شنبه , ۱۴ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » افشاگری » نقش ضدملی آخوند ابوالقاسم کاشانی در «کودتای بیست و هشت مرداد» برعلیه دکتر محمد مصدق به روایت اسناد آمریکا

نقش ضدملی آخوند ابوالقاسم کاشانی در «کودتای بیست و هشت مرداد» برعلیه دکتر محمد مصدق به روایت اسناد آمریکا

باید به تهیه کنندگان سریال مضحک و آکنده از تحریف های تاریخیِ «معمای شاه» یادآوری کرد که این همه هیاهو و جاروجنجال و هزینه کردن مبالغ نجومی از بیت المال غارت شده مردم محروم و به فلاکت نشسته ایران، در برابر اسناد قوی و محکم تاریخی پشیزی نمی ارزد. اکنون همه میدانند که به گواهی اسناد تازه انتشار یافته وزارت خارجه آمریکا در مورد مکانیسم کودتای ضدملی برعلیه دولت قانونی و برآمده از اراده ملت ایران، جامعه روحانیت کشور و درراس آن  آخوند ابوالقاسم کاشانی  علیه دکتر مصدق به شدت فعال بود، و ماه‌ها پیش از کودتا نه فقط با سفیر آمریکا، بلکه با مأموران سیا دیدارها و گفتگوهای مفصل و مبسوطی داشته است.


کامبیز فتاحی/ بی‌بی‌سی-فارسی/  واشنگتن

آیت الله خمینی در اوج محبوبیت خود – زمانی که در نوفل لوشاتوی فرانسه «امام» اسلام‌گرایان و ملی‌گرایان و مارکسیست‌های ایران شده بود و خیلی‌ها برای یک لحظه دیدن چهره‌‌اش به ماه خیره می‌شدند – به مردم می‌گفت که در پی قبضه قدرت نیست و از تبعید که برگردد در قم زندگی طلبگی‌ در پیش خواهد گرفت. او در پشت صحنه هم با لحنی ملایم از دولت جیمی کارتر می‌خواست با انقلاب همراه شود که جمهوری اسلامی شیرهای نفت را به روی غرب نخواهد بست، به منطقه انقلاب صادر نخواهد کرد و با آمریکا رابطه‌ دوستانه خواهد داشت.

آیت الله خمینی تنها روحانی سیاسی‌ای نبوده که با آمریکایی‌ها تماس‌های محرمانه داشته. حدود ربع قرن پیش از او، ابوالقاسم کاشانی – یکی از پرنفوذترین روحانیان تاریخ معاصر ایران – هم با مقامات آمریکایی در تهران دیدارهایی داشته که مفاد تعدادی از آن‌ها را دولت آمریکا ماه گذشته با انتشار مجموعه اسناد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از حالت طبقه بندی فوق‌سری خارج کرد.

این اسناد به وضوح نشان می‌دهد که ابوالقاسم کاشانی – برخلاف آیت الله خمینی – به طور فروتنانه با مقامات آمریکایی صحبت نمی‌کرده و در پنهان کردن نیاتش تبحر نداشته؛ کاشانی خود را رهبر معنوی مسلمانان جهان می‌خواند و از قصدش برای تشکیل یک ارتش میلیونی مسلمین برای مبارزه با امپریالسیم خبر می‌داد؛ آمریکایی‌ها هم با احترام فراوان به حرف‌هایش گوش می‌کردند و پشت سر، او را فردی افراطی، فرصت‌طلب و متوهم خطاب می‌کردند که باید در راه سرنگونی محمد مصدق جذب یا خنثی می‌شد.


 در پی وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و بازگشت مجدد محمد مصدق به سمت نخست وزیری، جنگ قدرت بین این دو رهبر جبهه ملی شروع می‌شود

نقش بحث برانگیز

نقش ابوالقاسم کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد همواره یک موضوع تاریک و بحث برانگیز بوده. کاشانی که با بریتانیا سابقه مبارزه طولانی داشت در کارزار ملی شدن صنعت نفت متحد مصدق بود، اما در دوره دوم نخست وزیری مصدق، به دشمن سرسختش تبدیل شد. اختلافات به حدی اوج گرفته بود که چند هفته بعد از کودتا در مصاحبه‌ای با روزنامه اخبارالیوم مصر در مورد مجازات مصدق گفت: «طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش در جهاد خیانت کند، مرگ است.»

خبرنگار مصری همچنین سوال کرد که آیا در آن چه اتفاق افتاده «انگشت بیگانه» می‌بیند یا نه؟ کاشانی نیمه سیگاری آتش می‌زند و می‌گوید: «ما خیلی ساده هستیم. خیلی ساده. وضع خوبیست و خطر برطرف شده. این مصدق راه را گم کرده و مستحق این عاقبت بود.»

