تریتا پارسی: بهانه دونالد ترامپ، تمرکز بر سیاستهای قابلاعتراض غیرهستهای ایران میباشد!
ترامپ مجدداً شعلههای آتش در خاورمیانه را برمیانگیزد و به رقابت میان ایران و عربستان دامن خواهد زد. سیل اسلحه مجدداً روانه منطقه میشود و این در حالی است که دیپلماسی تبدیل به یک پدیده نادر خواهد شد. حتی این جنگ سرد هیچ تأثیری بر بهبود امنیت اروپا و آمریکا نخواهد داشت زیرا بیثباتی در خاورمیانه راه خود را به سمت اروپا نیز خواهد یافت.
این آخرین ابزار و ترفند ترامپ در راستای تلاشهای نومیدانهاش برای نابودی توافق هستهای با ایران است. ترامپ با دستاویز کردن و تمرکز بر سیاستهای قابلاعتراض غیرهستهای ایران و ادعاهای کذب در مورد ناهمواریهای توافق هستهای، به این نتیجه میخواهد برسد که ازآنجاییکه این توافق همه نگرانیهای آمریکا در قبال ایران را برطرف نمیکند، پایبند بودن به آن دیگر توجیهپذیر نیست.
مشکل اینجا است: هیچ توافقی وجود ندارد که بتواند تمامی تنشهای میان ایران و ایالاتمتحده را مورداشاره قرار دهد مگر آنکه ترامپ بخواهد برای رسیدن به این چانهزنی بزرگ با ایران وارد یک دیپلماسی گسترده شود. تاکنون ترامپ کوچکترین علاقهای به این مسئله نشان نداده است. همچنین با توجه به نحوه سخنرانی ترامپ در یک سن جهانی، بعید به نظر میرسد که دولت و افراد نزدیک به وی در دولت ظرفیت و صلاحیت کافی برای یک رویارویی دیپلماتیک با ایران را داشته باشند.
بهجای همه اینها تقابلهای با ایران در سیاست در قبال ایران در حال برجسته شدن و درخشیدن است. ترامپ بهجای یک توافق جدید با ایران میخواهد مجدداً وارد جنگ سردی با ایران شود که قبل از این توافق هستهای آن را خنثی کرده بود.
در سخنرانی خود در یک سن جهانی، ترامپ خواستار انزوای کامل ایران شد، ایران را متهم به منبع اصلی بیثباتی در خاورمیانه کرد و همچنین ایران را یک کره شمالی دیگر در حال شکلگیری خطاب کرد. در خانه نیز قرار است ترامپ ناقوس مرگ توافق هستهای را در 15 اکتبر به صدا درآورد و با اعلام عدم پایبندی ایران به توافق هستهای سرنوشت آن را در اختیار کنگره بگذارد.
تنها کشورهایی در سراسر جهان که از این بازگشت جنگ سرد میان ایران و آمریکا استقبال کرده و خوشحال خواهند بود، عبارتاند از اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی. آنها ترجیح میدهند که ایالاتمتحده مجدداً Pax Americana (صلح به شیوه و با ابزار آمریکایی) را در منطقه خاورمیانه رستاخیز کند و مجدداً هژمونی آمریکا در این منطقه برقرار شود تا شرایط منطقه به تعادل قبل از 2003 بازگردد.
این کشورها تنها در شرایطی میتوانند دست به موازنه با ایران بزنند که آمریکا بهعنوان یک شریک نظامی در کنار آنها قرار بگیرد. نتایج این مسئله در بدترین حالت یک تقابل نظامی خواهد بود و در خوشبینانهترین حالت ایجاد یک شرایط مشابه جنگ سرد میان ایالاتمتحده، اسرائیل، عربستان و امارات از یکسو و ایران و متحدانش (ازجمله روسیه) از سوی دیگر است.
آنچه این شرایط هرگز به آن نخواهد رسید – و اصلاً طراحی نشده که به آن برسد – ثبات در منطقه است. ترامپ مجدداً شعلههای آتش در خاورمیانه را برمیانگیزد و به رقابت میان ایران و عربستان دامن خواهد زد. سیل اسلحه مجدداً روانه منطقه میشود و این در حالی است که دیپلماسی تبدیل به یک پدید نادر خواهد شد. حتی این جنگ سرد هیچ تأثیری بر بهبود امنیت اروپا و آمریکا نخواهد داشت زیرا بیثباتی در خاورمیانه راه خود را به سمت اروپا نیز خواهد یافت.
اکنون همه چشمها به اروپا است. رهبری قدرتمند در اروپا میتواند جلوی ترامپ برای نقض توافق هستهای ایجاد بیثباتی در خاورمیانه را بگیرد. رهبران اروپایی پیشازاین پایبندی خود به توافق هستهای را تائید کردهاند و همه بیان کردهاند که این توافق تاکنون یک پیروزی چشمگیر بوده است.
این توافق راه ایران برای دستیابی به سلاح اتمی را بسته است و تاکنون آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشت بار پایبندی ایران به مفاد توافق را تائید کرده است. درواقع این توافق به حدی موفق بوده است که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در موقعیتهای مختلف بارها بر استفاده از این الگو برای حل بحران هستهای کره شمالی تأکید کرده است.
بههرحال و اگرچه اروپا درگذشته تمام تلاش خود را برای جلوگیری از حمله فاجعهبار جرج بوش به عراق کرد، اما موفق نبود. در مورد ایران اما هنوز اروپا میتواند جلوی ترامپ را بگیرد و اجازه ندهد که وی قدم درراهی که جرج بوش گذاشت، بگذارد. تنها موضوع توافق هستهای نیست که در این خصوص مطرح است، بلکه موضوع ثبات منطقه خاورمیانه در کلیت آن است.