پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » فخرالسادات برقعی، زنی که به علت افشای اسرار قتل سیداحمدخمینی، به دست مصطفی پورمحمدی و همدستانش ناجوانمردانه به شهادت رسید!

فخرالسادات برقعی، زنی که به علت افشای اسرار قتل سیداحمدخمینی، به دست مصطفی پورمحمدی و همدستانش ناجوانمردانه به شهادت رسید!

فخرالسادات برقعی یک زن سی و یک ساله قمی از دوستان خانوادگی سیداحمدخمینی و خانواده اوبود. وی به عنوان دبیر کارمند وزارت آموزش و پرورش با خانواده اش ساکن، و شاغل قم بود. شوهر او “حسین پورمحمدی”با قائم مقام وزارت اطلاعات و معاون وقت علی فلاحیان -وزیراطلاعات (هاشمی رفسنجانی) – /”مصطفی پورمحمدی”/نسبت نزدیک خانوادگی داشت و این دو پسرعموی یکدیگر بودند.
پس از درگذشت سیداحمدخمینی، فخرالسادات برقعی از زبان همسر سیداحمدخمینی (مادر حسن آقای خمینی) اطلاع یافت که بنابه تصمیم “کلان مدیران نظام” و با طرح شوم وزارت اطلاعات، و توسط محفل “سعید امامی”،  سیداحمدخمینی به قتل رسانده شده و به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است.
وقتی خبر قتل سیداحمدخمینی به نقل از فخر السادات برقعی بازگو میشود، بلافاصله  قبل از همه، شوهر او “حسین پورمحمدی” به منظور تحقیق پیرامون صحت و سقم آن، این خبر را تلفنی با پسرعموی خود “مصطفی پورمحمدی” طرح میکند، مصطفی پورمحمدی نیز مطلب را به مقام مافوق خود – علی فلاحیان- منتقل مینماید. این قضیه، به سرعت  در جلسه ای با علی فلاحیان، سعید امامی، ومصطفی پورمحمدی مطرح میگردد، و صورت جلسه این نشست را برای خامنه ای ورفسنجانی ، و سپس شورایعالی امنیت ملی ارسال میدارند.
تصمیم به این گرفته میشود که ابتدا خود مصطفی پورمحمدی به قم برود وطی یک هماهنگی با رئیس اطلاعات قم -فردی موسوم به “اسماعیل واعظی” معروف به خطیب – قضیه را سریعاً فیصله ببخشند!
در دنبال این سفر،  در تاریخ شانزده اسفند سال 1374 طرحی که درشورایعالی امنیت ملی به تصویب رسیده بود برای سر به نیست کردن خانم فخرالسادات برقعی به اجرا گذاشته شد.
جزئیات اجرای شهید کردن مظلومانه و ناجوانمردانه فخر السادات برقعی
بنا به اظهارات پدر فخر السادات برقعی، مصطفی پورمحمدی به خانه پسرعمویش در قم وارد میشود و همراه با خطیب رئیس اطلاعات قم از فخرالسادات برقعی میخواهند که برای سئوال و جواب به اتاق خالی از اشخاص دیگر برود. درهمان حال همسر او و سایر اعضاء خانواده ازجمله پدر فخرالسادات را با اتوموبیل به یکی از منازل امن وزارت اطلاعات که دراختیار علی فلاحیان در قم بوده میبرند تا در حضور اشخاص دیگری از جمله فرماندار قم (سلطانی فر) و فردی موسوم به پاسدار صحرایی(از مسئولان اطلاعات سپاه پاسداران قم) راجع به حساسیت موضوع باآنها گفتگو و آنها را توجیه کنند.
خانواده فخرالسادات برقعی از منظور آنها چیزی نمیفهمند اما وقتی به منزل بازمیگردند درکمال ناباوری مشاهده میکنند که فخرالسادات برقعی با سیمی که به دورگردنش بسته شده خفه شده و برروی تخت قرارداده شده و برروی او مواد سوزاننده پاشیده اند، و در عین حال شیر گاز منزل را نیز بازگذاشته اند تا بعدا در اثر جرقه برق، خانه منفجرشده و آثار جنایت زدوده شود.