سهراب زند؛ سرویس سیاسی «انتخاب»؛ تصویب تمدید مجدد تحریم ها در مجلس سنای امریکا موجی از حمله همه جانبه دلواپسان را به دنبال داشت به نحوی که برخی از آنان از فاجعه و مصیبت گفته و برخی دیگر برجام را مرده پنداشتند و از تیر خلاص به برجام سخن گفتند!
برخی دیگر خواستار آن شدند که رئیس جمهور بخاطر اعتماد به امریکا استعفا داده و یا در دور بعدی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری نگردد.
در این رابطه چند نکته قابل تأمل است:
اولا
برخلاف تهمتهای مکرر، تیم مذاکره کننده هرگز نه به آمریکا و نه به هیچ کشور دیگری اعتماد نکرده است. اصولا مذاکره، روابط دیپلماتیک و دست دادن دو دیپلمات نشان از اعتماد نیست. مذاکره جنگ قدرت است اما به شیوه دیپلماتیک. به طور مثال در زمان جنگ سرد میان امریکا و شوروی هم خط ارتباطی مستقیمی به نام خط سرخ میان دو ابرقدرت جهانی برقرار بود و این درحالی بود که دو طرف نه تنها به یکدیگر اعتماد نمیکردند بلکه در جنگ بودند. یا مثلا مذاکره ما با صدام بر سر تبادل اسرا، آیا به معنای کنار آمدن یا اعتماد به صدام بود؟
آیا صلحنامه حدیبیه پیامبر صلی الله علیه و آله با کفار که بعدا آن را نقض نمودند به معنای اعتماد غلط به کفار بود؟
بارها آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده طرف آمریکایی را دشمن خطاب نموده و تحریمها را ظالمانه خواند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در ایام مذاکرات کار تیم مذاکرهکننده را سخت توصیف نمود چراکه طرف مذاکره ما شیطان است! و آنها را شیطان خطاب کرد.
مقام معظم رهبری بارها تیم مذاکره کننده ما را امین، متدین و انقلابی خواندند.
نکته دوم این که،
فضای احساساتی موافق و مخالف اجازه نمیدهد که بررسی عاقلانه و واقعبینانهای از برجام در منظر مردم قرار بگیرد. عدهای کلا به دنبال تلخ کردن کام مردم هستند که اثبات کنند شما تا بحال غلط میکردید و با سادهلوحی تصور می کنند که اگر مردم را از سیاستهای نظام مأیوس کنند، مردم هلهلهکنان به سمت آنان باز میگردند و با رأی قاطع خود مثلا آقای جلیلی و یا آقای قالیباف که هر روز به هر بهانه ای برجام و دستاوردهای دولت کنونی را مورد تاخت و تاز خود قرار می دهند، را به ریاست جمهوری خود برمیگزینند! درحالیکه مردم دیگر به این نتیجه میرسند که از همه باید مأیوس شد و دیگر با این وضعیت راه به جایی نخواهیم برد.
واقعیت برجام این است که اولا برجام فقط میان ایران و امریکا نیست بلکه میان ایران و پنج بعلاوه یک میباشد. پس بدعهدی و خوشعهدی یک طرف به کل برجام تسری نمییابد. دوم اینکه تحریمها و گشایشهای مربوط به برجام صفر و صدی نیست، در برخی موارد مهم مانند فروش نفت، حق کشتیرانی، مبادلات بینالمللی پولی، سرمایهگذاریهای کشورهای مختلف بزرگ و… برجام موفق به کار خود ادامه میدهد، گرچه با مشکلات و کارشکنیهایی مواجه است، اما در مواردی دچار رفع تدریجی و سخت تحریمها و موانع است. دوستان فراموش کردهاند که برجام حل مشکلات میان ما و قدرتهای جهانی نبود بلکه گرهگشایی بخشی بود که گلوی مار را گرفته و رها نمینمود.
نکته سوم اینکه
دوستان دلواپس قدرت تصور میکنند که ما در یک شرایط مساوی پای میز نشستیم، درحالیکه تیم مذاکرهکننده به سختی باید ذره ذره از حقوق این ملت را از دهان شش ابرقدرت جهانی بیرون میکشید که مبانی ما و آنها در مقابل هم تعریف شده است، نه اینکه آنها بگویند چهارتا سانترفیوژ کم کنید ما هم میشویم مثل کشور برادر و دوست شما!
در آخر باید پرسید که الگوی جایگزین برجام چیست؟
فروش نفت هشتصد هزار بشکه بجای سه میلیون بشکه فعلی که قبل از برجام قرار بود به سیصد هزار برسد(نفت در برابر غذا!)؟
قفل شدن مجدد راههای مبادلاتی و باز دست به دامن بابک زنجانیهای جدید شدن که کل ثروت نفتی چند ساله کشور را غارت کردند و پس ندادند؟
بازگشت به تورم 40 درصدی در عین رکود و سوختن زیربناهای اقتصادی؟
بازگشت به عدم حق کشتیرانی و باج دادن به پرچم کشورهای دست چندمی توسعه نیافته؟
برگشت و ایجاد سایه فصل هفتم شورای امنیت بر سر کشور و دوباره حرکت به فضای آمادهباش و اضطرار؟
و…..؟
فراموش نکنیم که با برجام ما خط قرمز ابرقدرتها یعنی حق غنیسازی قانونی را شکستیم. هسته ای را حفظ نمودیم. اما یادمان نرود که اصرار بر شکل و ظاهر محتوا را در درازمدت چنان ضعیف میکند که چیزی از شکل باقی نماند! کمااینکه پیامبر در زمان صلح حدیبیه تا توانست پایه های اسلام را محکم نمود و بعد با قوت و قدرت تمامی مشرکین را به زانو درآورد. همان صلحی که بسیاری از اصحاب منتقدانه به آن حمله نمودند و ذلتش خواندند.
اما عقل حكم مي كند همگی بر خلاف چنين روش هايي، عاقلانه متحد باشيم و با تمام این تحلیل ها گوش به فرمان رهبری مدبر بوده و با نابخردب مردم را مأیوس و عصبی ننماییم.