واکنشها به برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم کردستان و تحلیلهای مختلف در مورد عواقب آن، انتقاد وزیر ارشاد از رفتارهای فراقانونی، رشد ۱۵ درصدی معاملات مسکن، طرح استیضاح رئیس دیوان محاسبات و گمانه زنیهای رسانهای از لاریجانی ۱۴۰۰ از مواردی است که محور گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز را شامل میشود.
روزنامههای امروز سه شنبه چهارم مهرماه و یک روز پس از برگزاری رفراندم استقلال کردستان عراق، تحت تأثیر این موضوع صفحات نخست خود را با تیترها و تصاویر مربوط به این اتفاق در همسایه غربی بسته اند. در شماره امروز روزنامهها، بیشتر سرمقالهها و یادداشتها با موضوع همه پرسی کردستان عراق و آثار و عواقب آن بر منطقه نوشته و گزارشهای مفصلی از آخرین واکنشها به این رفراندم در بیشتر روزنامهها تهیه شده است.
شرق تیتر نخست خود را به سفر قریب الوقوع اردوغان و فرمانده ارتش ترکیه به ایران اختصاص داده که در پی برگزاری همه پرسی در کردستان عراق صورت میگیرد. اعتماد با درج اینکه تجزیه عراق کلید خورد، عنوان همه پرسی شوم را برای گزارش مفصل خود در این موضوع انتخاب کرده است.
افکار با درج تصویری خاص از مسعود بارزانی در صفحه نخستش، حماقت بارز و شهروند نیز عنوان بلوای بارزانی را تیتر یک خود انتخاب کرده است.
روزنامه خراسان از آرایش جنگی در عراق علیه تجزیه طلبی خبر میدهد و آفتاب یزد در زمینهای خاکستری، «پاسخ به چند پرسش درباره رفراندم تفرقه انگیز» را در مرکز صفحه نخست خود تیتر کرده است.
در ادامه تعدادی از سرمقاله ها، یادداشتها و گزارشهای چاپ شده در روزنامههای امروز درباره موضوع مهم روز و دیگر محورها را مرور میکنیم؛
مرز جغرافیایی ضامن استقلال است؟
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان «مرز جغرافیایی ضامن استقلال است؟» نوشت: اینکه کردها از صد و یکسال پیش یعنی از زمان توافقنامه «ساکس_ پیکو» در سال ۱۹۱۶ تاکنون هویت مستقل خود را خواستهاند و در همه قرن سپری شده متحمل سختترین تجربهها بودهاند، برکسی پوشیده نیست.
«سرمارک سایکس» بریتانیایی و «فرانسوا ژرژپیکو» فرانسوی در یک توافق خودمانی و درست هفت سال پیش از سقوط امپراطوری عثمانی، مرزهای خاورمیانه جدید را میان خود ترسیم کردند. این توافق که با موافقت روسیه دوران تزاری همراه بود، مرزهای نوین کشورهای خاورمیانه و بهویژه سوریه، عراق، لبنان و فلسطین را بهعنوان مناطق نفوذ بریتانیا و فرانسه تعیین کرد. اگرچه همه دولتهای خاورمیانه در این توافق صاحب مرزهای جغرافیای معلوم شدند، اما کردها به صورت اقوام سرگردان میان کشورهای مختلف پراکنده شدند. خاستگاه کردها سرزمین ایران بوده و هست. آنان جزء جدایی ناپذیر سرزمین مادری خود هستند که شوربختانه در جنگ چالدران و جدایی بخشهایی از خاک ایران در آن هنگام، در عراق، سوریه و ترکیه امروزی پراکنده شدند. کردها از ۱۹۱۶ تاکنون برای هویت و حقوق خود کوشیدهاند. این کوشش یا با شورش همراه بوده و یا توافقهای مقطعی با دولتهای عراق، سوریه و ترکیه که در سالهای ۱۹۲۵ تا ۲۰۱۴ موارد آن کم نیست. اما از سال ۲۰۰۳ اوضاع کردها در عراق به طرز بی سابقهای عوض شد. آنان از همان هنگام که سازمان ملل، اقلیم کردستان را جزو مناطق پرواز ممنوع در جنگ رژیم بعث عراق اعلام کرد، تا سقوط رژیم بعث و اکنون، وضعی متفاوت و مطمئنتر از آحاد ملت عراق کسب کردهاند. همچنین است کردهای سوریه که در حالحاضر از حکومت خودمختار در سه منطقه جزیره، کوبانی و عفرین برخوردارند.
