مواضع آیتالله اما آنگاه بیش از همه تعجببرانگیز شد که خبری در مورد دیدار برخی اعضای سازمان مجاهدین با او منتشر شد. فیض الله عرب سرخی با انتشار عکسی در ایسنتاگرام خود نوشت:«پس از سالها، ديدار با آيت الله راستی. ديداري فراموشنشدني با فضايي بسيار صميمي…
رجانیوز – گروه تاریخ: نامش بیش از همه به واسطهی ایستادنش در مقابل انحرافات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر سر زبانهاست؛ با این همه اما نقشهای مختلفی در طول نهضت ایفا کرده و در مواضع سیاسیِ متأخر نیز با جریانات مختلف سیاسی ارتباط داشته. این البته مانع آن نمیشود که گرایشش به هاشمی و دولت روحانی را نادیده بگیریم یا دیدارش را با همان سازمان مجاهدینیهای سابق مورد توجه قرار ندهیم.
به گزارش رجانیوز آيتالله راستي كاشاني در سال 1306 در كاشان به دنيا آمد. پدرش مدتی ابریشمبافی میکرد و مدتی نیز کارمند بود.
**تحصیلات و فعالیتهای علمی
اگر چه تحصیلات ابتدايي را تا پايه ششم گذرانید اما به واسطهی اوضاع نابسامان دبیرستانهای آن زمان، راهش به تجارتخانهها و مغازهها افتاد تا کار را بر تحصیل ترجیح دهد. راستی کاشانی اما کمی بعد به سراغ نقاشی طرحها و نقشههای قالی رفت و آن حرفه را نزد استادان معروف و مجرّب فرا گرفت. با این همه دست تقدیر بر این بود که راهش به حوزه علمیه ختم شود.
پس از تحصیل ادبیات عرب راهی قم شد و بعد از پایان رسائل، مکاسب، کفایه و فراگیری دروسی در باب تفسیر، کلام و فلسفه به نجف رفت تا بیش از 25 سال مجاور حرم امیرالمومنین(ع) باشد. علت این مهاجرت بیش از همه، بهرهگیری از دروس تفسیر آیتالله خوئی بود.
رسائل، مكاسب و كفايه را نزد آيتالله العظمي مرتضی حائری يزدی، آيت الله عبدالجواد اصفهانی، آيتالله العظمی شهاب الدين مرعشی نجفی و حضرت آيت الله العظميی سيد محمدباقر طباطبايي بروجردی (سلطانی) آموخته بود و در تفسير، هيئت و فلسفه از محضر علامه طباطبايی بهره جسته بود. در نجف نیز خارج فقه و اصول را نزد آیتالله خوئی و آیتالله باقر زنجانی خواند. او در عین حال در درس حضرات آيات حاج سيد محسن حكيم و حاج سيد محمود شاهرودی، حاج سيد عبدالهادی شيرازی، ميرزا حسن يزدی، شيخ حسن حلّی، حاج ميرزا حسن بجنوردی و حاج سيد حسين حمّامی نيز به تناوب شركت میجست. او مدتی در جلسات فقهي شورای استفتاي آیت الله خويی شركت داشت.
آیتالله، پنجاه سال به تدريس در حوزههای علميه كاشان، نجف اشرف و قم پرداخت.
**فعالیتهای سیاسی
*حمایت از درس امام
پس از آنکه امام به نجف آمد، آیتالله نیز مثل تندی چند از اساتید، درس خود را تعطیل کرد تا با شرکت در درس امام، به نوبهی خود رونقبخش نهضت باشد.
راستیکاشانی خود را خصوص آن روزها میگوید:«من در حوزه علمیه قم ارتباط علمی با امام نداشتم. پس از آغاز نهضت یك نوار سخنرانی ایشان در نجف به دستم رسید كه شب دیر وقت در حجره آن را گوش دادم كه خیلی رویم اثر گذاشت تا اینكه پس از تغییر محل تبعید ایشان از تركیه به عراق و تشرفشان به نجف اشرف، بعضی از آقایان از من خواستند تا از امام بخواهم درسی شروع كنند، ولی من گفتم من درخواست نمیكنم، چون شناختی از علمیت ایشان ندارم، اما اگر ایشان درسی شروع كنند من شركت میكنم. لذا وقتی امام تدریس را شروع كرد من خودم كه كفایه و مكاسب تدریس میكردم، به همراه شاگردانم به درس امام رفتیم و این در رونق درس امام تأثیر داشت. امام هم قدردان بود.»