کاشانی می‌افزاید: «اما در مورد انگشت خارجی، تا آنجایی که من می‌دانم چنین چیزی نبوده. مصدق علیه شاه شورید و موقعیت و نفوذ شاه را در بین مردم فراموش کرد.»

کاشانی به بزله‌گویی، صراحت لهجه و مشکل‌گشا بودن شهرت داشته. طرفدارانش بعدها گفتند که در سرنگونی نخست وزیر ملی‌گرا نقشی نداشت و حتی در روز ۲۷ مرداد به مصدق نامه نوشت که کودتا نزدیک است، ولی مصدق هشدار را جدی نگرفت و هزینه‌ لجبازی‌اش را داد.

این در حالیست که برخی معتقدند که او در پشت صحنه به براندازی مصدق کمک کرد؛ حتی گفته می‌شد که وقتی تلاش اولیه برای عزل مصدق با فرمان شاه شکست خورد، مأموران سیا برای کاشانی پول نقد فرستادند تا دسته‌های آشوبگر را به خیابان بفرستد.

اسناد جدید ثابت نمی‌کند که کاشانی به طور مستقیم در کودتا شرکت داشته یا از‌ سازمان سیا پول دریافت کرده باشد، ولی این اسناد برای اولین بار جزئیات تعدادی از تماس‌های او با مقامات آمریکایی را روشن می‌کند – از جمله این که از ماه‌ها پیش از کودتا نه فقط با سفیر آمریکا، بلکه با مأموران سیا دیدارها و گفتگوهایی داشته است.

 یکی از دیدارهای ابوالقاسم کاشانی با لوی هندرسون، سفیر آمریکا. کاشانی به هندرسون می‌گفت که می‌خواهد برای مبارزه با امپریالیسم یک ارتش میلیونی تاسیس کند و از هندرسون می خواست نظراتش را به اطلاع واشنگتن برساند

تطمیع یا تخریب شخصیت

بنا بر اسناد، سیا از حدود دو سال و نیم قبل از کودتا، کاشانی را به عنوان یک «هدف اطلاعاتی» در تیررس خود داشته تا «ائتلاف نامقدس گروه مصدق و آیت الله کاشانی» را بر هم بزند. مقامات سیا در اسفند ۱۳۲۹ (مارس ۱۹۵۱) دو گزینه را پیشنهاد کردند: تطمیع کاشانی با پول یا تخریب شخصیتش با حملات تبلیغاتی.

آنها معتقد بودند که کاشانی به دنبال منافع شخصی خودش است و «پول می تواند نگرش او نسبت ایالات متحده را تحت تاثیر قرار بدهد».

در یک گزارش سفارت مورخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۰ (مطابق ۲۰ اوت ۱۹۵۱) مقامات آمریکایی در تهران به واشنگتن گفتند که کاشانی به غیر از خصومت شدید با بریتانیا یک ویژگی بارز دیگر دارد: فرصت‌طلب است؛ همچنین احتمال دارد رشوه قبول کند چرا که در گذشته «حداقل یک مرتبه با سفارت آمریکا در اینجا برای دریافت کمک مالی تماس گرفته است تا از قرار معلوم در برابر آن، از سیاست های آمریکا حمایت کند».

حدود پنج ماه بعد در ۱۴ دی ۱۳۳۰ (مطابق ۵ ژانویه ۱۹۵۲) مأموران سیا در خانه‌ای در شمیران تهران به دیدار کاشانی می‌روند. آنها می‌گویند درخواست خاصی ندارند بلکه فقط می‌خواهند که به طور «صریح، غیررسمی و دوستانه با او تبادل نظری داشته باشد». معلوم نیست کاشانی مطلع بوده که بازدیدکنندگان مأموران سیا هستند یا نه. او حمایت آمریکا از بریتانیا را به چالش می‌کشد و می‌گوید که هدف از فعالیت‌هایش جلوگیری از درگیر شدن خاورمیانه در یک جنگ جهانی سوم و جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران است.

مأموران سیا پس از دیدار در ارزیابی از شخصیت کاشانی به واشنگتن گزارش دادند که این روحانی بانفوذ متحد مصدق، برخلاف اکثر ایرانی‌ها، در حد بی نزاکتی رک است؛ اول به آمریکا حمله تندی می‌کند بعد لحنش نرم‌تر می‌شود تا این برداشت را ایجاد نکند که با آمریکا خصومت شدید دارد. به گفته آنها، کاشانی برعکس اکثر سیاستمداران ایرانی که به فکر موقعیت داخلی خود بودند، بلندپروازی‌های منطقه‌ای داشته و خود بزرگ‌بین بوده – نه فقط توهم دارد و به دیگران اجازه تمام کردن حرفشان را نمی دهد؛ «فردی است که بسیار سخت می‌شود با او صحبت کرد».