ممکن است کردهای عراق که دوشنبه (سوم مهر ۹۶) در همهپرسی استقلال شرکت کردهاند، خواستار تلاشی توافقنامه سایکس _. پیکو بوده و تغییرات تازهای را در ژئوپلیتیک خاورمیانه خواستار باشند، اما بیتردید به این مهم توجه دارند که اکنون بریتانیا و فرانسه قدرتهای برتر جهان نیستند که وزیران امور خارجه آنها از آن سوی دنیا برای جغرافیای خاورمیانه نقشه مرزی تعیین کنند و نه ایران، عراق، ترکیه و حتی سوریه زخمی از جنگ داخلی بازیگرانی هستند که منفعلانه به هر تغییری تن دهند. بهعبارت دیگر هر تغییر به ماهیت درک امنیتی بازیگران اصلی منطقه بسته است. هیچیک از همسایگان عراق از آنچه اقلیم کردستان درپی آن است تصور مثبتی ندارند. رمانتیسم در مقوله امنیت معنا ندارد. آنچه مورد تاکید همه همسایگان عراق و بلکه جامعه جهانی است، حفظ تمامیت ارضی عراق در چارچوب یک ملت و یک دولت است.
مطالبات کردهای عراق محترم است، اما نمیتواند بدون ملاحظه همسایگان این کشور باشد. سالهاست از خطر موزائیکی شدن کشورهای بزرگ در منطقه گفته میشود. کوچک شدن کشورها نه برای ایجاد سرزمینی با هویت قومی است، بلکه کاستن از قدرت سرزمینی و جمعیتی دولتهایی است که میخواهند فارغ از دخالت قدرتهای برتر باشند.
کردهای عراق از همه امکانات لازم برای چانهزنی درباره حقوق خود در چهارچوب دولت مرکزی این کشور برخوردارند. آنان به رغم اختلافاتشان با دولت مرکزی که از سال ۲۰۱۴ به صورتی کشدار ادامه داشته، همواره طرف توجه، گفتوگو و حمایتهای سیاسی و اقتصادی همسایگان این کشور بودهاند. این وضع درحالی بود که همسایگان عراق با درک آنچه بر کردهای عراقی از همان سال ۱۹۱۶ گذشته، به تعامل با دولت خودمختار اقلیم کردستان پرداختهاند. اما تغییر در تمامیت ارضی عراق برای همسایگانش نه تنها قابل قبول نیست، بلکه آن را تهدیدی برای امنیت منطقه میدانند. تلاش اقلیم کردستان برای استقلال، در چشم انداز نزدیک جز استمرار بیثباتی و زخم دوباره بر پیکر مردم کرد عراق نخواهد داشت. کردهای عراق اگر تا دیروز بخشی از راه حل برون رفت از بحران بیثباتی در عراق بودند، نباید عجولانه به بخشی از مشکل در این سرزمین بدل شوند. همه پرسی استقلال در اقلیم کردستان، ابزار کارامد برای برون رفت از تبعات توافقنامه ساکس _. پیکو نیست. کردهای عراقی لازم است به مهم توجه کنند که رسیدن به استقلال در جهان کنونی الزاما داشتن مرزهای مستقل نیست. این کار به الزامهای دیگر محتاج است.
