روزنامه های امروز، سفر رئیس جمهور به برخی کشورهای آسیای شرقی را در چهارچوب نگاه به شرق در سیاست خارجی تحلیل کرده اند. این در حالی است که موضوع روابط ایران و عربستان و احتمال میانجیگری ترکیه و همچنین موضوع قرارداد جدید رنو با ایران، از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است
روزنامه ایران در گزارشی با تیتر «بهار مناسبات ایران و جنوب شرقآسیا در پسابرجام» به موضوع سفر رئیس جمهور به آسیای شرقی پرداخته است.
نوذر شفیعی نیز در یادداشتی در این روزنامه می نویسد: «سفر رئیس جمهوری ایران به سه کشور جنوب شرق آسیا و به طور مشخص کشورهای ویتنام، مالزی و تایلند را با توجه به حضور ایشان در مجمع گفتوگوهای آسیایی در بانکوک، باید در قامت سفری به «قاره آسیا» و در امتداد نگاه جدید دیپلماسی ایران به شرق ارزیابی کرد. با چنین رویکردی است که رئیس جمهوری در ابتدای سفر خود با بیان این جمله که «قرن بیست و یکم، قرن آسیا است» بر اهمیت این منطقه تأکید کرد. آسیا در گذشته منطقه موازنه دهنده روابط بینالملل به شمار میآمد و طرح موضوع «نگاه به شرق» به عنوان تاکتیک و رویکردی با هدف موازنه روابط با غرب بهکار میرفت و گاه عملیاتی میشد. زیرا در گذشته «شرق» وزنه قابل توجهی در سیاست و اقتصاد بینالملل به حساب نمیآمد. اما امروز سیاست نگاه به شرق با حضور کشورهای قدرتمندی مانند هندوستان، چین و ژاپن که در آینده نزدیک، سه اقتصاد برتر جهان را تشکیل میدهند، معنای متفاوتی دارد. همچنین شرق امروز با حضور دست کم چهار قدرت اتمی یعنی هند، پاکستان، چین و کره شمالی وزنه اساسی در امنیت بینالملل به شمار میرود و با توجه به همین واقعیتها است که امریکا تمرکز سیاست خارجیاش را از حوزه اقیانوس اطلس به سمت حوزه اقیانوس آرام تغییر داده است. بنابر این در کمتر از دو دهه آینده شرق یک قطب مهم قدرت خواهد بود و از پتانسیلهای لازم برای این جایگاه نیز بهرهمند است. چنانکه آسیا از عامل تمرکز جمعیت به عنوان یکی از عاملهای مهم تولید قدرت ملی برخوردار است و میتواند از این عامل بهعنوان موتور مؤثر تحولات اقتصادی خود بهره گیرد.»
رابطه ایران و عربستان
سعدالله زارعی در یادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان «ماهیت اختلافات آمریکا و عربستان درباره ایران» نوشت: «ایران دشمن وجودی رژیمهای اسرائیل و سعودی است» این گزاره کاملی است برای آنچه به طور مشترک توسط رژیمهای صهیونیستی و عربستان درباره ایران ادراک میشود. این دو رژیم به این گمان رسیدهاند که ایران برای از بین بردن آنان برنامه منظم و زمانبندی شدهای داشته و گام به گام به آن نزدیک میشود این در حالی است که احساس آمریکاییها تا حد زیادی با این گزارهها متفاوت است. آمریکا اگر چه از آنجا که دشمن اول ملت ایران است و از این رو در نوک پیکان نگاه تهاجمی ایران قرار دارد، بیشترین انرژی خود را صرف مقابله با ایران میکند اما در عین حال این مقصود را از طریق تضعیف توان ایران و با بکارگیری ترفندها و توطئههایی از داخل دنبال میکند از این رو عربستان و رژیم صهیونیستی، مقامات آمریکا را متهم میکنند که از درک اندازه خطر ایران ناتواناند، در حالی که باید با قدرت نظامی به از بین بردن ایران اقدام کنند به تضعیف و کنترل ایران چشم دوخته و مشغول تلف کردن وقت هستند. اما بعضی در ایران تصور دیگری از اختلافات آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی دارند. بعضی گمان کردهاند که پا پس کشیدن آمریکا از حمله نظامی به ایران علیرغم اصرار رژیمهای اسرائیل و سعودی، نشاندهنده پذیرش ایران از سوی آمریکا و انصراف این کشور از پیگیری «سیاست تغییر» در ایران است. در حالی که آمریکاییها بارها به سعودیها و صهیونیستها گفتهاند خب اگر پیروزی در جنگ علیه ایران ممکن است، چرا خود به ایران حمله نمیکنید. پس همانطور که همین الان در دستگاه هیئت حاکمه آمریکا تغییر ایران دنبال میشود، آمریکا با این دو رژیم منحوس اختلاف استراتژیک درباره ایران ندارد سطح اختلافات آنان تاکتیکی است و به نوع «عملیات تغییر» آنان بازمیگردد».
