شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » فرق و ادیان » برای آشنایی با عملکرد پایگاه فرقه های تکفیری در فن مغزشویی و رادیکالیزه کردن توده های بسیجی، کتاب موسوم به “فریب در فرقه ها” قابل تأمل است!

برای آشنایی با عملکرد پایگاه فرقه های تکفیری در فن مغزشویی و رادیکالیزه کردن توده های بسیجی، کتاب موسوم به “فریب در فرقه ها” قابل تأمل است!

کتابی پیرامون تهدید اصلی هزاره سوم:«فریب در فرقه ها»

دانشمندان عصر حاضر، فرقه‌های مخرب کنترل ذهن (Mind Control Destructive Cults) را به عنوان تهدید اصلی هزاره سوم معرفی کرده‌اند.

به گزارش یکی از مراکز تکفیری وابسته به اداره ادیان و فرق و قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران موسوم به “موسسه راهبردی دیده بان”!!!، این تهدید بزرگ قرن به واسطه سرمایه‌گذاری‌های کشورهای غربی به شکلی فزاینده وارد کشور ما شده است؛ خانواده‌های ایرانی خصوصاً در طول یک دهه گذشته یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم و در بسیاری مواقع نیز بدون آنکه خود اطلاع داشته باشند، با این پدیده درگیر شده‌اند.شناخت فرقه‌ها، روش‌های تبلیغ و جذب، کنترل ذهن و شستشوی مغزی آنها نیازی است که باید هر خانواده ایرانی برای آن وقت بگذارد.برای توضیح کنترل ادراک یا به عبارت دیگر مخدوش‌سازی ذهن توسط فرقه‌های مخرب به ‌طور عام، در کتاب «فریب در فرقه‌ها» به تقسیم‌بندی سه‌گانه آنها اشاره می‌شود. مرحله نخست، شیوه‌های معمولی نفوذ و تأثیرگذاری عقلانی جهت ایجاد، تقویت یا تغییر اعتقادات در افراد تازه جذب شده است که به کار گرفته می‌شود.این شیوه‌ها را به‌طور خلاصه، نفوذ یا تأثیرگذاری نامیده‌ایم. بعد از تغییر اعتقادات یک فرد، رهبران فرقه با یک مشکل جدی روبه‌رو می‌شوند و آن، این است که چگونه اعتقادات جدید را در فرد تثبیت کرده و مانع بازگشت وی به مبانی اعتقادی گذشته‌اش شوند. در این مرحله فرد تازه جذب‌شده تحت تأثیر شخصیت گذشته‌اش و همچنین در اثر کشش‌های احساسی و عاطفی نسبت به محیط و فضای زندگی گذشته، دوستان و خانواده‌اش، همواره تمایل برای بازگشت به اعتقادات قدیمی خود را دارد.

به‌ عنوان‌ مثال گفتنی است، اگر درگذشته همواره روزهای تعطیل با دوستان به بازی فوتبال مبادرت داشته و بعد از پیوستن به فرقه، مجبور است این وقت را اختصاص به کار برای فرقه بدهد، با دیدن یا یادآوردی آن دوستان، خودبه‌خود به این سمت کشش پیدا می‌کند که کار فرقه‌ای را رها کرده و به دوستان قدیمی خود بپیوندد. رهبر فرقه جهت انجماد و تثبیت اعتقادات جدید در عناصر تازه جذب‌شده، اساساً جداسازی روانی و حتی فیزیکی آنها از محیط زندگی گذشته در جهت ایجاد انزوا از گذشته و همچنین شیوه‌های کنترل و تغییر رفتار را به کار می‌گیرد.

در اینجا این مجموعه از شیوه‌ها کنترل فکر یا کنترل ذهن نامیده می‌شود. سرانجام یک رهبر فرقه مخرب، برای آنکه زنان و مردان تازه جذب‌شده را تبدیل به مومی کند که بتواند هر زمان آنها را به شکل دلخواه خود درآورد، چاره‌ای ندارد مگر آنکه شخصیت فردی آنها را عوض کرده و آن را با شخصیت جمعی فرقه جایگزین سازد. این کار توسط کنترل عواطف یا ایجاد و به‌کارگیری هیجانات و احساسات انجام می‌گیرد که آن را شستشوی مغزی نامیده‌ایم.

در کتاب «فریب در فرقه‌ها» به طور کامل به این موضوع اشاره شده است. این کتاب توسط «مجتبی تمدنی» تالیف شده و به قیمت 200 هزار ریال توسط نشر «کلام ماندگار»و به همت تیم پژوهشی موسسه راهبردی دیده بان به تازگی وارد بازار کتاب شده است.

در بخشی از این کتاب آمده:

«افرادی که عضو فرقه هستند از گذشته خود بریده‌اند و به قول فرقه رجوی تمام پل‌های خود با گذشته را خراب کرده‌اند، در فرقه‌ها مکانیسمی وجود دارد که مشخص می‌کند که یک فرد تا چه حد وابستگی‌های خود نسبت به دنیای بیرون را حفظ کرده است و وی دائما تحت فشار است که هر چه بیشتر از گذشته فاصله گرفته و دنیای خود را محدود به دنیای فرقه‌ای کند. به طوری که سرانجام فرد به طور کلی گذشته خود را فراموش کرده و شخصیت فرقه‌ای و تاریخچه فرقه‌ای پیدا می‌کند؛ حتی نامش عضو می‌شود و تاریخ تولدش هم به روزی تغییر می‌کند که فرضا به وی گفته‌اند که عضو فرقه است.

