سه شنبه , ۲۴ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » بسته خبری- ویژه‌های اخبار ویژه سایت اطلاعاتی موسوم به “مشرق”!

بسته خبری- ویژه‌های اخبار ویژه سایت اطلاعاتی موسوم به “مشرق”!

مشرق: اگر برجام را کنار بگذاریم، به محاصره هوایی و دریایی ایران منجر می‌شود! تا با فرانسه گرم نشویم، نمی‌توان درباره برخورد با “منافقین”(سازمان مجاهدین خلق” انتظار داشت!

برجام

سرویس سیاست سایت اطلاعاتی موسوم به “مشرق نیوز” مینویسد: روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه ویژه‌های مشرقنکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** محبوبیت قاسم سلیمانی ۶۱ درصد، ظریف ۴۳ درصد

سایت ضد انقلاب رادیو فردا در گزارشی نوشت: «موسسه‌ای به نام ایران پل] یک موسسه نظرسنجی مستقر در تورنتو [نتایج نظر سنجی خود با عنوان «پیامدها و نتایج انتخاب دوباره حسن روحانی» را منتشر کرده است. بر اساس این نظرسنجی قاسم سلیمانی نظر مساعد ۶۱ درصد از ایرانیان را به همراه دارد. پس از او محمد جواد ظریف با ۴۳ درصد و حسن روحانی با ۳۹ درصد در مقام دوم و سوم نظر مساعد ایرانیان قرار می‌گیرند».

در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «در این گونه نظر سنجی‌ها مدام با نظراتی مواجه می‌شویم که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی معرف آنهاست مثل شیوع نگرش ضد امریکایی، طرفداری از سیاست‌های مداخله جویانه در سوریه و محبوبیت چهره‌های نظامی و امنیتی».

گفتنی است موفقیت‌های سردار سلیمانی طی سال‌های اخیر در فرماندهی مبارزه با گروه‌های تروریستی بخصوص داعش در کشورهای منطقه، سبب محبوبیت او در ایران و بسیاری از کشورهای همجوار شده است و این موضوع برای دشمنان جمهوری‌اسلامی به هیچ وجه خوشایند نیست. حتی بسیاری از افرادی که نگاه مثبتی به جمهوری‌اسلامی ندارند، سردار سلیمانی را به‌سبب مقابله با تروریست‌ها می‌ستایند و تقدیرش می‌کنند و در واقع وی را می‌توان یکی از محبوترین افراد حداقل در منطقه غرب آسیا دانست.

چندی پیش نشریه «نیوزویک» در مقاله‌ای با اشاره به نقش ایران در مبارزه با تروریسم نوشت: «ایران ظرف مدت زمانی که عناصر داعش وارد خاک عراق شدند، بهترین آموزش‌ها و مشورت‌ها را به نیروهای عراقی اعطا کرده است. ایران همچنین از طریق مغز متفکر نظامی خود یعنی «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس که بسیاری از فرماندهان نظامی او را استراتژیستی ممتاز می‌دانند، به عراق کمک کرده است».

رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه- در نقش پادوهای رسانه‌ای دشمن- در ماه‌های اخیر تلاش دارند تا با حمله به سردار قاسم سلیمانی، سپاه پاسداران و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهند.

شبتاب – آنچه سایت مشرق نیوز نوشته و از رادیو فردا نقل کرده جز یک دروغ بزرگ چیز دیگری نیست. مقاله اصلی منتشر شده در سایت رادیو فردا نوشته آقای مجیدمحمدی به قرار زیر است:

نظرسنجی‌هایی بدون ارزش علمی

۱۰/مرداد/۱۳۹۶

براساس نظر سنجی «ایران پل» قاسم سلیمانی ۶۱ درصد ، محمد جواد ظریف با ۴۳ درصد و حسن روحانی با ۳۹ درصد نظر مساعد مردم را داشته اند.

