عملیات تروریستی روز گذشته در مصر، این پرسش را برای ناظران پیش آورده که چرا این عملیات در مسجد پیروان صوفیه این کشوراتفاق افتاده است؟ طریقتی که چندان قائل به دخالت در سیاست نیست و عمدتا بر دوری گزینی از سیاست، تأکید دارد؛ پرسش این است که گروه های تروریستی با چنین طریقتی که مزاحمتی برای آنان ندارد چه مشکلی دارند؟
بدون هیچ فرضیه بافی پیچیده ای، احتمالا یکی از ابتدایی ترین دلایل حمله به مسجد روستای الروضه، سهل بودن انجام این عملیات در آن نقطه بوده است، زیرا حتی شهر بئرالعبد خود از جمله شهرهای کوچک و تقریبا دور افتاده از شهرهای دیگر استان است و طبیعتا مسجد یکی از روستاهای این شهر، هدف بسیار آسان تری برای انجام عملیات تروریستی به قصد ایجاد رعب و مبارزه با دولت عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور مصر بوده است. این موضوع از آنجا می تواند مورد توجه قرار گیرد که بدانیم مسجد روستای الروضه، مسجد صوفیان بوده، که در آن برروی همه اعم از صوفی و سنی و مسلمانان سایر مذاهب همیشه باز است! بیشتر کشته شده ها غیر صوفی و از مسلمانان اهل سنت هستند؛ بنابراین، شاید بتوان گفت در نگاه اول، مسجد صوفیان در روستای الروضه به این دلیل انتخاب شده که هدفی آسان برای انجام فعالیت های تروریسی تلقی شده است.
صرف نظر از سهل الوصول بودن و اگر بپذیریم هدف عملیات تروریستی دیروز، هدف قرار دادن صوفیان بوده، می توان دلایلی را برای این اقدام تروریست ها شمارش کرد؛
نخست: هرچند از جمله اصول مهم فكری و عملی فرقه های صوفی در واقع دنیا گریزی و زهد است و لذا ورود به مسائل سیاسی وحكومتی كه شعبه ی از دنیا طلبی است، همواره مورد مذمت صوفیان بوده است اما برخی طریقت های صوفیه مصر در دهه های اخیر سعی نموده اند كه به نحوی وارد دنیای سیاست و حكومت شوند و برای آن نیز توجیهات خاص خود را دارند. شیخ «عصام محمد زكی ابراهیم» شیخ «عشیرة محمدیه» در دفاع از رویكرد سیاسی صوفیان معتقد است كسانی كه جریان تصوف را جدا از سیاست می بینند ‘ دچار اشتباه فاحش اند و به درستی ماهیت تصوف واهداف و رسالت آن را نمی شناسند.
همچنین شیخ «عبد الهادی القصبی» شیخ طریقت «القصبیه» كه در حال حاضر منصب «شیخ المشایخ» را بر عهده دارد، می گوید: نمی توان صوفیان را از مشاركت سیاسی و یا تلاش در جهت تأمین حقوق سیاسی خود منع كرد. از سوی دیگر، شیخ “محمد علاء الدین ماضی ابوالعزایم” كه شیخ طریقت “عزمیه” است و حزب «تحریر مصر» را تأسیس نموده است، مشاركت در تشكیل حزب سیاسی را رویارویی سیاسی با اخوان و جریان های سلفی دانسته و تأكید کرده كه مشاركت سیاسی و حزبی هدف اولیه صوفیان نیست و این اقدام در واقع عكس العملی است، به ورود جریان های سلفی و اخوانی ها به فعالیت های حزبی و سیاسی.
وی معتقد است اگر سلفی ها صاحب قدرت شوند، می توانند به تعطیل كردن مركزیت مشایخ صوفیه یا حتی ممنوعیت فعالیت طریقت های صوفیه تصمیم بگیرند. لذا شاید بتوان گفت که اولین دلیل حمله تروریستی به مسجد صوفیان، ورود آرام آرام اهل تصوف به سیاست در مصر و مقابله آنان با جریان های اخوانی و سلفی ها در این کشور باشد؛ در واقع از لحاظ سیاسی، ورود صوفیان با پیروانی حدود 15 میلیون تن در مصر، شاید زنگ خطری را برای جریان های سلفی به صدا درآورده باشد.
دوم: تجربه نشان داده که جریان های سلفی تروریستی، آنقدر که به جریانات رقیب ایدئولوژیک خود اهمیت می دهند و در مقابل آن صف آرایی می کنند، در مقابل رقبایی که صرفا رقیب سیاسی هستند و حتی خشونت بیشتری هم علیه آنان به خرج می دهند، چنین کاری را انجام نمی دهند! صوفیان مصر چه در کار سیاست باشند و چه نباشند، از نظر جریان های سلفی،گروه های مرتدی هستند که لازم است از بین بروند! لذا اهمیت سرکوب جریانات ایدئولوژیک رقیب نیز ممکن است یکی از این فرضیه ها باشد.
سوم: گسترش ایده تصوف در مصر و جلب میلیون ها جوان مصری به سمت این جریان، یارگیری جریانات سلفی از جوانان مصری را به شدت کاهش داده است. در واقع به رغم تلاش های جریان های سلفی و اخوانی برای جذب جوانان در جامعه مصر به سمت خود، این صوفیان هستند که به تدریج و پیوسته جوانان مصری را به سمت خود جذب می کنند و در این میان نیز حاکمیت مصر نیز در چنین مصری برای جذب جوانان، آنان را مستقیم و غیر مستقیم یاری می کنند.
در نهایت چهارمین دلیل می تواند ضعف گروه های سلفی و حتی اخوانی در انجام عملیات تروریستی در دیگر نقاط در کشورهای اسلامی است که آنان را به سمت روستایی در شمال مصر کشانده است. این نکته نیز زمانی بااهمیت است که بدانیم قدرت عملیاتی گروه های سلفی در کشورهای سوریه، عراق و لبنان رو به ضعف نهاده است؛ اما پشتیبانی لجستیک و مالی آنان همچنان از سوی سعودی ها و اماراتی ها ادامه دارد.