غرور قدرت؛ ویروس کشنده دولت دوازدهم! /پشتپرده عدم معرفی وزیر زن! /تحلیل کیهان از اعتصاب غذای کروبی/تئاترعاشقانه هم سیاسی است/گذر استقلال به دایی افتاد/نخستین نشانه علاقه احمدینژاد به مجمع تشخیص
اما روزنامههای منتقد دولت از جمله جوان، افکار و کیهان با رویکرد ونگاه دیگری به جلسه رای اعتماد وزرای کابینه دوازدهم پرداختند. جوان با انتخاب عبارت بهارستان دولت همسویی و تعداد زیاد موافقان برنامههای وزرا و احتمال کسب اعتماد نمایندگان توسط اکثر آنها را مورد نقد قرار داد. افکار نیز با انتخاب تیتر مخالفان موافق از عملکرد نمایندگانی که با ثبت نام در بخش مخالفان وزرا سخنانی موافق با آنها را به زبان آوردند انتقاد کرد.
علاوه بر محورهای یاد شده موضوعات دیگری هم در شماره امروز روزنامه ها سوژه گزارش ها و یادداشت هایی شده است که در ادامه بعضی از آنها را مرور میکنیم:
نخستین نشانه علاقه احمدینژاد به مجمع تشخیص
اعتماد در گزارشی دیدار احمدی نژاد با آیت الله هاشمی شاهرودی را نخستین نشانه علاقه احمدی نژاد به مجمع تشخیص مصلحت دانست و نوشت: مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالهایی که محمود احمدینژاد سمت «ریاست دولت» را داشت برای او نهاد آنچنان محبوبی نبود. همین عدم محبوبیت هم بود که باعث میشد تا او در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت نکند و این عدم حضورش صدای اعتراض و انتقادهای بسیاری را بلند کرد. پس از پایان دوره ریاست او بر دولت دهم، حکم عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت نظام باعث شد تا او در جلسات این نهاد شرکت کند. شرکت کردنی که البته آنچنان هم کامل نبود، بهطوریکه محمد هاشمیرفسنجانی یکبار در مورد نحوه حضور احمدینژاد در جلسات مجمع گفته بود که او تا زمانی در جلسات میماند که دوربین صدا و سیما این حضور را ثبت کند، اما پس از آن جلسه را ترک میکند. مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله نهادهایی بوده است که احمدینژاد نه تنها حضور در جلسات آن را به عنوان رییس دولت برای خود وظیفه نمیدانست بلکه مصوبات آن را هم قانونی نمیدانست.
ماجرای بانک مرکزی در لایحه برنامه پنجم توسعه که نحوه تصویب آن به اختلافی میان مجلس وقت و دولت احمدینژاد تبدیل شده بود در مجمع تعیین تکلیف شد، اما احمدینژاد بازهم مصوبه آن را قبول نداشت. با این همه احمدینژاد که به تازگی در این نهاد ابقا شده است روز گذشته به دیدار آیتالله هاشمیشاهرودی رفت که از این پس ریاست این نهاد را بر عهده دارد. محمود احمدینژاد البته پیش از این هم روابط خوبی با آیتالله هاشمیشاهرودی داشته است که در زمان ریاست او بر دولتهای نهم و دهم هم این رابطه آرام دیده میشد. چه در روزهایی که آیتالله هاشمیشاهرودی، رییس قوه قضاییه بود و چه در روزهایی که ریاست هیات حل اختلاف قوا را بر عهده داشت که احمدینژاد چند باری دست به قلم خطاب به آن شد تا شاید اختلافاتش با مجلس را برطرف کند. فلسفه تشکیل هیات حل اختلاف قوا درست در همان روزها بود که زده شد. یعنی در روزهایی که احمدینژاد با همه قوا به اضافه شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام اختلاف داشت و همین باعث شد تا این هیات تشکیل شود. دیروز، اما احمدینژاد به دیدار آیتالله هاشمیشاهرودی رفت که شاید نخستین اقدام او در راستای توجه به مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد که حالا چهار سال از عضویت او در آن میگذرد. خبر را روز گذشته خبرگزاری ایسنا داد. او صبح دیروز با آیتالله سیدمحمود هاشمیشاهرودی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار و گفتوگو کرد. احمدینژاد در این دیدار انتصاب آیتالله شاهرودی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبر انقلاب را تبریک گفت و برای رییس جدید مجمع در انجام این مسوولیت آرزوی موفقیت کرد. حال باید دید که آیا با تغییر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که از قضا احمدینژاد هم از آمدن او استقبال کرده است آیا تغییری در رفتار سیاسی احمدینژاد در این نهاد که بسیاری ابقای او در آن را آخرین فرصت حیات سیاسیاش میدانند رخ میدهد یا خیر؟
قبلا گنجی را گول زدند حالا سراغ کروبی رفتهاند
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه شماره امروز خود به خبر اعتصاب غذای مهدی کروبی واکنش نشان داد و نوشت: فریب و تحریک کروبی به اعتصاب غذا، بازسازی نسخه قبلی گروهکها برای اکبر گنجی است.