براساس نظر سنجی «ایران پل» قاسم سلیمانی ۶۱ درصد ، محمد جواد ظریف با ۴۳ درصد و حسن روحانی با ۳۹ درصد نظر مساعد مردم را داشته اند.

موسسه‌ای به نام ایران پل نتایج نظر سنجی خود با عنوان «پیامدها و نتایج انتخاب دوباره حسن روحانی» را منتشر کرده است. بر اساس این نظرسنجی قاسم سلیمانی نظر مساعد ۶۱ درصد از ایرانیان را به همراه دارد. پس از او محمد جواد ظریف با ۴۳ درصد و حسن روحانی با ۳۹ درصد در مقام دوم و سوم نظر مساعد ایرانیان قرار می گیرند. نکات دیگری هم در این نظر سنجی وجود دارد که ذیلا بدان‌ها خواهم پرداخت.

این گونه نظر سنجی‌ها که توسط موسساتی در خارج کشور انجام می شوند دارای مشکلاتی هستند که آنها را از ارزش علمی ساقط می کند. مهم‌ترین این مشکلات عبارت‌اند از:

نظر سنجی در جوامع بسته و اقتدارگرا

در جامعه‌ای که افراد تنها به خاطر شرکت در تظاهرات آرام خیابانی در بازداشتگاه‌ها مورد شکنجه و تجاوز و قتل واقع می شوند و تنها بخاطر اظهار نظر ماه‌ها در سلول انفرادی نگاه داشته می شوند چگونه می توان انتظار داشت که به سوالات پرسش کنندگان به پرسش‌های سیاسی روز از سوی موسسات غیر معتبر با صداقت و امانت پاسخ دهند، بالاخص آن که افراد مورد مصاحبه با تلفن ثابت عمدتا افراد مسن و ساکن مناطق غیر شهر‌های بزرگ هستند.

پدیده‌ی نظر سنجی در جامعه‌ای قابل تحقق است اولا مردم در معرض اخبار و اطلاعات قرار گیرند (آزادی رسانه‌ها) و نظر آنها شکل بگیرد، بتوانند به شکل فردی و گروهی آزادانه نظراتشان را بیان کنند (آزادی احزاب، بیان و تشکل‌ها)، پس از بیان نظرات خود هزینه‌های سنگین برای انجام این کار نپردازند، و شرایط امنیتی و مبتنی بر ارعاب عمومی نباشد. هر چهار شرط در جامعه‌ی ایران مفقود است. اگر یک موسسه‌ی نظر سنجی ادعا کند که این شروط در ایران محقق شده باید به حرفه‌ای بودن و تجربی بودن کار آن شک کرد چون واقعیاتی مثل روز روشن را انکار می کند.

نظر سنجی در جوامع بسته و اقتدارگرا در موضوعات سیاسی و امنیتی اضولا بی‌معناست و از هیچ واقعیتی گواهی نمی دهد. نه مردم گزینه‌هایی را در برابر خود می بینند که میان آنها انتخاب کنند، نه می توانند نظر خود را در یک فرایند شکل دهند و نه احساس امنیت لازم برای بیان آنها را دارند. در موضوعاتی که هیچ حساسیت سیاسی ندارد (ترجیح شهر یا روستا برای زندگی) نظر سنجی علمی ممکن است اما وقتی قدم در محدوده‌ی حساسیت‌های حاکمان می گذاریم امکان سنجش نظرها به صفر می رسد. شما اگر در ایران حتی از ترجیح میان استفاده از تاکسی اینترنتی و غیر اینترنتی بپرسید باز در ذهن افراد ممکن است این خلجان وجود داشته باشد که “نکند یک موسسه‌ی امنیتی یا نظامی دارد این نظر سنجی را انجام می دهد” چون شایعات بسیاری وجود دارد که تاکسیرانی اینترنتی در ایران به افراد سپاهی تعلق دارد. اصولا در جامعه‌ای که به علت عدم آزادی رسانه‌ها و عدم اعتماد مردم به آنها شایعه یکی از مهم‌ترین مجاری انتشار و کسب اطلاعات است نظر سنجی علمی غیر ممکن یا بسیار دشوار می شود.

