دکتر مهدي خزعلي چهرهاي شناخته شده و صادق و بيريا است. طي سه دوره حضور در نمايشگاه مطبوعات، با او آشنا شديم و هر بار ساده و صميمي آمد و در غرفه نقدحال نشست و حرف زد و الفتي بينمان شکل گرفت. در ايامي که زائران راهپيمايي اربعين سالار شهيدان براي سفر، مهران را انتخاب کرده بودند از کرمانشاه مي گذشتند و در همان ايام دکتر مهدي خزعلي که با بستن مرز مهران مواجه شده بود در برگشت مهمان روزنامه بود و در انجمن ادبي نقدحال شرکت کرد و به چند سئوال ما پاسخ گفت! بديهي است تعدادي از پرسش و پاسخها شخصي باشد و امکان انتشار نداشته باشند و از طرف ديگر بخشي از نظرات ايشان بهزعم ما، امکان انتشار ندارند. اما مدتي است که موضوع انتخابات 96 بر زبانهاست و در فضاي رسانهاي »عبور از روحاني« به بحثي مهم تبديل شده است و يکي از کساني که اين موضوع را مطرح کرده بود، دکتر مهدي خزعلي است. به همين دليل بخشي از گفتوگوها که مربوط به اين موضوع است تقديم خوانندگان گرامي ميشود!
اولين کسي که بحث عبور از روحاني را مطرح کرد شما بوديد؟
من بحث عبور از روحاني را مطرح نکردم. عقلانيت در يک انتخابات دموکراتيک را مطرح کردم. بسياري از آقايان اصلاحطلب به جاي رفتن به سمت اعتدال بيشتر به سمت انفعال رفتهاند. در آن زماني که ميگفتم بايد در انتخابات شرکت کنيم و ما برنده انتخابات 92 هستيم، همهي اين آقايان تحريمي بودند. در زندان، زماني که مرا از انفرادي به بند عمومي آوردند، فقط با آنها بحث ميکردم. خيلي راحت به من ميگفتند: تو مامور اطلاعات هستي و آمدهاي که تحريم انتخابات را بشکني.
ميگفتم؛ پروسهي انتخابات را مقصد و مقصود ميدانم و ما فرصت داريم ستاد بزنيم، همايش برگزار کنيم، سفر برويم و سخنراني کنيم. اين ميشود روشنگري، اين فرصت را نبايد از دست داد بايد با چندين کانديدا وارد شويم و در نهايت برنده خواهيم بود. چند ماه پيش از انتخابات با توجه به تجربه سال 84 گفتم: دکتر عارف را ميآورند براي اينکه راي و وحدت را بشکنند. من اين حرفها را زدهام و نتيجه شده اينکه از سبد آرا، يک روحاني امنيتي بهنام روحاني بيرون آمد که اين آقا زماني عليه ما سخنراني کرد و ما را اراذل خطاب کرد، ولي ما او را انتخاب کرديم. درک سياسي مردم آنقدر بالا رفته که انتخاب کنند. نمونهاش در انتخابات اخير به ريشهري يا به دري نجفآبادي راي داديم براي اينکه ميخواستيم برخي راي نياورند. مردم به اين درک رسيدهاند و به کسي که نميشناسند راي دادهاند بهخاطر رسيدن به اهداف مدني زيبايشان. اما بنا نيست که ما روحاني را تقديس کنيم. روحاني از ما نبوده و نخواهد بود. اما ما بايد وي را جذب کنيم و نبايد بگوييم چون اين هست نبايد کس ديگري بيايد. اين انحصارطلبي است.
