نیروهای نظامی- انتظامی- اطلاعاتی- امنیتی سراسر منطقه کوهستانی خارج مرودشت و حوالی روستای فاروق را به اشغال خوددرآورده اند، تا احدی به محل اختفای گنجهای هفت هزارساله مخفی دراین منطقه پانگذارد!
معبدی که در این شهر زیرزمینی -بجامانده از تمدنی بسیار عظیم و باشکوه- بطور سالم و دست نخورده بجا مانده حاوی هیاکل و تماثیل عظیم سه الی پنج متری پوشیده از طلا است!
این معبد مقدس بطور کاملا سالم درتمام طول این ایام طولانی برجامانده و مشتمل بر سالنها و فضاهای مختلف است. در میان حیاط معبد حوض آبی تعبیه شده بوده که آن هم سالم بجامانده است.
برای ورود به این معبد یک تونل بسیار باریک دردل صخره های سنگی کوهستان مرودشت در قضبه فاروق تعبیه شده که یادآور ورودی غار “علی بابا” میباشد.
یک سنگ مدور غلطان که ورودی این دهلیز افقی به عمق غار در زیرزمین را مسدود کرده است.
پس از انتشار اخبار مربوط به کشف این معبدوشهرزیرزمینی کهن، مردم کنجکاو با اتوموبیل و موتوسیکلت رهپسار آن ناحیه شدند!
چندی پیش خبری منتشر شد پیرامون کشف گنجی مربوط به دوران هخامنشی در فاروق مرودشت که در آن مسئولان این خبر را که در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرده بود، تکذیب کردند و گفتند که به تحقیقات ادامه خواهند داد.
گنجی در فاروق مرودشت نیست ؛ کاوش ها در حال انجام
فاروق شهری است سرشار از مناظر زیبای طبیعی و محصولات باغی مانند انار که در فاصله حدود ۱۲ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. همچنین تخت جمشید با قرارگیری در فاصله ۵۵ کیلومتر از شمال شیراز، در محدوده جغرافیایی مرودشت واقع است.
جنجال این خبر که همچنان ادامه دارد تا حدی که محمدمهدی برومندی، نماینده مردم مرودشت در مجلس شورای اسلامی در این باره با خبرگزاری ایسنا مصاحبه ای داشت و در این باره بیشتر توضیح داد تا شاید پرده از راز این ماجرا بردارد.
او صحبت هایش را در این طور آغاز کرد که این شایعه، یعنی همان پیدا شدن گنج هخامنشی در فاروق تنها ادعای یکی دو فرد محلی بوده و گفت: شهرستان مرودشت یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران است و وجود آثار تاریخی بیانگر حضور سلسله هخامنشیان در این منطقه است. اما در مورد فاروق که در کمتر از هفت هشت کیلومتری تخت جمشید قرار گرفته و بیشتر آثارش طبیعی است، ماجرا از این جا شروع شد که عدهای ادعا کردند در فاروق در غاری که دهانه باریکی دارد، وارد محوطه بسیار بزرگی میشوند که در آنجا آثار هخامنشی وجود دارد.
او ادامه داد:دستگاههای امنیتی و دستگاههای تخصصی ورود پیدا کردند. این دو سه نفر گفتند محل را گم کردهایم و در روزهای آینده نشان میدهیم و همچنان هیج اطلاعاتی ندادند؛ این موضوع همچنان توسط مقامات قضایی، میراث فرهنگی و مقامات قضایی در دست بررسی است.
برومندی این طور صحبت هایش را به پایان برد:تا این لحظه هیچ چیز جدیدی کشف نشده و این موضوعات تکذیب میشود. فیلمهایی که در فضای مجازی پخش شد، کاملا تکذیب میشود و دروغ است. این مساله صرفا ادعای یکی دو فرد محلی بوده که هرگز هم نتوانستند جایی را که میگفتند آدرس بدهند. کارشناسان میراث فرهنگی هم با امکانات و دستگاههایی که دارند این مساله را بررسی کردهاند و میراث فرهنگی هم این مساله را تکذیب کرده است.
خبر خبرگزاری حکومتی مهر:
ماجرای روستای خبرساز گنجی که در «فاروق» کشف شد/ رویای قارون در بهشت انار
گنج فاروق اگر چه برای مردم روستا و خیالپردازان اطراف نان و آب نشد اما فایدهاش این بود که آن را به همه مردم ایران شناساند؛ حالا فاروق را نه به انارش بلکه به گنج خیالیاش میشناسند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی جامعه خبر، دو ماهی است نام روستایی بر سر زبانها افتاده که تنها شهرتش به شهرستان و شهر و استانش ختم میشد آن هم به واسطه انارهایی که داشت اما اکنون روستای فاروق را همه میشناسند؛ حتی در خارج از کشور دلشان میخواهد سری به این روستا بزنند و از افسانهای که نقل مجالس شده سر در بیاورند. افسانه گنج فاروق!
دو مرد یکی سالخورده و دیگری ٣٧ ساله را به تازگی دستگیر کردند و گفتند که این دو نفر مدعی شدهاند گنجی در فاروق وجود دارد و عدهای از این طریق کلیپهایی ساختهاند با این مضمون که تعداد زیادی شی طلا مربوط به هخامنشیان در روستای ٧ هزار ساله فاروق پیدا شده و ماموران امنیتی اجازه ورود کسی به این محل را نمیدهند. دو ماه است که کلیپهای پیدرپی ساخته میشود و مردم را بیشتر در تردید صحت یا رد این خبرها قرار میدهد.
برای اطلاع بیشتر از این قضیه و دیدن محل گنج ادعا شده به فاروق میروم جایی در نزدیکی تخت جمشید، پاسارگاد، در مسیر بین مرودشت و روستای شهر استخر، نقش رستم و نقش رجب دیده میشود؛ روستا یک موقعیت عالی از لحاظ تاریخی دارد رانندههای این مسیر میدانند کسی که این روزها سراغ فاروق را میگیرد دنبال گنج است میگویند اول روستا پیاده می شوی یا دم در گنج!؟
*مگه گنجی هم هست؟
نه ولی این روزها همه آنجا میروند از دکتر مهندسهای تهرانی تا شیرازیها و مرودشتیهایی که میگویند برویم ببینیم هم فال است هم تماشا.
