آقای حمید بقایی روزگذشته پس از خروج از دادگاه درمیان مردم / با طعنه به صادق سارق لاری جانی/ فریاد زد من نه دزدم و نه 63 حساب بانکی برای اختلاس دارم و نه دخترم جاسوس است!!!
جامعه ایران و استعداد شایعه-۴/میزگرد عبدی،نصراللهی و علیزاده-۲
نصراللهی: شایعه علیه «زهرا لاریجانی» سر آغاز تغییر نگاه به رسانه باشد؟!!!علیزاده: ۱۴۰ ساعت خبر در صداوسیما چه تاثیری دارد؟
۰۱ آبان ۱۳۹۶ –
“صداوسیما ۱۴۰ ساعت در روز خبر پخش میکند. با وضعیت فعلی اگر ۱۴۰ ساعت پخش خبر در روز را به ۱۴۰۰ ساعت افزایش دهیم، مساله حل نمیشود”
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم– عبدالله عبداللهی، مونا رحیمبصیری:مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحثهای مهمتری را در میان روزنامهنگاران و جامعهشناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروهها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمهای دانست برای بررسی یک موضوع کلانتر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر میشود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه میشوند؟
پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن 1-رسانهها، 2- مسئولان و 3- فرهنگ عمومی جامعه ایران، میتواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیبهایی کند؟
خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامهنگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعهشناسان سیاسی به گفتوگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشهیابی این موضوع پرداختهاند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرح شده توسط این کارشناسان به معنای تایید همهی جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید میداند.
+ در همین رابطه بخوانید: چرا شایعه یک کانال درباره دختر آیتالله لاریجانی فراگیر میشود؟/ آیا انگلیس جاسوس خود را میسوزاند؟
+ در همین رابطه بخوانید: آمدنیوز درباره زهرا لاریجانی چطور خبر جعل میکند؟
آنچه در ادامه میآید بخش دوم(از سه بخش) میزگرد با حضور عباس عبدی جامعهشناس و تحلیلگر مطرح سیاسی، اکبر نصراللهی استاد دانشگاه در زمینه ارتباطات و علی علیزاده مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل رسانه است. آقای علیزاده به دلیل استقرار در لندن از طریق اسکایپ در این میزگرد شرکت کرده است. بخش سوم و پایانی این میزگرد فردا منتشر میشود.
* تسنیم: آقای عبدی صحبتهایی که ناظر به بحث شما مطرح شد این بود که درست است که بحث رسانه مستقل اهمیت دارد و وضعیت خوبی در این زمینه نداریم اما با شرایط فعلی هم میشود از پس این مسائل برآمد. آیا شما با این نکته موافقید یا خیر؟ همچنین در صحبتهای آقای علیزاده چند نکته بود یکی آسیبپذیری قوه قضاییه به دلیل ماهیتش و دیگر اینکه باید تحلیل رسانهای مردم را بالا ببریم تا حداقل بخشی از این مشکلات را در آینده نداشته باشیم.صرفنظر از اینکه ما در بقیه حوزهها چه عملکردی خواهیم داشت.
– عبدی: وقتی ما از رسانۀ مستقل صحبت میکنیم، منظور فقط مالکیت آن نیست. معمولاً رادیو و تلویزیون در اکثر کشورها دولتی هستند، رسانه مستقل یعنی روزنامهنگار مستقل یعنی مدیریت مستقل. مانند قاضی مستقل. در واقع قاضی حقوق بگیر حکومت است اما در کار خود استقلال دارد. اگر با این رسانهها میشد از پس چنین مشکلاتی برآمد، حتما تاکنون برآمده بودند دیگر! بحث این است که ما نمیتوانیم با کسی چالش کنیم که خوب برخورد کند خوب اگر خوب رخورد نکرد چه؟ رسانه باید استقلال داشته باشد از حوزۀ فراروزنامهنگاریاش امر و نهی نشود، حقوق آن مشخص باشد و بتواند اطلاعرسانی کند، دسترسی به خبر و شفافیت داشته باشد.
* تسنیم: رسانههای دولتی؟
– عبدی: تفاوتی ندارد. البته طبیعی است که بودجه تلویزیون ایران را حکومت میدهد مانند خیلی از تلویزیونهای دنیا. درواقع منظور من از رسانه مستقل این نیست که استقلال صددرصدی داشته باشد بلکه یک هیئت مدیره و ضوابطی داشته باشد که عرف عمومی حس نکند این بوق حکومت و بخش خاصی از حکومت است، این رسانه دارد خبررسانی و اطلاعرسانی میکند. وقتی سخن از استقلال رسانه میکنیم، منظور این نیست که فقط مالکیت آن مهم است. اگر 4 روزنامه بتوانند درست بنویسند و با آنها برخورد نشود استقلال رسانهای ایجاد میشود.