پس با اين انديشه، ميتوانيم منتظر باشيم که سال 96 يک اصلاحطلب رئيسجمهور ميشود؟
معتقدم که آقاي روحاني چهار سال ديگر رئيسجمهور است. چون رجال اصلاحطلب ما هميشه خطا کردهاند و هنوز هم طلبکار هستند. يک روز از ديوار سفارت، روزي ديگر از ديواربيت آيتا… منتظري بالا رفتند و همانها الان تئوريسين شدهاند. يک عده از اصلاحطلبان ما همان اشخاصي هستند که با يک اعلاميه حکم اعدام ميدادند و الان اصلاحطلب شدهاند. خطاها خطاهاي کلان است. خطاهايي که اگر ما در گذشته به صحبت آنها گوش ميداديم، الان وضعيتي بدتر از عراق داشتيم. امروز هم ميگوييم که ما روحاني را براي مرحلهي گذار ميخواستيم و الان در اين فضاي باز موظف هستيم با چندين کانديدا بياييم. حرکت کنيم، سفر کنيم و موج ايجاد کنيم. در همين زمان انتخابات ميشود از تمام تريبونها استفاده کرد. حداقل از اين چندين کانديدا چهار نفر تاييد صلاحيت ميشوند. الان روحاني نشسته و ميگويد که اصلاحطلبان هيچ گزينهي ديگري ندارند و مجبور هستند کنار من باشند. بدين ترتيب نه قولي لازم است بدهد و نه ميثاق نامهاي امضا کند. زيرا اصلاحطلبان حد و اندازه خود را نفهميدند. مردم يک بارديگر مردانه آمدهاند و اگر ما به اين اعتماد مردم ارج ننهيم خيانت کردهايم. اگر هر کسي را به مردم معرفي کنيم، راي ميدهند. زيرا ميدانند اين يک حرکت مدني انتخاباتي است. حالا ما چوب را نميخواهيم بياوريم، دکتر ظريف، دکتر هاشمي، جهانگيري و بسياري ديگر که قويتر از روحاني هستند. بايد موج ايجاد کنيم. با دعوت از خاتمي و ناطقنوري که اصولگرا است ولي ميتوان با توجه به تواناييهايي که دارد او را جذب کرد. اشخاص ديگري مانند سيدحسن خميني و… بايد از همه اين افراد دعوت کنيم و اين ميتواند تلنگري به آقاي روحاني باشد که بيايد و ميثاق نامهاي با اصلاحطلبان را امضا کند.
نظر شما راجع به ترامپ و ايران چيست؟
متاسفانه جناح حاکم ما عقل بازي سياسي را نداشت. ايران مسئلهاي مهم در بحث انتخابات امريکا بود اگر ايران يک نشست قبل از انتخابات با امریکاييها برگزار ميکرد و ميگفت که ما خواهان از بين رفتن داعش هستيم، ترامپ شکست ميخورد و براي ايران خوب بود. حالا انتخابات تمام شده و براندازان جامعه به تندي و خشونت موجود به افکار ترامپ دل بستهاند. از طرف ديگر جناح حاکم نگران مشت آهنين ترامپ است. يا بايد برويم داخل رينگ که اشتباه است و يا بايد پاي ميز مذاکره برويم که ترامپ مذاکره را بلد نيست و بازنده و منزوي ميشود. اين بهانهخوبي است براي جناح حاکم که نزديک شود به اروپا به بهانه اينکه ترامپ دارد تندروي ميکند و براي اينکه فرصت تندروي را از او بگيرند بايد نشان دهيم که آماده مذاکره اصلاحي هستيم آن وقت ترامپ در مذاکرات نشان ميدهد خشونتطلب است و برنده ميشويم. ترامپ ميخواهد بجنگد و نبايد اين فرصت را به او داد.
آيا فرصت جنگ را براي ترامپ فراهم ميکنيم؟
جناح حاکم فرآهم ميکند که ما تمام تلاشمان اين است و برعکس براندازان ميگوييم امروز بايد بيشتر از قبل به رهبري نظام نزديک شويم. چون ما نميخواهيم مانند ليبي، سوريه يا افغان شويم. آنها زندگي بدوي داشتند ولي ملت ما زندگي پيشرفته دارد.