او میافزاید:«یادم میآید پس از پیروزی انقلاب یك بار كه خدمتشان مشرف شدم به هنگام خداحافظی امام به مرحوم حاج احمد آقا گفتند:”ایشان را میشناسی؟” احمد آقا گفت:”آقای راستی كاشانی هستند” امام فرمودند:”نه، ایشان و مرحوم آقا سید اسدالله مهری ما را در نجف از غربت درآوردند.” امام بنده خالص خدا بود و هر كاری را برای خدا انجام میداد.»
*حمایت از مرجعیت امام و امضای بیانیهها
آیت الله، از کسانی بود که در سال ۱۳۴۳، مسأله تقلید از امام خمینی(ره) را به طور جدی مطرح کرد. امضای او در زیر بسیاری از اعلامیهها و بیانیههایی که بر ضد شاه منتشر میشد، به چشم میخورد. آیت الله راستی کاشانی، با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جزء فعالان این مجموعه شد.
*اعتصاب کارکنان شرکت نفت
یکی از وقایع پرحاشیهی نهضت را میبایست اعتصاب کارکنان شرکت نفت قلمداد کرد. این اعتصاب فردای کشتار 17 شهریور 57 از پالایشگاه تهران آغاز شد و به پالایشگاههای تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز کشید. آن سالها ایران 20 درصد از نفت اوپک را تولید میکرد و پس از عربستان دومین صادرکنندهی بزرگ نفت به شمار میآمد. پالایشگاه آبادان یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفت جهان بود.
امام توجه ویژهای به این اعتصاب داشتند:«اعتصاب نفت بسیار مهم است. من دست علماء را میبوسم. هرچه در توان دارند در ادامه آن انجام بدهند که اگر اعتصاب شکسته شود، نهضت به عقب میافتد.» امام تصریح میکنند:«شاه، نفت کشور را برای سرکوبی مسلمانان به اسرائیل میدهد و در ایران هر کس به این عمل غیر انسانی اعتراض میکند، با سر نیزه جوابش داده میشود.»
در این شرایط آیتالله از جمله کسانی است که به نمایندگی امام برای حمایت و پشتیبانی از اعتصاب، راهی آبادان میشود.
*تحصن در دانشگاه تهران
با اوج گرفتن نهضت و فرار شاه، این بار نوبت امام است که به ایران بازگردد. با این همه بهانههای بختیار در مورد عدم امنیت و… سدی بر سر این راه است؛ سدی که روحانیون را به دانشگاه تهران میکشاند تا در اعتراض به ممانعت بختیار تحصن کنند. آیتالله راستی کاشانی از جمله چهرههای متحصن در این ماجراست.
*عضویت در شورای مدیریت حوزه قم
پس از انقلاب در سال 59 نوبت شکلگیری شوراي مديريت حوزة علميه قم میرسد. آیتالله منتظری طی نامهای خطاب به امام مینویسد:«امام طی نامهای به آیتالله منتظری تصریح میکنند:«پس از سلام، همانگونه كه خاطر شريف مستحضر است مدتى پيش حضوراً امور مربوط به حوزه علميه قم و لزوم ايجاد نظم و رسيدگى به اوضاع درسى و اخلاقى و جريانات داخلى آن به عرض حضرتعالى رسيد و رهنمودهايى فرموديد و بنا شد براى انجام اين مسئوليت شورايى از فضلاى مدرسين حوزه علميه قم تشكيل شود. بر حسب نظر حضرتعالى و مشورت و نظرخواهى از حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى- دامت بركاته- شورايى مركب از آقايان حجج اسلام راستى، كريمى، طاهر شمس، دوزدوزانى، صابرى و افتخارى- دامت افاضاتهم- تشكيل گرديد و قدمهاى مؤثرى تا حال برداشتهاند. چنانچه رهنمودهاى جديدى داريد مرقوم فرماييد- ادام اللَّه ظلكم الشريف.» امام نیز مرقوم میدارند:«شوراى مزبور كارهايى را كه مىخواهند انجام دهند، پس از نظرخواهى در امور مهمه از حضرت آيت اللَّه گلپايگانى- دامت بركاته- مانعى ندارد. ان شاء اللَّه موفق باشيد.»
*حضور در شورای عالی قضائی
در همین سال بحث شورای عالی قضائی نیز مطرح است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد:«خبرگان تدوین کننده قانون اساسی براساس همان دغدغههائی که برای صیانت از قانون و شرع مقدس داشتند، وجود شورای نگهبان را با حضور دوازده عضو، در متن قانون اساسی {در اصل نود و یکم} پیش بینی کردند؛ به طوری که بدون وجود این شورا که شش نفر از اعضای آن از فقهای برجسته و منصوب رهبری و شش نفر دیگر از حقوقدانان پیشنهادی شورای عالی قضایی و به انتخاب مجلس بودند، مجلس شورای ملی فاقد اعتبار میشد. اما چگونگی شکلگیری شورای عالی قضایی و به تبع آن تشکیل شورای نگهبان، یکی از مشکلات مجلس اول بود.