دیروز برخی رسانههای ضدانقلاب به شکلی هماهنگ مدعی اعتصاب غذای مهدی کروبی شدند.
کروبی اخیرا برای عمل قلب در بیمارستان بستری بود و به همین دلیل برخی عناصر گروهکی وابسته به نهضت آزادی و گروهک ملی- مذهبی و همچنین حزب منحله مشارکت به بیمارستان مراجعه کردند. بنابر برخی قرائن، وسوسه کروبی به اعتصاب غذا در همین آمدوشدها صورت گرفته است.
خرداد سال ۸۴ نیز اکبر گنجی با تحریکات و فریب برخی عناصر گروهکی نظیر شیرین عبادی دست به اعتصاب غذا زد. پس از این اقدام، محافل بیگانه و گروهکهای ضدانقلاب، به حمایت از گنجی پرداختند و حتی کسانی مانند سخنگوی کاخسفید (دولت بوش) و رضا ربعپهلوی به جانبداری از گنجی پرداختند.
اما به مرور زمان معلوم شد گروهکها از طریق برخی نزدیکان گنجی به اغوای او پرداختهاند تا ضمن قربانی گرفتن، از مرده وی برای مقاصد بعدی خود استفاده کنند. گنجی پس از بو بردن از ماجرا، قرار قبلی را به هم زد و خود را نجات داد.
در آن ماجرا که شیرین عبادی و یکی از افراد نزدیک به اکبر گنجی درآن نقش واسطه داشتهاند، از اکبر گنجی خواسته شده بود که دست به اعتصاب غذا بزند و به او اطمینان داده بودند که در صورت وخیم شدن وضعیت جسمانی وی مانع از آسیب رسیدن جدی به سلامتی او خواهند شد. مجریان این پروژه در همان حال به یکی از کانونهای بیگانه قول داده بودند که با مرگ اکبر گنجی پرونده او را به یک ماجرای جنجالی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند و قرار بود که خوشخدمتی آنان نیز بیپاداش نماند!
این پروژه در سفر [..]به یک کشور اروپایی و تماس وی با نماینده یکی از مجامع آمریکایی مدعی حمایت از حقوق بشر کلید خورد و طرف آمریکایی در مقابل کسب اطمینان از موفقیت نهایی این پروژه پیشنهاد طرف -باصطلاح- ایرانی برای حمایت مستقیم و آشکار مقامات برجسته آمریکایی از اکبر گنجی را پذیرفت. حتی رضا ربع پهلوی مدعی شده بود برای همدردی با گنجی اعتصاب غذا کرده است (؟!)
پشتپرده عدم معرفی وزیر زن!
آرمان در شماره امروز خود در گزارشی از پشت پرده عدم معرفی وزیر زن خبر داد و در بخشی از آن نوشت: اگر احمدینژاد توانست برای وزیر زن از مجلس رأی اعتماد بگیرد، پس روحانی هم مشکلی برای این کار نخواهد داشت که البته چند ماه بعد، یعنی در مرداد ۹۶ مشخص شد که این تصور اشتباه است و هیچزنی بهعنوان وزیر در لیست کابینه حضور ندارد. در تیرماه، یعنی ۴ ماه بعد، مولاوردی دوباره در مورد حضور زنان در کابینه سخن گفت، اما این بار لحن او متفاوت بود. او گفت: «با توجه به تابویی که در دولت قبل در این زمینه شکسته شد و حضور یک زن را برای اولین بار پس از انقلاب در کابینه داشتیم، انتظار این بود که درچارچوب برنامههای انتخاباتی رئیسجمهور و راهبردهای حوزه زنان و خانواده که بارها به حقوق و حضور برابر زنان اشاره شده بود، این اتفاق بیفتد.
