کارگران ایرانی نان خالی میخورند، دچار مرگ هستند و قطع نخاع میشوند!
فردی به نام «میکائیل صدیقی» که رسانههای اصلاحطلب از وی تحت عنوان «فعال کارگری»! یاد میکنند، اظهاراتی را درباره وضعیت کارگران در رسانهها مطرح کرده است که جالب توجهاند.
_ بیرونقی بازار و رکود در ساخت و ساز و شرایط بد اقتصادی، باعث وارد آمدنِ فشار روحی و روانی بر کارگران شده و آنها را با مشکلات زیادی از جمله بیماریهای مختلف و شیوع ایست قلبی کارگران و مرگ روبرو کرده است.
_ کارگران ایرانی سرخوردهاند.
_ قطع عضو، قطعنخاع، ایست قلبی و مرگ نمونههایی معدود از عوارضی است که گریبانگیر کارگران شدهاست.
_ خیلی از کارگران و استادکاران ساختمانی به دلیل رکود ساخت و ساز و نا متعادل بودن قیمتها و بیکاری، شکم خود و خانواده خود را با نان خالی سیر نگه میدارند.
_ در حال حاضر با توجه به دستمزد چند برابر زیر خط فقر و فقر غذایی و سوء تغذیه، موضوع گرانی نان میتواند به سرعت به یک معضل اجتماعی، سیاسی و یا حتی امنیتی تبدیل شود و بدون شک، دلسوزانِ کارگران و مردم خواهان این شرایط نیستند![1]
«قالیباف» را تهدید کردند
«الیاس حضرتی» فعال اصلاحطلب، نماینده مستعفی مجلس ششم و از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی، روز سهشنبه گذشته طی مقالهای در روزنامه اعتماد نوشت:
«از هنگامی که شورای شهر تهران و به تبع آن شهردار تهران تغییر کرد، دو نگاه و رویکرد به نسبت متفاوت درباره چگونگی مواجهه شهردار و شورای جدید با دوران مدیریت آقای قالیباف مطرح بود. برخی که به نسبت جوانتر بودند، اعتقاد به یک تحول شدید مدیریتی داشتند و در کنار آن خواهان بیان حقایق و شاید یک سویهای علیه شهردار سابق و دوران مدیریت بلندمدت او بودند. در مقابل اکثریت اصلاح طلبان ضمن آنکه معتقد به بیان مشکلات و میراث شهردار سابق بودند، ولی توصیه می کردند که عدالت و میانهروی نیز رعایت شود و به نکات مثبت آن دوره نیز پرداخته شود!»
او در ادامه همچنین با بیان اینکه نجفی میتوانسته وارد تبلیغات و افشاگری در پرونده املاک نجومی شود اما نشده و «خویشتنداری» کرده! به صحبتهای اخیر قالیباف در رابطه با غیر واقعی بودن پرونده املاک نجومی اشاره کرده و گفته است:
«این اظهارات موجب می شود که طرف مقابل هم به سوی رویکرد اول سوق پیدا کند و به طور قطع به نفع آقای قالیباف نیست. چون خودشان بهتر از هر کسی می دانند که چه رفتاری در شهرداری شده است. شاید به نفع فضای سیاسی هم نباشد، بنابراین آقای قالیباف باید قدری سیاست و خویشتنداری از خود نشان دهند و اجازه ندهند که رویکرد شهرداری موجود نسبت به وی تغییر کند.»
حضرتی سپس با اشاره به مقولاتی مثل املاک نجومی، انتصاب نیروها در شهرداری سابق، احداث خطوط مترو و ماجرای سولههای بحران شهرداری؛ بصورت تلویحی قالیباف را مخاطب قرار داده و گفته است: از این موارد خیلی بیش از آنکه تصور کنید هست. اجازه دهید قدری آرامش در فضای شهری ایجاد شود. خلاصه اینکه خط انصاف را تضعیف نکنیم به نفع جامعه و مردم و همه است.[3]
*حضرتی در حالی از تأکید اصلاحطلبان بر میانهروی نسبت به قالیباف و خویشتنداری محمدعلی نجفی از افشاگری علیه شهردار سابق سخن گفته که به نظر میرسد این حرف درست نیست و اصلاحطلبان در واقع از آنرو که سندی علیه کارنامه 12 ساله شهرداری بدست نیاوردهاند؛ ژست خویشتنداری گرفتهاند!
کیست که نداند اصلاحطلبان شورای شهر و شهرداری؛ آمده و نیامده از شهر سوخته بودن تهران بزرگ حرف زدند، از مفاسد بزرگ گفتند، به دروغ اثبات نشده املاک نجومی بال و پر دادند، صراحتا از این گفتند که تهران آبستن یک بحران بزرگ است، قالیباف مردم تهران را به جهنم برده است، کمکاری کرده، باید به او گوشمالی داد[4] و غیره.
در واقع همین اظهاراتِ بارها گفته شده از سوی اصلاحطلبان، برای سنجش صحت ادعای حضرتی کافیست تا مخاطبان بدانند اصلاحطلبان واقعا درباره قالیباف در حال خویشتنداری هستند یا اینکه سندی علیه او نیافتهاند؟!
مسئله دیگر این است که کدام اخلاق و حکم رسانهای، دینی و یا حتی سیاسی چنین رفتاری را میپسندد که الیاس حضرتی رسما و در یک روزنامه پرتیراژ اصلاحطلب اقدام به تهدید قالیباف کند و از او بخواهد که ساکت باشد و گرنه «از این موارد بسیار است»؟!
البته از نظر ما تقصیری متوجه آقای حضرتی نیست و ایشان به اقتضای طبیعت اصلاحطلبی عمل کردهاند…
در واقع مردم ایران، خیلی وقت است که اگرچه ژست آزادیخواهی و لبخند را از اصلاحطلبان میبینند اما در کنار آن دریافتهاند که باید آدرس «بازجوهای خشن»، «تهدید»، «پروندهسازی» و «کتمان» را هم از اردوگاه جریان چپ بجویند!
ذکر این نکته گفتنیست که هم رسانهها و هم حکما آقای قالیباف، بعنوان خدمتگذار مردم معتقدند که اصلاحطلبان اگر سندی علیه آقای قالیباف، عملکرد سوء ایشان و یا احیانا فساد ایشان دارند؛ حتما آنرا بیان کنند و دست از این خویشتنداری منجر به بیماری! بردارند.
مردم حق دارند واقعیتها را بدانند…