موضع جمنا درباره همنشینی لاریجانی و رئیس دولت اصلاحات
خراسان در شماره امروز خود با سید محمد حسینی وزیر سابق ارشاد و عضو هیأت رئیسه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی گفت و گو کرد و در مورد موضع جمنا درباره طیف لاریجانی و همنشینی اخیر او با رئیس دولت اصلاحات از قول او نوشت: آقای لاریجانی پیشینه اصولگرایی دارد به خصوص در دوره موسوم به اصلاحات مواضع روشن و شفافی داشت، در ماجرای کنفرانس برلین یادم هست که سیما صحنههایی از آن را به نمایش گذاشت و موجب روشنگری شد و بسیاری از افراطیهای اصلاح طلب از آقای لاریجانی عصبانی بودند. اما در سالهای اخیر آقای لاریجانی با دولت همکاری دارد و البته دلایل خاص خودش را دارد که باید در جای خودش بررسی شود. این ماجرای عکس همنشینی لاریجانی (با رئیس دولت اصلاحات) و نشست در جماران را باید بررسی کنیم تا ببینیم که ماجرا چه بوده است ما در جریان جزئیات مسئله نیستیم. بنای جبهه بر این نیست که بخواهد افراد را طرد کند بنای جبهه بر این است؛ از افرادی که علاقهمند به همراهی با جبهه هستند، استفاده شود. البته این ماجرا نیاز به بحث دارد که باید در موضع خود به آن پرداخته شود.
روایت کشاورزان تلگرامی و چوپان اینستاگرامی از اینترنت در روستاها
شهروند در گزارشی با عنوان کشاورزان تلگرامی مدعی شد، نفوذ اینترنت به روستاها امکان سودجویی دلالان را محدود کرده و در بخشی از آن نوشته است: کانال تلگرامی دارند و صبح به صبح قیمت تمام محصولات کشاورزی را برای هم به اشتراک میگذارند. از بازار تجریش تهران تا سر مزرعهای کوچک در جنوبیترین نقطه ایران. درباره سم و کودهایی که خریدهاند، بحث میکنند. اینکه کدام تأثیرگذاری بیشتر دارد و کدام مارک تقلبی است. از آفتهایشان عکس میگیرند و از هم راهنمایی میخواهند. باربرها را به هم معرفی میکنند و درباره نرخ حمل کالا با هم مشورت میکنند. با هم دراینباره گفتوگو میکنند که امسال چه سطحی زیر کشت گوجهفرنگی یا سیبزمینی رفته است و بازار تا چه حد اشباع است.
گوجهفرنگی کارها هم گروه تلگرامی دارند و هم از قیمت روز محصولشان یکدیگر را مطلع میکنند و هم طوری به همدیگر اطلاعرسانی کردهاند که دیگر در یک فصل با تولید انبوه محصول و افت شدید قیمت مواجه نشوند. آنطور که احمدی میگوید، کار جالبی که در این گروه تلگرامی انجام گرفته، این است که بر اثر تبلیغ و اطلاعرسانیای که انجام شد، کشاورزان سطح زیر کشت گوجهفرنگی بهاره را کاهش دادند و حالا تعادلی در بازار ایجاد شده و قیمت این محصول به یکباره افت نمیکند که ضرر کشاورزان را هم به دنبال داشته باشد.
به گفته این کشاورز، پارسال در همین موقع، کارخانههای تولید رب حتی گوجه را به قیمت هر کیلو ٢٠٠ تومان هم نمیخریدند، اما امسال با تبادل اطلاعاتی که گوجهفرنگی کارها در فضای مجازی و گروههای تلگرامی داشتهاند، از تولید بیش از نیاز خودداری کردهاند و حالا کارخانههای رب هر کیلو گوجه را ٤٨٠ تومان میخرند. به این ترتیب باید گفت که دسترسی به اینترنت و گروههای تلگرامی سبب تبادل اطلاعات مفیدی درباره کاشت و داشت و برداشت و آفات و بیماریها و … بین کشاورزان شده است.
چوپان معروف اینستاگرام هم درباره تأثیر اینترنت در روستاها حرفهایی دارد. محمد ترابی که صفحه اینستاگرامش ٤٣ هزار نفر فالوئر دارد، مشکلات و داستانهای زندگی و کارش برای خیلیها جالب است و دلنوشتههای او خواهان زیادی دارد. محمد ترابی که کار تولید را این روزها سخت و طاقتفرسا توصیف میکند، به «شهروند» توضیح میدهد که دغدغهها و مشکلات کاریاش را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته و معتقد است که احتمالا سادگیهای پستهایش موجب شده که خیلیها فالوئر او شوند.