من عینیتر به نکتهای که آقای علیزاده گفتند اشاره میکنم. اگر کسی قبول کند من حاضرم نقد دستگاه قضایی را با اسم و رسم بنویسم اما چنین مطلبی امکان چاپ ندارد. بنابراین با این دستگاه قضایی امکان ندارد یک جامعهای داشته باشید که بتوانید از مسائل آن دفاع کنید. آقای سخنگوی قوه قضاییه میگوید “علنی بودن دادگاه دست قاضی است”. آیا این جواب شد؟ قاضی باید بتواند از تصمیمی که میگیرد دفاع کند. چطور همۀ دادگاههای مسالهدار، غیرعلنی است؟! اصلاً چطور امکان دارد؟! اصلاً چرا دستگاه قضایی باید به هر سوالی پاسخ دهد؟ میتواند بگوید این آقا چنین اتهامی دارد و با وکیلش صحبت کنید. وکیلها سعی میکنند دقیق صحبت کنند و نمیتوانند بازی دربیاورند. بنابراین منظور از استقلال نهادهای ارتباطی و رسانهای، استقلالی است که روزنامهنگار مستقل داشته باشد و مالکیت هم جای خودش را دارد.
* تسنیم: این توانمندی را در خود رسانهایهای ما میبینید؟ چون بحثی که آقای علیزاده مطرح کردند بحث توانمندی و تکنیک رسانهها هم بود.
– عبدی: این توانمندی در خلاء و انتزاع شکل نمیگیرد روزنامهنگاری علم نیست که به کسی یاد بدهید، یک بخش کوچکی از آن یادگیری است و یک بخش دیگر آن حضور، فن، هنر و در عرصۀ و میدان بودن است، اگر کسی نتواند تمرین داشته باشد و خود را نشان دهد، از خط سیر خود خارج میشود. اگر فضا خوب باشد، ما روزنامهنگارانی داریم که میتوانند بهتر از این شوند. شاید الان امکان بروزش را نداشته باشند. اتفاقاً آقای علیزاده و آقای نصراللهی درست گفتند، ممکن است در ابتدا یک عوارض و اشتباهاتی باشد ولی به خاطر یک بینماز که درِ مسجد را نمیبندند. آدم میتواند این اشتباهات را در طول زمان رفع کند.
اما در مورد دو نکتهای که آقای علیزاده گفتند باید بگویم متاسفانه آنها را قبول ندارم و معتقد نیستم باید از آنجا شروع کنیم. چون در جامعهای که 80 میلیون نفر زندگی میکنند اصلاً قرار نیست همه تحلیل داشته باشند. این کارِ سختی است. به جای اینکه یک خبر به مردم داده شود و آنها در چارچوب تحلیلیشان بگذارند و بگویند تایید میشود یا نمیشود، باید اعتماد داشته باشند یعنی اگر به شما میگویند فلان کانال این خبر را زده، شما بگویید “من آن را نمیشناسم، باید ببینم تلویزیون ایران این را گفته یا نگفته است”.؟ یک تعداد اندکی فرصت و امکان دارند که تحلیل کنند اما اتفاقاً همان تعداد اندک هم مشکلی را دارند که آقای علیزاده گفتند. یعنی طرف اولین خبری که میبیند حتی متوجه میشود منبعش سوراخ است، حتی میبیند سطر و ذیل خبر به صورتی است که فقط اَجنّه میتوانستند آنجا باشند و این خبر را بدهند، اما باز باور میکند چون به آن باور نیاز دارد. اصلاً بحث تحلیل نیست، مثلاً دیشب دو تا خبر برای من فرستادند و گفتند “نظرت چیست؟”، گفتم “من از تیترش پایینتر نیامدم، اصلاً حوصله ندارم این را بخوانم، او شایعه مینویسد که من را تحت تاثیر قرار بدهد، من اصلاً نمیخوانم تا تحت تاثیر قرار بگیرم”!
