چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مروری بر روزنامه‌های چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶

مروری بر روزنامه‌های چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶

روزنامه‌های امروز چهارشنبه هشتم آذرماه در حالی چاپ و روانه پیشخوان مطبوعات کشور شدند که سخنان روز گذشته سخنگوی دستگاه قضا در واکنش به اظهارات اخیر احمدی نژاد و دیگر مسائل قضایی از یک سو و گزارش ۱۰۰ روزه رئیس جمهور روحانی از سوی دیگر، از مهمترین و برجسته‌ترین موضوعات آنها به شمار می‌روند. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان نیروی دریایی و تأکید ایشان مبنی بر ادامه حضور ایران در آب‌های آزاد همچون گذشته نیز در صفحه نخست بیشتر روزنامه‌های امروز منعکس شده است.

پس از ماجرای بست نشینی و انتشار ویدیو‌های احمدی نژاد و مشایی درباره دستگاه قضا، روز گذشته حجت الاسلام محسنی اژه‌ای، سخنگوی دستگاه قضا در نشست خبری خود نسبت به رفتار‌ها و اظهارات اخیر احمدی نژاد واکنش نشان داد که به شکل برجسته‌ای در بیشتر رسانه‌های جریان اصلاحات و نزدیک به دولت بازتاب یافت.

روزنامه اعتماد که نیم صفحه نخست شماره امروز خود را به گزارش‌ها و یادداشت‌هایی در رابطه به احمدی نژاد به همراه پرتره‌ای از او اختصاص داده، «فرجام بگم بگم ها» را تیتر یک کرده و در یادداشتی با عنوان احمدی نژاد، همان است که بود، به نقد عملکرد او و حامیان سابق او در واکنش به رفتار‌های مشابه گذشته اش پرداخته است.

روزنامه آرمان نیز تیتری استنباطی از سخنان محسنی اژه‌ای استخراج کرده و عنوان «علت بازداشت نشدن احمدی نژاد» را تیتر یک شماره امروز خود کرده است. این روزنامه با درج تصویری از گفت وگوی روز گذشته تلویزیونی روحانی و گزارش ۱۰۰ روزه او را در کنار این موضوع در صفحه نخست خود گنجانده است.

روزنامه دولتی ایران نیز «فراخوان روحانی به وحدت ملی» را از بین موضوعات گفت وگوی روز گذشته رئیس جمهور در تلویزیون تیتر کرده و در بخش دیگری از صفحه نخستش به نقل از محسنی اژه‌ای، «حکمت صبر قوه قضاییه بزودی روشن می‌شود» را تیتر کرده است.

روزنامه شرق، اما تیتر اول خود را از گفت وگوی خود با وکیل خانواده روح الامینی درباره لازم الاجرا بودن حکم سعید مرتضوی برگزیده و خبر تهدید احمد توکلی به افشای نام بدهکاران ویژه بانکی را در صفحه اول خود منتشر کرده است.

اما روزنامه‌های عمدتا منتقد دولت ازجمله کیهان، وطن امروز، سیاست روز از کنار موضوعاتی که رسانه‌های جریان رقیب به طور ویژه به آن پرداخته اند عبور کرده و عناوین مطالبه گرانه‌ای نسبت به گفت وگوی روز گذشته حسن روحانی با صدا و سیما را برای گزارش‌های خود برگزیده اند.

کیهان با انتخاب تیتر «امیدواریم به وعده‌های ۱۰۰ روزه عمل کرده باشیم!» از لایلای سخنان روز گذشته روحانی نوشت: رئیس‌جمهور ابراز امیدواری کرد، دولت دوازدهم به وعده‌های ۱۰۰ روزه خود عمل کرده باشد.

