روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
روزی سه بار بعد از غذا
«اگر امروز مشکلات اقتصادی، گرانی و بیکاری داریم به خاطر این است که یک دولت کارآمد و مدیریت درست در کارها صورت نگرفته است».
بهاری دیگر در راه است و صدای پایش آهسته، آهسته به گوش می رسد، شمیم جانبخش و دلنوازش کم کم مشام روح و جان را می نوازد، دل آبستن زمین و زمان در آستانه زایشی دیگر باره قرار گرفته، غنچه ها حال شکفتن پیدا کرده اند ، «هزاران» خوش الحان و بلبلان نغمه خوان شوق سرودن دارند، رودها میل جاری شدن و «سروهای سهی» حال قد کشیدن پیدا کرده اند، زمین خفته در خواب زمستانی حالا عجیب شوق بیداری و دلبری دارد دلبری و فریبایی با آب های جاری رودخانه هایش با رویش و شکفتن دوباره غنچه ها و گلها و سبزشدن دامان پر برکتش، وه که چه ولوله شورانگیزی در جان طبیعت افتاده برای خودآرایی ودل فریبی و عرضه زیبایی های چشم نواز و روح انگیز این عروس بس آراسته و زینت یافته به دست آفریدگار هستی.
بهار خرامان خرامان پا در راه گذاشته و چند روز دیگر با عبور و پشت سرگذاشتن زمستان خوش بارش و پربرکت با خورجین و کوله بار و دامنی پر از نعم الهی، مردمان را در ضیافت و میهمانی «سبز آیین» ، «نوروز»ی دیگر میزبان می شود.
خدای خالق همه نعمت ها، زیبایی ها و مهربانی ها را به خاطر الطاف بی کرانش به اندازه قطرات باران فرو فرستاده اش بر زمین و به اندازه تمامی سیارات و ستارگان هفت آسمانش شکر می گزاریم.
هزاران هزار شکر برای آفرینش همه فصل های حیات و طبیعت و زندگانی که هرکدام زیبایی ها و برکات خاص خود را دارند و صد هزاران شکر که باز فرصتی برای درک بهار و نوروزی دیگر می یابیم آن هم نوروز و بهار طبیعتی که امسال علاوه بر معطر بودن به عطر تمامی گل های بهاری به عطر جانبخش و روح نواز میلاد یاس نبوی آن «دردانه» بی مثال هستی معطر شده و درک «بهاری فاطمی» را برایمان تقدیر فرموده دادار هستی بهارمان، نوروزمان و هر روزمان را سبز، سبز نبوی و علوی و فاطمی مقدر فرماید. آن قدر سبز و پاک که هیچ گاه پندارمان، گفتارمان و کردارمان به پلشتی و پلیدی آلوده نشود، و هر لحظه و در تمامی دقایق هستی مان خیر آدمیان، خیر کشورمان و عاقبت به خیری و خوش سرانجامی تمامی بندگان خدا و خصوصا جوانان را از محضر حضرت حق طلب کنیم.
نمی خواهم این «بهاریه» و قلمی را که به یمن و برکت در پیش بودن بهار و «نوروز» تلاش بر «سبز نویسی» کرده به سمت و سوی «سیاه نویسی» سوق دهم اما شاید گریزی نباشد که برای حفظ سبزی طبیعت و زندگی و در پیش داشتن و تداوم «نوروزهای سبز» بسیار اشاره وار کلامی چند از جنس دیگر بنویسم.
حفظ محیط زیست وظیفه همگانی
1 – برای حفظ محیط زیست خود و آیندگان، با اندیشه و عمل سبز و آگاهانه، حرمت طبیعت و محیط زیست شهر و روستا و کشورمان را پاس بداریم، همین آب ها و جنگل های به نسبت اندکمان را آلوده نکنیم، آتش به جان درختان نیندازیم، دل طبیعت زیبا را این نعمت خدادادی را با عملکرد نامناسب خود خصوصا در جریان سفرهای نوروزی خون نکنیم.
چهارشنبه سوزی را بسوزانیم
2 – چهارشنبه سوری مهربانی را که در فرهنگ ایرانی ما ریشه تاریخی دارد به «چهارشنبه سوزی» جفا و پشیمانی و مرگ آفرینی بدل نکنیم.