*شما خودت آنجا رفتی؟
نرفتم. اگر چیزی هست مثقالی از آن همه طلا به کاشفش نمیدهند؛ چه برسد به ما اگرهم نباشد بازهم چیزی به ما نمیرسد جز مسافر بیشتری که این روزها به فاروق میرود!
نماد «انار» بر سردر روستا
میدان اصلی و اول روستا نمادی از یک انار دارد و طرحی از نقشهای تخت جمشید در هر خانه درخت انار و خرمالو هست درختانی که بار دادهاند و حالا فقط خرمالوهای لخت روی درختان باقی ماندهاند در فصل بی برگی.
هنوز رفت و آمدها به روستا عادی نشده پچپچ کنان خبر ورود غریبه را به یکدیگر میدهند. غریبه را زیر نظر دارند تا ببینند چه کار میکند چرا تنهاست و دنبال چیست تا وارد صحبت با اهالی میشوم تعدادی دیگر به جمع مان میپیوندند جمع پیرمردهایی که جلوی در باغ نشستهاند گویی از همیشه صمیمانه تر است؛ سر صحبت را باز میکنند؛
_گنج کجا بود؟ وقتی شما به دنیا نیامده بودی دام را به همین منطقه که بهش میگن تنگه فاروق یا پاروق میبردیم توی اون دهنه غاری که وسط دو تنگه هست وقت بارون پناه میگرفتیم چرا این همه سال ما چیزی پیدا نکردیم؟ حالا یه پسربچه برای اینکه دیگه کارگری نکند گفته به من پول بدهید تا بگویم گنج کجاست!
_ نعمت پسر صاف و سادهای است دو تا بچه هم دارد با زنش توی مرودشت زندگی میکنند اینجا خونه مادرش هست که آلزایمر دارد برادر و دو خواهر دارد که نه قاچاقچی هستند نه اهل کلک نه حتی انقدر زرنگ که بخواهند گنجی پیدا کنند و جایش را نگویند. جوانها می خواهند راه صد ساله را یک شبه بروند به اوستا کارش میگوید ده سال پیش یه جایی در تنگه وارد غاری شدم ٢٠ متر جلو رفتم با محوطه بزرگی رو به رو شدم یک نقش برجسته ای روی دیوار دیدم شبیه به تخت جمشید ترسیدم صورت آدم بود برگشتم میدانستم راه را گم میکنم به شورا بگوییم چنین جایی هست اگر به من یک خانه و به اوستا صد میلیون تومان بدهید جایش را نشان میدهم به شورا میگوید باور نمی کنند ولی میگویند تعهد کتبی میدهیم هر زمان چنین چیزی بود و جایش را گفتی پول را می دهیم.
اینجا همه «زارع» هستند
از جمع ٥ پیرمرد روستا ٤ نفرشان زارع هستند اینجا همه فامیلی زارع را دارند یکی از باغدارها دست از کار نمیکشد برگریزان درختان تمام شده اما او انارهای کرم خورده و خراب پای درختان انار را جمع میکند.
باغش ٥ هکتار است و امسال همه را به شیراز و جهرم فرستاده و برای خودش ١٠٠ کیلو رب درست کرده تا در فصل زمستان و بهار هم محصولی برای فروش داشته باشد رب انار کیلویی ٢٠ هرار تومان و انار کیلویی یک تا سه هرار تومان است نام او هم زارع است و در پاسخ به نگاه کنجکاو من میگوید: «حرف از گنج و نعمت انقدر دهان به دهان چرخید که چند نفر از روی حرفهای نعمت و اوستایش فیلم ساختند من از وقتی این حرفها پیش آمده اصلا به تنگه نرفتم چون میدانستم که نیست؛ تنهایی نمیتوانی بروی راهش خاکی است و کوهها شبیه به هم پشت روستا کوهی هست باید از کنارش رد شوی تنگه را جایی میبینی که دیگر ماشین رو نیست. جوانها معمولا آنجا میروند و اگر سرد باشه به داخل غار میروند و اگر نه از بالای کوه مینشینند تا روستا زیر پایش باشد.»
افراد مشکوک زیاد به اینجا میآیند
برای رسیدن به تنگه باید راه زیادی پیاده رفت سرتاسر مسیری که به آنجا راه دارد کوچه باغ های زیادی است و دو طرف خیابان اصلی را جوی های آب تمیز و دیوارهای خشتی و باغهای وسیع انار گرفته در برخی از مسیر شاخه درختان به هم گره خورده و سایه انداخته صدای آب و پرواز پرستوها و برگریزان پاییز برای مردم روستا تکراری شده میایستند تا عکسشان را بگیرم یکی از آنها جوان است.
_ غریبههای روستا دو دستهاند یا اهل خرید و فروش جنس عتیقه هستند یا میراثی و اطلاعاتی هستن برای اینکه بفهمند گنجی در کار است یا نه. این روزها افراد مشکوک زیاد می آیند دیگر کسی انار یا رب نمیخواهد ادرس گنج را میپرسد بعضیها کیف دارند فکر میکنند دست پر بر می گردند بعضیها فقط میگردند ببینند کسی گنج را دیده یا نه؛ احمد بقالی دارد به یکیشان گفت دیده سرکارش گذاشت از او پول گرفت تا جای واقعیاش را نشان دهد ولی بعد پولش را پس داد و گفت که دروغ گفته به هر حال هر روز ماجرا داریم ما که ندیدیم چیزی پیدا شود جز اینکه زن و بچه آن دو نفر سرگردان هستند.