تصور کنید کسی از خارج به یک ایرانی تلفن بزند و نظر او را در مورد دولت امریکا یا سیاست خارجی آن بپرسد. چند درصد از ایرانیان دارای این احساس آزادی هستند که نظر خود را در مورد دولت امریکا به پرسشگر بگویند؟ از این جهت نتایج نظر سنجی گالوپ در باب مقبولیت رهبری ایالات متحده در ایران (که ۱۲ درصد مثبت و ۶۱ درصد منفی ارزیابی کرده‌اند) به هیچ وجه ارزش علمی ندارد. نظر سنجی‌هایی که در باب مقبولیت یا عدم مقبولیت برنامه‌ی هسته‌ای توسط موسسات خارجی انجام شده نیز همین حکم را دارد.

در جامعه‌ای که افراد تنها به خاطر شرکت در تظاهرات آرام خیابانی در بازداشتگاه‌ها مورد شکنجه و تجاوز و قتل واقع می شوند و تنها بخاطر اظهار نظر ماه‌ها در سلول انفرادی نگاه داشته می شوند چگونه می توان انتظار داشت که به سوالات پرسش کنندگان به پرسش‌های سیاسی روز از سوی موسسات غیر معتبر با صداقت و امانت پاسخ دهند، بالاخص آن که افراد مورد مصاحبه با تلفن ثابت عمدتا افراد مسن و ساکن مناطق غیر شهر‌های بزرگ هستند.

عدم امکان کار موسسات نظر سنجی مستقل در ایران

امکان نظر سنجی چهره به چهره یا درخانه در ایران توسط موسسات نظر سنجی مستقل و بالاخص موسسات مستقر در خارج (بدون اتصال به حکومت) وجود ندارد. حکومت به این موسسات با عنوان “نظر ساز” یا مخل امنیت ملی برخورد کرده است و هیچ نشانه‌ای مبنی بر تغییر این نگرش به چشم نمی خورد. اصولا نظر سنجی در ایران ملک مطلق نهادهای امنیتی است و هیئت حاکمه این امر را موضوعی مرتبط با امنیت ملی و داخلی تلقی می کند. در این بافت و سیاق، هر موسسه‌ای در داخل که کار نظر سنجی را برای موسسات خارجی انجام دهد مورد اتهام و مظنون است مگر آن که با نهادهای امنیتی کار کرده و مورد وثوق آنها باشد.

در برخی از مجامع با مدیران یا محققان برخی از این موسسات برخورد داشته‌ام که ادعا می کرده‌اند نظر سنجی‌های آنها در داخل انجام شده و دفاتری در ایران دارند اما آنها باید به این سوال بنیادی پاسخ دهند که چرا برخی از موسسات مستقل و به ویژه دفاتر موسسات مستقر در خارج امکان کار ندارند و محققان و مدیرانشان بازداشت و زندانی می شوند و برخی آزادانه می توانند کار کنند. آنهایی که در ایران می توانند کار کنند و دفتر داشته باشند حتما برای کار خود مجوز گرفته‌اند (بدون مجوز در ایران حتی یک آبمیوه فروشی نمی توان باز کرد چه برسد به موسسه نظر سنجی). اینهایی که ادعا می کنند در ایران کار می کنند و دفتر دارند با چه روال و شرایطی مجوز دریافت کرده‌اند؟ پاسخ به این سوالات در پایگاه‌های اطلاع رسانی این گونه موسسات داده نشده است.

