پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » نامسلمانهای منحوس که پرچم روس را برسردرِ خانه ها و پادگانها می آویزند، میخواهند با شمشیر شکسته چوبی به ستیزه با فقر و درویشی و طریقت تصوف و عرفان اسلامی روی بیاورند!!

نامسلمانهای منحوس که پرچم روس را برسردرِ خانه ها و پادگانها می آویزند، میخواهند با شمشیر شکسته چوبی به ستیزه با فقر و درویشی و طریقت تصوف و عرفان اسلامی روی بیاورند!!

یک گروه خائن به ایران و به ایرانی، و زداینده میراث آیت الله خمینی، در محافل تکفیری داعشی از قبیل “اداره فِرَق و ادیان” و “سازمان تبلیغات ضد اسلامی” جمع شده اند، تا با عوعو کردن و وق وق زدن و وِز وِز راه انداختن اسباب زحمت فقیران الی الله شوند!

ای مگس! از فضلهء دنیا، پرو بالت اَهی است

ای خوشا پروانه کورا شوق نور و فرّهی است

به گزارش فرقه نیوز و به نقل از شبستان: تعلیم و تربیت اسلامی!! پادزهر ترویج عرفانهای نوظهور است!!

کارشناس!! فرهنگی!! لرستان، تربیت!! اسلامی!! را پاد زهر ابتدال و بی بند و باری خواند و گفت: تعلیم!! و تربیت!! اسلامی!!، منجر به افزایش شناخت می شود.

جنگ نرم ارزش ها واعتقادات همه اقشار جامعه را به شکلی متفاومت مورد هدف قرار می دهد، اینکه چگونه تاثیر جنگ نرم بر عقاید و ارزش ها و فرهنگ مردم به ویژه قشر جوان رو به رو می کند، مسئله ای است که در این بحث بررسی می شود. ابتذال و بی بند و باری یکی از ویژگی های تاریخی فرهنگ و هویت غرب است، تاریخ نگاران گزارش می دهند که در غرب باستان روابط جنسی بی قیدو بند موضوعی رایج بوده و کسی از این مسئله تعجب نمی کرده است.رضا زیودار، کارشناس مسائل فرهنگی و اجتماعی، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در این زمینه گفت:  آموزش وپروش اسلامی نقطه کانونی حفظ فرهنگ و هویت اسلامی در مقابل جنگ نرم است و از آن طرف گسترش فساد و فحشاء مهم ترین ابزاری است که این نقطه کانونی را مورد هجمه قرار می دهند.وی خاطرنشان کرد: عاملان جنگ نرم، به ویژه عناصر صهیونیست، در پشت پرده ترویج ابتذال و فساد در دنیا حضور دارند و با ابزارهای قدرتنمندی، مانند مراسمات رقص، آوازف موسیقی هار راک و رپ مجلات و کتاب های مبتذل، صنعت سینمایی هالیوود، مسابقات همجنس بازی و…. تلاش می کنند تا در دنیا را به فساد و فحشا بکشانند و از این راه منابع اقتصادی خود را تامین نمایند.این عوامل و عناصر در رویارویی با جامعه ایران و جوانان کشور به شکل مستقیم و غیر مستقیم برنامه های خاص را دنبال می کنند که عبارتند از:

 1_ تولید برنامه های دیداری و شنیداری مبتذل و فرستادن آنها از طریق ماهواره و اینترنت به فضای کشور، در این باره گفتنی است یک هزار و 600 مرکز رادیویی و نزدیک به 900 شبکه تلویزیونی ماهواره ای  توسط آمریکا و اسرائیل در ایران به ترویج ابتذال و فساد در کشور مبادرت می کنند.
2- ترویج عرفان های کاذب و غیر الهی

 زیودار، عنوان کرد: دشمن در برنامه دیگری تلاش می کند تا ویژگی فطری انسان، یعنی جستجوی نیروی ماورایی و الهی را در چار چوب ایدئولوژی مادر گرای خود قرار دهد.