نعمت هیچ وقت نگفت طلا پیدا کرده
در روستا یک آژانس قرار دارد که نامش را «تاکسی گردشگری» گذاشتهاند آنها هم مثل همه مردم روستا جای گنج خیالی را خوب بلد هستند وقتی به دنبال صاحب آژانس میگردم یکی از نزدیکان مدعیان کشف گنج، که از لحظه ورودم به روستا زیر نظرم دارد شک میکند که از سمت گروه خاصی آمدهام یا نه سراغم میآید و سرصحبت را باز میکند؛
_پیش خودم گفتم شاید از طرف کسانی که نعمت و اوس رمضون رو تهدید کردن آمده باشی. نعمت ده سال پیش به من گفت که یک صورت پیدا کرده و بعد هم برگشته جایش هم به من گفت ولی یادم نیست کجاست همان موقع گفتم ٢٥٠٠ سال کسی به آن دست نزده تو هم کاری نداشته باش اگر چیزی هم باشد ما نه میتوانیم بفروشیم نه کسی حرفمان را باور میکند نه کسی چیزی به ما میدهد؛ مگر این همه گنج پیدا شد به انهایی که پیدا کردند چه دادند؟ ولی هیچ وفت نگفت طلا پیدا کرده، هیچ وقت نگفت گنج دیده فقط گفت صورت تراشیده روی دیوار بوده. این کلیپهای ساخته شده همهاش دروغ بود میراث فرهنگی هم گفت که عکسها برای مصر و فتوشاپ بوده ولی این دو نفر نه اختلال حواس دارند نه چیزی. من شنیدم که گفتن وقتی ماموران داشتند آنها را میبردند تا جایش را نشان دهد آبی که به او دادند تا بخورد مسموم بوده و همان موقع یک تلفن به او شده که رنگش پریده و ترسیده و از هوش رفته. او روی بچههایش حساس است گفته که تهدیدم کردهاند چیزی نگویم سه جای مختلف را نشان داده اما هیچ کدام درست نبوده من هیچ وقت نشنیدم که او گفته باشد طلا پیدا کرده نباید به کسی میگفت، طمع کرد حالا دیگران کلیپ ساختند و همه کاسهها به سر رمضون و نعمت شکست.
در مسیر رفتن به تنگه هنوز بنرها و تبلیغات جشنواره انار فاروق که اواخر مهر ماه برگزار شده بود باقی مانده است. برخی از اهالی روستا که در تلاشند تا روستا را بیشتر معرفی کنند، روی جشنواره انار و محصولات آن مانور زیادی میدهند و هر سال از مسوولان استان دعوت میکنند تا به این برنامه بیایند تا انار فاروق که پوستی نازک تر از انار ساوه دارد و پر آبتر است را بیشتر بین مردم معرفی کنند.
آنها باعث شدهاند تا انار فاروق نه تنها به شهرهای فارس بلکه به کشورهای دیگر نیز صادر شود تا جایی که آنها سفارش انار شهوار را میدهند و اهالی روستا هم به فکر کاشت انار شهوار که کیفیت بالایی دارد افتادهاند اما با وجود این تبلیغات اما امسال از جشنواره انار فاروق آنطور که انتظار میرفت استقبال نشد تا اینکه خبر گنج خیالی دستمایهای برای تبلیغ بیشتر روستا شد.
در راه رفتن به تنگه هستند کسانی که یا از مرودشت برای بازدید امدهاند و یا دنبال غریبهها هستند تا ببینند آنها چه کار میکنند تپههای اطراف شبیه به هم است تا جایی که از دور دهانه غار و یا سوراخی از دل کوه پیدا میشود کمی بالا که بروی دیوار نوشتههایی مشخص است پس از آن تونل دهانه باریک تر میشود تا جایی که نمیتوان وارد شد اینجا جز خاک و ته سیگار و سنگ هیچ چیز دیگری نیست تنها نمایی زیبا از تپهها را می توان از آن بالا مشاهده کرد.
مردم روستا باور دارند که فشار زندگی برخی را به سمتی میکشاند که از سختی نجات پیدا کنند اما میدانند که تاوان تشویش اذهان عمومی تاوان سنگینتری دارد حالا مردم روستا میدانند که گنجی در کار نیست یا اگر باشد طلا نیست اما مردم شهرهای اطراف کمتر باور میکنند آنها اعتمادی به دستگاههای دولتی ندارند، یکی از آنها که در شیراز مرکز اقامتی دارد و اتفاقا مثل بیشتر مردم روستا نامش زارع است و با شنیدههایش تفسیر می کند میگوید: خیلیها دنبال معروف شدن محل زندگیشان بودند هیچ وقت یک برنامه نمیتواند برای یک روستا که چیزی برای نمایش ندارد شهرت بیاورد عوامل دیگری هستند که توانستند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و حالا مدتی است که سفر رفتهاند تا آبها از آسیاب بیفتد آنها کلیپ پخش میکنند تا بر طبل شهرت روستا بزنند موفق هم شدند حتی با دروغ.
چرا نباید «گنج فاروق» را تبلیغ کنیم؟
با این وجود مصیب امیری مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس میگوید: یک ساعت با یکی از آنها مصاحبه کردم فهمیدم نه آنها آنقدر سواد دارند که بتوانند چنین کلیپی بسازند و نه چیزی پیدا کردهاند موضوع نامه برای دادن وام و خانه به آنها هم از این قرار بوده که همه میدانستند چنین چیزی نیست به آنها گفتند وام میدهیم که اگر بود خیالشان راحت باشد و حتما هم این کار را میکردند ولی میدانستند که نیست.
امیری ادامه داد: از این موارد ما زیاد میبینیم برخی فکر میکنند میتوانند با دروغ پول در بیاورند. با این وجود وقتی مطلع شدیم همان موقع کارشناسان را فرستادیم با او همراه شوند او سه جای مختلف را تا به حال نشان داده که درست نبوده و همان روز اول آبی با خودش آورده بود خورد و گفت من را مسووم کردهاند. اینها هیچ کدام درست نیست و همه اینها خیالات است.