بنابراین اگر رسانۀ معتبر داشته باشیم که مورد اعتماد مردم باشد اساساً مردم از ابتدا میگویند ما با رسانههای غیررسمی کاری نداریم. در خارج به ندرت از رسانههای مجازی کسب خبر میکنند بلکه عموما از طریق رسانۀ رسمی خود کسب خبر میکنند یعنی تا این حد اعتماد دارند. یکی از دلایلی که مردم در انتخابات اخیر آمریکا به شبکههای مجازی گرایش پیدا کردند این بود که رسانههای رسمی اعتبار خود را از دست داده بودند و همه آنها مستأصل ماندند. وقتی سیانان و ایبیسی اعتبار خود را از دست میدهند و یک طرفه شده و یک نخبهگرایی مبتذل را پیش میگیرند، نتیجه این میشود که ترامپ به شبکههای مجازی متوسل میشود و انواع و اقسام اخبار دروغ برای شما درست میکنند.
بنابراین گرچه چیزی که آقای علیزاده میگوید برای نخبگان خوب است اما تودۀ مردم حوصله و توان آن را ندارند.
ما باید کاری کنیم که اگر در جامعه خبری منتشر شد، مردم بگویند “ما شنیدهایم اما تلویزیون رسمی ما چه گفت؟” اگر شما به این مرحله رسیدید، درست است. اما آنطور که آقای نصراللهی مطرح کردند روزی 140 ساعت خبر در تلویزیون ایران پخش میشود، اما اگر 140 کلمه از این نوع اخبار در جامعه جا افتاد من به شما جایزه میدهم! اما چرا باید یک کانال با این وضعیت که در خارج از کشور نشسته بتواند اینکارها را بکند؟
در مورد صحبت دیگر آقای علیزاده باید بگویم به نظرم قوهقضاییه اساساً ادبیاتِ حقوقی ندارد. ادبیاتِ دستگاه قضا باید فرهنگ و ادبیاتِ قضایی را بسط دهد، دقیق و در چارچوب کاملا حقوقی باشد و اصلاً وارد سیاست نشود نه اینکه سیاست جای بدی است، اما سیاست، دستگاهِ قضایی را نابود میکند. اصلاً دستگاه قضایی تنها کاری که میتواند انجام دهد، شفافیت است. مثلا وقتی به یک شخصی اتهام وارد است، اگر وکیل این فرد بیاید به رسانهها پاسخ دهد و بگوید “ما را احضار کردند، تفهمیم اتهام کردند، پرونده و دادگاه ما هم این چنین است”، دیگر چه کسی در دنیا میتواند علیه قوهقضاییه صحبت کند؟ تقریباً بااطمینان میگویم بسیاری از موارد هم که حق با دستگاهِهای قضایی است، باز هم سکوت میکنند.
در قضیۀ خبر اخیر این کانال مورد بحث، بسیاری از آدمها که میدانستند دروغ است باز سکوت کردند، چرا؟ این کلیدیترین سوالی است که باید پاسخ داده شود. چرا دستگاه قضایی و سخنگوی دستگاه قضایی باید این شایعه را تکذیب کنند؟ چرا به عنوان مثال من نباید تکذیب کنم؟ چون من صد تا مشکل و ایراد دیگر میبینم که نمیتوانم بگویم، هروقت توانستم آنها را بگویم، این را هم با جان و دل میگویم.
واقعاً میگویم من از این شایعات خوشحال نمیشوم چون میدانم انتهای شایعه بدبختی است، تفاوتی هم ندارد علیه چه کسی باشد اما در حال حاضر کسانی را میتوان دید که یقین دارند این شایعه و دروغ است، ولی میگویند خوب است بگذارید بگویند. به نظرم این احساسی که ایجاد میشود، از اصلِ قضیه خطرناکتر است.
* تسنیم: آقای نصراللهی! بحثی که آقای عبدی گفتند در نقض مطلب شما بود. سوال من هم همین است که وقتی یک فضای عدم اعتماد نسبی نسبت به رسانه وجود دارد، چطور باید انتظار داشته باشیم که مردم حرف ما را باور کنند؟ چون شما گفتید با همین وضعیت فعلی رسانهای هم میشود بسیار بهتر از این کار کرد. این را قبول داریم، اما در موضوعات حساس، آیا میتوانیم فیالفور حرف پایاندهنده را بزنیم؟
– نصراللهی: اعتماد مهمترین سرمایه رسانه است ، به یک باره به دست نمی آید اما اگر رسانه ها در مواقع مهم و بحرانی که چسبندگی و مراجعه مردم به آنها به اوج خود می رسد ، نتوانند به نیاز های خبری مخاطبان سریع و قانع کننده پاسخ دهند، این اعتماد به سرعت از دست می رود. وقتی رسانهای نتواند کار خود را که اطلاعرسانی، ارائه تحلیل و آموزش به مردم، است، بموقع و دقیق انجام دهد، خود دچار بحران است. مطالعات من نشان می دهد رسانههای ما چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون وضعیت مطلوبی ندارند و نمیتوانند وظایف خود را به درستی انجام بدهند .در بحرانهای مختلف مثل پلاسکو ، ریزگردها، طوفان و بارش برف در گیلان و مازندران ،آلودگی هوا، حمله داعش به مجلس و پوشش اخبار مفاسد اقتصادی وظایف خود را خوب انجام ندادند ؛معتقدم هنوز شرایط رقابتی را درک نکرده اند، نیاز مخاطبان را خوب و بموقع تشخیص نمی دهند ، حرفهای کار نمی کنند ، سیاست زده هستند و اخلاقمحور نیستند.