امام (ره) در همان فرصت قانونی، حضرات آیات آقایان لطفالله صافی گلپایگانی، احمد جنتی، یوسف صانعی، غلامرضا رضوانی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و محمد رضامهدوی کنی را به عنوان فقهای شورای نگهبان معرفی کردند. اما بحث انتخاب حقوقدانان این شورا که باید توسط مجلس از میان حقوقدانان پیشنهادی شورای عالی قضایی انتخاب شوند، به علت عدم تشکیل شورای عالی قضایی با مشکل روبرو شد.
طبق اصل یکصد و پنجاه و هشتم قانون اساسی در قبل از بازنگری، شورای عالی قضایی متشکل بود از رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور به انتخاب رهبر و سه نفر قاضی مجتهد عادل، به انتخاب قضات کشور. امام تا پیش از این زمان آقایان دکتر بهشتی و آیت الله موسوی اردبیلی را به عنوان منتخبین خود معرفی کرده بودند، اما تکلیف سه نفر قاضی عادل مشخص نبود. این که قاضی مجتهد عادل کیست و چه کسی باید وجود سه عنصر قضاوت، اجتهاد و عدالت را در یک نفر احراز کند، مهمترین بحث مربوط به انتخاب این قضات بود.
این موضوع در شورای انقلاب هم مطرح شد و بحثهای مفصلی را هم به خود اختصاص داد. بیشتر مذاکرات بر روی نحوه تشخیص و معرفی این قضات بود.
ما ابتدا فکر کردیم از قضات شرع که در دادگاههای انقلاب کار کرده بودند به اضافه قضات دادگستری، اگر در میانشان مجتهد عادل باشد، استفاده شود. با امام و مدرسین و مراجع دیگر هم صحبت شد و اسامی عدهای از قضات شرع دادگاههای انقلاب، فهرست شد و در نهایت امام به قم و آیتالله منتظری ارجاع فرمودند و در آنجا به کمک برخی از حضرات آیات، عدهای از این قضات به عنوان مجتهد عادل شناخته شدند. اما بعد کمکم اعتراضاتی در محیط دادگستری بروز کرد، به طوری که بعضی از قضات میگفتند از کجا معلوم که ما مجتهد و عادل نباشیم.
من چون خود را موظف میدیدم که بیتوجه به این اعتراضات نباشیم و معتقد بودم بیاعتنا بودن به این خواست، ممکن است در آینده نقطه سؤال و ابهامی در پرونده شورای عالی قضایی بگذارد، باز به خدمت امام رفتم و مسأله را مطرح کردم. امام فرمودند برای اینکه حقی از کسی ضایع نشود به آقایانی که ادعای اجتهاد دارند، مهلتی بدهید تا در محضر کسانی که مجتهد را میتوانند تشخیص بدهند، حضور پیدا کنند و با آنها مصاحبه و مذاکره شود تا اگر آنها هم مجتهد بودند، معرفی شوند.
ما هم به سرعت دنبال این کار را گرفتیم و حتّی لایحه قانونی تحت عنوان «انتخاب سه نفر از قضات کشور برای عضویت در شورای عالی قضایی»، در شورای انقلاب به تصویب رساندیم که بر مبنای آن شرایط انتخابشوندگان، سابقه قضایی در وزارت دادگستری یا دادگاهها و یا دادسراهای انقلاب و «داشتن توانایی اجتهاد، عدالت و تقوای دینی و تعهد نسبت به انقلاب اسلامی» تعیین و امام مرجع تائید این صلاحیتها، شدند. در نهایت نیز امام، این کار را به آقای منتظری محوّل فرمودند که ایشان نیز با انتخاب آقایان علی مشکینی، حسین راستی کاشانی و مسلم ملکوتی، کار بررسیها را به انجام رساندند. به این ترتیب راه انتخاب سه نفر قاضی مجتهد و عادل از میان مجموعه قضات تائید شده، هموار و مراحل اجرایی کار برای تکمیل شدن اعضای شورای عالی قضایی آغاز شد.»(کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران)
*امام، سپاه را به آیتالله ارجاع میدهد
امام، تیرماه 59 در دیدار فرمانده و مسئولان اطلاعات سپاه تهران و شهرستانها از ضرورت حرکت بر مبنای اسلام سخن میگویند و تصریح میکنند:«من از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت و سلامت شما را مىخواهم. و در اين امور هم همانطور كه گفتم به آقاى منتظرى، آقاى مشكينى، آقاى راستى، اينها همه اشخاص صالحى هستند كه به آنها مراجعه كنيد و از آنها دستور بگيريد، مانع ندارد و هيچ اشكالى هم ندارد. خداوند تأييدتان كند.»
