روزنامه های امروز پنجمین روز آواربرداری ساختمان پلاسکو را روایت کرده اند. همچنین برخی روزنامه ها به سراغ آتش نشان ها رفته اند و روایت آنها از فروریختن این ساختمان را منتشر کرده اند. این در حالی است که تحلیل ها درباره روی کارآمدن ترامپ و برخی موضوعات سیاسی از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش«تابناک»، پلاسکو همچنان در کانون توجه است.
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان«تسریع در آواربرداری، خارجکردن اجساد و تجلیل از آتشنشانان» نوشت:« جلسه کارگروه ویژه ساماندهی و رسیدگی به وضعیت آسیبدیدگان حادثه آتشسوزی و فروریزش ساختمان پلاسکو، صبح روز گذشته به ریاست دکتر محمد شریعتمداری، معاون اجرائی رئیسجمهوری، برگزار شد. به گزارش ایسنا، در این جلسه که بنا بر ابلاغ معاوناول رئیسجمهوری برای بررسی پیشنهادهاي اعضای دولت برای پیگیری حادثه ساختمان پلاسکو تشکیل شده بود، وزرای کار، تعاون و رفاه اجتماعی، امور اقتصادی و دارایی، دادگستری، رئیسکل بانک مرکزی، رئیس بنیاد مستضعفان، رئیس سازمان تأمین اجتماعی، معاون حقوقی رئیسجمهوری، رئیس اتاق اصناف ایران، معاون عمرانی وزیر کشور، معاون شهردار تهران و مدیران عامل برخی از بانکها حضور داشتند. در جلسه کارگروه ویژه ساماندهی و رسیدگی، اقداماتی که باید برای تسریع در ساماندهی واحدهای صنفی این مجموعه و استقرار آنها در محلی جدید از سوي دستگاههای ذیربط انجام شود، بررسی شد؛ همچنین چگونگی و نوع حمایتهای دولت در راستای راهاندازی مجدد واحدهای صنفی آسیبدیده و بررسی و تمهید مقدماتی برای تعیین تکلیف بدهیهای احتمالی این واحدها به سیستم بانکی، نظام تأمین اجتماعی و مالیاتی کشور و نیز چگونگی حمایت از خانوادههای آتشنشانان قهرمانی که در این حادثه دچار آسیب شدند، از دیگر موضوعاتی بود که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پیشنهادهاي این جلسه که کلیات آن در دولت به تصویب رسیده است، برای بررسی و در صورت لزوم تصویب نهایی به دبیرخانه هیئت وزیران ارائه خواهد شد. »
روزنامه قانون در گفت و گویی با سعید کمانی، آتش نشاني كه به طرز معجزهآسا از جهنم «پلاسكو» نجات يافت با عنوان«بچهها مر دانگي كر دند ساختمان نامر دي» به نقل از وی در سدوال و پاسخ هایی نوشت:«
به كمي قبلتر بازگرديم،يعني همان زماني كه دستور تخليه ساختمان صادر شد.چه شد كه اين دستور به نيروها ابلاغ شد؟
خب ساختمان نشانههاي ريزش داشت.دوطبقه آخر از فشار خراب شد و كولرگازيها شروع كردند به ريختن. از طرفي ساختماني كه در حال فروريختن است صداي ريزش از آن به گوش ميرسد،صدايي درست مانند خرد شدن و تكه شدن چوب. پنجرههايي كه حتي اسير حريق نبودند، ميشكستند و خب تمامي اينها نشانههاي ريزش ساختمان است. آنطور كه من از نيروهاي ديگر شنيدم، بعد از صدور دستور تخليه ساختمان، تعدادي از كسبه و مردم به داخل بازگشتند كه خيلي از نيروهايمان مجبور شدند براي نجات آنها بازگردند به طبقات ساختمان.