در همین زمینه روزنامه اعتماد در گفت و گو با سفیر ترکیه در تهران با عنوان «پيشنهاد كمك به بهبود رابطه ايران و عربستان را داده ايم» نوشت: «زماني كه ما رابطه را با همسايگان يا ساير كشورها دنبال ميكنيم ارتباطي ميان هيچ دو رابطهاي قايل نميشويم. اگر به عنوان مثال عربستان و ايران دوره بسيار پرمشكلي را در رابطه دوجانبه تجربه ميكنند، ما تلاش ميكنيم رابطه بسيار خوبي با هر دو اين كشورها داشته باشيم و اين مساله را مديريت ميكنيم. ما از وضعيت رابطه ميان ايران و عربستان خوشحال نيستيم چرا كه اعتقاد داريم ايران، تركيه و عربستان سعودي سه كشور مهم منطقهاي هستند. هر راهكار ثابت و پايداري براي مشكلات موجود بايد با همكاري اين سه كشور حل و فصل شود؛ البته با حضور ساير كشورها اما همكاري اين سه كشور مهم بسيار ضروري است. جدا از مسائل دوجانبه، اين تنش ميان تهران و رياض براي مسائل منطقهاي هم مفيد نيست. تركيه ميخواهد با توجه به برخورداري رابطه خوب با هر دو اين كشورها از هر فرصتي براي حلوفصل اين بحران ميان تهران و رياض استفاده كند.
رييسجمهور ما در ديدارهاي جداگانه دوجانبه در ماه آوريل با پادشاه سعودي و رييسجمهور روحاني كه هر دو براي شركت در نشست سازمان همكاريهاي اسلامي به تركيه آمده بودند، براي حل اين بحران تلاش كرد. البته كه هنوز تنش بسياري وجود دارد و دو كشور احساسهاي ناخوشايندي به هم دارند. اگر اقدامي در راستاي حل اين بحران صورت بگيرد تاثير مثبتي بر منطقه ما خواهد داشت اما اين آسان نيست و مسير پرچالش و سختي است. اما تركيه همواره حاضر است به بهبود رابطه ايران و عربستان كمك كند و اين پيام را در سطوح بسيار عالي هم منتقل كرده است. اميدواريم در آينده نزديك اين پيشنهاد جواب دهد.»
خودروسازی
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «رنو: خودروساز ايراني براي گرانفروشي به ما فشار ميآورد» نوشت: « پيمان كارگر، مدير منطقه خاورميانه شركت رنوي فرانسه در اين باره به خبرگزاري مهر گفته است: هم اكنون بازار خودروي ايران شاهد ورود خودروهاي جديد است، در دوران تحريم اما حضور خودروهاي چيني در بازار ايران پررنگ بود. هر چند ميتوان در مورد كيفيت خودروهاي چيني صحبت كرد و انتقادات زيادي را مطرح ساخت، اما به هر صورت فضاي بعد از برجام تنوعي را در نوع خودروهاي وارده به ايران بهوجود آورده است كه به مشتريان ايراني ميگويد كه اكنون فقط خودروهايي كه در ايران ميتوانند بخرند، خودروهاي قبلي نيست و تنوع بسيار بيشتر شده است. اين مسئله موجب ميشود كه توقع مشتري بالاتر برود و اين خيلي خوب است. وقتي توقع مشتري بالا ميرود، عملاً رقابت بايد بيشتر شود و رقابت بيشتر ميان خودروسازان خارجي و داخلي بر اين جنبه متمركز ميشود كه چگونه بايد به توقع مشتري پاسخ داد. وي در ادامه درباره چرايي قيمت بالاي توليدات خودروسازان داخلي كه با آنها همكاري ميكنند چنين تشريح ميكند: در واقع مسئله اين طور نيست كه خودروسازان ايراني اكنون سعي داشته باشند قيمت را بالا ببرند اما بايد گفت كه آنها روي برخي خودروها ضرر ميكنند. ظرفيت توليد ايران بالاتر از توليد است، يعني هر چقدر كه يك خودرو نفع داشته باشد، خودروسازان بايد كل شركت را مديريت كنند. وقتي يك خودرو حاشيه سود خوبي داشته باشد ولي در مقابل، ظرفيت استفاده نشده زياد باشد، در مجموع خودروساز ضرر ميكند. الان خودروسازان ايراني در اين شرايط هستند چراكه در ايران ظرفيت توليد 2 ميليون خودرو در سال وجود دارد، ولي عملاً يك ميليون و 300 هزار دستگاه توليد ميشود، بنابراين ظرفيت استفاده نشده خرج دارد و چون خرج دارد، حاشيه سود آنها، روي خودروهايي كه توليد ميكنند، بالا نيست، بنابراين وقتي خودرويي در بازار كشش دارد، آنها آن را گرانتر ميفروشند تا بتوانند سود ببرند و ضررهاي جانبي را پوشش دهند.