*ماجرای انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
مهر 65 است که به دنبال شکلگیری برخی حاشیهها در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، آیتالله که پیش از این نمایندهی امام در سازمان به شمار میآمده، دست به قلم میشود و ضمن اشاره به انحرافاتی که درون سازمان وجود داشته، به دلایلی موافقت با انحلال سازمان را تقضا میکند.
آیتالله خطاب به امام مینویسد:«با کمال احترام معروض می دارد، با اینکه در اطاعت از امر مکرر حضرت امام نسبت به نمایندگی در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بحمدالله تاکنون انجام وظیفه شده است و به لطف خداوند با توجه به نقطه نظرهای مبارک خطر ضعفهایی که ممکن بود از جانب منحرفین ایجاد شود برطرف شده است، ولی با اشتغالات درسی در حوزه و اطاعت از دیگر اوامر حضرت مستطاب عالی فرصت لازم برای ادامۀ نمایندگی آن حضرت در سازمان مذکور نیست. استدعای استعفا دارم. ضمناً چون در پیروی از فرمایشات حضرتعالی عده ای از اعضای محترم سازمان به جبهه رفته اند و عدهای عازم هستند، استدعای انحلال دارند. از خداوند منان صحت و طول عمر آن امام بزرگوار را مسئلت دارم.»
امام نیز در پاسخ مرقوم میفرمایند:«بسمه تعالی. با خصوصیات علمی و عملی و اخلاقی خوبی که در جنابعالی است، امید است چون گذشته به تربیت افراد صالحی برای اسلام و جمهوری اسلامی اشتغال داشته و موفق باشید. با استعفای جنابعالی و درخواست انحلال سازمان موافقت مینمایم. از خداوند تعالی توفیق همگان را برای خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم. والسلام علیکم و رحمة الله.»
در این شرایط کسانی که مصداق انحراف به شمار میآمدند، دست به قلم میشوند تا شکایت محضر امام برند. بهزاد نبوی که در كابينه شهيد رجايى و ميرحسين موسوى، معاونت نخستوزير در امور اجرايى و وزات صنايع سنگين را به عهده میگیرد، در نامهای خطاب به امام مینویسد:«بعد از سلام و آرزوى طول عمر و سلامتى آن رهبر بزرگوار، عطف به استعفانامه اخير حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاى راستى كاشانى از نمايندگى جنابعالى در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى و پاسخ آن حضرت كه در جرايد منتشر گرديد، به استحضار مىرساند؛ از آنجا كه متن استعفانامه همراه با پاسخ حضرتعالى كه در واقع موافقت با استعفا بوده، منتشر گرديده است، و نامبرده در متن مزبور علاوه بر طرح استعفا، مسائل ديگرى نيز مطرح كرده بودند، كه مغرضين پاسخ آن حضرت را تأييد تمامى مطالب استعفانامه مزبور تلقى مىنمايند، از حضور مبارك استدعا دارد براى جلوگيرى از هر نوع القاى شبهه و سوء استفاده در صورتى كه مصلحت بدانيد به نحو مقتضى و يا حتى در ذيل همين عريضه اعلام نظر فرماييد. ملتمس دعا.»
در پاسخ به این نامه است که امام مینویسند:«جناب آقاى بهزاد نبوى. اينجانب فقط با استعفاى آقاى راستى و انحلال سازمان مذكور موافقت نمودم و با مطالب ديگرى كه در استعفانامه بود، به هيچ وجه موافقت نكردم.» و به این ترتیب قائلهها کمی فرومیکاهد.