وی تأکید کرد: اگر گنجی باشد ما چرا نیاید روی آن مانور بدهیم؟ یک جشنواره کوچک غذا برگزار میکنیم با این همه هزینه برای تبلیغات چرا اگر اثری باشد آن را مخفی کنیم وفتی می تواند برای شهر و استان مان باعث تبلیغ شود و گردشگرانش زیاد شوند؟
حرف پایانی مدیرکل میراث جالب بود؛ چرا نباید روی گنج فاروق تبلیغ کنیم؟ تجربه گشت و گذار در این روستای تازه مشهور شده اما نشان از واقعیتی تأسفبرانگیز دارد؛ نه فقط انار و جشنواره سالیانهاش، فاروق سرشار از گنجهایی است که در تمام این سالها آنطور که باید تبلیغ نشده است. بیراه نیست اگر برکت تمام حواشی «گنج دورغین» را کشف رسانهای گنجهای واقعی فاروق بدانیم.
مهر
* انتهای پیام/
ایران سفر هم در این مورد مینویسد: تنگه فاروق، گنج رؤیایی و ابهام های ساکنان خوش باورش

می گوید اهل روستای «زرقان» شهرستان مرودشت است، با خانواده اش آمده تا گنج فاروق را ببیند، اما اول می پرسد «باید برای دیدنش پول هم بدهیم؟» به چهره اش نگاه می کنم، وقتی این حرف ها را می زند آن قدر مصمم می گوید و روی تک تک کلماتی که از دهانش بیرون می آید تاکید دارد که باورش برایم سخت تر می شود؛ «چطور می توان با چند فیلم و عکس به همین راحتی شایعه و افسانه ساخت؟ و مردم هم بدون هیچ تحقیقی آن را باور می کنند.»، اما به نظر می رسد کسانی که این فیلم ها را ساخته اند، کارشان را خوب بلدند که چطور مردم یک شایعه را باور می کنند!
یک ماه بعد از آغاز شایعات درباره ی وجود «گنج فاروق»، خبرنگار و عکاس ایسنا تصمیم به بازدید از تنگه فاروق گرفتند که یکی از دلایل آن، پیام های مخاطبانی بود که در خبرگزاری دانشجویان ایران، در واکنش به خبرهای مرتبط، منتشر شد؛ نگاهی به این پیام ها نشان می دهد هنوز هستند افرادی که وجود چنین گنجی را کاملا باور دارند، به استدلال ها برای انکار این شایعه توجهی ندارد و انتشار چند فیلم و عکس را برای اثبات این ماجرا کافی می دانند. این روایت، حاصل این حضور و برآورد میدانی است:
پس از هماهنگی با اداره کل میراث فرهنگی استان فارس، ۱۲ ساعت خستگی مسیر تهران – شیراز را به ذوق دیدن روستایی که از آن هیچ ذهنیتی نداریم، تحمل کردیم. ابتدای پلیس راه شیراز از اتوبوس پیاده می شویم و با نوروزی (باستان شناس اداره کل میراث فرهنگی فارس) که از یک ماه گذشته مانند دیگر همکارانش درگیر شایعه ی «گنج فاروق» بوده، به سمت روستا راه می افتیم. در میانه راه، دو نفر از نیروهای یگان حفاظت استان فارس نیز به ما اضافه می شوند؛ هنوز هم یک نگرانی دارند و می گویند «حالا که قدری سروصداها خوابیده و مردم بی خیالِ شایعه «گنج فاروق» شده اند، اگر دوباره ما را ببینند، باز هم سروصدا راه می افتد، چون هنوز معتقدند این گنج واقعا وجود دارد.»
برای اینکه با اهالی منطقه روبه رو نشویم، مجبوریم مسیر را طولانی تر کنیم و از شهر «سیدان» که بالای «فاروق» است به سمت تنگه برویم. پس از عبور از چند خیابان و کوچه باغ، خانه های فاروق را می بینیم، اما وارد روستا نمی شویم. از کنار روستا به سمت جاده ی خاکی می رویم، درختان انار و گردو در داخل خانه ها و در مسیر خیابان و کوچه ها خودنمایی می کنند، عشایر هم هنوز از منطقه کوچ نکرده اند و تا نزدیکیِ تنگه «فاروق» چادر زده اند.
به تنگه که می رسیم، ناگهان چند نوجوان موتورسوار به طرف مان می آیند، انگار نگهبانان افتخاری یا محلی تنگه «فاروق »اند، یکی از آن ها در حالی که سعی می کند موتورش را به ماشین نزدیک کند، با صدای بلند به همراهانش می گوید: «زنگ بزن بقیه هم بیان، بگو دوباره سر و کله شون پیدا شده.»
راننده با لبخند می گوید: «بیچاره شدیم، کمتر از ۱۰ دقیقه همه ی فاروق جمع می شن و باز هم…»
به نقطه آخر مسیر ماشین رو می رسیم، جوانان موتور سوار زودتر از ما رسیده اند و از دور قدم هایمان را می شمارند. نیروی یگان حفاظت میراث فرهنگی از آن ها می پرسد: «اینجا چه می کنید؟» و آنها پاسخ می دهند:« شما اینجا چه کار دارید؟! ما اومدیم هواخوری!» انگار برای شان تفریح است، هربار کسی به سمت تنگه فاروق بیاید، آنها هم با موتورهاشان حاضرند. نیروی یگان و باستان شناسِ میراث فرهنگی دو کوهِ به هم پیوسته را که درخت های بادام وحشی و علف های هرز بر روی شان روییده، نشان می دهد و می گوید: «همین جاست!»
تنگه فاروق و گنجی که هیچ ردی از خود به جای نگذاشته
دقیقا میانه ی «تنگه فاروق»، دو کوه قرار گرفته اند؛ چیزی که به ظاهر هیچ ندارد جز سنگ! که همین موجب اعتراض ما می شود؛ همراهان مان می خندند و می گویند: ما هم چندوقت است همین حرف ها را می زنیم، اما کو گوش شنوا؟! شما که خبرنگارید، بروید بالا شاید گنج را پیدا کردید.