در واقع مقصودي كه دارند در عمل بد نيست اما براي مشتريان مناسب نيست، چرا بايد خودرو را گرانتر بخرند. مقصود اين نيست كه البته خودروسازان بايد خودرو را گران كنند بلكه مسئله يك شرايط كاملاً اقتصادي است كه چطور بايد آن را پوشش دهند. من قصد دفاع از خودروسازان را ندارم بلكه توجيه كاري است كه آنها دارند انجام ميدهند. »
روزنامه شهروند نیز در گفت و گو با نقویان با عنوان «قحط الرجال نیست رد الرجال است» نوشت: «قحطالرجال نیست، ردالرجال است. من اگر پستی بگیرم شما را رد میکنم، حتی اگر بدانم شما بهتر از من هستید، چون تقوا در من نیست، نمیگذارم کس دیگر جایم را بگیرد. حتی جهلالرجال هم نیست، ردالرجال است. در تاریخ نقل شده ناصرالدینشاه در کاخ یا تالار قدم میزد و دایما با خودش تکرار میکرد که «نمیشه، نمیشه، نمیشه» خدمتکاری وارد شد و دید شاه با خودش حرف میزند، شاه که چشمش به خدمتکار افتاد، گفت «فلانی! چي نمیشه؟» خدمتکار جواب داد «قربان من بیتقصیرم شما میفرمودید نمیشه» ناصرالدین شاه گفت «میدونی چی نمیشه؟ از صبح توی این فکرم که کار این کشور بدون امیرکبیر درست میشه، میبینم نمیشه». خب دستور قتل امیرکبیر را خود ناصرالدین شاه داده بود، خودش ردش کرد و دست رد به سینهاش زد. از طرف دیگر در خاطرات امیرکبیر دیدهام که دستور داده بود مردم بچههایشان را آبله بزنند، امروز به آبله میگویند واکسن. بیماری آبله آمده بود و قرار بود بچهها را آبله بزنند، امیرکبیر هم بخشنامه کرده بود که باید آبله زده شود.
رمالها و جنگیرها در شهر هو انداخته بودند که آبله نزنید، چون جن در شما حلول میکند، مردم عوام بیسواد هم حرف اینها را گوش کرده بودند. امیرکبیر برای اینکه مردم آبله بزنند جریمه وضع کرد که اگر کسی آبله نزد باید جریمه بدهد. میگویند روزي بچه یک پینهدوز را آوردند که بر اثر آبله نزدن مرده بود، امیرکبیر از پینهدوز پرسید چرا آبله نزدید مگر نگفتیم باید بزنید؟ پینهدوز هم بهانهجویی کرد که وقت نشد و نتوانستیم و غیره، امیرکبیر هم گفت باید جریمه بدهی، پینهدوز گفت ندارم، فقیرم. نقل شده که امیرکبیر به همان میزان جریمه، پول از جیبش درآورد و به پینهدوز داد و گفت بینداز در صندوق حکومت تا قانون نقض نشود. چند دقیقه بعد بچه بقالی را آوردند که او هم مرده بود، میگویند امیرکبیر شروع به گریه کرد، یکی از رجال سیاسی پرسیده قربان چرا گریه میکنید؟ امیرکبیر پاسخ داده چون ما مسئول مرگ این مردمیم و دو تا کودک کشته شدهاند و ما مسئولیم، من چطور گریه نکنم؟ آن شخص میگوید چشمشان کور، ما که گفتیم آبله بزنند، بخشنامه هم کردیم، تقصیر خودشان است. امیرکبیر پاسخ میدهد مسئول جهل این مردم هم ما هستیم، ما هم مسئول جانشان هستیم، هم مسئول جهلشان، اگر ما به اندازه کافی تبلیغ کرده بودیم و مردم را بیدار کرده بودیم، مردم گول رمالان و فالگیرها را نمیخوردند.»