*موضع در مورد انجمن حجتیه
آیتالله در این سالها نسبت به برخی برخوردها با انجمن حجتیهایها نیز نقد داشت. او در نشستی تصریح کرد:«اجمالا افرادی که منصوب به انجمن حجتیه هستند نوعاً افرادی هستند که با مسایل اسلامی آشنا هستند. اعتقادشان صرف نظر از مسایلی که در ارتباط با انقلاب اسلامی است، محکم و خوب است،12 امامی هستند، امام زمانی هستند، البته اهل تقلید هستند. این جهاتشان شبههای ندارد که جزو افرادی مذهبی و خوب جامعه ما هستند. البته همیشه در هر جمعی ممکن است چهار ـ پنج نفر یک مقدار در حقیقت افراط و تفریطهایی داشته باشند. این را در مورد افراد انجمنی میتوان به شکلی تعبیر کرد منتها عمده مسألهای که مربوط به آنها است و باید یک مقداری در اطرافش توجه کرد و اگر شبههای، نقصی است معلوم بشود و یا رفع شود یا به هر نحوی که وظیفه است با آنها برخورد شود. سؤال عبارت از این است که تشکیلات و اساسنامه و مرامنامه و نظامنامه و برنامه انجمن (برنامه تشکیلاتیاش) چیست؟ این جوّی که به تازگی در مقابل انجمنیها به وجود آمد، منشأ این شد که (البته پیش از این جو هم به یک مناسبتی خدمت امام بعضی از مسایل گفته شده بود) امام فرمودند: من نمایندهای در انجمن ندارم و اینها را تأیید نکردهام. البته این تغییر هم از جانب امام نبود. که من اینها را طرد میکنم. مسأله دیگر هم اینکه در مورد وجوه شرعیه امام فرمودند: یادم نیست که به اینها اجازه داده باشم اما فعلا اجازه نمیدهم. البته در طول این مدت هم نامههایی میآمد که با انجمن همکاری کنیم یا نه؟ امام جواب نمیدادهاند و ساکت بودهاند. ظاهراً در این اواخر قطعاً به این مسأله رسیدیم که گروههای غیرمسلمان هم برای اینکه تعضیف کنند انقلاب را احیاناً یک تفرقههایی به وجود بیاورند. جناب آقای خزعلی هم مقداری با اینها بود و گفته خدمت امام عرض کردم امام فرمودهاند که بمانند و ببینند چطور است. به هر حال یک نحوه نظارت (حالا به چه شکلی کار نداریم) از جانب ایشان بوده و ایشان هم که با افراد انجمن ارتباط داشته معتقد است، افراد مفیدی هستند، متدینند. ایشان یک وقتی آمدند در جلسه جامعه مدرسین و گفتند آنها مقلد هستند برای اسلام و انقلاب و برای جلوگیری از بعضی از انحرافات و لذا باید اینها را نگه داشت و حفظشان کرد.»
با این همه اما مواضع صریح امام در منشور روحانیت و مانند آن چیزی نیست که بتوان انکار کرد یا به سادگی از کنارش گذشت. البته انجمن لایههای مختلفی داشت که نمیتوان در مورد تمامی این لایهها و هر کس سابقهای در انجمن داشته حکمی واحد صادر کرد. اما قضاوت حضرت امام در خصوص اصل انجمن روشن است.
*عضویت در مجلس خبرگان
آیت الله راستی کاشانی در دوره اول و دوم مجلس خبرگان رهبری، نماینده مردم تهران در این مجلس بود.
*حضور در شورای رسیدگی به مسائل مسجد جمکران
تنی چند از اعضای جامعه مدرسین و اعضای هیأت امنای مسجد جمکران با تشکیل شورایی در خصوص مسائل این مسجد، به تصمیمی 6 بندی میرسند که این تصمیم مورد تأیید حضرت امام نیز قرار میگیرد. اعضای این شورا عبارت بودهاند از: حاج سيدعلى اكبر موسوی، حاج سيد عبدالحسين ميرحجازى، حاج قدرت اللَّه لطيفى، حاج مهدى جعفريان، حاج غلامرضا تجلى، محمد محمدى گيلانى، حسين راستى كاشانى، الاقل على مشكينى، محمد يزدى. این تصمیمات بیشتر ناظر به توسعه مسجد و وجوهات مربوط به آن بوده است.
*حمایت از رهبر انقلاب
آیت الله از کسانی است که بر مرجعیت آیتالله خامنهای نیز تأکید دارد. او در پاسخ به سؤالی در این خصوص مینویسد:«بعد الحمد و الصلوة و عرض تسلیت به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان (ارواحنا فداه) و مقام معظم رهبری (دام ظله العالی)، در جواب سؤال مذکور عرض میشود: وجوب پیروی و اطاعت از ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنهای در احکام مربوط به جامعه اسلامی (فقه حکومتی) بر کسی پوشیده نیست و اما در احکام شخصی (اگرچه همان گونه که ایشان در پیام تسلیتشان فرمودند در حوزه علمیه قم مجتهدینی که جامع شرایط تقلید باشند وجود دارد ولی) در شرایط موجود که تشخیص اعلم ولو احتمالاً متعذّر یا متعسّر است تقلید معظمله که یگانه حافظ و نگهبان مصالح اسلام و مسلمیناند مجزی و مبرئ ذمه، بلکه با توجه به توطئههای دشمنان اسلام و خوف تفرقه در صفوف مومنین، اولی میباشد. مسلمین جهان باید وحدت را که عطیهای الهی است حفظ نموده و همواره مضمون کلام خداوند متعال در دو آیه شریفه: 1- واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا، 2- و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم، را نصب العین قرار داده و با عمل به آن، عزت و عظمت و استقلال اسلام و مسلمین را در جمیع جهات تضمین نمایند . ولله الحمد. حسین راستی کاشانی. 13/9/73 مطابق27 جمادی الثانی 1415.»