چطور می توان فراموش کرد داغی که همین چند روز پیش بر دلهایمان گذاشته شد و 7 نوگل نوجوان 13 تا 15 ساله عزیزمان که قرار بود در کنار خانواده هایشان بهار و نوروزی دل انگیز را تجربه کنند در آتش مواد محترقه جان باختند، چرا هیزم جهنمی «چهارشنبه سوزی» را برای همیشه نمی سوزانیم و خاکسترش را برای همیشه دفن نمی کنیم؟
در بهار طبیعت خود و دیگران را سیاه پوش نکنیم
3 – ایام نوروز هنگامه فراوانی و پیک مسافرت و گردشگری است. باور کنیم که با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و ظرافت های رانندگی در جاده رعایت سرعت مطمئنه، سبقت بی جا نگرفتن و در حال خستگی و خواب آلودگی رانندگی نکردن و طی مسیر را جزو سفر دانستن و البته با کمی صبر و گذشت می توان خاطرات شیرین سفر را برای خود و دیگران به یادگار گذاشت و از وقوع تصادفات و به کام مرگ کشاندن خود و دیگران جلوگیری کرد. از خاطر نبریم که براساس اعلام رئیس پلیس راهور تنها در نوروز سال 95، غیر از آمار مجروحان و معلولان حوادث رانندگی، 389 نفر از عزیزان و هموطنانمان در این ایام قربانی سوانح رانندگی شدند و خانواده های فراوانی داغدار و در غم و عزای این عزیزان سیاه پوش.
آری حتما می توانیم و باید و وظیفه داریم محیط زیستمان را حفظ کنیم و سبز نگاه داریم و بتوانیم نفس بکشیم و زندگی کنیم، حتما می توان و باید دیو سیاه و مهلک چهارشنبه سوزی را بسوزانیم و برای همیشه دفنش کنیم.
و می توانیم و باید در سفرهای نوروزی جان و حیات خود و خانواده و دیگران را زنده و سبز نگاه داریم و طبیعت سبز بهار و «نوروز»مان را سیاه نپوشانیم.
راه برونرفت از وضع موجود
سرمایه گذاری خارجی و تعامل با جهان
محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:
تعامل سازنده با جهان از اهداف چشم انداز بیست ساله است. کسی با آن مخالفتی ندارد و تا کنون هم به آن تفوه نکرده است. سرمایه گذاری خارجی یکی از راههای برون رفت از رکود و بهبود فضای کسب و کار و رونق تولید است. هر کس که الفبای رشد و توسعه اقتصادی را بداند ممکن نیست با آن مخالف باشد. یکی از اهداف دولت یازدهم در سیاست خارجی این بوده که در تعامل با جهان راهی برای سرمایه گذاری خارجی پیدا کند. باید دید آیا موفق بوده است؟ در گام اول برای چنین اهدافی لازم بود که گفتگوهای هستهای که در دولت گذشته هیچ گاه قطع نشد ادامه پیدا کند و ادامه پیدا کرد. دولت یازدهم با ادعای اینکه رمز و رموز دیپلماسی را میداند و بر ممشای حقوق و حقوقدانی حرکت میکند پای در این وادی گذاشت. نتیجه تلاشهای دولت از برجام سربرآورد. با آنکه قبل از انتخابات، رئیس جمهور منتخب ملت 70 درصد مشکلات کشور را ناشی از ضعف و سوء مدیریت میدانست و 30 درصد را مربوط به تحریمها، اما پس از انتخابات همه مشکلات کشور از جمله آب خوردن مردم را هم به تحریمها مربوط دانست. مجموعه تیم هستهای کشور به مردم قول دادند که تحریمها را بردارند، مردم هم پذیرفتند که هزینه آن را بپردازند.
روز توافق فرا رسید و در اولین روز اجرایی برجام رئیس جمهور محترم گفت: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق در روز اجرای توافق، تمام تحریم ها حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعه ای هم به صورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد. تمام تحریمهای مالی، تمام تحریمهای بانکی، تمام تحریمهای اقتصادی به طول کامل لغو خواهد شد نه تعلیق.»
آقای ظریف وزیر محترم خارجه و رئیس گفتگوهای هسته ای هم گفت: «کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا، لغو و کلیه تحریمهای اعمال شده از سوی ایالات متحده از روز اجرا متوقف میشود. این همان است که آقا فرمودند کل تحریمها!»
بعد هم از «برجام» به عنوان «معجزه قرن»، «آفتاب تابان»، «فتحالفتوح!»، «تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در برابر ایران» و حتی «بزرگ تر از فتح خرمشهر» یاد و معرفی شد.