یکی از آنها راهنمای ما می شود، چند متری بالا می رویم، بقیه راه را باید صخره نوردی کرد، بالاجبار پایین ماندیم تا حداقل با جوانان فاروقی گپ بزنیم، اما عکاس و باستان شناس میراث فرهنگی برای ثبت احتمالی لحظه هایی که شاید هیچ کس جز “ذهن اهالی فاروق” نتواند آنها را ببیند، تا نوک کوه بالا می روند.
فیلم های منتشرشده یک دهانه ی غارمانند روی زمینِ مسطح را نشان می دهند، و البته دری دایره ای شکل که باز می شود، اما حالا تا جاییکه چشم ما کار می کند و تصاویر دوربین عکاسِ ما نشان می دهد، فقط چند دهانه ی غار کوچک – بدون هیچ حفاظی – روی بدنه کوه وجود دارد! نیروی یگان حفاظت می گوید: «یک سری این طرف را کنده اند، بعد رفتند کوه روبه رویی را بِکنند، اما چیزی پیدا نکردند.»
تنگه فاروق و دهانه های غارهای کوچک و بزرگ در دل کوه
از دور چند نفر دیگر در حال نزدیک شدن به ما هستند، به نظر یک خانواده اند. مرد خانواده زودتر خودش را به ما می رساند و همان لحظه اول می گوید: «گنج کجاست، شما دیدید؟ باید برای دیدنش مثل تخت جمشید پول هم بدهیم؟»
می پرسیم «شما اهل فاروق هستید؟» مرد می گوید اهل روستای «زرقان» شهرستان مرودشت است، با خانواده اش آمده تا گنج فاروق را ببیند!
وقتی این حرف ها را می زند، از چشمانش پیداست پُر از اشتیاق رسیدن به گنج است و روی تک تک کلماتی که می گوید تاکید دارد. چند بار به او می گوییم “از کجا این قدر مطمئنید که گنج واقعیت دارد؟” نگاه معناداری به ما می کند و می گوید: «حسم می گه این گنج وجود داره. فیلمش را دیده ام. عکس هایش همه جا هست. تازه در فیلم اسکناس هزار تومانی و دو هزار تومانی هم نشان داده اند تا بفهمیم اینا تو ایرانه!»
مأمور یگان حفاظت کنار تخته سنگ ها با راه انداختن آتش، سر موتورسواران را گرم کرده تا به بقیه زنگ نزنند؛ حالا باستان شناسِ همراه ما که از کوه پایین آمده و کنارِ نوجوانان فاروقی کنار آتش خود را گرم می کند، با شنیدن حرف های این مردِ زرقانی، به ما نزدیک می شود و به بیان دلایل منطقیِ باستان شناسی در این زمینه می پردازد.
مرد زرقانی کمی آرام می شود و به نظر در حال فکر کردن به حرف های باستان شناس است. اما پس از مدت کوتاهی می گوید، «این فاروقی ها و سیدانی ها از قدیم با هم رقابت داشته اند. گفتیم فاروقی ها با این شایعه می خواهند معروف شوند، اما بعدش عکس ها و فیلم هایی آمد و یک دفعه فاروق شد تیتر روزنامه ها. می گفتند مأموران زیادی به تنگه آمده و فاروق را قُرق کرده اند. حتی شنیدیم وانت آورده اند تا شبانه گنج را با خود ببرند. امروز هم همه گفتند نروید. آنجا پر از مأمور است، شما را هم دستگیر می کنند. اما ما که نمی خواستیم کاری کنیم. فقط آمدیم گنج را ببینیم.»
حالا خانواده اش کنارش رسیده اند و از او درباره ی گنج می پرسند، او نیز سعی می کند استدلال هایی را که شنیده، بیان کند و کم کم از جمع جدا شده و به سمت آتش می رود تا گرم شود.
ما هم به سراغ جوان های فاروقی می رویم که یک چشم شان به ماست و یک چشم شان به بالای کوه، تا ردّ عکاس را آن بالا گم نکنند. از آن ها درباره ی گنج فاروق می پرسیم. یکی از آنها که به نظر بقیه را به دنبال خود کشانده، می گوید: «دو نفر ۱۰ سال است که از آن (گنج فاروق) باخبرند، اما وقتی جشنواره ی انار برگزار شد، موضوع را با شورایاری مطرح کردند. حالا مأمورها نمی گذارند جایش را بگویند.»
جوانان فاروقی و خانواده ای که برای دیدن فاروق تا این تنگه آمد
دوست دیگرش در ادامه ی حرف او می گوید: «می گویند در دهانه غاری در دل این کوه ها، چند مجسمه است. می گفتند از پاسارگاد تا تخت جمشید یک راه زیرزمینی به فاروق هست که از آنجا به ارسنجان می رود، تقریبا اندازه یک زمین فوتبال!»
یکی از نوجوانانی که به تعقیب ما آمده بود، به حرف هایی که پدرانش گفته اند اشاره می کند و می گوید: «همین جایی که ایستاده ایم _ بین دو کوه میانه ی تنگه فاروق _ زیرِ زمین گنج است و زیرِ آن یک دریاچه به نام «دختر کوروش» که از زیر پایمان می گذرد. اگر آن گنج دروغ است، پس دریاچه چه؟ رشته قنات هایی که سال هاست در منطقه وجود دارند چه؟ همه ی آن ها هنوز پر آب اند.»
او به دستگیریِ دو نفر که اولین بار این ادعا را مطرح کردند اشاره می کند و می گوید: «الان هم این دو نفر می دانند که گنج کجاست، اما چهار پنج نفر دیگر به غیر آنها می دانند و نمی گذارند آنها محل گنج را لو بدهند.»
نوجوان دیگر به کم آبی و آمدنِ کارشناس جنگلداری برای حفر چاه اشاره می کند و می گوید: «آن مأمور هم تأیید کرد که زیر فاروق دریاچه ای است به نام دریاچه «دختر کوروش». فاروق ۱۶ قنات دارد که هرکدام به جایی می رسد، مثلاً سر رشته یکی از قنات ها به کردستان می رسد. زیر کوه ها قبل از دریاچه گنج است که اگر پیدا شود، دریاچه را هم کشف می کنند.»