در این شرایط یعنی بی اعتمادی و ناکارمدی ، اثرگذاری و نفوذ شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای بیشتر میشود، چند عامل در این بی اعتمادی و ناکارامدی رسانه های داخلی نقش دارند آموزشهای حرفهای ناکافی و تصدی پست های حرفه ای با بکارگیری افراد سیاسی از علل مهم این وضع است ؛ بسیاری از افراد شاغل در رسانهها ، یا دغدغۀ معیشت دارند و یا اصلا روزنامهنگار نیستند، بلکه از رسانه به عنوان ابزار قدرت و در جایگاه حزب استفاده میکنند. در این میان یکی از این دلایل وضع موجود نوع مالکیت و موضوع استقلال رسانهها است؛ مهم نیست رسانه حتما مستقل ،خصوصی و بیطرف باشد، همه رسانه های کشورهایی مثل انگلیس و سایر کشورهای غربی خصوصی و مستقل نیستند؛ بعضی از رسانههای این کشورها مثل بی بی سی بخش قابل توجه ای از بودجه شان را از دولت می گیرند و بی طرف و مستقل نیستند اما در کارشان حرفه ای عمل می کنند .اصلا هیچ رسانهای در دنیا بیطرف نیست و نباید هم باشد. بنابراین انتظار است به عنوان مثال اگر یک خبرگزاری میخواهد طرفدار قوه قضاییه یا مثل خبرگزاری میزان از این قوه هم باشد، قواعد و اصول کار حرفه ای را بداند . اگر میخواهد ماجرای اخیر را تکذیب کند، بلد باشد چگونه تکذیب کند نه اینکه کلی بگوید کار دشمنان است و مثلا “ما تکذیب میکنیم”! تکذیب انواعی دارد و حتما باید به همراه مستندات و مصادیق و اقناع کننده و هوشمندانه و هنرمندانه باشد.
* تسنیم: در این بحث فکر میکنم اختلافی نیست؛ اما نکتهای که آقای عبدی در مخالفت با بخشی از صحبت های شما مطرح کردند این بود که حرفهای و کارآمد شدن رسانه و روزنامهنگاران صرفاً آموختنی نیست بلکه یک فضا و اتمسفری میخواهد که به صورت طبیعی چنین روزنامهنگارانی و چنین رسانههایی آنجا تربیت شوند و در غیر این صورت نمیتوانند.
-نصراللهی: فکر میکنم بخش قابل توجهی از مهارتهای روزنامهنگاری آموختنی است، روزنامه نگار باید بدانید در موقعیت های مختلف چه راهبردها و تاکتیکهایی مناسب است .
* تسنیم: وقتی شما نتوانید از همه آنها در عمل استفاده کنید ورزیده میشوید؟
– نصراللهی: من به عنوان کسی که سالها سردبیر حساسترین بخشِ خبری یعنی گفتگوی ویژۀ خبری و همچنین مدیرکل اطلاعات و اخبار شبکه خبر بودم و حساس ترین و امنیتی ترین مصاحبه ها را با حضور چپترین تا راستترین شخصیت ها مدیریت کردم ، معتقدم کار حرفه ای و هوشمندانه و رقابتی در همین فضا و اتمسفر سخت است اما ناممکن نیست . به نظرم روزنامهنگاران باید یاد بگیرند که چگونه باید بحرانها را مدیریت کنند تا هم منافع ملی و سازمانی شان تامین شود و هم مخاطبان راضی باشند و سراغ رسانههای دیگر نرود. بسیاری از همکاران رسانه ای کار حرفه ای و مسئولانه در این فضا را نمی دانند باید بپذیریم همۀ مشکل از ساختار و فضای کاری نامناسب نیست، من به قوه قضاییه و بسیاری از دستگاههای دیگر اشکال و ایراد دارم اما معتقدم باید بپذیریم بخش اعظم اشکال مربوط به خودمان است. باید کار حرفه ای را یاد بگیریم ، فرایند تولید و انتشار را اصلاح کنیم ، فضای رقابتی را درک و مهارت کار و زمان شناسی در این فضا را تقویت کنیم ، جسارت حرفه ای هوشمندانه داشته باشیم. وگرنه تا چه زمانی باید منتظر باشیم تا این فضا فراهم شود؟ باید خودمان آن را فراهم کنیم.