به نظر مأموران سیا، کاشانی همچنین حال و هوای توطئه‌گری داشت؛ «حالت مردی که از دسیسه‌چینی لذت می‌برد… وقتی می‌خواهد درباره موضوع مهمی صحبت کند در حد نجوا کردن صدایش را پایین می‌آورد».

سخنرانی کاشانی در جوادیه تهران – محله‌ای که بنا بر اسناد، از مقامات سفارت آمریکا خواسته بود در آن چاه حفر کنند چرا که مردم محله به آب آشامیدنی سالم نیاز داشتند

«رهبر معنوی خاورمیانه»

اسناد جدید نشان می‌دهد که آمریکا به قدرت رسیدن ابوالقاسم کاشانی را خطرناک می‌دانست زیرا معتقد بود که دولتش همان خط‌مشی محمد مصدق را با توسل به خشونت و ترور مخالفان دنبال خواهد کرد. با این حال، مقامات ارشد سفارت به طور فزاینده خط مشی تعامل با آقای کاشانی را در پیش می‌گیرند.

در ۲۰ مرداد ۱۳۳۱ (مطابق ۱۱ اوت ۱۹۵۲) ویلیام وارن، رئیس برنامه کمک‌های فنی آمریکا معروف به اصل چهار، به ملاقات کاشانی می‌رود. طرف آمریکایی، اردشیر زاهدی، فرزند سرلشکر فضل الله زاهدی (رهبر نظامی کودتا) را به عنوان مترجم آورده بود. آن نشست چند هفته بعد از آغاز دور دوم نخست وزیری مصدق برگزار می‌شد؛ کاشانی ریاست مجلس شورای ملی را در دست گرفته و جنگ قدرت بین او و مصدق تازه در حال شروع شدن بود.

مقام آمریکایی ابتدا به کاشانی به خاطر ریاست مجلس تبریک می‌گوید. کاشانی می‌گوید که مقام را مهم نمی‌داند چرا که «از مدت‌ها قبل رهبر معنوی بیشتر خاورمیانه بوده است». طرف آمریکایی جواب می‌دهد که مسلم است که رهبری معنوی میلیون‌ها مسلمان منطقه مسئولیت سنگینی است ولی به هر حال ریاست مجلس ایران هم در یک چنین شرایط حساسی به نوبه خود مسئولیت مهمی است.

یرواند آبراهامیان، کارشناس تاریخ معاصر ایران در کالج باروک نیویورک، به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که استراتژی بازدیدکنندگان آمریکایی تعریف و تملق از کاشانی بوده است. او می‌گوید: «این حرف‌ها اساسا برای این بود که مغرورترش کنند. استراتژی این بود که بین او و مصدق اختلاف بیندازند.»

ارزیابی آمریکایی‌ها این بود که کاشانی علاوه بر رقابت‌های سیاسی با مصدق، به شهرت بالای نخست وزیر و پوشش خبری گسترده‌ای که رسانه‌های داخلی و خارجی به او می دادند حسادت می‌کرده. با عمیق‌تر شدن شکاف بین این دو رهبر جبهه ملی، آمریکایی‌ها تماس با کاشانی را به سطح سفیر ارتقا دادند.

لوی هندرسون، سفیر آمریکا در تهران – که به طور مستقیم در طراحی نقشه کودتا نقش ایفا کرد – حداقل دو مرتبه با کاشانی گفتگوی مستقیم داشته است. بنا بر یک سند، در دیدار ۱۷ آبان ۱۳۳۱ (هشتم نوامبر ۱۹۵۲) کاشانی گلایه کرد که سیاست‌های آمریکا نه فقط منافع ایران که سلامت او را به خطر انداخته و اگر ادامه پیدا بکند می‌تواند به جنگ جهانی سوم و نابودی تمدن بشر منجر شود.

کاشانی به هندرسون می‌گوید که می‌خواهد جهان اسلام را در برابر کمونیسم، امپریالیسم و استعمار متحد کند. او خواهان کمک آمریکا برای نیل به این هدف شد. بنا بر گزارش سفیر آمریکا، کاشانی درخواست کمک مالی نکرد بلکه خواست که آمریکا همان‌طور که با کمونیسم مبارزه می‌کند، علیه امپریالیسم و استعمار هم بایستد.