*نگاهی دوباره به مسئولیتها
آیتالله، به این ترتیب، عضویت در دفتر استفتائات امام خمینی(ره)، عضویت در شورای عالی موقّت اعزام قضات، عضویت در شورای تشخیص صلاحیت فقهی و اجتهاد کاندیداهای شورای عالی قضایی، نمایندگی امام (ره) در شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم، ریاست شورای عالی حوزه علمیه قم، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دورههای اوّل و دوم از استان تهران، نمایندگی امام (ره) برای نظارت بر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است.
**مواضع متأخر سیاسی
مواضع سیاسی او را میتوان نزدیک به هاشمی دانست. شاید ملاقات دوبارهاش با سازمان مجاهدینیها نیز بیارتباط با گردش هاشمی در این سالها نباشد.
*موضع نسبت به عسگراولادی
پیام تسلیتی که او بعد از درگذشت مرحوم حبیب الله عسگراولادی صادر میکند، به نوعی بیانگر برخی انگارههای سیاسیِ خود او نیز هست. آیتالله ابتدا تصریح میکند:«آن مرحوم از پیشتازان و فداکاران نهضت اسلامی، یار وفادار حضرت امام(ره)، معتمد مقام معظم رهبری و مجاهدی نستوه بود که عمر شریف خود را در مبارزه و مجاهدت، کمک و همدردی با محرومان سپری کرد و بدون شک نام وی با انقلاب اسلامی، خدمت به مستضعفان و حرکت در خط اسلام و مذهب حق و مرجعیت تشیع، ثبت و ضبط است.»
او سپس رعایت تقوا، اعتدال و دوری از افراط، نصح و خیرخواهی، همراهی و همدلی با نیروهای اصیل و با سابقه انقلاب، جلوگیری از تندروی و تفرقه، پرهیز از قضاوت عجولانه و ناروا، ترجیح اخلاق و آداب اسلامی بر سیاست و افراطگرایی و بی انصافی، ادب و نجابت، رفتار سیاسی و انقلابی در پرتو اخلاق دینی، متانت، صبر، استقامت و پرهیز از سیاستزدگی را از ویژگیهای بارز مرحوم عسگر اولادی برمیشمرد.
*حمایت از هاشمی
راستی کاشانی در جریان انتخابات سال 92 دست به قلم شد تا خطاب به هاشمی رفسنجانی نامه بنویسد. او تصریح کرد:«بسمه تعالی. آیت الله آقای هاشمی رفسنجانی دامت تاییداته
جنابعالی با حرکت فداکارانه و از خود گذشتگی؛ برای رضای حق تعالی؛ با هدف پاسداری از مذهب حقه و گسترش مکتب اهل بیت عصمت و طهارت؛ پیگیری اهداف عالی بنیانگذار جمهوری اسلامی؛ عقلانیت و اعتدال و جلو گیری از افراط و انحراف؛ در عرصه انتخابات حاضر شدید. اگرچه غافلان و بدخواهان حضور شما را تحمل نکردند؛ لیکن با این اقدام و پاسخ مثبت به تقاضای عمومی؛ در پیشگاه تاریخ و روح بلند امام راحل سربلند و سرفراز خواهید بود. خدای را شاکرم؛ شما که از ارکان نظام و از اصحاب برجسته حضرت امام قدس سره و فرزند معنوی ایشان و حامی ولایت فقیه و امین رهبری هستید؛ این چنین مورد اقبال عمومی قرار گرفته؛ مایه ایجاد شور و نشاط و امید در ملت مسلمان ایران شدید. برخود لازم دانستم علاوه برارج نهادن به این خیرخواهی شما؛ صبر و پایداری و مظلومیت شما را در برابر آماج کینهها و ناسزاها و تهمتهای ناروا یادآور شده، استقامت شما را برای حفظ نظام و آرمانهای امام، ستودنی و بیادماندنی بدانم. از باری تعالی سلامت و سعادت، توفیقات وتاییدات شما را در ظل توجهات حضرت بقیة الله الاعظم (عج) مسئلت دارم.»