در اثرگذاری و افزایش قدرت مانور برخی کانالهای بینام و نشان و کم سابقه و سایر شبکههای اجتماعی اینچنینی چند عامل نقش مهمی دارند ؛ غفلت و ناکارامدی رسانههای داخلی از سوژههای حساس؛ راهبردی و مورد توجه مردم وبیاعتمادی مردم به این رسانه، آستانه تحمل پایین مسئولان و ایجاد موانع بر سر کار رسانهها، سواد رسانهای پایین مردم و شرایط اجنماعی کشور از جمله این عوامل هستند.
واقعیت این است که رسانههای داخلی کار خود را به خوبی انجام نمیدهند، هر جا رسانههای داخلی توانسته اند کارشان را خوب انجام بدهند ، رسانههای خارجی و کانال های بی نام و نشان قدرت مانور نداشته اند یا بسیار محدود و ضعیف ظاهر شدند.
همان گونه که اشاره کردم آستانۀ تحمل مسئولان هم ، کم است، ادبیاتشان ادبیات سیاسی و هیجانی و جناحی است. آقای عبدی فرمودند “رئیس قوه قضاییه با ادبیات سیاسی و غیر حقوقی صحبت کردند” من از آقای عبدی می پرسم “مگر رئیسجمهور محترم با چنین ادبیاتی صحبت نکردند و حقوقی حرف زدند ؟! آقای رئیسجمهور هم حقوقدان است!
– عبدی: بله من موافق آن صحبتها و آن ادبیات رئیسجمهور هم نیستم اما شخصاً همیشه انتظارم از قوه قضاییه خیلی بالاتر است.
– نصراللهی: درست است اما معتقدم مسئولان ما باید نوعِ نگاهشان را به مردم و افکار عمومی تغییر بدهند، وقتی رئیسجمهور آن حرف را میگوید، قوه قضاییه هرچند باید بیشتر رعایت کند، اما باید انتظار داشته باشید قوه قضاییه هم همین حرف را بگوید. وقتی رئیسجمهور میگوید “بیکارند که احضار میکنند”. او هم میگوید “نه ما بیکار نیستیم شما بیکار هستید”.
– عبدی: ولی من چنین چیزی انتظار ندارم. قوه قضاییه آنقدر ابزار صحبت دارد که میتواند کلاً آن را خنثی کند. اما متاسفانه افتاد در بازی آن طرف(رئیسجمهور)
– نصراللهی: من قبول دارم اما افکار عمومی میگویند شما هم (رئیسجمهور) حقوقدان هستی و شان تو هم مقام دوم کشور است. متاسفانه تحملِ مسئولان ما کم است و اجازۀ جریان آزاد اطلاعات و نقد آزاد را حتی در بین خودشان نمی پذیرند و نتیجه اش این می شود که قدرت مانور رسانه ای های داخلی محدود می شود. ولی عرصه عمل رسانه های خارجی و کانال های تلگرامی بی نام و نشان و کم سابقه افزایش می یابد. در هر بخش و قوه ای که فضای اطلاع رسانه ای و مجاری نقد محدود و مسدود شود ، شایعات بیشتر تولید و رواج می یابد و آن بخش و قوه به رسانه های رقیب و دشمن کمک می کند تا به تولید و انتشار اخبار کذب بپردازد.
عامل دیگری که در اثر گذاری و نفوذ رسانه های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی خاص موثر است سواد رسانهای مردم پایین است و نمیتوانند برخورد فعالی با پیام رسانههای مختلف داشته باشند به همین دلیل وقتی رسانهها کارشان را خوب انجام ندهند، آستانۀ تحمل مسئولان پایین باشد و مردم هم سواد رسانهای پایینی داشته باشد، طبیعی است قدرت مانورِ شبکههای اجتماعی خارجی زیاد میشود.
