چهارشنبه , ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » دستهبندی نشده » زوزه گرگهای تکفیری و وزوز مگسهای منحوس و جاسوسهای “پیرو اسلامِ روس!” برعلیه “مسلمانانِ راستین” پیروِ “اسلام ناب محمدی” و “بیزار از خرافاتِ آخوندساخته” مبتنی بر”چاه پرستی” و “امامزاده سیّار سازی” – یعنی “پیروان طریقت درویشی و فقر و فنا و تصوف وعرفان اسلامی”- در فضای تاریک “محفل شیطان پرستها” می پیچد!!

زوزه گرگهای تکفیری و وزوز مگسهای منحوس و جاسوسهای “پیرو اسلامِ روس!” برعلیه “مسلمانانِ راستین” پیروِ “اسلام ناب محمدی” و “بیزار از خرافاتِ آخوندساخته” مبتنی بر”چاه پرستی” و “امامزاده سیّار سازی” – یعنی “پیروان طریقت درویشی و فقر و فنا و تصوف وعرفان اسلامی”- در فضای تاریک “محفل شیطان پرستها” می پیچد!!

مرکز زبون و پیش افتاده تکفیری متعلق به جاسوسهای منحوس پیرو “اسلام روس” بازهم دست و پا میزند که فضای سایبری را به رجس وجود لاشئء مَجازی تکفیری خود آلوده کند و از بوق سایت تکفیریِ خزعبلات نویسِ ِتفرقه افکنِ فتنه انگیزِ خمینی ستیز موسوم به “فرقه نیوز” اباطیلی بیسروته منتشر میکند که ارزش جواب دادن ندارد. برای ثبت در سینه تاریخ به شرح زیر درج میگردد:
بازیچه شدن نورعلی تابنده توسط مشاورین سیاسی و هدایت این فرقه به ناکجا آباد با انتقادات و هجمه فقرای قدیمی همراه بود و کار به نقل قول‌سازی و تحریف سخنان اقطاب گذشته کشیده شد و با استفاده ابزاری از فقرا شاهد ذبح سلوک به ظاهر عرفانی صوفیه گنابادیه بودیم.

به گزارش فرقه نیوز_تداوم حیات به ظاهر عرفانی فرقه صوفیه گنابادیه با قطبیت نورعلی تابنده و همراهی مشاورین سیاسی وی با رسیدن به ناکجاآباد به خطر افتاده و کار این فرقه سیاسی به جای رسیده است که سایت مجذوبان نور در یک اقدام بی‌سابقه با انتشار مطلبی تحت عنوان “آهوان و خران” با استناد به سخنان دکتر محب الله آزاده اطرافیان نورعلی تابنده را به خرانی تشبیه کرده که به قطب 88 ساله اطلاعات غلط می‌دهند.

دکتر محب الله آزاده کیست؟

دکتر محب الله آزاد دومین فرزند صالحعلیشاه می‌باشد که بعد از رضاعلیشاه در 15 ذیقعده 1327 قمری برابر با 20 مرداد 1298 شمسی به دنیا آمد. وی از لحاظ سنی 8 سال بزرگتر از نورعلی تابنده بود. محب الله آزاده با سپری کردن تحصیلات پزشکی و گرفتن دکترای چشم پزشکی قبل و بعد از کهولت سن صالحعلیشاه، مراقبت از وی را به عهده گرفت تا بعد از رضاعلیشاه دومین نفر مورد وثوق صالحعلیشاه باشد. محب الله آزاده در 12 اردیبهشت 1385 شمسی فوت کرد و در آرامگاه شماره 604 بهشت زهرا دفن شد تا بیشتر از این شاهد بازیچه شدن برادر کوچک خود توسط مشاوران سیاسیش نباشد.

هدایت نورعلی تابنده به ناکجاآباد توسط مشاورین سیاسی صوفیه

بازیچه شدن نورعلی تابنده توسط مشاورین سیاسی و هدایت این فرقه به ناکجا آباد با انتقادات و هجمه فقرای قدیمی همراه بود و کار به نقل قول‌سازی و تحریف سخنان اقطاب گذشته کشیده شد و با استفاده ابزاری از فقرا شاهد ذبح سلوک به ظاهر عرفانی صوفیه گنابادیه بودیم.