مشکلات تماس تلفنی

این گونه نظر سنجی‌ها معمولا از طریق تماس تلفنی انجام می شوند. اگر نظر سنجان به افراد نگویند که از کدام موسسه و در کجا زنگ می زنند مرتکب عدم شفافیت شده و این امر کار آنها را مخدوش می کند. اما اگر شفاف بوده و اینها را بگویند مخاطب را بر سر دوراهی صداقت و عدم صداقت قرار می دهند. بالاخص در موضوعات سیاسی و امنیتی چنین شرایطی تشدید می شود. شما اگر از افراد در مورد ترجیح میان چلوکباب و قرمه سبزی سوال کنید آنها بدون هیچ واهمه‌ای پاسخ صادقانه را به شما خواهند گفت. اما با توجه به این که همه‌ی ایرانیان می دانند تلفن آنها بالاخص در تماس با خارج کشور به طور تصادفی شنود می شود (و اگر هم نشود این تصور وجود دارد) چگونه می توان انتظار داشت به سوال در مواردی که پای مقامات سیاسی و نظامی و امنیتی کشور در میان است پاسخ صادقانه بدهند؟

مشکل عدم شفافیت

نظر سنجی در جوامع بسته و اقتدارگرا در موضوعات سیاسی و امنیتی اضولا بی‌معناست و از هیچ واقعیتی گواهی نمی دهد. نه مردم گزینه‌هایی را در برابر خود می بینند که میان آنها انتخاب کنند، نه می توانند نظر خود را در یک فرایند شکل دهند و نه احساس امنیت لازم برای بیان آنها را دارند. در موضوعاتی که هیچ حساسیت سیاسی ندارد (ترجیح شهر یا روستا برای زندگی) نظر سنجی علمی ممکن است اما وقتی قدم در محدوده‌ی حساسیت‌های حاکمان می گذاریم امکان سنجش نظرها به صفر می رسد.

این گونه نظر سنجی‌ها آن قدر مشکل فنی و تکنیکی دارند که اگر آنها را شفاف بیان کنند خود را از حیز انتفاع ساقط کرده‌اند. به عنوان نمونه نظر سنجی ایران پل نمی گوید چند درصد پاسخ دهندگان از پاسخ به سوالات خودداری کرده‌اند. اگر موسسه‌ای نوع تماس خود را در گزارش نهایی بیان نکند خود اعتبار خود را سلب کرده است. نظر سنجی مورد اشاره در آغاز مطلب نمی گوید تماسهایش حضوری بوده یا تلفنی. در یک نظر سنجی اهمیت دارد که با پاسخ دهندگان با تلفن ثابت انها تماس گرفته شده یا تلفن همراه که این نکته در نظر سنجی ایران پل غائب است. اکثر این نظر سنجی‌ها روش شناسی کارهای خود را بدون مخفی کاری به جامعه‌ی علمی ایرانیان عرضه نمی کنند تا این کار آنان با کارهای دیگرشان مقایسه شود. مشکل دیگر این موسسات پنهان بودن کل یا بخشی از منابع آنهاست.

مشکلات فنی

جمعیت نمونه این نظر سنجی متشکل از ۱۰۰۰ نفر بوده است. تجربه‌ی موسسات نظر سنجی مستقل در ایران در دهه‌ی هفتاد نشان داد که این تعداد برای یک نظر سنجی در سطح ملی قابل اتکا نیست. در نطر سنجی ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان توسط وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی در دهه‌ی ۱۳۷۰ تعداد جمعیت نمونه بیش از پانزده هزار نفر بود. در نظر سنجی‌های سیاسی نیز حتی در سطح تهران نمونه‌ها عمدتا بیش از ۱۵۰۰ نفر بودند. متن دقیق پرسش ‌ها از مصاحبه شونده به زبان فارسی منتشر نشده است تا بتوان در مورد آنها داوری کرد.