اما بهرغم پستهایی که ترابی در صفحه اینستاگرامش درباره مشکلات و معضلات کشاورزان گذاشته، هیچ مسئولی کاری برای حل این مشکلات نکرده است. خودش میگوید که در پستهایش از ضرورت کوتاهکردن دست دلالان از عرصه کشاورزی تا ضرورت عرضه مستقیم محصولات کشاورزی بارها و بارها صحبت کرده است، اما جوابی از مسئولان نشنیده است.
این کشاورز درعین حال تأکید میکند که دسترسیاش به اینترنت و حضورش در شبکههای اجتماعی موجب شده که قیمت روز تولیداتش را بداند، هر چند که باز هم مجبور است درنهایت محصولاتش را به دلالها بفروشد. او معتقد است که تا حالا هیچکدام از دولتها عزم جدی برای مقابله با دلالها نداشتهاند، در صورتی که میشد با استفاده از فرصت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، دست دلالها را خیلی راحتتر از سر کشاورزان کوتاه کرد.
ورود نئونازیها به پارلمان آلمان
وطن امروز نوشت: حامیان دولت راستگرای حاکم بر آلمان یکشنبه شب در حالی پیروزی در انتخابات سراسری را جشن گرفتند که از نظر اکثر جامعه ژرمنها، پیروزی ائتلاف مسیحی در حقیقت چیزی جز یک شکست برای آنگلا مرکل و حزبش و همینطور کشور فدرال آلمان نیست. اغلب رسانههای آلمانی، کسب حدود ۳۳ درصد آرای انتخابات پارلمانی توسط حزب دموکرات مسیحی و متحدش در ایالت باواریا یعنی حزب سوسیال مسیحی را که ۲۱۷ کرسی در بوندستاگ جدید به همراه چهارمین مقام صدراعظمی برای مرکل به همراه آورد، یک پیروزی تلخ خواندند، چرا که به بهای راه یافتن حزب ملیگرای افراطی «جایگزینی برای آلمان» به پارلمان این کشور تمام شد. این برای نخستین بار پس از سقوط رژیم هیتلر در پایان جنگ دوم جهانی (۱۹۴۶) است که یک تشکل سیاسی منتسب به نئونازیها به یک مجلس اروپایی راه پیدا میکند. اعضای حزب «آافد» که پیروانش در تجمعات خود از سلام هیتلری استفاده خواهند کرد از این پس به جای خیابانها در حالی در خود بوندستاگ آیین نازیها را به نمایش خواهند گذاشت که اینک سومین فراکسیون قدرتمند پارلمانی آلمان محسوب میشوند. این حزب که ۴ سال پیش تشکیل شده است اینک با کسب ۵ / ۱۳ درصد آرا – معادل ۸۹ کرسی پارلمانی – باعث ریزش همین درصد آرای حزب راستگرای میانه دموکرات مسیحی شده است. در عین حال آرای سوسیال دموکراتها نیز به نسبت ۴ سال قبل بیش از ۱۰ درصد ریزش داشته که به نظر میرسد این بخش از بدنه اجتماعی چپهای میانه جذب ائتلاف مرکل و لیبرال دموکراتها و سبزها شدهاند.