بعد هم که نظرات رئیسجمهور که مرتب تکرار شد در مناسبتهای مختلف و دیدگاه بسیاری مثبتی را که بر استفاده از شایستگیها و توانمندیهای زنان در مدیریتها تاکید داشتند و اینکه حتی در شرایط برابر ترجیح با زنان است، از رئیسجمهور شنیدهایم و تاکیدی که بر استفاده از زنان به اعضای کابینه دارند و از ما خواستند برای حضور پررنگ زنان در بدنه اجرایی دولت پیگیر باشیم، اما عملا این اتفاق هنوز نیفتاده است که وزیر زن داشته باشیم.» البته روحانی از حضور زنان در معاونتها استفاده کرد، یعنی معصومه ابتکار جانشین مولاوردی در معاونت زنان، لیلا جنیدی جانشین الهام امینزاده در معاونت حقوقی و شهیندخت مولاوردی بهعنوان دستیار روحانی در امور حقوق شهروندی معرفی شدند، اما این احکام نتوانست سبب رضایت زنان شود و آنها به انتقادات خود ادامه میدهند، چنان که فائزه هاشمی، از فعالان سیاسی زنان، گفته بود: «چرا زن نباید وزیر شود؟ روحانی چه پاسخی برای بانوان دارد؟ احمدینژاد وزیر زن داشت و برای انتصاب وزیر زن باید هزینه بدهیم. زنان به روحانی رأی دادند و آنقدر ارزش دارند که به خواستههای خود برسند.»
مخاطب اظهارات فائزه هاشمی مبهم است و اشاره نمیکند که منظور او چه جریاناتی هستند. موضوع زمانی جالب و البته مبهمتر میشود که استاندار تهران هم به این موضوع اشاره میکند. سیدحسن هاشمی میگوید: «شاید میشد خانمی هم بهعنوان وزیر معرفی شود، اما هنوز بهلحاظ برخی مسائل در کشور نسبت به انتخاب زنان در وزارتخانهها نگاه سختگیرانهای وجود دارد؛ بنابراین بهمصلحت نیست دنبال چالش برویم، اما در موقعیتهایی که امکانش فراهم است، باید از زنان استفاده کرد.» استاندار تهران یک گره را میگشاید؛ اینکه مخالفان حضور زنان در وزارتخانهها از دسته دلواپسان هستند. پیداست که روحانی با گذر از دور اول ریاستجمهوری و رسیدن به آرامش در فضای سیاسی علاقهمند نیست که به هیچوجه آرامش سیاسی از بین برود و فضا پرتنش شود. البته روحانی نشان داده که به آسانی اسیر فضای فشار دلواپسان نمیشود، اما مصلحتهایی را در نظر دارد که برخی بیاطلاع از این موضوع معتقدند نیازی به تنظیم برنامه بر اساس آن مصلحتها نیست. در مروری ساده بر واکنشها به عدم انتصاب وزیر زن از سوی روحانی میتوان درک کرد که فشار از سوی چه جریاناتی به روحانی وارد شده است. جهاننیوز، رسانه منتسب به علیرضا زاکانی، نماینده سابق مجلس است که مردم برای حضور در مجلس دهم به او رأی ندادند. طبیعی است که اندیشههای او قرابتی با اصلاحات و اعتدال ندارد و سایت خبری جهاننیوز از ناکامیهای این دو جریان خرسند میشود؛ مانند ۱۸ مرداد که این سایت نوشت: «اصلاحطلبان در عمل به وعده حضور زنان در کابینه روحانی با شکست مواجه شدند؛ شکستی که یک افتضاح تاریخی برای آنان به بار آورده است.» البته متن منتشرشده در جهاننیوز بازنشر مطلبی بود که در سایت مشرق آمده بود که البته آن هم سایتی بهشدت دلواپس است! شاید در آیندهای نزدیک روحانی به موضوعات دیگری اشاره کند که راه او را برای معرفی ۳ وزیر زن بسته است.
غرور قدرت؛ ویروس کشنده دولت دوازدهم!
سیدعلیرضا مسبوق دربخشی از یادداشت خود با عنوان غرور قدرت؛ ویروس کشنده دولت دوازدهم! در شماره امروز شرق نوشت: آنچه بیش از همه ناکامیها میتواند سرمایه اجتماعی دولت و بهتبع آن جریان اصلاحات را با چالش مواجه کند، غرور قدرت و سوءاستفادههای مالی و شغلی از منصب است؛ ویروسهای کشندهای که غالبا اگر مراقبت نشود، در دولتهای دوم قوّت بیشتری میگیرند. غرور و سوءاستفاده میتواند وجوه کاذب و مخرب گوناگونی به خود گیرد و پیکره تنومند و قوی هر جریان یا قدرت سیاسی را در کوتاهمدت یا میانمدت به نابودی و مرگ بکشاند.