 وی بیان کرد: در این برنامه، عرفان های غیر الهی و مادی با آمیزه ای از رفتارهای غیر اخلاقی تبلیغ می شوند و به همین سبب همسویی آنها با ویژگی های خود جوان، در جذب جوانان موفق هستند،این مقوله نیز شکاف عمیقی بین شخصیت فرد با اهداف تربیتی و آموزشی جامعه ایجاد می کند.

اختصاصی فرقه نیوز!!: بازکردن کلاف سردرگم شیخ گراش
بی‌توجهی نورعلی تابنده به فوت شیخ برکنار شده گراش موجب خشم خانواده وی شد به نحوی که در آگهی چهلم خواجه گراشی عنوان طریقتی وفاعلی درج شد تا خانواده شیخ گراش نسبت به صدور فرمان خلع مقام وی دهن کجی کرده باشند و کلاف قدیمی این ماجرا با اختلاف درون فرقه‌ای باز شود و ثابت شود خلع شیخیت خواجه بابا گراشی به خاطر تجاوز بوده نه آلزایمر!

به گزارش فرقهنیوز ؛

کلاف اول

قبل از تولد بابا خواجه گراشی

جد مادری شیخ گراش به نام کربلایی زینعل از اولین کسانی بود که در زمان سلطانعلیشاه جذب فرقه صوفیه گنابادیه شده بود و به خاطر رویکرد صوفیانه مورد انتقاد علمای گراش قرار گرفته و با شکایت مردم و فتوای سید جعفر او را از گراش بیرون کردند.

کربلایی زینعل دختر چهار ساله خود (مادر شیخ گراش) به دست فردی به نام احمد احیایی داد تا او را بزرگ کند و ازدواج دهد. وی بعد از رانده شدن از گراش به سمت بیدخت گناباد رفت و در همانجا فوت کرد و به خاک سپرده شد.

ازدواج مادر شیخ گراش با توجه به ذهنیتی که از اخراج پدرش از گراش داشت با حوادثی همراه بود و بعد از ورود شیخ مجتهد سلیمانی با نام طریقتی وفاعلی به گراش شوهر وی به صورت رسمی مشرف شد و بار دیگر شهر گراش ملتهب شد و به دستور خان و اعتراضات مردم گراش محمد علی پدر شیخ گراش دستگیر و مجازات شد.

کلاف دوم

تولد تا خوشگذرانی در کشورهای خلیج فارس

یک سال بعد از التهاب گراش و دستگری و مجازات محمد علی (پدر شیخ گراش) در سوم اسفند سال 1313 شمسی مصادف با 18 شوال 1353 قمری بابا خواجه در گراش، از توابع لارستان استان فارس به دنیا آمد.

بابا خواجه گراشی با توجه به جو آن زمان گراش، دوران کودکی خود را در فقر سپری کرد و در جوانی به منظور امرار معاش و خوش گذرانی به امارات متحد عربی سفر کرد. وی سپس به کویت سفر کرد و در آخر با خاطر خوشگذرانی در کشورهای عربی دست خالی به ایران بازگشت و برای توجیه آن ادعا کرد که با شروع جنگ عراق و کویت تمامی اموال و دارای هایش مصادره شده است.

کلاف سوم

ازدواج تا تشرف به فقر

خواجه بابا گراشی بعد از آنکه بعد از چندین سال کار کردن در کشورهای عربی دست خالی به ایران بازگشت با اجاره زمینی در گراش به کشاورزی مشغول شد و سپس در سال 1334 شمسی با دختر حاجی بابا راستی ازدواج نمود و حاصل این ازدواج سه فرزند دختر و دو فرزند پسر می‌باشد. وی در بهمن 1341 شمسی مطابق با اول رمضان 1382 قمری توسط محمد خان راستین اراکی با نام طریقتی رونقعلی به صورت رسمی مشرف به فقر شد.

