«سردار تقی مهری، سالهاست علاوه بر مسئولیتهای سازمانیاش به عنوان رئیسپلیس راهور، مستقیم درباره فرهنگ رانندگی از طریق رسانهها به رانندگان سفارش میکند و همین امر باعث شده است، چهره او برای بسیاری از مردم شناخته شود و توصیههایش را در رانندگی به خاطر بیاورند.» این مقدمه گفت و گویی درباره پشت پرده شماره گذاری خودروهای بی کیفیت است که تیتر صفحه نخست روزنامه جام جم امروز شده است. سردار مهری در این گفت و گو تأکید میکند: «آنچه قانون برای پلیس مشخص کرده این است که ابتدا خودروها از سازمان ملی استاندارد، استانداردهای لازم را دریافت کنند، سپس نتایج کتبی استاندارد خودروها به پلیس اعلام شود، پلیس هم از لحاظ فنی آنها را بررسی و تائید کند، همچنین از نظر زیستمحیطی، خودروها باید مورد تائید سازمان حفاظت محیطزیست قرار گرفته باشند که پلیس میتواند آنها را شمارهگذاری کند.
البته در سالهای گذشته شاهد ارتقای استانداردها بودهایم مانند نصب ترمز ضدقفل، نصب کیسه هوا و برخی تجهیزات دیگر، منتها مشکل اصلی این است که این استانداردسازی، شامل برخی قطعات خودرویی است که توسط شرکتهای قطعهساز تولید میشود که آن کیفیت لازم را ندارند. ممکن است حتی برخی از این قطعات مجوز استاندارد را هم بگیرند، اما درواقع نمیتوانند انتظارات پلیس را در ایجاد ایمنی جادهای فراهم کنند.»
مهری در بخش دیگری از این گفت و گو یادآور میشود: «بر اساس قانون فعلی، 51 شاخص برای سنجش استاندارد خودروهای ملی اعمال میشود که وزارت صنعت و سازمان ملی استاندارد، وظیفه نظارت بر اجرای آن را عهده دار هستند، اما در حال حاضر به نظر میرسد استانداردهای لازم در صنعت خودروسازی کشور با افزایش سفر، نیازهای مردم، مطالبات جامعه و سبک زندگی امروز مردم متناسب نیست و قطعا نمیتواند جوابگوی نیازهای مردم باشد، اما مقرر شده استانداردها به بیش از 80 شاخص ارتقا پیدا کنند. این ارتقای 51 به 80 منوط به تصویب دولت است که چنانچه اتفاق بیفتد، شاهد اعمال استاندارد 80 شاخصه برای تمام خودروها و بالطبع افزایش ضریب ایمنی خودروها خواهیم بود.»
برشی از گفت وگوي منتشرنشده با کیارستمی: با عنوان خانهدوست كجاست دو تا دشمن تراشيدم
همزمان با یکم تیرماه، سالروز تولد عباس کیارستمی، قرار است مراسمی در تهران برگزار شود و در همین راستا، برخی نشریات، مطالبی درباره این هنرمند فقید منتشر کرده اند. از آن جمله میتوان به گفت و گوی منتشر نشدهای اشاره کرد که روزنامه شرق بخشهایی از آن را منتشر کرده است. کیارستمی در بخشی از این گفت و گو درباره آغاز به کارش گفته است: «من یکسری مجموعه کارهای تبلیغاتی کردم برای بانک عمران. آن شخصی که مسئول سفارش فیلمهای تبلیغاتی بود، میگفت: «من کاری ندارم به فیلمت. باید فیلمت را طوری بسازی که بعد از پنجشنبهای که آن را پخش میکنیم و جمعه بانک را باز نگه میداریم، میخواهیم که جلوی بانک ما صف باشد.
میگفت؛ من کاری ندارم که فیلمت چیست و چطور میسازی. کاملا آزاد آزادی؛ اما اگر بعد از پخش فیلم جلوی بانکهای ما صف نباشد، پولت را نمیدهیم! «طبیعتا این یک هشدار بود و کم پیدا میشود شما با کسی با این صراحت راجع به مخاطبِ جمع، حرف بزنید. این واقعا هنر است. خب چه چیزی میتواند بگوید. شما پولتان را بیاورید به ما بدهید؛ یعنی پیامی در آن نیست، حالا خب راهحلهایش را پیدا کنید، چه چیزی میتواند به شما کمک کند که راهحلی پیدا کنید که دیگران را وادار کند پولشان را به شما بدهند.
يك روز بارانی که مشغول کار بعد از انجام کارهای تبلیغاتی بانک عمران، برای یکسری فیلم کودکان بودم، صفی از مردم را که با چتر و بارانی جلوی بانک عمران ایستاده بودند را دیدم و طبیعتا آن زمان احساس کردم موفق شدم از طریق تبلیغات با مخاطب ارتباط برقرار کنم. من در دورهای اصلا نمیتوانستم به هنر فکر کنم برای اینکه باید به مسائل معیشتیام فکر میکردم، به اینکه چطور پول دربیاورم، چطور اجارهخانهام را پرداخت کنم. واقعا این مسائل مهمتر از مسائل دیگر بود. اینکه چطور کارم را نگه دارم و از دست ندهم.»
او درباره طراحی پوستر خانه دوست عنوان کرده است: «کیارستمی: در واقع ما با عنوان «خانه دوست» دو تا دشمن برای خودمان تراشیدیم…! (خنده حاضران) من جواب قانعکنندهای اینجا ندارم بهخصوص که مرتضای عزیزم اینجا نیست تا آنچه گفتیم و شنیدیم را تأیید کند. برای اینکه یک جواب قانعکننده بدهم، میخواهم بگویم اگر من هم داداشزاده [يكي از كساني كه به كيارستمي سفارش كار گرافيكي ميداد]بودم، هیچ اتفاقی پیش نمیآمد.
اما من داداشزاده نبودم! بدبختی اینجاست که ما بههرحال ایدههایی از قبل داریم و احتمال دارد در جایگاه سفارشدهنده خیلی سخت باشیم، بنابراین طبیعتا مرتضی ممیز با دیگران راحتتر کار میکرد. خودم؛ اگر یک دوست گرافیستی بیاید و به من کار سفارش دهد، طبیعتا قبول نمیکنم چون به تجربه این را دریافتهام و میدانم در ذهن او هم چیزهایی میگذرد… داداشزاده همهچیز را بر عهده ما میگذاشت؛ همینطور مدیرعامل بانک عمران، ولی میگفت من توقعم از نتیجه کار این است.
اما من اینجا در این موضوع، نیمچه گرافیستی بودم که دوست داشتم اعتبار و اسم مرتضی ممیز پای پوستر من باشد. اما طبیعتا باید از پس خودم هم برمیآمدم که اینجا كمي ساکت باشم، دندان روی جگر بگذارم و دیگر خودم اعمال سلیقه نکنم! بدون شک این جزء اشتباهات من بود. اما بعضی اشتباهات، ناگزیر از رخدادن است. شما وقتی یک ذره در یک حرفهای وارد هستید، آدم سختتری میشوید نسبت به اینکه اصلا ندانید یا به اندازه مرتضی بدانید. بنابراین من در بینابین بودم، نه آنقدر نمیدانستم که چيزي نگویم، نه به اندازه مرتضی میدانستم که ساکت بمانم! این بههرحال اشتباه من بود.»