ضریب تأثیر این ویروسها در صورت ایجاد، احساس سرخوردگی و فریب در بستر جامعه به حدی است که گاه طیفهای اجتماعی حامی را به خودزنی مجاب میکند، چراکه در ارزیابیهای مردمی آنچه بیش از کامیابیها و ناکامیها قضاوت میشود، احساس و تصویری است که گِردِ فاعل آن کامیابی یا ناکامی شکل گرفته و خودنمایی میکند؛ بنابراین همه نیروهای حاضر در دولت، همچنین سیاستگذاران اصلاحات باید در نظر داشته باشند، آنچه بیش از کنشهای بیرونی و رفتارهای پسندیده یا مذموم جریان رقیب میتواند ائتلاف شکلگرفته نیمدهه اخیر میان احزاب اصلاحطلب و محافظهکار را به شکست بکشاند، رفتارهای درونی و کنشهای مغرورانه و منفعتطلبانه جریان خودی است! شاید دو مورد از عوامل مهمی که باعث شده است پس از دو دهه رئیسجمهور اصلاحات هنوز مورد احترام و وثوق بخش اعظمی از اقشار مختلف اجتماع باشد، فروتنی و پاکدستی وی بوده است. درهرحال، اینکه همه تلاش افراد و گروههای سیاسی در کسب قدرت را به آسمان پیوند دهیم و برای خدمت به خلق تصوّر کنیم یا توقع داشته باشیم فعالان سیاسی از بالا تا پایین برای رضای خدا و خلق او قدم در این راه بگذارند و ایثار کنند، شعار بیپشتوانه و خیالانگیزی است؛ اما میتوانیم از هر جریان سیاسیای توقع داشته باشیم برای حفظ خود و پیشبرد اهدافش، سازوکاری طراحی و اجرا کند که بتوان به کمک آن در گزینش و معرفی افراد کاربلد و پایبند به اندیشههای جریان، دقت و وسواس لازم به خرج داد تا جلوی فعالشدن لابیهای منفعتطلبانه مالی و شغلی و ورود چتربازان سیاسی، سد شود و مهمتر از آن با نظارت نظاممند درونجریانی، رفتار و روابط مالی و شغلی معرفیشدگان در طول مدت خدمت رصد شود تا در کنار افزایش کامیابیهای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و…، منفعتطلبیها و تکبرها به حداقل برسد. راه ناهموار است و مسیر برگشتپذیر! فرصت پیش رو بسیار مغتنم است و هدردادن آن خیانت به همه امیدها و اعتمادهای تجمیعشده!
تئاترعاشقانه هم سیاسی است
روزنامه قانون در شماره امروزش گفتگویی با رضا بهبودی کارگردان و بازیگر تئاتر انجام داده و در آن از تماشاگر تئاتر گرفته تا سیاسی بودن یا نبودن تئاتر سوال کرده است. بهبهودی بر بخشی از این گفتگو میگوید: بسیاری از مخاطبانی که وارد سالنهای تئاتر میشوند برای اولین بار است که اجرای نمایش میبینند؛ پس آنها تماشاگر تئاتر نیستند البته بعضیها میگویند این تماشاگران تازه تئاتر به مرور زمان، به تئاتر دیدن، عادت میکنند، اما من میگویم که سالها اتوبوس اتوبوس تماشاگر در سالنها آوردند که با پول شهرداری و نهادهای دیگر بود و در مراکز آن چنانی برنامه اجرا کردند، کدام یک از آن تماشاگران اتوبوسی دوباره خودش برای تماشای تئاتر هزینه کرد؟ حالا هم به همین شکل است. مخاطبان برای دیدن بازیگر محبوبشان است که پول میدهند و این در واقع پرورش تماشاگر نیست و چیزی نیست که ما در دورهای به عنوان بازیگران تئاتر دنبالش بودیم. سالها پیش اگر روی صحنه میرفتیم و ۵۰ نفر تماشاگر در سالن بودند میدانستیم که آنها مخاطبان واقعی تئاتر هستند، اما در مقایسه با زمان حال ممکن است نمایشی برای هر اجرا ۵۰۰ نفر مخاطب داشته باشد و دردناک است که میدانید آنها برای تئاتر نیامدهاند. این تماشاگران، تربیت شدگان تلویزیون هستند؛ مخاطب سریالهای عمدتا آبکی که حوصله اندیشیدن ندارد. در خانه، در حین غذا خوردن و حرف زدن و در حالی که تلگرامش را دارد چک میکند سریال هم میبیند! به خاطر همین، چیپس و موبایلش را وارد تئاتر میکند! حرف میزند. عکس میگیرد. جواب موبایلش را میدهد!
