جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » بخش دوم ریشه یابی علل برخورد با آیت الله العظمی نکونام٬

بخش دوم ریشه یابی علل برخورد با آیت الله العظمی نکونام٬

حضرت آیت الله العظمی نکونام در فلسفه مکتبی نوین را بنیان نهاده اند٬ که بارزترین مشخصه ی آن قابل ارائه بودن به مجامع علمی دنیا٬ و همچنین هماهنگی کامل این‌فلسفه با علوم می باشد؛ فلسفه ای که ماهیت را انتزاعی ذهنی٬ و وجود را حقیقت٬ و خلق را ظهور آن حقیقت می داند!
علاوه بر فقه و فلسفه ای نوین٬ ایشان اولین کسی است که عرفان شیعه را٬ و به تعبیر خودشان عرفان ائمه معصومین(ع) یا همان (عرفان محبوبین) را مستند و چارچوب داده اند٬ و حوزه های علمی شیعه را از کتب عرفانی اهل سنت که همان عرفان (محبین) است٬ فارغ نموده اند؛ گزاره های این عرفان نیز کاملا قابل ارائه به مجامع علمی و معنوی دنیا می باشد!
حضرت آیت الله العظمی نکونام٬ اساتید بسیار برجسته ای را در تصوف‌ و درویشی٬ ادیان٬ علی الخصوص مسیحیت٬ موسیقی و … داشته اند.
یکی دیگر از علل برخورد با آیت الله العظمی نکونام٬ دعوای قدیمی فقهای اهل ظاهر با فلاسفه٬ و عرفا بوده است؛ آن هم با فقیهانی که الفبای فلسفه٬ و عرفان را هم نمی دانسته اند؛ بطور نمونه در مسأله وحدت وجود٬ فقیه اهل ظاهر چگونه برخورد می کند٬ و قائل به آن را کافر و نجس می داند٬ اما شخصیتی چون مرحوم آیت الله العظمی رفیعی قروینی٬ فقهای اهل ظاهر را نصیحت می کند٬ که در مسأله ای که‌تخصص ندارید وارد نشوید!
وحدت وجود در بیان عارف حکیم٬ حضرت آیت الله العظمی نکونام چنین است؛
وحدت وجود به معنای درست و دقیق عرفانی و فلسفی خود٬ از والاترین پایه های بینش و بلندترین قله های کمال است که کم تر عارف محققی از فتح یا آرزوی دستیابی به آن٬ سخن سر می دهد و دریافت صحیح آن شایسته ی پندارهای همگانی_ موافق یا مخالف_ نیست.
وحدت وجود به معنای( همه خدایند) یا (همه مانند خدایند) – که متأسفانه در برخی از عبارت های فتوایی نیز آمده است- نمی باشد و این گونه برداشت ها از سست ترین و مسموترین گفتارهاست که ناآگاهان ظاهربین می گویند و هیچ‌ عارف راه یافته ای چنین گزافه گویی را از وحدت وجود منظور نمی دارد.
اگر کسی چنین معنایی را در پندار خود داشته باشد؛ خواه به آن باورمند باشد یا ستیزه جو٬ ناگزیر از گناه کاران است و از حقیقت معنای آن به دور می باشد؛ هر چند ممکن است نادانی چنین بیندیشید و آن را باور نماید و نادانی دیگر با ستیزه جویی چنین برداشتی از وحدت وجود داشته باشد و آن را نپذیرد. این گونه پندارها به معنای صحیح آن ارتباطی ندارد و هر دو گروه با آن بیگانه اند٬ پس نباید درباره باریک باورهای عقلی٬ نازک‌بینی های عرفانی و ژرف نگری های معرفتی٬ بدون آگاهی بایسته گفت و گو نمود و اندیشه و حال دیگران را پریشان ساخت٬ بلکه باید هر امر خطیری را به اهل آن واگذار نمود؛ به ویژه درباره ی چنین بلندای مهمی که نیاز به تیزبینی و دوراندیشی بسیار دارد و عالی ترین جایگاه ادراک و وصول انسانی است.
کسی که اگر درباره حکم پدیده های ابتدایی٬ مانند الکل پرسش شود که پاک است یا نجس٬ یا برای نمونه٬ خوردن فلان ماهی حلال است یا حرام؟! در پاسخ می گوید: از ویژگی این پدیده ناآگاه است و پیش آگاهان بروید٬ بهتر است درباره چنین پدیده های معنوی که برای همگان قابل فهم نیست٬ همین روش را دنبال کند و فهم و حکم این گونه پدیده ها را به اهل آن واگذار کند و مایه ی بی بهره گی هر چه بیشتر خود و دیگران نگردد.
چه زیان بزرگی است که کسی افترای کفر و نجاست به اولیای خدا را از سر ناآگاهی تا قبر و قیامت به همراه برد!(توضیح المسائل٬ جلد اول٬ صص ۵۹-۶۰ ٬ بحث وحدت وجود)
هدف از بیان بحث وحدت وجود٬ این بود که دانسته شود٬ فقهای اهل ظاهر در قدیم٬ برای از میان برداشتن رقبای عارف و فیلسوف خود٬ آنان را متهم به کفر می نمودند٬ حربه ای که اکنون جای خود را به زدن تهمت اخلاقی داده است!
پرداختن به دعواهایی مانند٬ وحدت وجود٬ حلول و اتحاد٬ غالیان٬ موسیقی٬ و مواردی از این دست٬ اکثرا سیاسی بازی بوده است٬ تا فقهای ظاهربین٬ سوار بر مرکب دیانت٬ چند روزی را گذران کنند!
نسبت به مرجع تقلید بزرگ شیعه٬ آیت الله العظمی نکونام هم چون توان مقابله علمی و معنوی ندیدند٬ چاره را در بازداشت ایشان٬ و سرازیر نمودن انواع تهمت ها دیدند!
امروزه برخی در حوزه علمیه قم هستند که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی٬ نوشته هایی را در رد وحدت وجود در بیان امام خمینی(قدس) داشته اند٬ و همچنین قائلین به وحدت وجود را کافر و نجس پنداشته اند٬ و امروز سطان قم گشته اند٬ و سیاست نیز یا با چنین افرادی از سر همدلی کاری ندارد٬ و یا توان مقابله با ایشان را ندارد!