با تسلط مشاورین سیاسی و ذبح سلوک به ظاهر عرفانی صوفیه گنابادیه عنان اختیار از دست نورعلی تابنده خارج شد و موقعیت اجتماعی این فرقه به لجن کشیده شد و کار به جای رسید که پایگاه خبری این فرقه در یک اقدام بی‌سابقه و تأمل برانگیز مشاورین و اطرافیان نورعلی تابنده را به “خر” و”گاو”تشبیه کرد تا ثابت شود قطب سیاسی صوفیه ملعبه دست افراد مختلف قرار گرفته است و باید به سازهای مختلف برقصد!

در ادامه توجه شما را به بیان الفاظ پایگاه خبری مجذوبان نور نسبت به اطرافیان نورعلی تابنده جلب می‌کنیم و قضاوت را به شما واگذار می‌کنیم؟!

1-وقتی نورعلی تابنده مجبور می‌شود با افراد بی‌خبر و غافل زندگی کند!

«پس از عبور از مراتب عالم نفس و گذشتن از حجاب‌های ظلمانی و نورانی در زندان دنیا گرفتار آمده و مجبور است در میان انسان‌های بی‌خبر و اهل غفلت و عاری از صفا و وفا و مبتلا به انواع صفات زشت و عادت‌های ناپسند به سر برد و آن‌ها را تحمل کند و بلکه مأمور است تا با آن‌ها معاشرت و مجالست و هم‌صحبتی کند»

2-مجبور بودن نورعلی تابنده برای زندگی با “خران و گاوان”!

«همنشینان او نیز مشتی گاوان و خران فاقد نزاکت و بی‌ادب باشند و خوراکش نیز کاه خشک، عیناً مانند همان ولیّ خدا و عارف کاملی است که پس از عبور از مراتب عالم نفس و گذشتن از حجاب‌های ظلمانی و نورانی در زندان دنیا گرفتار آمده و مجبور است در میان انسان‌های بی‌خبر و اهل غفلت و عاری از صفا و وفا و مبتلا به انواع صفات زشت و عادت‌های ناپسند به سر برد و آن‌ها را تحمل کند و بلکه مأمور است تا با آن‌ها معاشرت و مجالست و هم‌صحبتی کند»

3- پیام صریح مجذوبان نور به فقرا و اطرافیان نورعلی تابنده

«اگر ما را لیاقتی نیست که در حد دوستی او باشیم، ابلهانه دشمنی نورزیم. دون‌همت نباشیم که او را با خواسته‌های سخیف برنجانیم. بر هوا و هوس‌های خویش لباس تقوا نپوشانیم. سالک راه خدا باشیم نه راه سامری! عمل ناصواب نکنیم و به خود و خدا دروغ نگوییم. طلبکار و مدعی نباشیم. در پیشگاه او ادعای فضل و دانش نکنیم. میل و امر خدا را در مسلخ مصلحت‌اندیشی خویش ذبح نکنیم. در هر مقام و جایگاهی که هستیم، ولی‌تراشی نکنیم و پای از گلیم خویش بیرون ننهیم و از حد خود تجاوز نکنیم و فرق اجازه و استجازه و حد و حدود هریک را بدانیم و منظور بزرگ وقت را آنگونه که هست دریابیم و خود و دیگران را به ورطه‌ی هلاکت نیندازیم و راه تفرقه و جدایی نپوییم. برداشت‌های نفسانی و عقاید پوسیده‌ی خود را به نام درویشی به دیگران تحمیل نکنیم و برادری را به تیغ حسادت مثله نکنیم. از خدا رو به خلق نکنیم و خدا را به خرما نفروشیم و با شیطان هم‌سفره نشویم و بازیچه نگردیم. ادب را رعایت کنیم و راه بندگی را به راستی آن گونه که او می‌خواهد، نه آنگونه که به تقلید تصور می‌کنیم، با فراست بپیماییم و قدردان نعمت او باشیم. و درویشی را چون انگشتری گرانبها بدانیم که نگین آن ولیّ وقت است و ارزش و شرافت انگشتر را به نگین آن بدانیم نه حلقه‌ی آن