جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » درخراسان و مصر و شام و عراق – فتنه و کارزار میبینم (شاه نعمت الله ولی)

درخراسان و مصر و شام و عراق – فتنه و کارزار میبینم (شاه نعمت الله ولی)

از جمله، حوادث «قبل از خروج سفیانی» در منطقه شام، ورود «پرچم‌های زرد رنگ» از غرب کشور سوریه، در هنگام جنگ بین دو پرچم و دو تفکر مقابل هم، به صحنه تحولات میدانی منطقه شام و سوریه، می‌باشد که رخ داده است و یا در آینده رخ خواهد داد.

به گزارش مشرق؛  نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.

در سلسله مقالات مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد كه با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شود. کم‌ترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.

در مقاله ششم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفتم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و …، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هشتم، به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌ نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است.

و تأثیر این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید. در مقاله نهم به معرفی مختصات اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط آن با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.

و در مقاله دهم، به این پرسش، پاسخ داده شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه در گستره جهان اسلام، یک تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. در مقاله یازدهم، به تبیین ویژگی های شخصی، جسمانی و اوصاف شخصی بزرگترین دشمن امام عصر، خواهیم پرداخت.

در مقاله دوازدهم، به دین، مذهب و گرایش سفیانی به دنیای غرب و پیمان مشترک نظامی سفیانی با تمدن غرب اشاره شد. در مقاله سیزدهم، به زمان خروج سفیانی در سال ظهور امام مهدی، و قیام یمانی و خراسانی نیز اشاره گردید و برای اولین بار به معنای صحیح و تفسیر خروج همزمان این سه جریان (خراسانی از ایران و یمانی از یک سو و سفیانی در سوی دیگر) در گستره جهان اسلام، اشاره شد. در مقاله چهاردهم، به فاصله بین خروج سفیانی در ماه رجب از سوریه تا قیام امام عصر در عاشورای ماه محرم از مکه و فاصله 15 ماه بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تثبیت شد و نیز اشاره ای به فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، گردید.

اکنون و در ادامه این نوشتار، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه قبل از خروج جریان سفیانی بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به حدیث تمهید مباشر، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده‏ پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.

اشاره

چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان وجود دارد که شناخت آنها و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: سوریه، ایران، عراق، یمن، فلسطین و عربستان (حجاز). کشورهای مذکور، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهد بود که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهد گذاشت و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور خواهد بود. بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشور در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد. و این امر محقق نخواهد شد جز با رصد تحولات و نشانه های ظهور و بویژه حوادث در “احادیث تمهید مباشر”- احادیثی که به حوادث و اتفاقات قبل از علائم و نشانه های حتمی ظهور، در کشور سوریه، عربستان و عراق – اشاره دارند.

به عنوان مثال، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به “ترتیب” ذکر شده در حدیث امام باقر و به فاصله “زمانی معین”، رخ دهد، و با دلایل متقن علمی و مستند به احادیث معتبر، ثابت گردید، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم و وظایفی متوجه شیعیان می گردد؛ از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور خواهد بود.

وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور

برخی از فقهاء، یادگیری نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانسته اند. آیۀ الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، چنین می‌فرمایند:

هل يجب معرفة علائم الظهور، ليعلم به عند وقوعه، و يعرف المحقّ من المبطل، و يميز بين الخبيث و الطيّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع في الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل.[1]

آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائب شوند؟ آری. ظاهر بر وجوب یادگیری و تعلیم نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، واجب است.

بدین‏سان، پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد.

فوائد شناخت نشانه‌های ظهور

در اندر فوائد شناخت نشانه‌های ظهور، اینکه، برخی از نشانه های ظهور، به صورتی هستند که هم تطبیق صحیح آن، دارای آثار مفید و اثربخشی است و هم تطبیق نادرست آن، ما را دچار خسران و زیان خواهد کرد. به عنوان مثال، خراسانی و یمانی، به عنوان پرچم های هدایت و نشانه های حتمی ظهور، اگر قیام کنند و ما موفق به شناسایی‌شان نشویم، نمی‌توانیم در حرکت و قیام شان، یاری کنیم و اصولا آیا همراهی و تبعیت از قیام های هدایت، بدون آگاهی از شناخت نشانه های ظهور و حوادث مرتبط به آنها، ممکن و میسر است؟

عمار یاسر و نشانه‌های حتمی ظهور، در امتداد تاریخ

برای درک لزوم و فوائد آگاهی از نشانه‌های ظهور، به گذشته و تاریخ اسلام، بر می‌گردیم. چنان‌که می‌دانیم رسول گرامی اسلام بارها، درباره امامت و جانشینی امیرالمؤمنین سخن گفت و با بینات و هدایت‌های خود این مسئله را برای مردم توضیح داد و حقانیت امام علی و لزوم پیروی مردم از ایشان پس از رحلت خود را تا آن‌جا که میسور بود، بازگو کرد. این هدایت‌ها و بینات آن‌قدر زیاد بودند که اگر کسی واقعاً به دنبال شناخت حق بود، با مراجعه به برخی از آن‌ها می‌توانست بدان دست يابد.