وطن امروز، اما گفت وگوی روز گذشته روحانی را کمرنگ‌تر از کیهان و سایر روزنامه‌ها بازتاب و تیتر و تصویر اصلی شماره امروزش را به گفت وگوی خود با سازندگان مستند قائم مقام اختصاص داده است.
ولی روزنامه رسالت، نشست خبری روز گذشته محسنی اژه ای را با عنوان ادامه بازداشت برادر اسحاق جهانگیری برجسته کرد و اشاره ای به سخنان او نسبت به احمدی نژاد در تیتر گزارش خود نکرد.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های امروز کشور را مرور می‌کنیم؛

احمدی‌نژاد همان است که بود

ثمینا رستگاری طی یادداشتی در روزنامه اعتماد که نیم صفحه نخست خود را به پرتره احمدی نژاد اختصاص داده، نوشت: «مردی که در ٤٠ دقیقه ده‌ها دروغ و خلاف و گنده‌گویی در حرف‌هایش وجود داشت»، «کسی که مانند لاتی هرزه‌گو می‌خواهد آدم‌ها را وادار به توقف و تماشای حرف‌هایش کند»، «شخصی که شهره است به بی‌پایه حرف زدن»، این‌ها توصیف یک مقام قضایی درباره مردی است که نه ٤٠ دقیقه که ٨ سال در این کشور رییس‌جمهور بوده و هزاران ٤٠ دقیقه فرصت داشته است تا در مجامع داخلی و بین‌المللی حرف بزند و نماینده مردم ایران باشد. نمی‌توان نسبتی ریاضی برقرار کرد و گفت: کسی که در ٤٠ دقیقه ١٠ خلاف می‌گوید، در ٨ سال چند خلاف گفته. حتی الان وقتش نیست که بپرسیم یاوه‌گویی فرد موردنظر، نقطه همپوشانی چه گروه‌های سیاسی در ایران است و چندین نفر به دلیل اظهار این جملات، کمی زودتر مواخذه شدند و هزینه پرداخت کرده‌اند.

عناوین اخبار روزنامه اعتماد در روز چهارشنبه ۸ آذر :

از یاد هم ببریم که فرد مذکور رجایی دوران خودش بود و موردحمایت همه مخالفان امروزش. الان وقت این حرف‌ها نیست، گفتن این حرف‌ها شاید درد‌های کهنه را کمی تسکین دهد، اما برای درد‌های امروز دوایی فراهم نمی‌کند. مدتی است محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور سابق رد صلاحیت شده، روبه‌روی یک مجری می‌نشیند و در نقد اصلی‌ترین ارکان نظام از کهنه‌کارترین مخالفان و معاندان هم سبقت می‌گیرد؛ الان حال آن‌ها که به او دل‌بسته بودند و هوادارش بودند بهتر از حال منتقدان او در دوران ریاست‌جمهوری‌اش نیست.

تحلیل سیاسی کار او هنوز از کسی ساخته نیست هر چه هست تحلیل روانشناختی اوست. «احتیاج به توجه دارد؛ نمی‌خواهد فراموش شود؛ دوست دارد در صدر اخبار باشد؛ نمی‌گذارد از عرصه سیاست حذفش کنند، دوست دارد به حصر برود» و انبوهی از این جملات که حتما شما هم یا به یکی از آن‌ها معتقدید یا به گوش‌تان رسیده است. این‌ها هر کدام نکته‌ای است در خور تامل، اما یک وجه دیگر قضیه که نباید مغفول بماند آن است که در سیستم سیاسی ما فردی با ویژگی‌های شخص مذکور توانسته تا بالاترین مرتبه اجرایی این مملکت بالا برود. او رییس‌جمهور ایران بوده است با تمام ضعف‌های شخصیتی که اکنون اصولگرایان برایش برمی‌شمرند. این نقطه شروع یک بحث سیاسی است. معنای سمت سیاسی احمدی‌نژاد و فرقه زنبیلیه این است که در سیستم سیاسی ایران چنان منفذی برای نفوذ وجود دارد که چنین افرادی می‌توانند برای چند سال متوالی به قدرت دسترسی بلاواسطه و مستقیم پیدا کنند همین‌ها که اکنون به گفته سیستم قضایی ایران در یاوه گویی و خلاف‌گویی متبحرند. خیلی خوب است کسانی که به پروژه نفوذ حساسند به این مساله هم فکر کنند که چرا از نفوذ چنین نحله‌ای به درون حاکمیت غفلت کردند؟ نکته مهم‌تر، اما چیز دیگریست. محمود احمدی‌نژاد در ٨ سال دوره ریاست‌جمهوری‌اش یک خدمت بزرگ به مخالفان اصلاحات کرده است خدمتی که هنوز نانش را می‌خورد و سکوت می‌خرد. آن خدمت این بود که به دست او یک جریان سیاسی تا آستانه حذف پیش برده شد برایش برچسب درست شد و فقدانش در عرصه سیاست و مدیریت اجرایی تبدیل به پیش‌فرضی شد که، چون و چرا درباره آن هنوز هم کار سختی است.