حال وقتی فردی می‌خواهد از این فضا جدا شده و وارد دنیای بیرون، آن هم یکه و تنها شود، دوباره باید از این دنیا جدا شده و وارد دنیای کاملا نو و ناشناخته شود. در این نقطه حتی ترس از درآمد و حل مسائل بسیار ساده ناشناخته شود. در این نقطه حتی ترس از درآمد و حل مسائل بسیار ساده فردی مثل تامین مکانی برای زندگی و پیدا کردن کار و درآمد برای وی تبدیل به غول‌های بی‌شاخ و دمی می‌شوند که هر یک مانع جدایی وی از فرقه می‌شود و ترجیح می‌دهد در شرایطی که به آن‌ها خو گرفته و با قوانین زندگی در آن آشنا شده است زندگی نماید تا اینکه پذیرای این همه تغییر و تحول جدید آن هم به یک‌باره شود.

برای اعضا فرقه رجوی در عراق مشکلات دیگری هم وجود دارد که ترک سازمان را به مراتب مشکل‌تر می‌کند، خیلی از آن‌ها به دلیل ترس و شک بیمارگونه، فوبیا و پارانویا نسبت به نظام ایران، حتی در مغزشان هم نمی‌گنجد که به ایران بازگرداند و برای رفتن به یک کشور دیگر و زندگی مثل یک شهروند آن کشور، حتی ابزاری که یک کودک در آن کشورها دارد را ندارند. زبان آن کشور را نمی‌دانند، حتی عربی را نمی‌دانند با اینکه سال‌هاست در عراق زندگی می‌کنند. مدارک قانونی ندارند و با فرهنگ آن کشورها نیز آشنا نیستند. تازه همه این‌ها متعلق به زمانی است که در اثر یک معجزه، کشوری حاضر شود «تروریست‌ها» و «آدم‌های شرور» گذشته را به پناهندگی بپذیرد.»

اختصاصی سایت تکفیری فرقه نیوز: تاکتیکهای روانی فرقه ها

فرقه ها با استفاده از تکنیک های روانی و به کارگیری روشهای ذهن نوعی رابطه مطلق و بسیار خطرناک بین رهبری و پیرو به وجود می آورند.

به گزارش  سایت تکفیری موسوم به فرقه نیوز؛ فرقه ها با استفاده از تکنیک های روانی و به کارگیری روشهای ذهن نوعی رابطه مطلق و بسیار خطرناک بین رهبری و پیرو به وجود می آورند. آنان به این وسیله دفاع ضروری روانی فردای را به حدی در انسان از بین می برند که توان “نه گفتن” را از وی می گیرند و لذا او را به ابزاری بدل می کنند که هر فرمانی را بدون ارزیابی درست یا غلط بودن آن به اجرا در می آورد. این پدیده مهلک در عوام به مغزشویی معروف شده است که متدهای آن روز به روز پیچیده و پیشرفته تر می گردد. فرقه ها اساسا از غافل بودن عامه نسبت به کارکرد این متدها سود می برند.

به گزارش  سایت تکفیری موسوم به فرقه نیوز_اگر کسی با این مقولات آشنا باشد، گول یک رهبر فرقه ای را نمی خورد و صادق را از کذب تشخیص خواهد داد. بسیاری از افراد در موقعیت های ناپایدار و غیر قابل پیش بینی، نسبت به زندگی خود احساس عدم رضایت کره، در برابر قول های دروغین و ایدئولوژی های ساختگی چنین سازمان هایی کاملا آسیب پذیر می گردند. افراد جوان که برای اولین بار دور از خانه به سر می برند، افرادی که به دنبال کسب هویت مشخص و حس امنیت از طریق زندگی در کانون خانواده هستند، افراد مسنی که از غم از دست دادن کسی یا احساس تنهایی رنج می برند، افراد شاغلی که مشتاق یافتن نسخه ای جهت رشد سریع خصوصا به لحاظ اقتصادی هستند، در جهان امروز ظاهرا زمینه های مساعدی را برای فرقه ها که می گویند به این افراد آنچه را که فاقدش هستند می دهند، به وجود آورده است.
فرقه ها قدرتمند خطرناک هستند، آنها آزادی ما، ارتباط ما با کسانی که دوستمان دارند و دارایی ما را از ما می گیرند و تلاش می کنند دشمن خود را سرکوب کنند. رهبران طماع و فاسد فرقه ها افراد آسیب پذیر، ولی در عین حال نرمال را در یک نقطه بحرانی در زندگی شان گیر انداخته، ایمانشان را تخریب و ذهنشان را استثما نموده از بدنشان سوء استفاده می کنند و اموالشان را به غارت می برند.
(فرقه ها در میان ما، تالرسینگر ص14.)