در ایامی که حسن روحانی در حال چیدن کابینه دولت جدید خود است، فعالان سیاسی با ارائه نقطه نظرات خود رئیسجمهوری را در ایام بعد از انتخابات نیز همچون دوره تبلیغات ریاست جمهوری تنها نگذاشته و دیدگاههای خود را برای کابینهای مطابق آرای 24 میلیونی ارائه میکنند.فائزه هاشمی نیز در این زمینه نقطه نظرات خود را بیان کرده و از جمله مطالبه گری زنان برای حضور در کابینه را یک حق دانسته و با این حال میگوید شنیدیم ممکن است موانعی وجود داشته باشد که دست آقای روحانی برای این مسأله بسته باشد.
به گزارش ایران، فرزند مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی همچنین از ارائه برخی نگرانیهای خود به رئیس دولت اصلاحات درباره اختلاف نظرهای ایجاد شده بین اصلاحطلبان خبر میدهد.
خانم هاشمی یکی از مباحث امروز، مطالبه گری زنان از کابینه است، چقدر این مطالبه گری را بحق میدانید؟
مطالبه گری و مطالباتی که زنان دارند، خیلی جدی و گسترده است و من آن را کاملاً بحق میدانم و معتقدم از حقوق ضایع شده و از دست رفته زنان است؛ متأسفانه وجود یکسری سقفها و دیوارهای شیشهای مانع شایستهسالاری میشود. این ظلم به خانمهاست که این موضوع را جنسیتی نگاه میکنند. زن و مرد مثل هم هستند؛ در آفرینش با هم خلق شدند و خدا هم بارها در آیات قرآن اشاره کرده که ما زن و مرد را در کنار هم خلق کردیم.
قرآن سورهای دارد که از «بلقیس» بهعنوان یک پادشاه زن تعریف میکند. یعنی زن میتواند بالاترین رتبه را در اداره مملکت داشته باشد؛ با این حساب چطور یک زن نمیتواند در جایگاه وزیر باشد؟ البته شایعات مختلفی میشنویم؛ اما انتظار از آقای روحانی این است که به این مسأله توجه کند. بعد از ریاست جمهوری هم صحبت آقای روحانی درباره زنان و جوانان به نظرم در این راستا بود که وزیر زن خواهیم داشت و در رابطه با جوانان و حضورشان در مدیریت کشور تصمیمات درستی گرفته میشود. ما انتظار داریم این روند ادامه یابد.
آیا جلسه و پیگیری جدی برای این مطالبه از سوی جامعه زنان شده است؟
بله، قسمتهایی که خودم مطلع هستم و در آن حضور داشتم یا مطلع شدم که خانمها این مسأله را دنبال کردند و افراد و گزینههایی معرفی شدند.
آنچه با طرح این مطالبه این روزها بسیار میشنویم این است که زنان باتجربه در سطح وزیر نداریم. این انتقاد را وارد میدانید؟
اینکه گفته میشود ما خانم در حد وزیر نداریم، خیلی حرف قابل قبول و موجهی نیست. اگر کابینه اول آقای روحانی را مورد ارزیابی قرار دهیم، چند وزیر خیلی موفق و خوب بودند و برخی وزیران هم در حد انتظار ظاهر نشدند.چطور وقتی به خانمها میرسیم اینقدر مته به خشخاش میگذاریم و حتماً باید بدانیم صددرصد موفق میشوند. خانمها مسئولیتی را قبول نمیکنند و عمدتاً وقتی میپذیرند، خوب کار میکنند. چون میدانند اگر خطا کنند یا موفق نباشند، جنبش زنان در این زمینه آسیب میبیند. این به نظرم از مطالبات جدی ماست و خواهشمان از آقای روحانی این است که بیتوجه از این مسأله نگذرند. شنیدیم ممکن است موانعی وجود داشته باشد که دست ایشان هم بسته باشد؛ اما میتوانند برای آن جایگزین پیدا کنند و در جای دیگری جبران کنند. نسبت به این قضیه بیتفاوت نشوند، چون مانع وجود دارد. غیر از وزارت، معاونان رئیس جمهوری، معاون وزرا، استانداران، سفرا و رؤسای دانشگاه را به تعداد بیشتری از زنان انتخاب کنند.