او با حمله به هاشمی شروع کرد؛ مهره‌ای که حذفش برای مخالفانش کاری غیر‌ممکن بود، اما احمدی‌نژاد با توسل به همین ویژگی‌هایی که الان عیب او شمرده می‌شود با هتاکی و یاوه گفتن درباره او، ناطق‌نوری و دیگر رجال سیاسی به قول علی مطهری فتنه‌ای بزرگ را رقم زد؛ فتنه‌ای که حق و باطل در آن به هم آمیخته شدند. او آن روز شمشیر تیزی برای حذف بسیاری از رجل سیاسی شد. اداره‌ها و وزارتخانه‌ها را پر کرد از افرادی شبیه خودش، کسانی که دولت روحانی مجبور بود با آن‌ها کار کند و پرو‍ژه‌هایش را جلو ببرد. شاید برخی از صفاتی که به او نسبت می‌دهند راست نباشد، اما یک نکته در مورد او بدیهی است؛ احمدی‌نژاد مهم‌ترین شرط رییس‌جمهور شدن را نداشت و او یک رجل سیاسی نبود. رفتار این روز‌های او بهترین شاهد مثال این ادعاست. تاریخ ایران کم ندارد سیاستمدارانی که در طول حیات‌شان به آن‌ها جفا شده، کسانی که در گردنه‌های صعب برای سقوط نکردن یک ملت حاضر شدند خودشان پرتاب شوند به دره بدنامی، اما حرفی بر زبان نیاورند، آن‌ها برای آنکه اعتماد مردم به یک کل بزرگ‌تر را از بین نبرند حاضر بودند دردمندانه سکوت کنند و به خاطر مردم از نیکنامی خودشان بگذرند. به همین صفت هاشمی یک رجل سیاسی بود. فشار‌هایی که در طول حیاتش به او وارد شد در مقایسه با دردی که امروز احمدی‌نژاد را به شاه عبدالعظیم کشانده غیرقابل تصور است.

اگر کلیت این به قول اصولگرایان معرکه‌گیری‌ها به خاطر لوطی‌گری و رفیق‌بازی است، هاشمی حیثیت سیاسی خود خانواده و تمام گذشته‌اش زیر سوال رفت، اما خیلی حرف‌ها را با خود به گور برد، چون او به کلیت سیاسی می‌اندیشید که یکی از معمارانش بود. خیلی پیش‌تر او حاضر شده بود برای اتمام جنگ مسوولیت پذیرش قطعنامه را بپذیرد با اینکه می‌دانست تندرو‌های شیفته جنگیدن با او چه خواهند کرد؛ اما ارزشی بالاتر از فردیت خودش برایش مهم‌تر بود. با همین تعریف محمد‌علی فروغی یک رجل سیاسی بود، قبل از اینکه برخی خوانندگان بخواهند روزنامه را متهم به حمایت از فراماسونر حامی رژیم پهلوی کنند، خوب است به داستان هدیه دادن کتاب فروغی به ظریف توسط حداد‌عادل اشاره کنیم. چند سال پیش او یادداشت‌های روزانه فروغی را به ظریف هدیه داد تا به گفته خودش نوع برخورد این سیاستمدار که با وجود شناخت دقیق غرب مرعوب آن نبود و در تمام مذاکراتی که با آن‌ها داشت به فکر حفظ منافع ایران بود به ظریف یادآوری کند. می‌توانید از فروغی بدتان بیاید، اما او با وجود خانه‌نشین شدن در دوران رضا‌شاه و از دست دادن تمام موقعیت‌های سیاسی و حتی منابع درآمدش در بزنگاه تاریخی که فکر می‌کرد حفظ کلیت آن نظام سیاسی از نیکنامی او بهتر است به حمایت از آن شتافت. حالا رفتار همین دو مرد را با احمدی‌نژاد مقایسه کنید. او تغییری نکرده همان است که بود فقط الان حرف‌هایی که درباره ناطق نوری و هاشمی می‌زد درباره افراد دیگری می‌گوید با همان لحن و با همان قوت استدلال. منافع شخصی خود و دوستانش به خطر بیفتد تبدیل می‌شود به فردی غیر قابل پیش‌بینی و ظاهرا غیرقابل کنترل. درنتیجه گیر کار امروز را نه در ویژگی‌های او بلکه باید در آنجایی جست که شرط رجل سیاسی بودن در سیاست ایران به فراموشی سپرده شد.