هرچند تا لحظه آخر تلاش می کنیم از رویِ استدلال با نوجوانانِ روستا حرف بزنیم، اما به نظر فایده ای ندارد؛ آن ها را با تصورات شان تنها می گذاریم. برای دیدن روستای فاروق، سوار ماشین می شویم، در راه در نزدیکی یکی از چادرهای عشایر، تابلوی «طرح مرتع داری فاروق (قرق)، چرای دام ممنوع است» به چشم می خورد، و چند قدم آن طرف تر یک حلقه چاه در کنار جاده قرار گرفته است. خم می شوم، انتهای چاه را به راحتی می بینم؛ خشک خشک است، شاید یکی از همان چند رشته قنات زنده در افسانه های فاروقی ها باشد که حالا خشک شده اند.
رشته چاه های قنات خشک شده در نزدیکی فاروق
باغ های انار و گردوی زیادی در مسیر راه مان وجود دارد، سراغ مغازه های مختلف روستا می رویم و با اهالی صحبت می کنیم. در روستا افراد زیادی را نمی بینیم، از بقال و مکانیک سراغ «گنج فاروق» را می گیریم و جالب است که صحبت ها به چند جمله ختم می شود. صاحب بقالی که مرد مُسنی است، می گوید: «ما خودمان ندیدیم، اما می گویند هست. البته درِ اصلی آن در تنگه فاروق باز نمی شود، چند سال پیش درِ اصلی را سیلاب برده و گم شده است.»
می پرسم «از کجا این قدر مطمئنید؟» می گوید، اگر گنج نبود که آن دو نفر را دستگیر نمی کردند! وقتی از مغازه اش بیرون می آییم، می گوید؛ «تا امروز هر چه بوده برده اند، این را هم می بَرند. خیال تان راحت. ما که چیزی ندیدیم.»
روستای فاروق و مردمی که معتقدند شایعه فاروق واقعی است
چند جوان مکانیکی روستا غیرت شان سر گنج ندیده ی «فاروق» بیشتر است، بعد از تاکید روی این جمله که «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها»، می گویند: «اگر گنج نبود، چرا دادستانی آنها را دستگیر کرد؟ چرا از سازمان میراث فرهنگی آمدند؟ چرا خبرنگاران به نفع آنها (میراث فرهنگی) می نوشتند که اینجا گنج نیست؟» بعد از چند لحظه سکوت ادامه می دهند: «الان مأموران شبانه روز جلوی در خانه آنها – دو نفری که این شایعه را راه انداختند – کشیک می دهند، مبادا خانواده هایشان با مردم حرف بزنند. کتابی هم بوده که در آن ریز به ریز همه این اطلاعات بوده که آن را هم سال ها پیش دزدیدند.»
در طول چند ساعتی که در فاروق گذراندیم، یک چیز کاملا مشخص بود؛ اتحادی که اهالی فاروق برای پذیرفتن شایعه آن گنج دارند. ادعایی که مطرح کنندگانش حتی جای آن را به درستی نمی دانند و هربار با نشان دادن یک نقطه از تنگه فاروق، معتقدند گنج آن جاست…
اما عزیزالله تاجیک اسماعیلی، روان شناس اجتماعی درباره ی باورپذیری این شایعه توسط مردم فاروق به ایسنا می گوید: باید بررسی کنیم که چرا مردم این شایعه را در این حد واقعی می پندارند. شایعه معمولا زمانی شکل واقعیت به خود می گیرد که ما در جامعه کمبود امکانات داشته باشیم.
معصومه ابراهیمی، انسان شناسِ فولکلور نیز دیدگاه قابل تامل تری را بیان می کند که شاید نزدیک به واقعیت گنج فاروق باشد.
او به ایسنا می گوید: اصلا مهم نیست که این گنج وجود دارد، یا نه. بلکه روند این اتفاق یک پیام دردناک را به همراه دارد؛ یا مردم به دولت و حاکمیت اعتماد ندارند یا روستا آن قدر در محرومیت قرار گرفته که برای رساندن حرف خود به دولت، از هر حربه ای استفاده می کند.
گزارش از خبرنگار ایسنا: سمیه ایمانیان
عکاس: حمیدرضا املشی
انتهای پیام
سایت تسنیم – اطلاعات سپاه – مینویسد:
فیلم کشف گنج فاروق فارس و خوی از شایعه تا واقعیت
گنج فاروق
دانلود فیلم کشف گنج فاروق فارس و بعضی ها گفتند کشف گنج در خوی آذربایجان غربی که هر دو تکذیب شده است و عاملان پخش این شایعه امروز دستگیر شده اند.
پس از انتشار خبرهای کشف مجموعه ای بزرگی از گنج در خوی آذرﺑایجان ﻏربی مطرح شده بود که جلیل ﺟﺒﺎری – مدیر کل میراث فرهنگی ﺻﻨﺎﻳﻊ دﺳﺘﻲ و ﮔﺮدﺷﮕﺮی آذربایجان غربی صحت چنین گنجی را رد کرده بود حال حدود به یک ماه نیز است که نام فاروق را زیاد میشنویم، نه به این دلیل که فصل انار و جشنواره انار فاروقاست، بلکه به خاطر کلمهای که هموراه راز و رمزهایی را با خود به دوش میکشد.
همه چیز از ویدئویی از یک راهروی تاریک با در ورودی دایرهای شکل کوچک منسوب به روستایی در ۲۵ کیلومتری تختجمشید به نام «فاروق» شروع شد.
ویدئویی که با اشاره به واژه قجری «گنج» سناریوی جدیدی را کلید زد که بازیگرانش مجسمههایی کوچک از حیوانات و خدایان، اسکلت، استخوان و کتیبههایی به خط میخی بودند. در این میان میتوان گفت باستانشناسان و کارشناسان این حوزه روایت روشنتری را از این ماجرا داشتند اما هنوز عدهای میخواهند باور کنند در دل فاروق گنجی قدیمی نهفته است.