نظر سنجی‌هایی با نتایج بسیار “پاکیزه”

در این گونه نظر سنجی‌ها مدام با نظراتی مواجه می شویم که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی معرف آنهاست مثل شیوع نگرش ضد امریکایی، طرفداری از سیاست‌های مداخله جویانه در سوریه و محبوبیت چهره‌های نظامی و امنیتی. چهره‌هایی نیز که مورد غضب نظام قرار می گیرند یکباره و بدون هیچ علت خاصی (احتمالا مخالفت با نظر خامنه‌ای) محبوبیتشان سقوط می کند.

​اگر یک نظر سنجی منعکس کننده‌ هیچ گونه انتقاد و مخالفتی با وضعیت موجود کشور نباشد و هیچ دیدگاه رقیبی در آن مورد پرسش واقع نشده باشد در وثوق و اعتبار آن باید ترددید کرد. روال همیشگی این گونه نظر سنجی‌ها آن است که ابتدا در خارج کشور منتشر شده و بعد همه‌ی نتایج آنها بدون سانسور در داخل منتشر می شود. حتی دستگاه تبلیغاتی حکومت از آنها استقبال می کند. نظر سنجی موسساتی مثل ایران پل آن قدر از لحاظ سیاسی “پاکیزه” هستند که گویی دستگاه رهبری آن را سفارش و افسران جنگ نرم آن را انجام داده‌اند. کسی که تنها یک روز در ایران سوار تاکسی شود، به آرایشگاه برود، در مهمانی خانوادگی شرکت کند و چند قدمی در خیابان و کوچه بردارد نارضایتی عمومی از وضعیت موجود را مشاهده خواهد کرد. به عنوان مثال در نظر سنجی ایران پل که ادعا می کند در سه مقطع قبل، در حین و بعد از انتخابات انجام گرفته بخشی از نظرات عمومی کلا حذف شده و عمدتا دیدگاه‌های رسمی منعکس شده‌‌اند.

در این گونه نظر سنجی‌ها مدام با نظراتی مواجه می شویم که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی معرف آنهاست مثل شیوع نگرش ضد امریکایی، طرفداری از سیاست‌های مداخله جویانه در سوریه و محبوبیت چهره‌های نظامی و امنیتی. چهره‌هایی نیز که مورد غضب نظام قرار می گیرند یکباره و بدون هیچ علت خاصی (احتمالا مخالفت با نظر خامنه‌ای) محبوبیتشان سقوط می کند. این نظر نظر سنجی نشان می دهد که محبوبیت احمدی نژاد از ۶۰ درصد قبل از انتخابات به ۲۵ درصد رسیده است. تنها اتفاقی که برای وی افتاده رد صلاحتیش برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان بود است. آیا در عالم واقع رد صلاحیت توسط شورای نگهبان می تواند با محبویت یک چهره‌ی سیاسی چنین کند؟ چنین شورای نگهبانی باید دارای محبوبیتی بسیار بالا در میان مردم ایران باشد که چنین نیست.

مجموعه‌ی پاسخ‌های تنظیم شده برای این گونه نظر سنجی‌ها عینا منعکس کننده‌ی دیدگاه‌های نهادهای امنیتی رژیم و هیئت حاکمه‌ی نظامی ایران است: نگرانی از بدتر شدن وضعیت اقتصادی، دفاع از بالا رفتن ظرفیت‌های دفاعی، اطمینان به نهادهای حکومتی، و رضایت مردم از شرایط سیاسی موجود. این نگرش‌ها در نظر سنجی ایران پل فرض گرفته شده‌اند.

چرا نظر سنجی بی‌اعتبار انجام می شود؟

پرسش نهایی‌ای که این مطلب باید بدان پاسخ دهد این است که اگر این نظر سنجی‌ها علمی نیستند چرا انجام می شوند. اول این که در عالم بازارهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها بازار علم است. بازار تبلیغات سیاسی و فروختن نظرات به عنوان افکار عمومی رونقی بسیار بیشتر از بازار نظر سنجی علمی دارد. جمهوری اسلامی به خوبی فرا گرفته که از انواع روش‌ها که از نظر عموم مشروع شمرده می شود (بالاخص آنچه به نام دانشگاهی در امریکا یا اروپا انجام شده) برای وانمایاندن تبلیغات سیاسی خود به صورت واقعیت بهره بگیرد. کسانی که در ایران گوشت الاغ و گربه را به عنوان گوشت گوسفند و گاو می فروشند حتما می دانند چگونه مزه و رنگ و دیگر مشخصات آنها را برای فریب خریدار تغییر دهند.

