به نوشته ایلنا، سید حسن خمینی همچنین در ادامه گفت: اوایل دهه 20 خیابانی به نام دهخدا که مبارز سیاسی و تاثیرگذار بوده نامگذاری میشود اما کار بزرگ او لغتنامه دهخداست. دهخدا در قضایای نهضت ملی طرفدار دولت ملی میشود و بعد از 28 مرداد خیابان را از نام او بر میدارند. ابتهاج بهدلیل فضای سیاسی خیابان را از نام دهخدا بر می دارد.
او با اشاره به مقالهای در اینباره گفت: دهخدا به ابتهاج گفت تو دو شب خواب را از من گرفتی.
او ادامه داد: نامگذاری خیابان ها اگر صرفا تکریم یک فرد باشد، به همین جا ختم می شود. لذا همین کار بهتر بود که پس از رحلت ایشان، این نامگذاری انجام شود؛ نه از این جهت که آقای هاشمی راحت بخوابد یا نخوابد؛ من شهادت می دهم که هر اتفاقی هم می افتاد ایشان شب راحت به خواب می رفت.
وی متذکر شد: یک روحانی تحصیلکرده اندیشمند فقیه که مربوط به گذشته نبود و به امروز جامعه شناخت داشت و برای فردای جامعه تلاش میکرد.
سید حسن خمینی با تاکید بر اینکه ما نیاز داریم امروز را بشناسیم، گفت: مرحوم آیتالله هاشمی از گذشته جدا نمیشد. میدانست اگر حال از گذشته خود منفک شود فرو میغلتدد اما در گذشته نمیماند. ما حتی به خطای پیشینیان نیاز داریم که دوباره تکرار نکنیم. او فرزندی بود که در زمانه خود میزیست، درد جامعه را میشناخت و همتی برای بهتر شدن فردای جامعه داشت.
او با اشاره به ویژگی دوم آیتالله هاشمی گفت: مرحوم هاشمی عمل میکرد به آنچه می شناخت و صرفا سخن نمیگفت. سخنها را میشنید و گامی به سوی حل بر میداشت. ایشان شجاعت حرکت داشت، چیزی که ما امروز به آن احتیاج داریم.
سید حسن خمینی همچنین خاطرنشان کرد: ما امروز احتیاج داریم دردها و نیازهایمان را بشناسیم اما شناخت فقط کافی نیست و باید به سوی آنها حرکت کنیم. قدرت تصمیمگیری در آیتالله هاشمی در سال 92 زمانی که برای ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری رفت، دیده شد. او در آن زمان همه زندگی سیاسی خود را با این کار عرضه کرد.
وی یادآور شد: زمان حمایت از حجتالاسلام حسن روحانی همه یافتههای خود را برای کاندیدایی قرار داد که احتمال داشت پیروز نشود. ما باید از او یاد بگیریم که همه چیز را بشناسیم و در راه ساختن جامعه و سعادتمند کردن فرزندان حاضر شویم و هر هزینهای را بدهیم.
سید حسن خمینی تاکید کرد: اینکه امروز بر دیوار شهر نام آیتالله هاشمی را قرار میدهیم و این را نیاز برای جامعه میدانیم برای این است که به این درس نیاز داریم و باید مرور کنیم که برای سعادت فردای این مردم هر هزینهای را باید داد. آبروی یک رجل سیاسی به درد قبرش نمیخورد؛ باید برای مردم مصرف شود. باید تصمیم گرفت و با شجاعت برای بهروزی این جامعه هزینه داد. گاهی اوقات این تصمیم صبر است و گاهی اوقات جوش و خروش است. آیتالله هاشمی هر دو حالت را داشت.
سید حسن خمینی با تأکید بر اینکه همت بلند آقای هاشمی درس وی برای جامعه ماست، به ابعاد مختلف شخصیت آقای هاشمی اشاره کرد و گفت: آقای هاشمی دلباخته مکتب اهل بیت(ع) بود؛ او سعادت جامعه را در تلفیق عفاف و کفاف می دانست و معتقد بود فقر می تواند ریشه هر ارزشی را در جامعه بسوزاند و معتقد بود تنها دین داران به شرطی توفیق ترویج دین را پیدا می کنند که بتوانند دنیای مردم را هم بسازند. او معتقد بود وقتی روحانیت تصدی زندکی مردم را کرده باید بتواند دنیای مردم را بهتر از هر دوره دیگری بسازد. آقای هاشمی معتقد بود شعارها در صورتی برای جامعه مفید است که جلوی شعور و پیشرفت را نگیرد، باعث درجا زدن نشود؛ لذا همان قهرمان جنگ قهرمان صلح و سازندگی شد. البته من از آقای هاشمی بت نمی سازم. همانطور که در جلوی ایشان در مورد بسباری از تصمیماتشان نقد داشتم و می گفتم؛ اتفاقا آقای هاشمی بزرگ بود زیرا به راحتی می توانستم به او بگویم که در فلان جا اشتباه کرده ای و به راحتی می پذیرفت. برخی موارد را هم نمی پذیرفت. بزرگی او در این بود که می توانستم به راحتی جلوی او صحبت کنم و ما در کنار شخصیت او بزرگ می شدیم؛ او بزرگی به ما نمی فروخت، بلکه بزرگی را می آموخت.آقای هاشمی بزرگ زیست و بزرگ از دنیا رفت و ان شاء الله در آینده از بزرگان باقی خواد ماند.