در جریان بستری شدن او نیز، قدرت الله علیخانی به نمایندگی از هاشمی به عیادتش رفت.
*مخالفت با حذف نام هاشمی از لیست جامعه مدرسین در انتخابات خبرگان
خرداد 90 بیت آیت الله در رابطه با اطلاعیه جامعه مدرسین و اعلام حمایت این جامعه از کاندیدای خاص، اعلام کرد:«فقیه اهل بیت عصمت و طهارت حضرت آیت الله راستی کاشانی دامت برکاته سالیان متمادی است که در جلسات جامعه مدرسین شرکت نمیکنند و در تصمیمات این جامعه مشارکت ندارند و خبر بعضی از شبکههای خبری در این رابطه تکذیب میشود.
در همین رابطه حضرت آیت الله راستی کاشانی فرمودهاند که ما در سال ۱۳۸۸ هم به آقایان اعضاء جامعه مدرسین پیام دادیم و نصیحت کردیم و لکن آنان توجه نکردند؛ در سال ۱۳۹۴ هم در مورد انتخابات مجلس خبرگان و کاندیداهای آن، متأسفانه نام شخصیت برجسته و بی بدیل انقلاب اسلامی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را در لیست خود قرار ندادند و البته مردم استان تهران پاسخ شایسته خویش را دادند و این شخصیت بزرگ و مظلوم انقلاب و استوانه ی نظام اسلامی را انتخاب کردند.
حضرت آیت الله راستی کاشانی ضمن تاکید بر استقلال حوزه و نقش پدری و خیرخواهی روحانیت و دوری از سیاستبازی و سیاستزدگی و سیاستگرایی، استفاده جناحی و خطی از فضلا و روحانیت را کاری مضر دانسته و بر نقش ارشادی و هدایتِ خیر اندیشانه و فراگیر و گستردهی روحانیت و حوزههای علمیه تاکید کردند.
آیت الله راستی كاشانی در رابطه با حوادث سیاسی سالهای اخیر و مناسبات خود با جامعه مدرسین گفت: من در انتخابات ریاست جمهوری نظرم این بود كه جامعه مدرسین نباید از فرد خاصی حمایت كند، بلكه تنها مردم را تشویق به شركت در انتخابات كند. اگرچه افراد عضو جامعه به عنوان خودشان میتوانند از فرد خاصی حمایت كنند، ولی نباید جامعه مدرسین خودش را برای افراد هزینه كند. اما آقایان این حرف ما را نپذیرفتند و با ما زاویه پیدا كردند و دیگر سراغی از ما نگرفتند.»
*ملاقات با سازمانیها
مواضع آیتالله اما آنگاه بیش از همه تعجببرانگیز شد که خبری در مورد دیدار برخی اعضای سازمان مجاهدین با او منتشر شد. فیض الله عرب سرخی با انتشار عکسی در ایسنتاگرام خود نوشت:«پس از سالها، ديدار با آيت الله راستی. ديداري فراموشنشدني با فضايي بسيار صميمي (براي اطلاع دوستان جوان: ايشان نمايندهی مرحوم امام ره در دور اول فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بودند كه نهايتاً سال ٦٤ اعلام انحلال كرد)» در این جلسه بهزاد نبوی هم حضور داشت.
*حمایت از روحانی و انتقاد از احمدینژاد
نهاوندیان در سال 92 به عیادت آیتالله رفت. در این دیدار آیت الله راستی کاشانی، با تشکر از ابراز لطف رییسجمهوری گفت:«خدا را شاکرم که اوضاع کشور و نظام به سوی تدبیر و مدیریت همراه با تفکر، خرد و منطق پیش میرود.» او با اظهار تاسف از فرصتهای از دست رفته در هشت سال گذشته، سوء استفاده از نام دین و مذهب و به خصوص نام حضرت بقیه الله الاعظم، امام زمان(عج) و بداخلاقیها و سوءرفتارهایی که واقع شد، از رویکرد مدیریت جدید کشور و همکاران پرتلاش دکتر روحانی در هیأتوزیران ابراز خرسندی کرد و افزود:«حقیر همواره برای آقای رییسجمهور دعا میکنم و معتقدم که توفیق ایشان مایه عزت و سربلندی مذهب حق و آسودگی و امنیت ایران عزیز خواهد بود.»
راستی کاشانی ادامه داد:«قطعاً تلاشهای خالصانه دولت که امید را در دل مردم زنده میکند، در پیشگاه الهی و نزد حضرت ولی عصر(عج) پوشیده نخواهد بود و مایه شادی روح امام راحل عزیز و آرامش خاطر مردم ایران خواهد بود.»