سابقۀ مسئولان و رسانهها در اطلاع رسانه ای هم در این زمینه بسیار مهم است. هر زمانی چیزی گفته شده، بلافاصله شدیدا تکذیب شده است. وقتی اینطور باشد طبیعی است که رسانه های خارجی و کانال های تلگرامی ، قدرت مانور بیشتری داشته باشد.
برای خروج از این وضع باید راهبردها، رویکردها و جهتگیریهای مسئولان و رسانهها تغییر کند. وقایع اخیر یک فرصت استثنایی را به وجود آمده و میتواند خط پایانی بر رویههای قبلی باشد تا رسانهها و مسئولان نوع رویکردشان را از سنتی به تعاملی و راهبردشان را از انفعالی و واکنشی به فعال و فوق فعال تغییر دهند .
به نظرم تا زمانی که این نوع رویکرد، راهبرد باشد، همچنان قدرت مانور شبکههای اجتماعی خارج نشین زیاد میشود و مردم هم تحت تاثیر قرار میگیرند و امنیتِ روحی و روانی آنها به خطر میافتد.
– عبدی: فکر میکنم آقای علیزاده هم با جملۀ آخر ایشان موافق باشند که این اتفاق باید آغازی باشد برای تغییر نگاه به رسانه.
– نصراللهی: و مدیریت اطلاعرسانی به افکار عمومی.
– علیزاده: برای تبارشناسی و ریشهشناسی این موضوع(رسانهها) میخواهم برگردم به سالهای 76 تا 78؛ در زمانی که پس از فضای دوم خرداد یک موجِ درباره مطبوعات راه افتاد. نقطهای که روزنامهنگارانِ آن زمان خیلی تندروی کردند و موجب افزایش ترس شدند و همانطور لحظهای که بخشهای امنیتی آنها را در اثر فضایی که پیش آمد محدود کردند. یعنی به جای اینکه سعی کنند به این روزنامهنگاران، مسئولیتپذیری تزریق کنند و در گفتگویی بین بخشهای امنیتی و قضایی از یک سو و روزنامهنگاران از سوی دیگر، خطوط قرمز را درونی کرده و کمک کنند تا فهم روزنامهنگاران مانند همه جای جهان مسئولانه شود، فضا تغییر کرد. به عنوان مثال اگر فردا صبح در لندن امر تروریستی انجام شود، امکان ندارد روزنامه گاردین یا تلگراف در 24 یا 48 ساعت اول، حرفی تندروآنه و انتقادی بزنند در واقع روزنامهنگاران در یک روند چند صد ساله به این درک رسیدند.
به نظرم باید دو طرف به یک آتشبس دست بزنند و بگویند “میخواهیم برگردیم به همان روند رسمی”. یعنی رسانهای برای جناح چپ و رسانهای برای جناح راست باشد و هر دو جراتِ انتشار خبر غیرواقعی نداشته باشند برای اینکه جایی با 200 کارمند، روزنامهنگار، خبرنگار و سرمایۀ عظیم اصلاً جرات چنین کاری ندارند و دادگاه هم در کنار اوست. نه آمدنیوزی که معلوم نیست در کدام شهرتولید میشود در تلآویو یا در استانبول توسط سازمان جاسوسی ترکیه (میت) و غیره.
* تسنیم: منظورتان از دو طرف آتشبس کدام دو طرف است؟
– علیزاده:بحث دو جناح بود؛ دو نگاهی که به آزادی و امنیت بود. درواقع بحثی که در هر دو سمت شد هم نگاهِ آزادیخواهانه تندروی کرد و هم نگاه امنیتی در دورۀ اولیۀ اصلاحطلبی میتوانست بهتر عمل کند.
بحث دوم آن جملۀ درخشان آقای نصراللهی بود که گفتند 140 ساعت در روز خبر پخش میشود. با وضعیت فعلی اگر 140 ساعت پخش خبر در روز را به 1400 ساعت افزایش دهیم، مساله حل نمیشود. باید این نگاه تغییر کند و آن 140 ساعت، تبدیل به 14 ساعت شود ولی با کیفیتِ متفاوت. اما سوال اینجاست کیفیت چه زمانی متفاوت میشود؟ زمانی که صداهای کاملاً متفاوت باشد. در تمام این 20 سال شما بعضاً کسانی را مشروع کردید که مشروعیت نداشتند، کسانی که اگر صدایشان با یک روندِ شفاف به گوش مردم میرسید، مردم خودشان آنها را طرد میکردند اما شما بعضاً از آنها قهرمان ساختید.
انتهای پیام/