دوم آن که موسساتی در خارج کشور هستند که برای این کارها بودجه دارند و تصور می کنند که در ایران می توان نظر سنجی انجام داد و تصور می کنند که افرادی دارای شایستگی برای انجام این کار بدون دغدغه‌های سیاسی و تبلیغاتی وجود دارد.

کسانی هم در آن طرف داستان هستند که تلاش می کنند این بودجه‌ها را به خود اختصاص دهند و کار را نیز به گونه‌ای انجام دهند که حکومت برای خود و خانواده‌شان مشکلی ایجاد نکند (مثل حذف نام خامنه‌ای و رهبران جنبش سبز یا چهره‌های سیاسی خارج کشور مثل شاهزاده رضا پهلوی از فهرست اسامی افرادی که در مورد محبوبیت یا نظر مساعد به آنها سوال می شود.

سایر “اخبار ویژه سایت اطلاعاتی مشرق نیوز” به قرار زیر است:

** اگر برجام را کنار بگذاریم، به محاصره هوایی و دریایی ایران منجر می‌شود

روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «حفظ برجام و منافع ملی» به قلم «فریدون مجلسی» نوشت: «ایران برای اهداف سیاست خارجه و توسعه اقتصادی خود باید بر روی برجام پافشاری کند زیرا کناره‌گیری از برجام منجر به محاصره اقتصادی، دریایی و هوایی کشور خواهد شد و کاملاً به زیان ایران است. دولتمردان باید به فکر منافع ملی و توسعه ایران باشند به همین دلیل نیز تهران نخست باید برجام را با پافشاری حفظ کرده و سپس باید از فرصت‌های برجام در آینده برای مذاکره و حل مشکلات بهره ببرد».

تجربه ثابت کرده است که خسارت‌های محض نتیجه ضعف و استیصال در مقابل دشمن و محصول عدم خودباوری و خودکم بینی است؛ و باز هم تجربه ثابت کرده است که اصلاح طلبان، مصداق اتّم عدم خودباوری و خودکم بینی در مقابل دشمن هستند.

قرار بود براساس وعده‌هایفراوان مقامات دولت یازدهم و روزنامه‌های اصلاح طلب، برجام دو دستاورد اصلی در پی داشته باشد. اولی لغو بالمره تمامی تحریم‌ها در روز اجرای توافق (دی ماه ۹۴) و دومی گشایش اقتصادی برای عموم مردم. اکنون بیش از دوسال از امضای توافق می‌گذرد و به اذعان مقامات دولت و براساس مستندات متعدد تقریباً هیچ دستاوردی عاید ایران نشده است.

ولی با این وجود، بزک‌کنندگان برجام که جرات ندارند نازکتر از گل به رفتارهای تحقیرآمیز آمریکا بگویند، همچنان نسخه ذلت می‌پیچند. برای این جماعت، مساله لغو تحریم‌ها هیچ جایگاهی ندارد، برای همین یک روز با وعده‌های رنگارنگ و روز دیگر با ترساندن مردم، نقش جاده صاف کنی قراردادهای خسارت بار و مغایر با منافع ملی را ایفا می‌کنند.

** اصلاح طلبان، دولت را به چشم شرکت سهامی می‌بینند

اصلاح طلبان بارها ثابت کرده‌اند که دولت را به چشم شرکت سهامی می‌بینند و بیشتر از آنکه کارآمدی و شایسته سالاری در دولت مدنظر باشد، سهم خواهی و منافع شخصی و حزبی ملاک است؛ و البته در این میان، مطالبات مردم و به خصوص مشکلات معیشتی هیچ جایگاهی در اولویت بندی اصلاح طلبان ندارد.