به گزارش صدای آلمان (دویچهوله) رهبران حزب سوسیال دموکرات صریحا اعلام کردهاند وارد ائتلاف دولتی با حزب مرکل نخواهند شد و در جایگاه اپوزیسیون قرار خواهند گرفت. به گفته مارتین شولتس و همحزبیهایش که تنها ۲۰ درصد آرا یعنی حدود ۱۳۴ کرسی از ۶۶۸ کرسی بوندستاگ را به دست آوردهاند، نتایج انتخابات در واقع یک «نه» به ائتلاف راستگرای حاکم بر دولت برلین بود، بنابراین سوسیالدموکراتها اخلاقا موظفند به این خواست رایدهندگان احترام بگذارند و از شرکت در چهارمین کابینه صدراعظم مرکل خودداری ورزند. سوسیالدموکراتها همچنین برای رد ائتلاف با دموکرات مسیحیها به آرایش جدید پارلمان اشاره کردهاند. اگر آنها وارد ائتلاف دولتی شوند، آنگاه رهبری اپوزیسیون به دست آلترناتیوها خواهد افتاد و موقعیت این حزب راستگرای افراطی را در ساختار سیاسی آلمان بیش از پیش تقویت خواهد کرد. جالب اینکه خیزش حزب آلترناتیو در آلمان نسبت مستقیمی با سقوط حزب چپ یا دیلینک به عنوان مهمترین پایگاه سیاسی مخالفان نفوذ آمریکا بر حاکمیت آلمان داشته است. مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای جبهه ملی فرانسه در پیامی توئیتری به حزب آافد تبریک گفت: «آفرین به متحدانمان از حزب آلترناتیو برای آلمان به دلیل کسب این پیروزی تاریخی! این یک سمبل جدید از بیداری مردم اروپاست». از طرف دیگر چهارمین دوره صدارتاعظمی مرکل یک پیام منفی از سوی دموکراسی پرمدعای اروپایی به سراسر جهان محسوب میشود. بر اساس این پیام، آنگلا مرکل، بیشتر یک دیکتاتور دموکراسی غیرگردشی است تا یک منتخب دموکراتیک با تعاریف غربی. رسانههای اروپایی که همین ۴ سال پیش سومین نامزدی ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه را معادل دیکتاتوری میدانستند و پیروزیهای متوالی انتخاباتی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را زیر سوال میبردند، حال در کمال بیشرمی و ریاکاری در مقابل ۱۶ ساله شدن دوران صدارت یک سیاستمدار بر دولت کشوری که خود را رهبر جدید دموکراسی اتحادیه اروپایی میخواند سکوت اختیار کردهاند.
لابی عارف؟
سردبیر آفتاب یزد در سرمقاله امروز این روزنامه به تحلیل اظهارات اخیر اصلاح طلبان پیرامون مواضع انتخاباتی عارف پرداخت و نوشت: ۱ – شرایط به گونهای است که سکوت و غیر سکوت عارف موجب اعتراض است! او چه سخن بگوید و چه نگوید عدهای علم مخالفت با وی را بلند کرده اند. یعنی بیشتر مخالفتها به نظر شخصی است تا فنی.
۲ -عارف اخیرا اظهارداشته است که در سال ۱۳۹۸ و در موعد انتخابات مجلس شورای اسلامی، بسان انتخابات سال ۱۳۹۴ با اصولگرایان ائتلافی صورت نخواهد گرفت.
به هرحال از دو حال خارج نیست. حالت نخست، ممکن است که رئیس فراکسیون امید از بغض برخی رفتارهای اعضای فراکسیون و لیست امید که بی معرفتی کردند چنین اظهاراتی را مطرح نموده باشد. عارف از سوی این جماعت «دو چهره» کم متضرر نشد. فقط یک قلم آن، انتخابات ریاست مجلس بود. بر همین اساس او صرفنظر از اینکه عقل جمعی اصلاح طلبان چه میگوید و چه ایدهای دارد چنین نظری را رسانهای نموده تا از هم اکنون بگوید دیگر زیر بار ائتلاف با اصولگرایان نخواهد رفت و همانند مدل انتخابات شورای شهر لیستی کامل اصلاح طلبی بسته خواهد شد. لیکن در حالت بعدی، ممکن است اظهارنظر عارف که به مذاق گروه «ضدعارف» خوش نیامده خروجی یک جلسه مهم در یکی از خیابانهای معروف و مشهور محله نیاوران تهران باشد! در واقع در این شرایط، رئیس فراکسیون امید مجلس ماموریتی دشوار دارد چرا که بایستی بدنه اصلاح طلبی را متقاعد سازد که این جریان دیگر نیازی به ائتلاف با اصولگرایان ندارد و ناچار نیست به ساز دولت باشد و گزینهها و مهرههای آنان را داخل لیستهای انتخاباتی بگنجاند تا از نان اصلاح طلبی میل نمایند و در بزنگاههای حساس به آن پشت کنند.
در مجلس فعلی «کم» چنین نشده است. اگر این گمانه صحیح باشد هجمهها و فشارها بر عارف شدیدتر و سنگینتر میگردد. اعتدال و توسعه ایها و کارگزارانیها خوابهای آشفتهای برای سال ۱۴۰۰ دارند که لازمه تحقق آن تثبیت رویکرد سال ۹۴ در سال ۹۸ است.