هر چه منتقدین مشفق گفتند؛ این چیزی که شما امضاء کردید با آنچه ادعا می کنید نمیخواند، گوش نکردند که هیچ، در عوض زبان به طعن و تمسخر و اهانت گشودند و گفتند، اینها کاسب تحریم هستند، حسودی می کنند، متوهم هستند، عقب مانده اند، عصر حجری فکر می کنند و حتی «بی دین» هستند!
باز منتقدین صبوری کردند و گفتند اینهایی که شما امضاء کردید
علی رغم بیدقتیهای حقوقی و سیاسی و دیپلماتیک، طرف شما همین را اجرا نمیکند، باز هم مسئولین دولتی بنا را گذاشتند بر بی مهری، تحقیر، توهین و ناسزا و صریحاً گفتند قبول ندارید بروید به جهنم!
امروز یک سال و هشت ماه از امضای توافق گذشته است. نه تعاملی با جهان صورت گرفته، نه سرمایه گذاری درست درمانی شکل گرفته است.
در طول حیات انقلاب اسلامی قدرتهای جهانی، منطقه ای یک حساب و کتاب برای جمهوری اسلامی باز کرده بودند و حریم و حرمت آن را رعایت میکردند اما امروز برخی از دولتهای منطقهای که قدمت آنها به نیم قرن هم نمیرسد برای ما شاخ و شانه میکشند. از قول و قرار لغو کل تحریمها خبری نیست. فهرستهای جدید از تحریمها یکی پس از دیگری به آن اضافه شده و با پررویی تمام داراییهای ایران در آمریکا و اروپا مصادره و توقیف میشود، کاری که در هیچ یک از دولتهای قبل از دولت یازدهم جرأت نمیکردند انجام دهند. دولتهای بسیاری به تهران آمدند ادای قرارداد و سرمایه گذاری خارجی درآوردند اماهیچ کدام تا کنون تحقق نیافته است.
آنها میگویند ایران هنوز تحریم بانکی است، وقتی نمیشود 2 دلار از طریق سیستم بانکی جابه جا کرد چطور میشود سرمایهگذاری کرد؟ آنها میگویند وقتی آمریکا هر روز برای ما شاخ و شانه می کشد و میگوید چرا به ایران رفتید برای سرمایهگذاری، امنیتی برای سرمایهها وجود ندارد.
این اواخر یک لشکر و حشم اقتصادی از سوئد به تهران آمدند و کلی قرارداد هم بستند با آن وضعیت زشت در منزل سفیر سوئد! دو روز بعد که به کشورشان رفتند دولت سوئد طرحی را برای تحریم کشورمان به شورای امنیت برد و دولت و ملت ما را تحقیر کرد. اما یک کلمه از همین حرفهایی که مسئولین دولتی به منتقدین میگویند، حاضر نیستند به آمریکا و اروپا به خاطر بدعهدی و نقض عهد و ادامه خصومت با ملت ایران بگویند! و عجیب اینجاست رئیس دولت به جای عبرت آموزی از این نوع تعامل با دنیا، سؤالاتی مطرح می کند که اصلاً معلوم نیست که سائل این سؤالات کیست؟
رئیس جمهور میگوید: «ما دولتی هسیتم که می گوییم باید از سرمایه گذاری خارجی استفاده کنیم، هر که می گوید نه، راه دیگری برود.» رئیس جمهور در جای دیگر نیز گفته است: «وقتی ما از تعامل با جهان سخن میگوییم بعضی ها بدشان می آید . نمی دانم چرا برخی به تعامل با جهان حساسیت دارند؟»
در پاسخ به این سؤالات رئیس جمهور محترم باید گفت؛
اولاً: چه کسی با سرمایهگذاری خارجی مخالف است جز خود سرمایه گذاران خارجی که زیر تیغ تهدید آمریکا هستند؟!