آیا این تعداد زن توانمند برای پستهایی که مورد اشاره قرار دادید، وجود دارد؟
می شود از تعداد محدود آغاز کرد. در دوران حیات آقای هاشمی و مدیریت آقای میرزاده در دانشگاه آزاد انتخاب زنان برای رؤسای دانشگاهها با پنج زن شروع شد که اکثر آن خانمها موفق هم بودند، ممکن است یک یا دو نفر موفق نشده باشند، اما بسیاری از آقایان هم موفق نمیشوند و تغییر میکنند. باید با این دیدگاه به مسأله نگاه کرد.
در انتخابات اخیر شورای شهر در کشور، استان سیستان و بلوچستان بیشترین آمار زنان پیروز در انتخابات را دارد؛ بیش از 400 نفر از زنان بهعنوان اعضای شورای شهر در مجموع شهر و روستاهای این استان انتخاب شدند. استان تهران بهعنوان پایتخت این آمار را نداشت. به نظر من این قابل تحلیل است و دو دلیل دارد؛ اول اینکه آقای اوسط هاشمی استاندار سیستان و بلوچستان حدود 50 زن را در سمتهای مختلف فرماندار، ریاست ادارات استان، معاون مدیر کل و… منصوب کردند که مورد استقبال علما و افکار عمومی استان هم قرار گرفت.
این نشان دهنده این است که این زنان موفق بودند و وقتی در استان سیستان و بلوچستان میتوانیم 50 زن را بهعنوان مدیر در ردههای مختلف منصوب کنیم یعنی در سطح کشور یک زن نداریم که بهعنوان وزیر بگذاریم؟ این نشان میدهد عملکرد زنان موفق و اقبال به زنان زیاد بوده و مردم به حرکت خوب آقای استاندار پاسخ داده و به زنان برای عضویت در شورای شهر رأی دادند. نکته دوم استقبالی است که علمای آن استان از زنان داشتند.
آقای احمدینژاد، خانم وحیدی دستجردی را وزیر کرد و حال نمیگوییم با چه هدفی؟ تابوشکنی بود و خوب بود. آن موقع بسیاری از علما مخالفت کردند و شاید به همین دلیل است که اکنون حساسیت وجود دارد و با وزیرشدن زنان مخالفت میکنند. در سیستان و بلوچستان علما از مدیران زن استقبال کردند و همکاری خوبی با زنان مدیر داشتند. وقتی علما و افکارعمومی استقبال میکنند این تعداد زن برای شورای شهر انتخاب میشوند. در حالی که ما مرتب شنیدیم مناطق سنی نشین متعصب هستند یا نسبت به فعالیت زنان مشکل دارند در حالی که درست نیست و عکس آن را شاهد هستیم.
آقای روحانی عملکرد استاندارشان را مدنظر قرار دهند و نگران نباشد. ما زنان توانمند زیادی داریم. باید جستوجو کنند و زنان مناسب را در جای خوب قرار دهند. در مواردی شاهدیم که زنان موفق نبودند؛ به این خاطر است که شما بد انتخاب کردید؛ اگر مشورت میکردید به شما گفته میشد این خانم برای این بخش مناسب نیست؛ قبلاً مشکلاتش چه بوده. توقع ما این است تخصص، سابقه، تجربه، علم و دانش را با شاخصهای مدیریتی مورد توجه قرار دهند و انتخاب کنند؛ همین طور که برای مردان مدیر باید این معیارها نیز درنظر گرفته شود. اینکه بگوییم«نداریم» اصلاً پاسخ مناسبی نیست.
غیر از ضرورت حضور زنان چه الزامات دیگری باید در کابینه مورد توجه قرار گیرد؟
من نمیدانم این حرف آقای عارف اصلاح شد، تکذیب شد یا چه شد اما من با حرف آقای عارف خیلی موافق هستم، آقای آشنا اسم آن را «سهم خواهی» گذاشت؛ بله «سهم خواهی» چه اشکالی دارد؟
اشکالی ندارد؟
بالاخره وقتی احزاب با هم فعالیتی را انجام میدهند و انتخابات را برنده میشوند، بعد هم باید برای تقسیم سمتها و کرسیها با هم گفتوگو کنند و در منافع نیز شریک باشند. ضرورت یک کار جمعی موفق و قاعده کار همین است. حزب برای کسب قدرت به وجود میآید. متأسفانه ما بعد از انقلاب ادبیاتی را رایج کردیم؛ می گوییم دنبال قدرت نیستیم؛ ما دنبال خدمت هستیم.