معلوم نیست هدف روحانی از گفتاردرمانی چیست!

صادق زیباکلام استاد دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه آرمان با اشاره به گفت وگوی شب گذشته رئیس جمهور با مردم از طریق رسانه ملی نوشت: پس از نخستین گفت‌و‌گوی زنده تلویزیونی ریاست محترم جمهور با مردم که پس از پیروزی در انتخابات انجام داد یادداشتی تحت این عنوان که دو ایران داریم، نوشتم. بر این اساس یک ایرانی داریم که در ذهن رئیس‌جمهور قرار دارد و هیچ مشکل و چالشی نه در سیاست خارجی، نه سیاست داخلی نه اقتصاد و … ندارد. اما ایرانی دیگر که در عالم واقعیت وجود دارد که با ۷ میلیون بیکار و رکود اقتصادی سنگین و دولتی که ظرف ۷ ماه گذشته از قریب ۱۹ هزار میلیارد تومانی که علی القاعده باید با گذشت نیمی از سال به عنوان نیمی از بودجه عمرانی هزینه می‌شده، فقط ۸ هزار میلیارد تومان آن را هزینه کرده است. این به آن معنی است که دولت پول ندارد و حتی این احتمال وجود دارد که در بخش‌هایی پرداخت حقوق کارمندان با مشکل مواجه شود، همچنان که در شرکت‌های بزرگ دولتی شاهد مشکل دولت در پرداخت حقوق به کارگران وجود داشت. رئیس‌جمهور ترجیح می‌دهدبا دلایلی محکمی که دارد از ایرانی که در عالم واقعیت وجود دارد کمترسخنی به میان آورد و از ایران ذهنی خود بیشترسخن بگوید. آنگونه که آقای روحانی از این ایران ذهنی سخن گفت: کشور ما با همسایگانش به غیر از یکی دو استثنا (که وزارت خارجه در تلاش برای بهبود روابط است) رابطه خوبی دارد و مشکل اقتصادی، بیکاری و … در آن دیده نمی‌شود.

معلوم نیست هدف و مخاطب رئیس‌جمهور در این صحبت رودرروی تلویزیونی کدام اقشار جامعه است. اگر هدف وی منتقدان و مخالفان هستند که به هیچ روی پاسخی به انتقاداتشان داده نشد، اگر روی صحبت‌هایش با ۲۴ میلیونی بود که به او رای دادند که اظهارات دیشب وی موجی ناامیدی کسر قابل توجهی از آن ۲۴ میلیون شده است. شاید رفتار آقای روحانی از روی اعتماد به نفس است یعنی وی برای احساسات و انتظارات هوادارانش اهمیت لازم را قائل است. روحانی می‌خواهد بگوید در کشور آنچنان مشکلی وجود ندارد و برخلاف این که مردم مشکلات را کاملا حس می‌کنند، وی به گونه‌ای سخن می‌گوید که انگار مشکل حادی وجود ندارد. این نگاه رئیس‌جمهور به ۲۴ میلیون رای کمی حیرت انگیز است. معلوم نیست هدف آقای روحانی از اینگونه گفتاردرمانی‌ها چیست، اما آنچه مسلم است این است که اگر وی به این سیاق خود ادامه دهد و چشم بر مشکلات واقعی مردم ببندد، راه را برای پوپولیسم سهمگین هموار خواهد کرد. با تجربه‌ای که از بلا‌های دولت‌های پوپولیست نهم و دهم داریم باید آقای روحانی از جاده صاف کنی برای ظهور پوپولیسم جدید حذر کند که امیدوارم در عمل این کار را انجام دهد.

