که بخواهیم وارد حیطه عمل شویم. به نظر می‌رسد حالا که برخی مقام ها‌ی ذی نفوذ کشورمان
به این باور رسیده اند و آن را از تریبون‌ها اعلام می‌نمایند. بایستی هرچه زودتر برخی تعریف‌ها از کارکرد رسانه را بازتعریف نماییم. یعنی طبق ساز و کاری مشخص آقایان بنشینند یک بار دیگر رسانه را تعریف نمایند و تعیین کنند از رسانه چه‌می‌خواهند. متاسفانه مدت‌ها‌ست از منظر برخی، رسانه خوب، رسانه‌ای است که خنثی و مجیزگو باشد. در واقع همانطور که عده‌ای دانشگاه و دانشجوی ساکت و آرام را مطلوب می‌دانند به همان نسبت هم خواهان رسانه ها‌ی به اصطلاح «ِخنگ» هستند؛ یعنی رسانه‌ای که «کرَ»، «لال» و «کور» باشد. فلذا اگر چنین توافقی و تمهیدی اندیشیده نشود و اجرایی نگردد لبیک به خواسته جناب آقای شمخانی تبعات ناخوشایندی برای «برخی» رسانه‌ها دارد!‌ای کاش این مقام محترم پیش از بیان چنین سخنی، پای درد دل جماعت روزنامه چی می‌نشستند و سپس خواسته خود را مطرح می‌نمودند. قطعا در چنین جلسه‌ای مطالبی مطرح می‌گردید که دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی نیز مثل ما، متوجه می‌شدند که یک خودرو برای حرکت به چهار چرخ سالم نیاز دارد و با چرخ ها‌ی پنچر و نامتجانس نمی‌شود توقعی از آن خودرو داشت! این درست که رسانه، آنتی فساد است، اما ابتدا باید معلوم ومشخص شود در مورد چه رسانه‌ای صحبت می‌کنیم.