آیت الله راستی کاشانی برنامههای دکتر روحانی را تداوم حقیقی مسیر انقلاب اسلامی و خط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران توصیف و تصریح کرد:«معتقدم حرکت و تلاش ایشان با همکاری و مساعدت مسئولان و ملت مسلمان و با هدایتهای مقام معظم رهبری، برای کشورهای اسلامی و منطقه تبدیل به الگو و سرمشق خواهد شد.»
او با تجلیل از ظریف در ادامه توصیه کرد که آقای دکتر روحانی نسبت به برنامههایی که اعلام کرده و نیات خیرخواهانه و صحیحی که دارد، استقامت و پایداری داشته باشد و نادانی نادانان، افراد کج فهم، کج سلیقه و بدخواهان نباید در عزم و تصمیم راسخ ایشان خللی وارد کند!
وی اضافه کرد:«آقای رییسجمهور آنچه را که تشخیص میدهند و لازم است، بر اساس قانون، بدون مسامحه پیگیری کرده و کوتاهی نکنند و البته میدانم که ایشان همینگونه هستند.»
*برخی از مواضع سیاسی
آیتالله مخالف ماجرای 22 بهمن بود و در تماسی تلفنی با علی لاریجانی مخالفت خود را اظهار کرد. او گفت:«با جنابعالی از قبل آشنایی داشتهام و مدیریت و توان بالای شما قطعاً در توفیقات دولت و نظام، موثر و کارساز خواهد بود. مردم قم به وجود نماینده شایستهای مثل شما که به خوبی ریاست مجلس را عهدهدار هستید و منشاء خدمات اساسی به نظام، کشور و شهر قم هستید افتخار میکنند؛ شما مورد تایید و عنایت مراجع و علما و اعلام حوزه علمیه هستید.»
او افزود:«بسیار علاقهمند بودم حضوری بیایم و شما را ببینم که به سبب کسالت میسر نشد.»
آیت الله راستی کاشانی خطاب به سید محمد خاتمی که برای عیادتش آمده بود نیز گفت:«به شما علاقه داشته و دارم. جنابعالی از خیرخواهان نظام و رهبری و از یاران امام و انقلاب هستید. شما همانطور که امام راحل فرمودند، فرزند فاضل و با تقوا و متعهد ایشان هستید.» او با گرامیداشت یاد و خاطره آیت الله حاج سید روح الله خاتمی، خطاب به رئیسجمهور اسبق کشورمان گفت:«دعاگوی شما هستیم و امیدواریم که نظام و کشور از وجود مبارک شما استفاده کند، جنابعالی دارای اعتبار بین المللی و جهانی هستید.»
راستی کاشانی همچنین به مناسبت درگذشت مادر خاتمی نیز پیام تسلیتی خطاب به او صادر کرد.
حمایت از سیدحسن را نیز باید به این مواضع افزود. او گفت:«صلاحیت علمی و تقوایی و سیاسی حاج سید حسن آقا محرز و واضح است و نیازی با تائید حقیر یا دیگران ندارد. اگر شرایط یادگار امام مورد سوال یا تردید واقع شود، پس چه کسی دارای شرایط است؟!»
او درگذشت سید صادق طباطبایی را نیز طی بیانیهای خطاب به سید حسن، تسلیت گفت.
**عیادت آقا
در سال 79 که بستری شده بود، رهبرانقلاب به عیادتش رفتند و ضمن ابراز خرسندی از بهبودی وضعیت عمومی او، صحت و سلامت هر چه سریعترش را از درگاه خدای متعال خواستار شدند.
در سال 92 نیز حجتالاسلام محمدی گلپایگانی به نمایندگی از ایشان با حضور در یکی از بیمارستانهای تهران، از آیتالله شیخ حسین راستی کاشانی کرد. آیتالله در این دو نوبت به واسطهی نارسایی قلبی بستری شده بود.
**سخن آخر
شاید بتوان منش سیاسی او را ژست صلحِ کل بودن قلمداد کرد که البته بیشتر در یک سوی میدان سیاسیِ کشور این صلح جریان داشته و در سوی دیگر گاه روندی متفاوت را موجب شده. نادانان، افراد کج فهم، کج سلیقه و بدخواهان از جمله صفاتی است که او بریا منتقدان روحانی استفاده میکند. با تمام این فراز و نشیبها آیتالله امروز و در سن 90 سالگی چشم از جهان فروبست. یک انقلابی که میکوشید کمی ژست معتدل بگیرد!