سفیر آمریکا در گزارش خود به واشنگتن می‌گوید که گفتگویش با کاشانی به جایی نرسید و «معلوم نیست که او چرا می‌خواست من را ببیند، به غیر از این‌که این برداشت را در بین دوستان و دشمنانش ایجاد کند که با آمریکا در تماس است».

دو روز بعد هندرسون و کاشانی دو ساعت دیگر ملاقات کردند که بنا بر گزارش سفیر، کاشانی بعد از گلایه‌های همیشگی به هندرسون گفته که قصد دارد در آینده – به موازات ارتش ایران – ارتش دیگری متشکل از میلیون‌ها مسلمان تأسیس کند، ارتشی که سربازانش آماده باشند جان خود را فدای اسلام کنند.

کاشانی سپس توصیه می‌کند که هندرسون حرف‌هایش را به اطلاع رؤسای خود در واشنگتن برساند چرا که این به نفع آمریکا و صلح جهانی است که دیدگاه کاشانی را جدی بگیرند.

هندرسون در گزارش خود یک نقل قول مستقیم هم از کاشانی آورده: «من یک شخص عادی نیستم، من رهبر جهان اسلام هستم و جهان اسلام نیرویی است که به زودی باید جدی گرفته شود».

«این به نفع تمام مردمان خوب در همه جاست که جهان اسلام و آمریکا همکاری کنند».

 

ابوالقاسم کاشانی در کنار محمد بهبهانی (راست) – اسناد جدید حکایت از آن دارد که محمد بهبهانی از دستاندرکاران اصلی نقشه کودتای صبح ۲۸ مرداد بوده است

مارک گازیوروسکی، نویسند کتاب «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که مخالفت آمریکا با روی کار آمدن کاشانی لزوما به این معنا نبود که از او در لحظات حساس استفاده نکرده باشد.

آقای گازیوروسکی در دهه ۱۹۸۰ میلادی با اکثر مأموران بازنشسته سیا که در کودتا شرکت داشتند صحبت کرده است. او به نقل از دو نفر از آن‌ها می‌گوید وقتی تلاش اولیه برای سرنگونی مصدق ناکام ماند- آن دو مأمور ۱۰ هزار دلار از طریق رابط ایرانی خود (احمد آرامش) برای کاشانی فرستادند تا دسته‌های بازار تهران را علیه مصدق بسیج کند. این استاد تاریخ می‌گوید که معلوم نیست پول به کاشانی رسیده یا اگر هم رسیده، او خبر داشته که دلارها را سیا فرستاده بوده.

مارک گازیوروسکی می‌گوید: «آنها (دو مأمور سیا) می دانستند که پول را به رابط دادند، اما خبر نداشتند که رابط لزوما تمام یا بخش از پول را به کاشانی داد یا نه.»

هنوز سندی که ثابت کند کاشانی از آمریکایی‌ها پول گرفته منتشر نشده. یرواند آبراهامیان این مسئله را عجیب نمی‌داند چرا که به عقیده او، حتی اگر آمریکایی‌ها به کاشانی پول یا وعده مقام داده بودند آن را به طور مکتوب در اسناد دیپلماتیک ثبت نمی کردند.

با این حال آقای آبراهامیان معتقد است که آمریکایی‌ها برای تضعیف مصدق به کاشانی نزدیک شدند و به اختلافاتش با مصدق دامن زدند ولی به احتمال زیاد در لحظه آخر از او استفاده نکردند.

او می‌گوید: «من خیلی تردید داردم که کاشانی در کودتا شرکت داشته باشه، نه برای این که با طرح کودتا مخالف بوده بلکه به این خاطر که بریتانیایی‌ها و آمریکایی‌ها آنقدر به کاشانی اعتماد نداشتند که بخواهند او را وارد جوانب فنی طرح کودتا بکنند.

این استاد تاریخ می‌افزاید: «آنها همچنین به کاشانی احتیاجی نداشتند. برگ برنده اصلی کاشانی دسته‌های چاقوکشان بود که عوامل ایرانی سازمان‌های جاسوسی بریتانیا و آمریکا یعنی برادران رشیدیان و برادران بوسکو هر کدام به طور جداگانه با اونها در ارتباط مستقیم بودند.»

آمریکایی‌ها همچنین محمد بهبهانی را داشتند، یکی دیگر از روحانیان بانفوذ تهران که به دربار و بریتانیا نزدیک بود و بنا بر یک سند فوق‌سری از حالت طبقه بندی خارج شده که دولت آمریکا آن‌را در مجموعه اسناد جدید کودتای خود نیاورده، در آستانه کودتا مبالغ زیادی پول از آمریکا دریافت کرده و از دستاندرکاران اصلی نقشه کودتای صبح ۲۸ مرداد بوده است.