اين دستور چطور صادر ميشود؟ از داخل ساختمان يا بيرون؟
افراد داخل ساختمان و آنها كه بيرون بودند توسط بيسيم باهم در ارتباط بودند و تصميم تخليه ساختمان با توجه به مشاهدات از داخل و خارج ساختمان صادر شد.
لحظه ريزش چطور بود؟
من بهت زده شده بودم و كاري از دستم برنميآمد. دو ستون در مقابلمان بود كه يكي از آنها به سمت سبدما آمد و به فاصله سه متر از من رد شد.اين صحنه را ديدم با خودم گفتم : تمام شد! حتما به ماشين ميخورد و در اثر ضربه از اين 54 متر ارتفاع پرت ميشويم پايين.
ستون دوم هم سمت راست ما افتاد و به عقب ماشين ما برخورد كرد. من همين طور كه سرجايم ايستاده بودم، بدنم از ترس قفل شده بودو توان حركت نداشتم.ستون دوم دقيقا از بغل گوش راننده رد شد. آن لحظه با خودم گفتم اينيكي حتما باعث انحراف ماشين ميشود و سبب ميشود كه از اين ارتفاع سقوط كنيم داخل حريق.همانجا بود كه اشهد خودم را خواندم . ماشين محكم تكان خورد و من را با كمر به زمين زد.من هم كه كاملا سست شده بودم و توان انجام كاري نداشتم.سبدي كه داخلش بودم مدام لنگر ميانداخت و به طرفين تاب ميخورد و هرلحظه منتظر آن بودم كه مرا داخل حريق بيندازد. در آن لحظات فكر مي كردم كه حتما راننده ماشين، آقاي محمدي هم شهيد شده است.
بعد چه شد؟
همين تاب خوردنها ادامه داشت تا درنهايت ثابت ايستاد. بيسيم زدم و همكارم را صدا كردم كه:«محمود محمود من را بكش بيرون». صدا از بيسيم همكارم نيامد و گفتم كه حتما شهيد شده است. تمام آسمان را دود و گرد و خاك گرفته بود و چيزي به چشم ديده نميشد. تنها فريادهاي «ياحسين» به گوش ميرسيد و صداي گريه بلند بچهها از پايين. جاني در بدنم نبود و به شدت آسيب ديده بودم. تنها كاري كه توانستم انجام دهم اين بود كه نرده بان اضطراري را باز كنم و با هرزحمتي كه بود خودم را به پايين برسانم.
رسيدم پايين و ديدم محمود آن لحظه كه شاهد افتادن ستون بوده به جاي فرار مانده و ماشين را ترك نكرده بود اما تنها كاري كه توانسته بود انجام دهد، پناهگرفتن زير عرشه ماشين بود كه همين موضوع جانش را نجات داد.نكته جالب اين است كه او هم فكر ميكرد من در بالا شهيد شدهام. وقتي همديگر را ديديم باورمان نميشد كه زندهايم.»
اما روزنامه کیهان موضوع پلاسکو را به یک موضوع سیاسی نسبت داده است.. این روزنامه در این گزارش با عنوان« آوار واردات بیرویه، پلاسکوها را بیصدا نابود میکند!» نوشت:« قریب به یک هفته از حادثه دلخراش خیابان جمهوری تهران میگذرد، اما همچنان حرفها، دغدغهها و تحلیلها پیرامون ابعاد مختلف این اتفاق ناگوار ادامه دارد.
هرچند از این حادثه تلخ، تجربههای ذیقیمتی برجای ماند از جمله اینکه برای چندمین بار مردم ایران از آزمون همدلی سربلند بیرون آمدند، اما متأسفانه درگیر و دار مشاجرههای بیثمر پیرامون این ماجرا که گاه رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت، نکاتی پنهان مانده است که بدون توجه و درس گرفتن از آن، تنها تلخی خاطرهای دردناک برای ما باقی خواهد ماند. نگاهی به آمارهای رسمی از وضعیت اقتصاد ملی در دولت یازدهم نشان میدهد حاصل زحمات کارگر و کارفرمای ایرانی قبل از آنکه زیربار حوادث غیرمترقبه دفن شود، زیر آوار واردات بیرویه و بیپناهی تولید ملی نابود شده است.»