با این الفاظ میخواهیم «قدرت طلبی»خودمان را که به نظر من بد نیست منفی ارائه دهیم و بگوییم ما بخش مثبت این قضیه را دنبال میکنیم. «حزب» بدون «قدرت» و «قدرت» بدون «حزب» نمیشود. یعنی افراد میآیند در انتخابات تلاش میکنند تا قدرت را به دیگران بدهند؟ مجموعه احزاب اصلاحطلب یا دیگر احزاب تلاش میکنند تا بعد هم در مصدر قدرت قرار بگیرند و بتوانند آرمانها، ایدهها، تفکرات و برنامههای خود را پیاده کنند. اینکه سهم خواهی چیز بدی است از همان ادبیاتی است که ما به نادرستی تابو کردیم و بهعنوان یک کلمه مذموم به کار میبریم. سهم خواهی کاملاً درست است و ما باید بدون تعارف و رودربایستی و بدون خجالت دنبال سهممان باشیم.
هر کسی در انتخابات زحمت کشیده است، الان باید در قدرت هم سهم داشته باشد و من معتقدم آقای روحانی باید این کار را انجام دهد. بالاخره آقای روحانی پشتوانهای داشته که بخشی از آن حزب خود، بخشهای دیگر از اصلاحطلبان، زنان، جوانان، اقلیتها و گروههای مختلف و… بودند. من رئیس جمهوری که با آن تلاش جمعی به قدرت میرسم باید حواسم به همه آنها باشد و هر کسی را در جای خود قرار دهم. سهم خواهی بد نیست و باید این اتفاق بیفتد. مگر ما الان در بخش زنان دنبال سهم نیستیم؛ این هم همان است و آقای عارف حرف کاملاً درستی را بیان کرده است.
بعد از انتخابات شاهد هجمهها و حملات زیادی علیه دولت و شخص رئیس جمهوری با بسیج امکانات مختلف بودیم، تعامل احزاب و گروههای اعتدالگرا و اصلاحطلب چقدر میتواند این تخریبهای سازمان یافته را خنثی کند؟
خیلی لازم است؛ همراهی و تعامل اعتدالیون و اصلاحطلبان از سال ۹۲ تاکنون موفقیت در انتخابات را به همراه داشته است. به همین دلیل باز هم این همت، وحدت و همراهی کمک میکند تا این مسیر به نحو بهتری تداوم یابد. طبیعتاً هر جا این افراد همدیگر را تنها بگذارند یا در مقابل هم قرار بگیرند، آن مسیر خوبی که آغاز شده و تاکنون ادامه یافته، آسیب میبیند. حتماً باید به همان نسبتی که در ستادها با هم بودند و کمک کردند و این اتفاق افتاد، پس از آن هم نباید آقای روحانی و آن مجموعه را تنها بگذارند. همانطور که آقای روحانی هم نباید تکروی کند و این وحدت باید ادامه یابد. فکر نکنیم گذشت، و آنچه میخواستیم بهدست آوردیم و حالا دیگر به هم نیاز نداریم، خیر؛ نیازمان ادامه دارد و تا آخر هم باید باشد.
چنین فضایی اکنون وجود دارد؟
متأسفانه همه گروهها اینگونه هستند، تا زمانی که رقیب و دشمن دارند اتحاد، همراهی و همکاری بهتر و موفقیت هم بیشتر است. به محض اینکه احساس میکنیم پیروز شدیم و نیاز به هم نداریم مقابل هم قرار میگیریم. الان این اتفاق افتاده و مثال آن شورای شهر است. خوشبختانه در فضای مجازی نیستم، اما متأسفانه آنچه میشنوم واقعاً به نظر من فاجعه است؛ الفاظی که برخی از اصلاحطلبان نثار هم میکنند، برای انتخاب شهردار، فهرست و… فاجعه است.
این نشانه خوبی نیست. من بلافاصله بعد از انتخابات گفتم بستن فهرست اصلاحات در شورای شهر مناسب نبود؛ اما الان باید آن را آسیبشناسی کنیم و جلو آن اتفاقی را که ممکن است بیفتد بگیریم که این اختلافات، تفرقه و کارشکنیهایی که انجام میشود، گسترش پیدا نکند. من الان یک فضای مشابه بعد از دوم خرداد را میبینم. الان احساس میکنم همان فضا در حال تکرار است و بخش کوچکی از جریان اصلاحطلبی به نظر میآید میخواهند آن حرکتها را شروع کنند که هشیاری مجموعه اصلاحطلبان میتواند آن را تدبیر کند و به مسیر درست هدایت شود.