ثانیا:ً چه کسی از تعامل با دنیا بدش میآید یا حساسیت دارد؟ الان وقت طرح این پرسش ها نیست، وقت آن است که بگویند نتیجه تعامل با دنیا، آن هم با دیپلماسی التماسی چه بوده است؟
ثالثاً: خط کلی حرکت در راه دیگر، اقتصاد مقاومتی است که اگر تعامل با دنیا و سرمایهگذاری خارجی جواب نداد، حداقل این مسیر را برویم. دولت چرا در این مسیر گام برنمی دارد؟
رئیس جمهور محترم پس از گذشت یک سال و هشت ماه از امضای توافق برجام، در کنگره بین المللی روز شهید در مشهد میفرمایند: «سؤال میکنند که آیا همه تحریم ها پایان یافته؟ البته که نه!» خوب، ملت از رئیس جمهور محترم سؤال میکنند شما که یک سال و هشت ماه پیش هنگام امضای برجام فرمودید: «تمام تحریم ها حتی تحریم های تسلیحاتی و موشکی و… لغو خواهد شد نه تعلیق!» حالا چطور شده امروز می فرمایید «البته که نه!» بعد رئیس جمهور محترم در همین نشست با طرح یک پرسش اعجاب انگیزتری می فرمایند: «چرا ما واقعیتها را به خوبی و با روشنی برای مردم نمی گوییم؟!» خوب، این سؤال مردم از رئیس جمهور محترم است؛ چرا واقعیتها را به مردم نمیگویید؟ واقعیتهای برجام را منتقدین به شما گفتند، شما و دوستانتان با چوب اهانت و تمسخر، آنها را راندید. حالا خودتان بگویید چرا آن وعدهها عملی نشد، تعامل با جهان صورت نگرفت، سرمایه گذاری هم به دنبال آن شکل نگرفت؟!
امروز دولت مانده است با رکود، بیکاری، تورم، تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارخانهها و بنگاههای کوچک، واردات بی رویه، افزایش نجومی حجم نقدینگی، بدهی پنج برابری دولت به بانک ها و بنگاه های اقتصادی، ورشکستگی بانکها و…
اگر دولت قدری همت خود را معطوف به به کارگیری نقدینگی عظیم در داخل و جلب سرمایه گذاران داخلی و هدایت استعدادهای شگرف ملت در بهبود فضای کسب و کار می کرد، آیا نتیجه بهتری نمیگرفت؟ آیا اگر دولت و رئیس جمهور با منتقدین از روی مهر سخن میگفتند و اتحاد ملی و انسجام اسلامی را به معنای واقعی شکل می دادند، به اهداف نظام و انقلاب نزدیک تر نبودند؟
اینها سؤالاتی است که باید در پایان دوره چهار ساله اول، جناب حجت الاسلام والمسلمین روحانی به آن پاسخ دهند.
حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در توصیه ای حکیمانه به او می فرماید: «اگر مردم گمان بدی در باره تو پیدا کردند عذر خود را برای آنها آشکار کن.» کمترین کاری که رئیس جمهور در پاسخ به سؤالات مردم و مطالبات آنها می تواند انجام دهد، پذیرش همین توصیه حکیمانه است.
غلامحسین کرباسچی در ایران نوشت:
انتخاب و معرفی آقای حسن روحانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری از سوی مجموعه اصلاحطلبان، نه از سر ناچاری بود و نه برای مقابله با فرد یا جناحی خاص. زیرا نه فقط اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان و حتی تندروترین جناحی که خود را مقابل اصلاحات میبیند، اگر با انگیزهای ملی و غیر جناحی به وضعیت سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور نگاه کند، غیر از مسیرتعقل تدبیر و اعتدال، انتخاب دیگری نخواهد داشت. ما در یک دوره هشت ساله، گرفتار دولتی بودیم که نیروهای اصولگرا با تمام توان پشت سرش ایستادند؛ از خدا، پیغمبر و امام زمان برایش هزینه کردند؛ با نذر و نیاز اعتکاف و نماز شب برای مردم توجیهش کردند اما نتیجه و بروندادش وضعیتی شد که امروز نه تنها هیچ کس مسئولیت آن دوره هشت ساله را قبول نمیکند که الان حتی حاضر نیستند او را جزو نیروهای اصولگرا تلقی کرده و بپذیرند. یکبار توصیف «انحرافی» را نثارش میکنند و اخیراً هم میخواهند وانمود کنند که اصلاً احمدینژاد نسبتی با اصولگرایان نداشته است و بعضی که وارو زده آن را اصولاً جزو اصلاحطلبان واقعی قلمداد کردهاند. این طیف برای مقابله با اصلاحطلبی و اعتدالگرایی، با تهییج احساسات مردم و شعارهای توخالی، کسانی را روی کار آوردند که کشور را دچار فجایع بزرگ در زمینههای مختلف اعم از اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کردند. فاجعه عظیمتر، شکاف عظیم سیاسی میان نیروهای انقلاب بود که هنوز متأسفانه آثار سوء آن آزاردهنده است.