 دلایل سیاسی و اجتماعی مدرک گرا شدن جوانان
امیر محمدیان خراسانی، جامعه شناس در بخشی از یادداشت خود در روزنامه خراسان با تشریح دلایل سیاسی و اجتماعی مدرک گرایی نوشت: هنگامی که فرصت تحرک اجتماعی صعودی کم باشد، جوانان به سمت راه‌های جانشین می‌روند. برای مثال وقتی فرصت دست یابی به درآمد بالاتر با توجه به تلاش و کوشش وجود نداشته باشد یا زمانی که شخص خود را با کسانی که این فرصت از طرق دیگر برایشان مهیا شده است مقایسه می‌کند، نوعی ساز و کار جبرانی را برای تحرک اجتماعی از طریق کسب مدرک به کار می‌گیرد. مدرک گرایی نتیجه عرضه بیش از حد فضای دانشگاهی ارائه دهنده، فشار تقاضا برای مدرک از طریق تبلیغات پیدا و پنهان اغواکننده، شبکه توزیع ناکارآمد امکانات موجود یا نابرابری‌های ناعادلانه، مصرف گرایی و کالایی شدن مدرک و بازاری شدن دانشگاه است. مدرک گرایی همچنین نتیجه نظام بوروکراسی ناکارآمدی است که به جای شایسته سالاری، کسب مدرک را شرط ارتقا یا استخدام می‌داند. از سویی دیگر، کاهش فشار آکادمیک در فضای دانشگاهی یعنی راحت‌تر شدن ورود به دانشگاه و خروج از آن و دسترسی سریع‌تر به انواع کلاس‌های مجازی و ابزار‌های میان بر رایانه‌ای (مانند کپی کاری) در تسریع این روند دخیل است؛ مجموعه این عوامل فضا را به سمت نوعی عقلانیت صوری پیش می‌برد که همانند مک دونالیزه شدن (اصطلاح به کار رفته توسط جرج ریتزر برای توضیح ویژگی‌های مدرنیته که از استعاره رستوران‌های غذای سریع مک دونالد استفاده کرده است)، سریع و کاراست و بر کمیت به جای کیفیت تأکید می‌کند که خود انعکاسی از روحیه غالب و سبک زندگی رایج در میان شهروندان یک سرزمین و نتیجه تعامل سطوح خرد و کلان برای تحمیل اراده و خواسته شان به یکدیگر است به این معنا که میزان و نوع مدارک مانند رسیدن به نوعی نقطه تعادل است که عرضه آن توسط سطح کلان و تقاضای آن توسط سطح خرد تعیین می‌شود. مدرک گرایی دارای کارکرد‌های سیاسی نیز هست؛ از این نظر که مانند قرص مسکنی برای بیکاری تجویز شد، اما در نهایت به صورت دیالکتیکی (منظور از کاربرد این واژه توسط کارل مارکس این است که معتقد بود ساز وکار‌های رشد سرمایه، دارای نوعی تناقض درونی است که اسباب سقوط و فروپاشی آن را نیز فراهم خواهد کرد) دامان خود برنامه ریزان را گرفته و به بیکاری مضاعف دامن زده است. همچنین برای قشری از میان سالان و کسانی که افسوس روز‌های از دست رفته گذشته را می‌خورند به عنوان نوعی تفریح به کار می‌رود.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۷ آذر :
به طور کلی باید جانشین‌های مدرک دانشگاهی تعریف، تقویت و تبلیغ شوند و به طور منصفانه در دسترس عموم قرار گیرند وعرضه انواع مدرک که حتی گاهی کاملا از ابتدا تا انتها خریده می‌شود، کاهش یابد و رشته‌ها و دانشگاه‌ها با توجه به نیازسنجی مناطق و آمایش سرزمینی مکان یابی شوند و رشد پیدا کنند. شعار «دانشگاه برای مدرک» باید جای خود را به «دانشگاه برای کسب مهارت و دانش» بدهد که این امر از طریق آموزش از دبستان آغاز می‌شود. همچنین استعدادیابی باید در عمل اجرا شود و باور‌ها به مجرا‌های جایگزین مانند هنر، موسیقی، فنی و حرفه‌ای و حتی کاسب بودن در بازار، به مرور تغییر یابد. در همین زمینه، مهم‌ترین سوالی که باید در ابتدای امر، شخص به آن جواب دهد این است که اگر ادامه تحصیل ندهم چه کار‌های دیگری می‌توانم بکنم؟ محاسبه هزینه-فایده این مبادله یعنی رها کردن تحصیل و پرداختن به فعالیت جانشین آن، باید به ما بگوید که این کار عقلانی است. به عبارتی دیگر، باید فعالیت‌های جانشین دانشگاه رفتن برای کسب مدرک وجود داشته باشد که همان مزایا یا مزایای همپای آن را داشته باشد و هزینه تحصیل نکردن با منافع فعالیت جایگزین جبران شود.

سویه‌های مثبت مهاجرت چیست؟
شهروند سرمقاله امروز خود را به مناسبت رو جهانی مهاجران به موضوع مهاجرت و مهاجران اختصاص داد و این بار به سویه‌های مثبت مهاجرت پرداخت و در بخشی از آن نوشت: تعداد مهاجران کشور در دهه ١٣٨٥ تا ١٣٩٥ به نسبت دهه ١٣٧٥ تا ١٣٨٥ خیلی کاهش یافته و در این میان، حتی مهاجرت معکوس و به مقصد روستایی نیز افزایش یافته و ٥/٢ برابر گذشته شده است، ولی آنچه که موضوع را دچار مشکل می‌کند، بالابودن سهم برخی از استان‌ها و به‌ویژه تهران از مهاجرت داخلی است. علی‌رغم اهمیت مهاجرت درون‌کشوری، ایران ازجمله کشور‌هایی است که با جریان مهاجرت بین‌المللی مهمی نیز روبه‌روست. حتی در یک مقطعی (سال‌های پایانی جنگ و اوایل دهه ١٣٧٠) ایران مقصد بیشترین تعداد مهاجران بین‌المللی بود. در شرق افغانستانی‌ها، در شمال‌غرب کرد‌های عراق، در جنوب اعراب شیعه عراق. جمعیتی بیش از ٥ میلیون نفر از همسایگان ایران وارد کشور شده بودند. اکنون نیز مطابق سرشماری سال ١٣٩٥، حدود ٦/١ میلیون افغانستانی در ایران حضور دارند که به‌طور قطع تعداد آنان خیلی بیشتر است و این عدد نسبت به ١٠‌سال پیش، حداقل ٢٥‌درصد رشد داشته است. در کنار جریان مهاجرت رو به داخل، جریان رو به خارجی هم داریم، که عموما افراد تحصیلکرده هستند که به علل گوناگون گرایش به مهاجرت دارند.