سرگیجه فدراسیون کشتی از معضل اسرائیل

شرق در گزارشی با اشاره به ماجرای باخت عامدانه علیرضا رضایی در مقابل حریف روسش جهت رویارو نشدن با کشتی گیر اسرائیلی نوشت: شکست عامدانه علیرضا کریمی، کشتی‌گیر وزن ٨٦ کیلوگرم تیم ملی آزاد امید در رقابت‌های جهانی لهستان از حریف روسی‌اش برای روبه‌رونشدن با آزادکار اسرائیلی چند روزی است که فضای ورزش کشور را ملتهب کرده است. انتشار فیلم باخت تعمدی او مقابل کشتی‌گیر روس و متن تأثیرگذارش تأثر مردم از این اتفاق را بیشتر کرد.

کریمی که برای رویارونشدن با ورزشکار اسرائیلی از مدال طلا صرف‌نظر کرد؛ مجبور بود برای گرفتن مدال برنز با این کشتی‌گیر روبه‌رو شود که روی تشک حاضر نشد تا نماینده رژیم صهیونیستی به یک برنز بی‌دردسر برسد. او در گفت‌وگو با ایسنا درباره آن دقایق و فیلم منتشرشده گفت: «یک دقیقه مانده به پایان مبارزه یکباره دیدم مربیانم چلنج را انداختند و اعتراض کردند. وقتی این صحنه را دیدم، به آن‌ها گفتم من که جلو هستم و مشکلی نیست؛ پس چرا چلنج کردید که آن‌ها به من گفتند حریف اسرائیلی موفق به شکست کشتی‌گیر آمریکایی شد و تو باید به حریفت ببازی تا دور بعد به اسرائیل نخوری. وقتی این حرف را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شد». این برای دومین‌بار بود که کریمی مجبور می‌شد در مسابقات جهانی مقابل یک اسرائیلی حاضر نشود و یک مدال مهم را از دست بدهد. «آن زمان قهرمان آسیا هم شده بودم و به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود، به تو می‌دهیم؛ اما وقتی پدرم پس از مسابقات جهانی ۱۳۹۲ با نامه فدراسیون کشتی به وزارت ورزش رفت و خواستار عمل مسئولان به قول‌شان شد، به او گفته بودند «به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی‌نگرفتنش مقابل اسرائیل را بدهیم. بروید از هرکس که گفته با اسرائیل کشتی نگیرید، پاداش‌تان را بگیرید» در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک‌میلیون‌تومانی دادند و تمام! قبول دارم اسرائیل ظالم است و ظلم می‌کند؛ اما اگر باز هم مسئولان ورزش ما به‌راحتی زحمات من را نادیده بگیرند، ظلم نیست؟».

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز چهارشنبه ۸ آذر :
پس از این اتفاق، برخی از اهالی کشور به دلجویی از کریمی پرداختند. رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی هم در صحبت‌هایی از اتفاقی که برای کشتی‌گیرش رخ داد، ابراز نارضایتی کرد. او دیروز به روزنامه اعتماد گفت: «به نظر می‌رسد مردم فلسطین هم از این‌گونه ایثار‌ها اطلاعی ندارند. در واقع دستگاه‌های مسئول نمی‌توانند در انعکاس این فداکاری‌ها به‌خوبی عمل کنند».

رئیس فدراسیون کشتی همچنین صراحتا از مسئولان نظام خواست تا سیاست تازه‌ای برای رویارونشدن ورزشکاران ایرانی با اسرائیلی‌ها اتخاذ کنند. موضوعی که پیش‌از‌این محمدرضا یزدانی‌خرم، رئیس اسبق فدراسیون کشتی، نیز زمانی که در رأس این فدراسیون قرار داشت، با ارسال نامه‌ای به مقام معظم رهبری، خواستار بررسی درباره این معضل شد. خادم در‌این‌باره می‌گوید: «امروز مهم‌ترین مشکل این است که غیر از خود ورزشکاران اسرائیلی، کسی در دنیا متوجه نمی‌شود که چرا ورزشکاران ایرانی در برابر نمایندگان اسرائیل مبارزه نمی‌کنند و در نتیجه نه در ابعاد بین‌المللی برد لازم را دارد و نه در داخل تأثیر‌گذاری گذشته را».
رسول خادم در واقع به نکته مهمی اشاره دارد. او عنوان می‌کند هنگامی که یک ورزشکار ایرانی با حریف اسرائیلی مسابقه نمی‌دهد، هرگز اعلام نمی‌شود او به خاطر حمایت از مردم فلسطین این کار را کرده؛ چراکه این موضوع باعث محرومیت ورزش ایران می‌شود. پس این اقدام ایرانی هیچ‌گونه بازتابی پیدا نمی‌کند و تنها باعث موفقیت ورزشکار اسرائیلی و حذف ورزشکار ایرانی شده است.