پیشتر نیز “مصیب امیری” – مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس، درباره حرفهای مطرح شده مبنی بر اینکه این مکان شبیه به یک زمین فوتبال است، به درِ ورودی و تونل کوچک نشان داده شده در فیلم اشاره کرد و گفت: «درِ وردوی آن فضا در فیلم بسیار کوچک است، حتی در ادامه یک تونل کوچک نشان داده میشود، این خود جای تعجب دارد که چطور ممکن است آثار از این محوطه خارج یا به آن وارد شده باشد؟ آن هم در شرایطی که برای ایجاد چنین فضایی باید خروارها خاک از همین در کوچک خارج شده باشد.»
به اعتقاد او چطور ممکن است از یک سایت ۲۵۰۰ ساله پس از این همه سال این آثار به طور منظم و کنار یکدیگر قرار گرفته باشند؟ از طرفی همه آثار نشان داده شده زرد رنگ هستند، در حالی که در دورههای گذشته بیشترین آثار تاریخی کشف شده از جنسهای مختلفی مانند شیشه، نقره یا حتی مفرغ بودهاند.
امیری گفته بود: «کسی که فیلم را گرفته، در یک فضای سربسته با یک چراغ قوه و نشان دادن دو اسکناس متعلق به ایران که تلاش دارد ثابت کند این فیلم متعلق به ایران است، دروغ خود را نشان میدهد و چون مردم از نزدیک این منطقه را ندیدند، آن را به راحتی باور میکنند. اما در حالی این سناریو چیده شده که همه کارها از همان ابتدا غلط است.»
لزومی برای ایجاد شهر در زیرزمین وجود ندارد
در این رابطه علیرضا عسکری – باستانشناس و استاد دانشگاه شیراز «میراث آریا» درباره شهر فاروق میگوید: «من سالهاست که مطالعات هخامنشی را در دشت تختجمشید دنبال میکنم و بیش از ۱۰ سال است که در دشت مرودشت کاوش انجام میدهم. از نظر باستان شناسی آنچه که در فاروق به عنوان بخشی از دشت مرودشت در فاصله ۲۵ کیلومتری تخت جمشید امروزه از سوی برخی از افراد مطرح میشود صحت ندارد.»
وی افزود: «میدانیم که در گذشته بخشی از آب شرب تخت جمشید از سیدان و فاروق تأمین میشد و این ۲ حوزه در زمینه مطالعات هخامنشی قابل بحث هستند. بررسیهای انجام شده از سوی باستانشناسان و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی در طول سالیان دراز در فاروق و سیدان نشان میدهد که عمده آثار باستانی کشف شده در این مناطق سازههای آبی یا وابسته به آب یا آثار مربوط به تدفین اموات، سازههای مربوط به آثار نیایشی بود، البته تعداد این بناها نیز بسیار کم یا به شکل تکبنا بودند.»
عسکری ادامه داد: «از نظر مطالعات باستان شناسی در استان فارس تعدادی شهر تاریخی وجود دارد و مهمترین آن ها شهر پاسارگاد، پارسه، استخر، بیشابور، پیروزآباد، شیراز در دوران باستان است. از نظر بحث شهرنشینی نیز، شهر در دشت شکل میگیرد و هیچگاه در زیرزمین ساخته نمیشود، ساخت شهر در زیر زمین مرسوم نبود، زیرا از نظر عقلانی و منطقی دلیل برای ساخت شهر در زیر زمین وجود نداشته و ندارد. ایجاد شهر در زیر زمین به آن معنای مرسوم، در آثار باستانی ایران وجود ندارد، اگر هم چیزی در زیر زمین بوده به صورت تک اثر نیایشی و چیزهایی از این دست بود.»
هیچکدام از آثار نشان داده شده در فیلم شاخصههای آثار باستانی ۵هزار سال اخیر فارس را ندارند
وی با تأکید بر این نکته که هر شی یا اثر باستانی در فرآیند فرهنگی ایجاد میشود، و هر شی نتیجه زایش فکری و فرهنگی مقطع خاصی از تاریخ است گفت: «میتوان با علم باستانشناسی دریافت که هر اثری متعلق به کدام دوره است، زیرا آثار باستانی دارای شاخصههایی هستند که آن شاخصهها مربوط به همان دورهای هستند که آثار ایجاد شدهاند. اینکه افرادی در شبکههای اجتماعی ادعا کردند که شهری زیر زمینی در این منطقه کشف شده است و تصاویری نیز در این زمینه منتشر شد، کاملا جعلی است. راه پله و اشیای نشان داده شده در این فیلمها و تصاویر یا متعلق به آسیای صغیر بود و ربطی به ایران نداشت یا آثار جعلی طلا بود که اصلاً ربطی به فرهنگ ایران در آن دوره ندارد.»
این استاد دانشگاه شیراز گفت: «همه اشیایی که در ویدئو ها و تصاویر نشان داده شدهاند جعلی هستند و هیچکدام از شاخصههای آثار باستانی ۵هزار سال اخیر فارس را ندارند زیرا در آن دوره اشیا طلا در فارس نداشتیم. ۵ هزار سال قبل تازه وارد عصر مس و سنگ و مفرغ شده بودیم، در نتیجه نسبت دادن قدمت تاریخی ۷ هزار سال به این آثاری که در تصاویر بود نادرست است زیرا در همه آن آثار هیچ نشانه و شاخصه فرهنگی ۵ هزار سال اخیر استان فارس به چشم نمیخورد.»
وی ادامه داد: «از طرفی همانطور که گفتیم لزومی برای ایجاد شهر در زیرزمین وجود ندارد. منطقه فاروق جزئی از تخت جمشید بود، همه نقاط تخت جمشید نیز در ۱۰۰ سال اخیر از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و دانشگاههای مختلف بررسی و کاوش شد و اطلاعات زیادی از این منطقه در دست است، در هیچ گزارشی به چنین موضوعی اشاره نشده است، در حالی که اگر چنین مسئلهای وجود داشت از چشم تیزبین باستان شناسان و کارشناسان این حوزه مخفی نمیماند.»