نظریهای وجود دارد که میگوید تئاتر، کنشی سیاسی است. سیاسیترین هنر در میان هنرها ست. یعنی حتی اگر متن شما عاشقانه هم باشد، شما دارید کنشی سیاسی انجام میدهید. یادم میآید زمانی از دکتر رفیعی پرسیدند چرا رومئو ژولیت را کار کردهای؟ ایشان گفتند:جامعه به عشق نیاز دارد. هنوز هم این جواب، سیاسی است. اگر در متونی که از یونان باستان برجای مانده تامل کنید به این نتیجه میرسید که به هر حال، نقش نویسنده و گروه اجرایی تاثیر بسیاری در تصمیم گیریهای آتن داشته است، اما عدهای میگویند کار هنرمند، درگیری مستقیم با امر سیاسی است. امر سیاسی، در تئاتر بیشتر از هنرهای دیگر اتفاق میافتد، چون هیچ متن دراماتیک خوبی نیست که به نحوی به سرنوشت آدمی نپردازد. در تراژدیهای یونان، باور به خدایان المپ به عنوان گفتمان مسلط، و باور به سرنوشت از پیش معلوم، به چالش کشیده میشد. این، سیاسی است. آثار شکسپیر مشحون از مولفههای قدرت است. مناسبات دربار و عامه مردم؛ مناسبات نظامیان با هم؛ شاه کشی و جنگ قدرت؛ عوامفریبی و استحمار آدمها. در مرگ فروشنده، خودکشی ویلی لومن برای دریافت حق بیمه، فضاحت سرمایه داری را فریاد میزند. در بسیاری از هنرمندان اظهار نظر درباره مسائل سیاسی کاملا آگاهانه صورت میگیرد. مثلا بهرام بیضائی یقینا مایههای سیاسی اجتماعی آثارش قویتر از موارد دیگر در نوشته هایش است یعنی آن نگاه انتقادی در آثار این نویسنده و کارگردان قویتر است.
گذر استقلال به دایی افتاد
وطن امروز در بخشی از گزارش ورزشی شماره امروز خود نوشت: هفته چهارم لیگ برتر فوتبال در حالی پیگیری میشود که استقلال در مهمترین بازی هفته میهمان سایپا است. هفته چهارم لیگ برتر فوتبال در حالی امروز ادامه پیدا میکند که تراکتورسازان به دنبال نخستین پیروزی خود در لیگ هفدهم هستند و منصوریان به فکر شکست یک پرسپولیسی دیگر است. مهمترین دیدار هفته، مصاف دایی و منصوریان است. سرمربی آبیپوشان که هفته گذشته مقابل تراکتورسازی نخستین پیروزی خود را دشت کرد، این هفته میخواهد ۳ امتیاز را از چنگ دیگر مربی پرسپولیسی یعنی علی دایی در بیاورد. استقلالیها برخلاف انتظارات، در ۲ هفته ابتدایی نتایج خوبی نگرفتند و با رقیب دیرینه خود یعنی پرسپولیس ۵ امتیاز فاصله گرفتند، اما پیروزی برابر تراکتورسازی در هفته قبل کمی به اوضاع تیم منصوریان در جدول، سر و سامان داد. آبیپوشان پایتخت با ۴ امتیاز در رده نهم قرار دارند و انگیزه زیادی برای برتری مقابل سایپا دارند. در سوی دیگر میدان، سایپای علی دایی است که بدون شکست و با کسب ۷ امتیاز و تنها با تفاضل گل کمتر نسبت به پارس جنوبی در جایگاه سوم قرار دارد. نارنجیپوشان که هفته گذشته موفق شدند استقلال خوزستان را شکست دهند، به دنبال پیروزی مقابل پایتختنشینان هستند تا ضمن گرفتن انتقام نتایج چند سال اخیر، از کورس بالانشینان عقب نیفتند و بتوانند با پرسپولیس برانکو رقابت کنند. محمد عباسزاده، پدیده سابق پرسپولیس که هفته گذشته نخستین گل خود را در لیگ برتر به ثمر رساند، انگیزه زیادی برای گلزنی مقابل استقلال دارد تا بتواند علاوه بر کسب عنوان «آقای گل»، ارزشهای خود را بار دیگر به رخ بکشد.