یکی از بزرگ‌ترین معضلات ورزش ایران در رویداد‌های بین‌المللی برخورد نمایندگان کشورمان با نماینده‌های اسرائیل است که به جز کشتی، در سال‌های گذشته برای رشته‌های دیگر مانند جودو، شمشیربازی، شنا، قایق‌رانی و… مسئله‌ساز شده است. مسئله‌ای که از نظر ابراهیم جوادی، پیش‌کسوت کشتی آزاد بعید است حل‌شدنی باشد. او در واکنش به اتفاقات اخیر تیم ملی کشتی آزاد در مسابقات جهانی لهستان به «شرق» گفت: «موضوع مسابقه‌ندادن با ورزشکاران اسرائیلی، مسئله‌ای است که باید بزرگان نظام درباره آن به صورت کلی تصمیم‌گیری کنند. چرا که فقط بحث کشتی نیست و رشته‌های دیگری هم بوده اند که از آن متضرر شده‌اند؛ اما به نظر من این مشکل حل‌شدنی نیست؛ چون نظام ما اصلا اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد».
جوادی در واکنش به صحبت‌های خادم مبنی بر اینکه سیاست تازه‌ای برای مقابله با اسرائیلی‌ها اتخاذ شود، افزود: «حرف‌های آقای خادم درست است. ایشان باید به همراه سایر رؤسای فدراسیون بنشینند، مذاکراتشان را انجام بدهند و اگر به جمع‌بندی رسیدند، نظراتشان را به گوش مقامات برسانند».

جوادی در‌این‌باره می‌گوید: «اسرائیل دشمن است و دنبال هر راهی است تا هم از نظر سیاسی و هم از نظر ورزشی به ما لطمه بزند. آن‌ها در تمام اوزان روس‌ها را جذب کرده اند تا بتوانند به المپیک و مسابقات جهانی برسند. اسرائیلی‌ها آرزو دارند تا به ایرانی‌ها بخورند».

 چرا آمریکا از آینده سوریه نگران است؟

رسالت در شماره امروز خود در گزارشی با تیتر «چرا آمریکا از آینده سوریه نگران است؟» نوشت: مقامات آمریکایی و متعاقبا متحدان غربی، عربی و صهیونیستی آن به شدت نسبت به تحولاتی که در سوریه می‌گذرد نگران هستند. از بین رفتن خلافت داعش در شهر‌ها و مناطقی مانند رقه، ابو کمال و دیگر شهر‌های راهبردی سوریه روز‌های غرور آفرینی را برابر جبهه مقاومت رقم زده است. این در حالی‌ است که واشنگتن و متحدان آن همه سرمایه‌های خود را در منطقه از دست رفته می‌بینند.

 