با توجه به نگرانیتان در این زمینه مذاکرهای با شخصیتهای اصلاحطلب نداشتید؟
من با رئیس دولت اصلاحات و تعدادی دیگر دیدار داشتم و احساس خطر خود را به ایشان گفتم که انتظار است تدبیر و آسیب شناسی شده و جلو حرکتهای اینچنینی گرفته شود. چون آسیب آن برای یک یا دو نفر نیست و کل جریان اصلاحطلب را آسیب خواهد زد. ما قبلاً این را تجربه کردیم؛ دچار فرصتسوزی شدیم؛ بسیاری از فرصتها از دست رفت و نتیجه آن آقای احمدینژاد شد. الان هم نه به آن شدت، اما شواهد و زمزمهها همان است.
از پایین و کوچک شروع میشود و طبیعتاً گسترش پیدا میکند. فکر میکنم بزرگان اصلاحطلب با هم بنشینند و با یک تدبیر عاقلانهای این بساط را جمع کنند. دلیل آن را هم این میدانم در شورای شهر همه پیروز شدیم و تمام فهرست از اصلاحطلبان هستند و دیگر احساس نمیکنیم که باید با هم باشیم و فکر میکنیم بر سر قدرت و شهردار شدن با هم میجنگیم و ادب و اخلاق و اصول اولیه کار را هم رعایت نمیکنیم. من خاطرم هست آن دوران هم با بسیاری ملاقات کردم و مرتب هشدار دادم که ببینید چه اتفاقی میافتد.
دیدارتان با رئیس دولت اصلاحات کی بود؟
بعد از انتخابات.
دیدار از طرف حزب بود؟
نه. دیدار فردی بود.
چرا رقبای انتخاباتی آقای روحانی هنوز در فضای انتخابات هستند و رقابت آن ایام را تمام شده نمیدانند؟
رقابت در سیاست یا سایر بخشها هرگز تمام نمیشود. در کشور خودمان فراز و نشیبهای مختلفی را شاهد بودیم، چندین بار اصلاحطلبان سرکار آمدند و بعد اصولگرایان آمدند. هنوز هم معلوم نیست دورههای بعد انتخابات چگونه خواهد بود؛ البته معتقدم عملکرد آقای روحانی و شوراهای شهر برای انتخاباتهای بعد بسیار تعیینکننده است که مردم چگونه پای صندوق بیایند و ناامید نشوند از اینکه آمدیم رأی دادیم و نتیجه آن دعوا، فرصت سوزی و ناشایستگان شد و نتیجه آن کمک به پیشرفت و توسعه کشور، احقاق حقوق و رفاه مردم، توجه به حقوق بشر و شایستگیها، لیاقت و نخبگان نشد. بنابراین رقابت همیشه باید باشد. اما رقابت باید با حفظ اخلاق، قانون و اصول کشور و منافع ملی باشد.
بنابراین اینکه اصولگرایان دنبال یکسری چیزهایی هستند به نظر من اشکال ندارد؛ اما انتظار این است که در چارچوب قانونی و با حفظ اصول اخلاقی حرکت کنند نه آنکه از جایگاه خودشان سوءاستفاده کنند. چون هنوز بخش عمده قدرت در اختیار آنهاست و قدرت دولت ناچیز است. نه آنکه بخواهند قانون را دور بزنند. اصولگرایان به خاطر چندین دوره، مجلس و ریاست جمهوری را در اختیار داشتند، طبیعتاً بسیاری از جاها و قراردادها را در اختیار دارند که برایشان منفعت دارد. من بخش عمدهای از تلاشهای تخریبی را برای این میدانم که آنها نمیخواهند منافعی که در اختیارشان قرار گرفته را از دست بدهند. اگر مسیر مملکت مثلاً برای قراردادها و مجوزهای اقتصادی بخواهد درست انجام شود، حتماً به اینها نخواهد رسید.
سرمایهگذاری خارجی یک اصل در اقتصاد بینالملل و اقتصاد هر کشور است البته به شرطی که مدیریت شود. بخش عمده مخالفتها با توتال به نظر من به این خاطر بود که نمیخواهند کار به دیگران سپرده شود و میخواهند همه چیز را خود داشته باشند. نمیخواهند منافعشان از دستشان برود. بخشی از تخریبها ناشی از همین است.