در همین رابطه «علی شکوری‌راد» دبیرکل حزب اتحاد ملت و از متهمان فتنه ۸۸ در مصاحبه با روزنامه شرقدر پاسخ به این سؤال که «شما مخالف سهم‌خواهی اصلاح‌طلبان از کابینه حسن روحانی هستید؟» گفت: «نه، من اصلاً مخالف سهم‌خواهی نیستم، طبیعت قدرت، انتخابات و تحزب سهم‌خواهی است، اما معتقدم در شرایط فعلی باید در بحث رویکرد کابینه سهم‌خواهی کنیم، نه افرادی که به کابینه می‌روند».

شکوری راد در ادامه با لحنی طلبکارانه گفت: «خود آقای روحانی کاملاً قبول دارد پیروزی در این انتخابات دستاورد اصلاح‌طلبان است و به این امر اذعان کرده است».

هرچند که این فعال اصلاح طلب تلاش می‌کند که سهم خواهی اصلاح طلبان را تنها در رویکرد دولت خلاصه کند، ولی باز هم نمی‌تواند اصل داستان یعنی سهم خواهی در چینش افراد را پنهان کند. وی در بخش دیگری از مصاحبه، اختلافات اصلاح طلبان و اعضای دولت در چینش کابینه دوازدهم را بیان می‌کند: «محمد نهاوندیان، رئیس دفتر و محمود واعظی، وزیر ارتباطات، به‌شدت در چینش کابینه به حسن روحانی نزدیک شده‌اند. همین نزدیکی سبب افزایش نگرانی اصلاح‌طلبان شده است، چراکه مسیرهای ارتباطی اصلاح‌طلبان با روحانی در درجه اول اسحاق جهانگیری و پس از او محمد شریعتمداری بودند…کاهش نقش آقای اسحاق جهانگیری در چینش کابینه موجب افزایش نگرانی‌هاست، آن‌هم درحالی‌که با توجه به همراهی و همدلی ایشان با آقای روحانی در انتخابات انتظار می‌رفت نزدیکی او به رئیس‌جمهوری در این دوره بیش از پیش شود و نگاه و نظرات او به‌عنوان نماینده اصلاح‌طلبان در دولت دوازدهم بیشتر دیده و شنیده شود...علاوه بر اینها توییت‌های آزاردهنده حسام‌الدین آشنا، مشاور فرهنگی حسن روحانی، هم اصلاح‌طلبان را به بحث چینش کابینه حساس کرده و موجب شده است که فضای نگران‌کننده‌ای شکل بگیرد».

در روزها و هفته‌های گذشته، اصلاح طلبان در اظهارات جداگانه بارها تاکید کرده‌اند که سهم خواهی از دولت امری طبیعی و به نوعی حق آنهاست.

** دیروز می‌گفتید هم‌صدایی دلواپسان با اسرائیل، امروز می‌گویید هم‌صدایی با ترامپ!

روزنامه مردمسالاری در گزارشی با عنوان «همصدایی دلواپسان با ترامپ» نوشت: «از روز اجرایی شدن برجام تا حالا دلواپسان و رسانه‌های آنان سعی در تخریب این دستاورد دولت حسن روحانی را دارند و آنقدر بر این امر اصرار می‌ورزند که گاهی به نظر می‌رسد به جای آن که طرف ایران را در توافق هسته‌ای بگیرند به سمت طرف مقابل ایران گرایش پیدا کرده‌اند».