یکی از اصلی‌ترین نگرانی‌های ایالات متحده آمریکا در سوریه، مربوط به حلول تفکر بسیجی و مردمی در این کشور است. تفکری که تا قبل از دوران اشغال و جنگ افروزی ایالات متحده در شهر‌های مختلف سوریه ظهور و بروز نداشت. با این حال پس از اینکه مهره‌های تروریستی- تکفیری ایالات متحده دست به جنایات زیادی در این کشور زدند، نیرو‌های مردمی در سوریه نیز به مانند نیرو‌های مردمی در عراق در کنار ارتش این کشور برای بیرون راندن داعش از مناطق اشغال شده راهی میادین نبرد با تکفیری‌های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی شدند. هم اکنون واشنگتن در دوران سختی به سر می‌برد. از یک سو داعش به عنوان مهره بازی ایالات متحده دیگر خلافت و عمارتی را در دست ندارد و از سوی دیگر، تفکر مقاومت در کشور‌هایی مانند سوریه و عراق بیش از پیش ظهور و بروز یافته است. از سوی دیگر، مقامات رژیم صهیونیستی طی روز‌های اخیر بار‌ها از نگرانی خود مبنی بر حضور نیرو‌های مقاومت و استمرار این حضور در مرز‌های جولان خبر داده اند.
این نگرانی‌ها نشان می‌دهد که واشنگتن و تل آویو تا چه اندازه‌ای از نفوذ جریان مقاومت در منطقه و خصوصا کشور سوریه نگران هستند.

عناوین اخبار روزنامه رسالت در روز چهارشنبه ۸ آذر :
آنچه مسلم است اینکه ایالات متحده آمریکا، فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید حضور داشته باشد، نسبت به ظهور تفکر مقاومت و تضعیف تفکر سازش و تسلیم در منطقه به شدت وحشتزده است. پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ، مخالفت عمیق کاخ سفید با فعالیت نیرو‌های مردمی در عراق و دیگر کشور‌های منطقه ادامه یافت. کار به جایی رسید که در ۸ آگوست (۱۷ مرداد ماه) امسال، نیرو‌های ائتلاف بین المللی تحت هدایت آمریکا، به نیرو‌های حشد الشعبی در عراق حمله کرده و ده‌ها تن از آن‌ها را به شهادت رساندند.

هر چند پنتاگون و کاخ سفید با سکوت در برابر این فاجعه و سانسور آن در نشریات خود سعی کردند مانع از آشکارسازی سیاست واقعی خود در منطقه غرب آسیا (در حمایت از داعش و دیگر گروه‌های تکفیری) شوند، اما بر همگان مسجل گردید که مخالفت با موجودیت و فعالیت نیرو‌های مردمی در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام، مخرج مشترک استراتژیک دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا محسوب می‌شود. هم اکنون ایالات متحده از یک سو با پدیده‌ای به نام نابودی داعش و از سوی دیگر، با پدیده‌ای همزمان به نام «ظهور نیرو‌های بسیج مردمی» در منطقه مواجه است. سوال اصلی اینجاست که چرا واشنگتن و عمال آن با صدور تفکر بسیجی و حلول و تبلور آن در قالب «نیرو‌های مردمی سوریه»، «حشد الشعبی در عراق»، «تیپ فاطمیون»، «تیپ زینبیون»، «نیرو‌های مردمی یمن» و. مخالف بوده و از تمامی ابزار‌ها و امکانات خود برای مواجهه با این پدیده استفاده می‌کند؟

آنچه امروز در سوریه و متعاقبا در منطقه می‌گذرد، ایالات متحده را بر آن ساخته است تا با بازتعریف بقایای داعش و دیگر گروه‌های تکفیری، در صدد مقابله با جبهه مقاومت بر آید، این در حالی‌است که جبهه مقاومت این مرحله را نیز در آینده به خوبی پشت سر خواهد گذاشت و ضربه محکم دیگری بر پیکره جریان کفر و الحاد وارد خواهد ساخت.

بدون شک، جریان مقاومت به تنهایی قادر خواهد بود محاسبات ایالات متحده و متحدان و عمال آن را در منطقه بر هم زده و مانع از استیلای شیطان بزرگ بر کشور‌های مسلمان شود. از این رو شنیدن نام جبهه مقاومت و تفکری به نام تفکر مقاومت، لرزه بر تن افرادی مانند دونالد ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی خواهد انداخت. آنچه مسلم است اینکه آثار پیروزی جبهه مقاومت در منطقه، تنها مربوط به ابعاد نظامی و معادلات میدان نبرد نیست، بلکه این پیروزی بزرگ منجر به تضعیف جریان سازش و تقویت جریان مقاومت در نزد افکار عمومی منطقه شده است. در چنین شرایطی روز به روز تفکر مقاومت بیشتر در بین ملت‌های مسلمان نضج می‌یابد.