در چنین شرایطی اگر بخواهیم براساس مصالح ملی، شرایط عمومی و وضعیت کشور و براساس آنچه در محیط پیرامونی و بینالمللی میگذرد دست به گزینش بزنیم ناگزیر از انتخاب فردی هستیم که با دنیا تعامل عاقلانه و مدبرانه داشته باشد و در عین حال بتواند با انگشت تعقل، گرههای تنیده بر سیاست، اقتصاد فرهنگ و… را بگشاید. بی تردید در این میانه نمیتوان به تدبر افرادی امید بست که تجربهشان منحصر به دوره هشت ساله بحرانساز احمدینژاد است یا از مداحان و مجیزگویان آن دوران بودند. ما از دولتی که روی کار میآید، انتظار نداریم پیامبروار، معجزه کند اما معتقدیم مشکلات و گرفتاریها بتدریج قابل حل است؛ امروز هیچ انسان منصف و آشنا به امور کشورداری نیست که در قیاس شاخصهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی با 4 یا 6 سال پیش به این نتیجه نرسد که وضعیت ما بهتر از گذشته است و به سمت بهبود اوضاع حرکت میکند.
البته هنوز حجم گرفتاریها زیاد است و اصلاحطلبان بر این باورند در چنین شرایطی مصلحت ایجاب میکند گزینهای معقول، مدبر، مجرب و آگاه به وضعیت کشور، مسئولیت امور را بپذیرد. بخصوص در دورانی که بتدریج دستمان از نیروهای اول انقلاب خالی میشود؛ چنانکه در سالی که گذشت، شخصیت بزرگواری چون آیتالله هاشمی رفسنجانی را که لنگرگاه اعتدال و اعتماد بود از دست دادیم. شایسته نیست در غیاب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با مصلحت ملی بیگانه شده و فراموش کنیم کشور با «مصلحت» اداره میشود. انگیزه اصلاحطلبان از انتخاب حسن روحانی برای عهدهدار شدن مسئولیت اجرایی کشور برای 4 سال دیگر، برخاسته از همین نگاه است. اداره کشور با شرایط بینالمللی و داخلی فعلی، ناگزیر از نیرویی است که توان مقابله با بحرانها در مسیر دشوار پیش رو را داشته باشد و به نظر اصلاحطلبان، روحانی میتواند با همه کاستیهایی که کشور دارد، از عهده این مهم بربیاید و در میان افرادی که اعلام آمادگی کرده و توانایی اداره کشور را دارند، بهترین گزینه است.
البته انتظار و توصیه برای این که بهتر از قبل عمل شود، همواره مطرح است و امیدواریم در آینده نیروهای بهتر و جامعتری به کار گرفته شوند تا به پشتوانه تجربه دولت اول، اوضاع به سامانتر شود.
با انتشار آمار رشد اقتصادی ١١,٦ درصدی اقتصاد ایران از سوی بانک مرکزی، میتوان با جرئت گفت، روحانی موفق شد نقش خود را در جایگاه رئیسجمهور به خوبی ایفا کند. به همین دلیل پربیراه نیست اگر بگوییم سال ٩٥، سال خیزش مجدد اقتصاد ایران است. اکنون آنچه از گذشته بر دولت یازدهم تحمیل شده بود، پشت سر گذاشته شده و از لبه پرتگاه نجات پیدا کردیم.این آمار بسیار درخشان و خیرهکننده است.
البته بههیچوجه نمیتوان انتظار داشت که این رشد حتی در سهماهه چهارم هم ادامه پیدا کند. اگر ١١,٦ درصد رشد اقتصادی ٩ماهه باشد، به این معناست که حتی اگر در سهماهه آخر سال، رشد هفت درصد (کمتر از نصف رشد سهماهه سوم) را داشته باشیم، باز هم رشد سالانه دورقمی خواهد شد و بالاترین رقم در بین اقتصادهای بزرگ جهان به وقوع خواهد پیوست. در واقع ایران رکورد بالاترین رشد اقتصادی را که در سال ٢٠١٦ رخ داده بود، میشکند. اکنون بزرگترین اقتصاد جهان از منظر رشد اقتصادی، هند با ٧.٥ درصد است و در حال حاضر کاملا قابل پیشبینی است که ایران از هندوستان پیشی بگیرد.