۳ -یک پرسش؛ محمد رضا عارف باچه پشتوانهای چنین گفته است؟ به عبارت سادهتر چه تضمینی وجود دارد که اصلاح طلبان آسوده خاطر از فیلترهای نظارتی انتخابات، عبور نمایند و سپس لیستی کامل چپ بسته شود؟ سال ۹۴ مشکل اصلی جریان اصلاح طلب چنین نکتهای بود که ناچارا اصولگرایان وسفارشیهای دولت را وارد لیست کرد. اکنون که عارف از عدم ائتلاف میگوید آیا خیال اش از بابت شورای نگهبان آسوده است؟
۴ -یک فلش بک لازم است. در انتخابات اعضای حقوقدان شورای نگهبان در مجلس، عباسعلی کدخدایی با رای خیره کننده از نمایندگان مجوز گرفت. بعدتر مشخص شد عارف و کدخدایی علیرغم اختلاف نظرهای سیاسی، دوستی دیرینهای دارند و رای اعضای فراکسیون امید، تاثیر روشنی بر رای آوری کدخدایی داشته است. این درحالی بود که وی در مجلس قبلی که قاطبه آن اصولگرایان و همفکر کدخدایی بودند نتوانسته بود آرای لازم را کسب کند. البته این موضوع در حد یک گمانه زنی سیاسی است، اما چه بسا محمد رضا عارف لابی هایی را برای سال ۹۸ آغاز کرده است. او چندی پیش گفته بود که رابطه اصلاح طلبان و حاکمیت بهتر از گذشته است. از این رو میتوان حدس زد که رئیس فراکسیون امید در مورد ائتلاف سال ۹۸، چندان بی پشتوانه سخن نگفته و ماموریتی را برعهده دارد. «اکت» دیروز موسوی لاری نیز میتواند صحت این ادعا را تقویت نماید. او در باره سخن عارف، اظهارنظر را به روزهای آتی موکول کرده و سکوت معناداری داشته است. به هر روی بایستی کماکان منتظر بود.
آیا احمدینژاد مصونیت دارد؟
اعتماد در گزارشی نوشت: یک سوی میدان پرونده تخلفات احمدینژاد به دادسرا ارجاع میشود و سوی دیگر میدان کمیسیون اصل نود مجلس و دیوان محاسبات خبر از کشف تخلفات جدید میدهند. در این میان، اما یک نماینده مجلس میگوید احمدینژاد در این مورد مصونیت دارد. غلامعلی جعفرزاده، نماینده مجلس در مورد تخلفات دولتهای نهم و دهم میگوید: «به کرات در کمیسیون اصل ٩٠ پیگیری کردم و مستندات آن وجود دارد، اما همانطور که عرض کردم ارادهای برای پیگیری آن وجود نداشت و تا این لحظه نیز وجود ندارد؛ البته دنبال این نیستیم که حتما با یک مورد خاص برخورد شود.
من معتقدم اگر نظام و حاکمیت قاطعیت نشان میداد ما شاهد تکرار این مفسدهها نبودیم، من به دنبال برخورد با یک شخص نیستم به دنبال ریشهکن کردن این موضوع هستم.» به گزارش خبرآنلاین، وی در مورد اینکه گفته بود متهم اصلی حوادث سال ٨٨ «احمدینژاد» بوده است هم ادامه داد: «میتوانم این قضیه را حقوقی اثبات کنم، البته نظر شخصی است مبتنی بر شواهد حقوقی که معتقدم میتوانم آن را اثبات کنم و هرجا هم تاکنون لازم بوده آن را عنوان کردم البته ایشان بالاخره یک مصونیت خاصی دارد که کسی پذیرای آن نشده تا الان.» جعفرزاده همچنین در مورد فرجام تحقیق و تفحص از بنیاد شهید نیز گفت: «فرآیند قانونی آن طوری بود که باید یک کمیسیون رای میداد که به هر دلیل تعدادی از دوستان ما رای ندادند یا به نوعی آن را مشمول زمان کردند، اما من مطلع هستم که یک نسخه از گزارش تقدیم هیات رییسه وقت شد و یک نسخه نیز تقدیم دستگاه قضایی شد؛ ما بیشتر از قانون نمیتوانستیم عمل کنیم و آن میزان که قانون اجازه میداد عمل کردیم.» وی در مورد دلایل عدم قرائت این گزارش نیز تصریح کرد: «اینکه هی ممانعت شد و در کمیته خاص خود رای نیاورد طبیعتا بر اثر لابی گریها و فشارهای بیرونی بود البته اینکه همه را هم به گردن عوامل بیرونی بیندازیم درست نیست و بالاخره اشتباهاتی همه ما مرتکب شدیم؛ آنها بازی راه انداختند که این را تبدیل به یک مساله سیاسی کنیم و برخی دوستان ما هم در این بازی افتادند و نوعی تلقی شد که این مساله سیاسی است در حالی که واقعا این مساله این گونه نبود و گزارشی کارشناسی تهیه شد».