کلاف چهارم

تجدید بیعت تا شیخیت

بعد از فوت صالحعلیشاه و با قطبیت رضاعلیشاه خواجه بابا گراشی بر دست سید هبه الله جذبی با نام طریقتی ثابتعلی تجدید عهد کرد و بعد از فوت رضاعلیشاه و با قطبیت محبوبعلیشاه توسط یوسف مردانی تجدید عهد کرد تا در آینده وصلت خانوادگی، وی را به مقام ماذونی برساند.

بعد از فوت محبوبعلیشاه و با قطبیت نورعلی تابنده قطب سیاسی صوفیه، خواجه بابا توسط ناصر آقاملکی تجدید عهد کرد تا در تاریخ 11 خرداد 1378 حکم ماذونی خود را به واسطه وصلت خانوادگی با بزرگان فرقه دریافت کند.

خواجه بابا گراشی بعد از هفت سال در تاریخ 19 خرداد 1385 شمسی توسط نورعلی تابنده حکم شیخیت وی با نام طریقتی وفاعلی صادر شد. هم زمانی قرائت شیخیت وی با شیخ رشت و همدان در خانقاه امیرسلیمانی تهران از نکات قابل توجه شیخیت وی بود.

کلاف آخر

حل معمای کلاف سردرگم شیخ گراش

بعد از انتشار خبر تجاوز خواجه بابا گراشی و تجمع مردم شهر گراش، در خرداد 1391 اتفاق نادری افتاد که تاریخ به ثبت آن پرداخت تا ثابت شود مقام به ظاهر عرفانی فقط در فرقه سیاسی صوفیه قابل بازپس گیری است.

صبح پنج شنبه 11 خرداد 1391 در دولتسرای تهران بیانیه نورعلی تابنده در بین فقرا خوانده شد تا خواجه بابا گراشی از مقام به اصطلاح معنوی به بهانه آلزایمر عزل شود و فشارهای وارده بر این فرقه سیاسی کاسته شود.

رسوایی خبر تجاوز خواجه بابا گراشی چنان شوکی بر پیکره پوشالی فرقه صوفیه گنابادیه وارد کرد که می‌توان ادعا کرد این اتفاق بعد از داستان کیوان قزوینی بزرگترین شوک وارده بر این فرقه سیاسی بود.

صدور بیانیه نورعلی تابنده و اعلام برائت تعدادی از فقرای حقیقت طلب شهر گراش باعث شد وی همانند دوران جوانی به کشورهای خلیج فارس سفر کند و بعد از مدتی به صورت چراغ خاموش وارد کشور شود و چندی بعد درگذشت.

فوت خواجه بابا گراشی باعث کذب بودن ادعای نورعلی تابنده و توجیه برکناری وی از مقام شیخیت شد. بعد از فوت شیخ گراشی با وجود وصلت خانوادگی وی با بزرگان فرقه، به خاطر سکوت نورعلی تابنده و رسانه‌های وابسته و رسوایی بزرگ اخلاقی، مراسم خاکسپاری شیخ گراش در غیاب تمامی بزرگان با حواشی بسیاری همراه بود.

دوگانگی آگهی ترحیم تهران و گراش موجب باز شدن کلاف قدیمی این فرقه شد. زمانی که آگهی ترحیم گراش با درج عناوین به اصطلاح عرفانی و فرقه‌ای همراه بود و آگهی ترحیم تهران با درج عنوان “فقیرمحترم” یادآور خلع مقام شیخیت شد. بی‌توجهی نورعلی تابنده به فوت شیخ برکنار شده گراش موجب خشم خانواده وی شد به نحوی که در آگهی چهلم خواجه گراشی عنوان طریقتی وفاعلی درج شد تا خانواده شیخ گراش نسبت به صدور فرمان خلع مقام وی دهن کجی کرده باشند و کلاف قدیمی این ماجرا با اختلاف درون فرقه‌ای باز شود و ثابت شود خلع شیخیت خواجه بابا گراشی به خاطر تجاوز بوده نه آلزایمر!