ترامپ
محمدعلی ابطحی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان« تحليف ترامپ و چالش دموكراسي» نوشت:« ما دوراني را كه خيلي تعجب ميكرديم پشت سر گذاشتيم. الان امريكاييها با آمدن ترامپ دوران خيلي تعجب كردن را آغاز كردهاند. در تبادل تجربهها بايد بگوييم كه از الان تا چهار سال آينده توكل كنيد به خدا و از مواضع آقاي ترامپ تعجب نكنيد. تجربه نشان ميدهد كه بايد به مواضع قدرتمندان و حاكمان عادت كرد. هرچه تعجبها از مواضع فردي مثل ترامپ كمتر شود، حس انگيزش تعجب توسط حاكمان كمتر خواهد شد. روز جمعه پيش ميخكوب شده بودم پاي تلويزيون. مراسم تحليف و جابهجايي قدرت در امريكا بود. اصل اين اتفاق براي همه شيرين است و براي خيلي از نقاط دنيا يك آرزوي دستنيافتني است. با وجود همه مشكلات انتخابات اين دوره، در مراسم تحليف آقاي ترامپ همهچيز خوب بود وديدني. آقاي اوباما خيلي شيك و مجلسي ۸ سال رياستش را انجام داده بود و شال وكلاه كرده بود كه از كاخ سفيد برود. دوران اوباما براي دنيا دوران تلخي نبود. نه چانهاي براي بيشتر ماندن ميزد و نه غصهاي براي رفتن. كارنامههاي آنان هست كه در تاريخ و ذهن مردم امريكا ميماند. بعد از پايان كار هم البته محترم ميمانند و به زندگي عاديشان برميگردند. همه رييسجمهورهاي زنده امريكا با همسرانشان به مراسم تحليف دعوت بودند و غير از يكي كه مريض بود، همه آمده بودند. حتي آقاي كلينتون كه همسرش رقيب انتخاباتي ترامپ بود و تعداد راي مردمياش بيشتر از رييسجمهور منتخب، بود.»
کاریکاتور از روزنامه قانون
تدبیر دلار
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان« تدبیر دلار فروشی» با اشاره به اینکه دولت برای خرید دلار مردم را با روش دولتهاي قبل به خط کرد نوشت:« در پي كاهش قيمت دلار به 3 هزار و 800 تومان در روزهاي اخير، دیروز با احیای رانت دلار ارزان مقابل صرافيها صف خريد دلار ايجاد شد، به طوري كه علاوه بر دلالان ارز، متقاضيان خريد به همراه خانوادهشان در صف خريد بودند و به ازاي هر كارت ملي تا سقف ۲۰ ميليون تومان (5 هزار و 370 دلار) ميتوانستند دلار خريداري كنند.
به گزارش «جوان»، نرخ دلار كه در يك ماه گذشته از مرز ۴ هزار تومان نيز گذشت، طي دو روز اخير همگام با كاهش قيمت جهاني و روي كارآمدن ترامپ در امريكا در بازار ايران كاهش يافت و به مرز 3 هزار و 720 تومان رسيد. به گفته صاحبنظران، نگراني از سياستهاي ترامپ موجب شد كه قيمت طلا به دليل افزايش تقاضاي جهاني گران و قيمت دلار كاهش يابد؛ نكتهاي كه پيش از اين از سوي حاميان دولت عامل قوت دلار و گراني در داخل عنوان شده بود. اما به موازات اين اتفاق، در ايران و در دي ماه با كاهش عرضه، قيمت دلار افزايش يافت و به ۴ هزار و ۲۰ تومان نيز رسيد و درست همگام با مسير جهاني (!) و اقدامي تأملبرانگيز سياستهاي ارزي دولت قبل عملياتي شده و با عرضه دلار در صرافيها با قيمت مشخص اقدام شد. »