به نظر میرسد رشد اقتصادی سال ٩٥، از ٩ تا ٩,٥ درصد کمتر نخواهد بود؛ گرچه سهماهه چهارم سرعت رشد ارزش افزوده بخش نفت کاهش پیدا خواهد کرد؛ اما اولا همچنان به رشد ادامه میدهد، ثانیا ازآنجاکه قیمت جهانی نفت خام افزایش پیدا کرده، همچنان نفت سهم مهمی در رشد اقتصادی خواهد داشت. علاوه بر آن، خودروسازی در سهماهه چهارم به رشد خود ادامه خواهد داد، بهگونهایکه همچنان رشد این بخش دورقمی خواهد بود.
بنابراین مهمترین نکتهای که باید برای آن نگران باشیم، آن است که در سال ٩٦ نمیتوان انتظار داشت این رشد تداوم پیدا کند؛ هرچند پیشبینی میشود نیمی از این رشد، رقمی بین پنج تا شش درصد رشد در سال آینده هم اتفاق بیفتد؛ اما رشد اقتصادی برای سال ٩٧، قطعا بسیار نگرانکننده خواهد بود؛ زیرا هنوز نتوانستهایم نرخ تشکیل سرمایه را احیا کنیم.
این رشدی که رخ داده، عمدتا از ناحیه استفاده از ظرفیتهای خالی اقتصاد است. مقدار بسیار زیادی ماشینآلات نصبشده در اقتصاد ایران وجود دارد که هرگز مورد استفاده قرار نگرفته بودند؛ بنابراین در این حوزه هم هنوز به میزان زیادی ظرفیت رشد داریم.
باید به این نکته اشاره کنم که برای اولینبار در زمستان سال ٩٥، سقف تولید صنعتی ایران از سال ٩٠، عبور کرد. براساساین، درحالحاضر هرچه تولید صنعتی داریم، بالاترین رقم آن در تاریخ ایران به حساب میآید؛ بنابراین هم نسبتا و هم مطلقا، اقتصاد ایران از رکود خارج شده است؛ چراکه خروج از رکود هم در حوزه صنعت و هم در حوزه کشاورزی کاملا مشهود است.
از سویی به نظر میرسد رقم مطلق تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت هم، از رکورد سال ١٣٩٠، در پایان سال ٩٥ عبور کند. بههمیندلیل این عملکرد جای تقدیر دارد؛ زیرا اتفاقی که در سال ٩٥ رخ داده، مافوق انتظار بوده است.
پرسشی که درحالحاضر مطرح میشود، آن است که چگونه رقم اعلامشده از سوی مرکز آمار برای رشد اقتصادی در ٩ماهه سال جاری، ٧,٢ درصد است؛ اما این رقم به گواه آمار بانک مرکزی، ١١.٦ درصد اعلام شده است؟ در پاسخ به این پرسش بنیادین و مهم باید به چند نکته توجه کرد. نخست آنکه، با توجه به اینکه سال پایه ارزیابی رشد اقتصادی در مرکز آمار (١٣٧٦) و بانک مرکزی (١٣٩٠) با یکدیگر متفاوت است، قاعدتا ارقام اعلامی از سوی این دو مرکز متفاوت خواهد بود. از طرف دیگر به عقیده من، مرکز آمار اغلب در اعلام آمار، عجله میکند و تعدیل بیشتری در ارقام رشد اقتصادی روا میدارد. بههمیندلیل به عقیده من، آمار بانک مرکزی مستندتر و دقیقتر است؛ چراکه بانک مرکزی با دستگاهها و نهادهای بینالمللی ارتباط روشنتری دارد و بههمیندلیل از استانداردهای بینالمللی با احتیاط و دقت بیشتری پیروی میکند.
با توجه به اینکه در دیماه سال جاری براساس دستور رئیسجمهوری مرکز آمار و بانک مرکزی مکلف شدهاند سال پایه را به سال ١٣٩٠ تغییر دهند تا از اختلافات آماری جلوگیری شود و در این زمینه بانک مرکزی سال پایه را تغییر داده و مرکز آمار ایران نیز به دنبال تغییر سال پایه ١٣٧٦ به ١٣٩٠ است، باید یادآور شد که تغییر سال پایه، کار بسیار سختی است و تغییر آن بهسرعت و با یک بخشنامه انجامشدنی نیست. در سال ٩٠، بهعنوان آخرین سال قبل از تحریم، بالاترین مقدار تولید ناخالص داخلی ایران را داشتیم. در سال ٩٥، در حال تکرار آن رقم هستیم؛ بنابراین تصمیم مهمی گرفته شده تا سال پایه به سال ٩٠ تغییر کند. این اقدام آمارهای کشور را بسیار دقیقتر و شفافتر خواهد کرد.