همهپرسی و پیروزی محکوم به شکست
حسن هانیزاده طی یادداشتی در آرمان تعبیر پیروزی محکوم به شکست را برای همه پرسی کردستان عراق به کار برد و نوشت: بنابر این مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان، در برابر جامعه جهانی قرار گرفته و قصد دارد رویای پدرخود، ملامصطفی بارزانی را عملیاتی کرده و دولت کردستان بزرگ را در منطقه ایجاد کند. پدر بارزانی در سال ۱۹۷۰ میلادی در سفری به رژیم صهیونیستی و در دیدار با مقامات این رژیم در آن زمان مساله تشکیل کردستان بزرگ را مطرح کرد که مقامات رژیم حاکم بر تلآویو نیز در آن زمان از این امر ابراز خوشحالی کردند. بدین جهت است که او قصد دارد رویای پدر خود را عملیاتی کند.
از سوی دیگر جدایی اقلیم کردستان منجر به جنگ داخلی خواهد شد و این جنگ بسیار شدید خواهد بود. درحال حاضر کشورهای ایران و ترکیه مرزهای هوایی خود را به روی اقلیم کردستان بستهاند و حتی اگر همهپرسی در کردستان عراق با رأی مثبتی همراه باشد و موجب جدایی آن از عراق شود، اقلیم کردستان نخواهد توانست با تکیه بر امکانات محدود خود به حاکمیتش ادامه دهد. این مساله بدین خاطر است که در حال حاضر اقلیم کردستان میان ۴ کشور مخالف همهپرسی محصور است و نمیتواند بدون تعامل با این کشورها دولت مستقلی تشکیل بدهد؛ بنابراین طرح مسعود بارزانی با شکست مواجه خواهد شد و گزینه پیش روی بارزانی نیز درگیر شدن با دولت مرکزی عراق خواهد بود. از طرف دیگر بارزانی از در طول سالهای گذشته از نفت کرکوک استفادههای زیادی انجام داده و آن را بدون اجازه دولت مرکزی عراق به ترکیه صادر و درآمدهای حاصله را صرف هزینههای داخلی کرده است. حتی گفته میشود که بارزانی پولهای بسیاری را از محل فروش نفت کرکوک به حساب خود واریز کرده است. ضمن اینکه اکنون شرایط بهگونهای است که مساله کرکوک بهعنوان مشکلی بزرگ به حساب میآید. کرکوک شرایط خاصی دارد، زیرا ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق کرکوک را تحت کنترل دولت مرکزی عراق میداند، اما اقلیم کردستان در تلاش است تا این منطقه را به خود ضمیمه کند. از سوی دیگر اکنون رژیم صهیونیستی برنامهریزی کرده تا اگر اقلیم کردستان جدا شود، چندین پایگاه نظامی در آن احداث کند و در پی آن مزاحمتهایی را برای کشورهای محور مقاومت مثل ایران، سوریه و عراق به وجود بیاورد. بدین جهت اکنون خطر جدی در همسویی اقلیم کردستان با رژیم حاکم بر تلآویو است و حتی اکنون پرچم رژیم صهیونیستی در دست بسیاری از جوانان اقلیم کردستان دیده میشود.