عسکری افزود: «بنده ۲ ماه پیش وقتی در حال تحقیق و کاوش در منطقه پارسه بودم این شایعه را شنیدم، در حالی که زمانی که ما به آن منطقه برای پیگری این شایعات رفتیم هیچ اثری در آن منطقه وجود نداشت. منطقه فاروق بخشی از منطقه تختجمشید، استخر و پارسه محسوب میشود و نیازی به بزرگنمایی ندارد. از طرف دیگر آثار باستانی اصلی در مناطق تختجمشید، استخر و… هستند و نیازی نیست که تمدنی زیرزمین شکل بگیرد.»
وی گفت: «حوزه باستانشناسی و میراث فرهنگی یک حوزه کاملاً تخصصی است، در نتیجه باید درباره این مسئله رویکردی تخصصی اتخاذ کرد. وقتی کارشناسان بارها و بارها در سالیان دراز این منطقه را بررسی کردهاند و میتوانند به صورت تخصصی این منطقه را کاوش کنند لزومی ندارد که افراد غیر متخصص در این حوزه ورود کنند و با ایجاد شایعه باعث تشویش اذهان عمومی شوند. این مسئله از سوی افرادی مطرح شد که هیچ تخصصی در حوزه میراث فرهنگی ندارند.»
مسائل حقوقی آثار میراث فرهنگی در حوزه اختیارات سازمان میراث فرهنگی است
این کارشناس حوزه باستانشناسی ادامه داد: «از طرفی در زمینه مسائل حقوقی باید تأکید کنم که مسائل حقوی آثار میراث فرهنگی در حوزه اختیارات سازمان میراث فرهنگی است، و هر نوع استعلامی باید از سوی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انجام شود، زیرا این صحبت کارشناسان میراث فرهنگی است که حجت را بر همه تمام میکند. حوزه میراث فرهنگی یک حوزه تخصصی است، اما همواره کارشناسان میراث فرهنگی و باستان شناسان سعی کردند که این مسائل تخصصی را با زبانی ساده برای مردم شرح دهند. پشت این لحن ساده و همهفهم سالها کار، زحمت، مطالعه و تجربه نهفته است، اما از آنجایی که عموم جامعه از رنجها، مشقتها، کارهای میدانی و… آگاهی ندارند، گمان نمیبرند که پشت هر نظریه یا اظهارنظری که به نظر ساده میرسد سالها کار و پژوهش نهفته است.»
عسکری گفت: «کارشناسان میراث فرهنگی تا به حال هر آنچه که در حوزه میراث جعل شده را به راحتی شناسایی میکنند، از طرفی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همزمان با دهها دانشگاه بینالمللی در حوزه تخت جمشید در حال همکاری است. با اتکا به عکسهای هوایی، مطالعات ژئوفیزیک و… حوزه فرهنگی و باستانی تحت کنترل کامل کارشناسان میراث فرهنگی است، این کارشناسان با ابزار پیشرفته و تخصص کافی، به راحتی میتوانند در این زمینه قضاوت کنند و نیازی به نظر و قضاوت افراد غیر متخصص وجود ندارد.»
وی افزود: «به عنوان مثال در حوزه تختجمشید بیش از ۱۰۰ باستانشناس کار کردند، فاروق نیز از آنجایی که جزئی از تختجمشید است مورد بررسی و مطالعات باستان شناسانه این افراد قرار گرفت، همه گزارشها و نظرات کارشناسی در زمینه فاروق نیز در سطوح بینالمللی طی سالیان متوالی منتشر و اعلام شده است.»
استاد باستانشناسی دانشگاه شیراز ادامه داد: «این مسئله صرفا نظرات اشتباهی است که از سوی افرادی غیر متخصص دامن زده شد، کارشناسان میراث فرهنگی باید تلاش کنند که واقعیتهای علمی و مطالعات تخصصی در حوزه میراث بیشتر به جامعه عرضه شود، و عموم مردم در این زمینه اطلاع داشته باشند، اگر آگاهی عمومی بیشتری درباره پژوهش و تخصص کارشناسان میراث وجود داشت هرگز چنین شایعهای از سوی برخی از افراد عنوان نمیشد.»
متاسفانه آگاهی عمومی در بحث آثار تاریخی آنطور که باید قوی باشد نیست
همچنین رضا نوروزی – کارشناس میراث فرهنگی پژوهشکده باستانشناسی استان فارس درباره عکسی که در روزهای اخیر در بعضی از شبکههای اجتماعی منتشر شد گفت: «من به عنوان کارشناس در منطقه فاروق حضور پیدا کرد، نسبت دادن عکسی که در روزهای اخیر منتشر شد به درگیری میراث فرهنگی با مردم نادرست است.»
وی افزود: «فیلمها و تصاویری که درباره کشف گنجی در منطقه فاروق منتشر شد با عقل هیچ باستانشناسی جور در نمیآید و هیچ منطقی پشت آن نیست.
نوروزی گفت: «پیگری مسائل در حوزه میراث فرهنگی در حوزه اختیارات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. این منطقه از آنجایی که در حوزه مرودشت قرار دارد در سالهای گذشته و اخیرا بارها بررسی شده است. اینکه در هرمنطقهای که آثار تاریخی در آن وجود دارد الزاما گنج نیز موجود است باور نادرستی است. متاسفانه آگاهی عمومی در بحث آثار تاریخی آنطور که باید قوی باشد نیست، در نتیجه چنین شایعاتی برای عدهای باورپذیر می شود.»
کارشناس میراث فرهنگی پژوهشکده باستانشناسی استان فارس عنوان کرد: «پیشتر نیز مسائلی از این دست در مناطقی نظیر دشمن زیاری نورآباد ممسنی، کازرون و… مطرح شد که با پیگیری کارشناسان این حوزه مشخص شد که آن ادعاها پایه و اساسی ندارد. حتی در زمینه مسئله کازرون مدعیان حرف کارشناسان سازمان میراث فرهنگی را قبول نکردند و در نهایت نه تنها به هیچ نتیجهای نرسیدند بلکه در دادگاه محکوم نیز شدند.»
::
منبع: تسنیم