پس از امضای برجام، اصلاح طلبان به دلیل سستی استدلال و فقدان دلایل کارشناسی، توهین، تخریب و ناسزاگویی را به عنوان تنها گزینه موجود در مقابل دلایل کارشناسی منتقدین انتخاب کردند. بر همین اساس مدعی شدند که مخالفان برجام در داخل کشور با اسرائیل همنوا شده‌اند! این در حالی است که مقامات رژیم صهیونیستی بارها از برجام دفاع کرده‌اند. برای نمونه، چندی پیش «کارمی گیلون» رئیس اسبق سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شین بت) از برجام به عنوان یک موهبت برای این رژیم یاد کرد. گیلون تصریح کرد: حتی سرسخت‌ترین منتقدین برجام از جمله ترامپ، نتانیاهو و تعدادی از همکاران من در مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل نیز امروز علناً یا تلویحاً به نتایج مثبت آن اذعان دارند یا اینکه دست‌کم برخلاف گذشته در برابر آن سکوت کرده‌اند.

بسیاری از کارشناسان اظهارات نتانیاهو در طول مذاکرات و در مخالفت با توافق هسته‌ای را بخشی از سناریوی «پلیس خوب- پلیس بد» دانسته و تاکید داشتند که این سناریو در راستای تکمیل پروژه امتیازگیری حداکثری از ایران به اجرا درآمد.

** تا با فرانسه گرم نشویم، نمی‌توان درباره برخورد با منافقین انتظار داشت!

علی خرم در مصاحبه با روزنامه قانون گفت: «در خصوص گروهک منافقین باید گفت که این گروه چندی پیش از لیست تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بیرون آمد و بر این اساس فرانسه این گروهک را یک گروه آزاد می‌داند که می‌تواند فعالیت‌های سیاسی داشته باشد».

خرم در ادامه گفت: «باید روابط بسیار نزدیک باشد تا کشوری در مقابل مخالفان کشوری دیگر بایستد. وقتی ایران چنین رابطه‌ای با فرانسه ندارد، نمی‌توان توقع داشت که دولت‌مردان فرانسه مانع فعالیت‌های گروهک منافقین شوند».

گفتنی است چندی پیش «فرانسوا سمنو» سفیر فرانسه در تهران در مصاحبه با روزنامه شرق در اظهارنظری گستاخانه گفت: «سازمان مجاهدین] گروهک تروریستی منافقین [هرسال، در حومه پاریس، گردهمایی دارد و قوانین فرانسه مدافع حق آزادی تظاهرات و بیان است و مادامی‌که در این گردهمایی، عملی غیرقانونی یا خلاف نظم عمومی اتفاق نیفتاده، مقامات فرانسوی اجازه ممنوع‌کردن آن را ندارند».

سمنو در ادامه مدعی شد: «این گروه هیچ ربطی به فرانسه ندارد…این مسئله موضوعی جدا از روابط دوجانبه است و در فرانسه به آقای ظریف متذکر شدیم».

برخلاف رویکرد منفعلانه روزنامه‌های اصلاح طلب باید گفت: گروهک تروریستی منافقین، ۱۷ هزار ایرانی بی‌گناه را به خاک و خون کشیده است. برگزاری نشست تروریست‌ها در پاریس، یک دلالت با خود دارد و آن میزان احترامی است که دولت و وزارت خارجه فرانسه برای همتایان خود در دولت روحانی قائل هستند. اینکه ۴۸ ساعت پس از سفر ظریف، پاریس اجازه میتینگ به تروریست‌ها می‌دهد، نشانه دهن‌کجی دولت پاریس به دیپلماسی تیم روحانی- ظریف است و پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که وقتی سفر وزیر خارجه ایران حتی نمی‌تواند مانع برگزاری یک نشست سیاسی با محوریت تروریست‌های بین‌المللی علیه کشور شود؛ انتظار برای لغو تحریم‌های قبلی یا به ثمر رسیدن سرابی به اسم برجام، بیهوده نیست؟!

راستی اگر ایران به یک گروه برانداز فرانسوی و یا به تروریست‌های متهم به اقدام تروریستی در فرانسه، چنین اجازه‌ای می‌داد، چه می‌کردند؟!