نبود اشتغال و درآمد مناسب یا نامناسب‌یافتن فضای اجتماعی و فرهنگی و… علل اصلی این گرایش هستند. هرچند آمار دقیقی از ایرانیان در خارج از کشور نیست، ولی این رقم تا ٥ میلیون نفر و بیشتر نیز برآورد شده است. به نظر می‌رسد که برخی از افراد، از هر دو نوع مهاجرت می‌نالند. نسبت به حضور مهاجران خارجی از این جهت می‌نالند که موجب اشغال فرصت‌های شغلی شده‌اند یا افزایش جرم و آسیب را همراه خود آورده‌اند. در مورد مهاجرت به خارج نیز از این نگران هستند که نیرو‌های تحصیلکرده و مغز‌ها به خارج می‌روند و از این حیث داخل کشور تهی از این نیرو‌ها می‌شود، ضمن اینکه سرمایه‌گذاری زیادی برای تربیت آن‌ها در داخل کشور هزینه شده و نباید از کشور خارج شوند. در هر دو مورد اگرچه نگرانی‌ها قابل توجه است، ولی وجوه مثبت ماجرا نادیده گرفته می‌شود.

پیش از هرچیز باید گفت که ما به اصل طلایی اخلاق پایبند باشیم. یعنی هرچه را که برای خود نمی‌پسندیم، بر دیگران نیز نپسندیم و برعکس. ما باید در تحلیل وضعیت مهاجران و انتظاراتی که داریم، برای مهاجران ایرانی و غیرایرانی از یک منطق پیروی کنیم. در واقع اگر انتظار داریم که با مهاجران ایرانی در یک کشور دیگر به‌گونه خاص و محترمانه‌ای برخورد شود، همان نوع برخورد را با مهاجران افغانستانی باید داشته باشیم. این قاعده طلایی اخلاق رکن هر نگاهی به مهاجران است. ولی هر دو مهاجرت چه به داخل ایران و چه به خارج ایران، واجد نکات مثبتی هم هست که کمتر به آن‌ها توجه می‌شود. ضمن اینکه موارد منفی بیش از اندازه بزرگنمایی می‌شود. برای نمونه‌گرفتن فرصت‌های شغلی از ایرانیان چندان حرف دقیقی نیست، زیرا بخش مهمی از آنان مشغول به کار‌هایی هستند که ایرانیان کمتر درخواست انجام آن را دارند و از این نظر آنان خلأ بازار اشتغال را پر می‌کنند یا درباره جرم و جنایت نیز می‌توان گفت که جرایم آنان عموما میان خودشان است و این نیز به علت ناتوانی آنان در مراجعه به مراجع حل اختلاف ایران است که در نتیجه میان خودشان به مرافعه و دعوا منتهی می‌شود. به‌علاوه آشنایی آنان با فرهنگ ایران سرمایه بسیار مهمی است که همه مهاجران می‌توانند به کشور خود ببرند و ارزش این مسأله حتی از بُعد مادی نیز زیاد است.

متاسفانه برخورد‌های ما با مهاجران آن‌طور نیست که انتظار داریم دیگران نیز با ما همان‌طور برخورد کنند. ما جزو کنوانسیون بین‌المللی مربوط به این پدیده هستیم و تعهد اخلاقی داریم که از آنان حمایت کنیم. آموزش کودکان آنان فرصت مناسبی برای بسط فرهنگ و تمدن ایرانی است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. هرچند نهاد‌هایی در دفاع از مهاجران شکل گرفته‌اند که چراغ امید ما را نسبت به آینده این پدیده روشن نگه می‌دارد.