با این حال، آن حضرت در کنار این روشن‌گری‌ها و ارائه ضوابط، نشانه‌هایی نیز بیان فرمود. براي مثال، از عمار به عنوان نشانه جبهه حق یاد کرد و با جمله معروف «تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِيَة»[2] به مسلمانان فهماند که هر گاه در فضای فتنه از شناخت حق و باطل ناتوان شدند، بدانند گروهی که عمار را به قتل می رساند، جبهه باطل است.

و به‌راستی چقدر تفاوت است، میان آنان‌که پيش از شهادت عمارها، با تکیه بر بینات و میزان‌های دین، می‌دانند، علی برحق است و آنان که تا خون سرخ عمار بر زمین نریزد، بیدار نمی‌شوند!

و به راستی چقدر تفاوت است، میان آنان که قبل از آغاز نشانه های حتمی، با تکیه بر احادیث مقدمات و حوادث قبل از نشانه های حتمی، همچون حدیث امام باقر (حدیث تمهید مباشر)، درمی یابند که ظهور نزدیک است و جبهه حق و باطل، کجا است و آنان که ناگهان چشم باز می کنند و در می یابند که در متن تحولات ظهور، قرار گرفته اند!

آنان‌که منتظر می‏مانند، تا سفیانی، یمانی و خراسانی قیام کنند و بعد بفهمند، باید چه کنند و تکلیف شان در سوریه، عراق و ایران، چیست؟، مانند کسانی هستند که تا عمار، به مسلخ نرود و کشته نشود، حق را تشخیص نمی‌دهند.

احادیث مهدویت، قطعه‌های مختلف یک پازل

در مباحث مهدویت، باید به نکته مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، بویژه حوادث منتهی به نشانه‌های حتمی ظهور و مقدمات آنها، قطعه‌های مختلف یک پازل واحد، محسوب می‌شوند و جدا از هم، نباید بررسی شوند و اگر نشانه‌های حتمی ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر بررسی کنیم، به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید. زیرا اگر به بررسی تنها یک نشانه ظهور، بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه، در گذشته و تاریخ واقع شده، و یا ممکن است شبیه آن در آینده، به طور متعدد، تکرار شود، اما اگر مجموعه علامت‌ها و نشانه‌ها را به صورت میدانی و در کنار هم، به عنوان قطعه‌های مختلف پازل واحد، توجه کنیم، به نتیجه‌ای واقعی‏تر، خواهیم رسید. به عنوان مثال، هرگاه، به احادیث “خراب شام”، به تنهایی توجه کنیم، ممکن است فورا استنباط کنیم که این مساله در گذشته، انجام شده است. اما اگر احادیث “خراب شام”، را با مجموع حوادث دیگر و نشانه‌ها در کنار هم، بررسی کنیم، نتیجه فرق خواهد کرد. توضیح اینکه: اگر احادیث تخریب و ویرانی منطقه شام (سوریه و…) را در کنار سایر احادیث از جمله حدیث امام باقر که به حدیث تمهید مباشر شهرت یافته، قرار دهیم که بعد از خرابی شام، اختلاف رمحان (دو پرچم) در منطقه شام، به عنوان دو تفکر مقابل هم رخ می‌دهد و بعد از آن، رجفۀ دمشق، و در ادامه، نزول رایات‌الصفر (آمدن پرچم‌های زرد رنگ) از مغرب شام، سپس خسف (فرو رفتن زمین) در محور جابیه- حرستا دمشق در کشور سوریه و بعد خروج سفیانی؛ آنگاه درک حوادث و نشانه‌های ظهور برای رسیدن به واقع و تصمیم‌گیری، آسان‌تر خواهد شد و در مرحله بعد و بالاتر، نیز اگر حوادث شام و حدیث امام باقر را با نشانه‌های دیگری هم‌چون: تشکیل حکومت زمینه‌ساز ظهور در ایران توسط رجل من اهل قم، در ادامه، وجود قائد و فرمانده خراسانی در ایران، وجود پادشاه حجاز به نام عبدالله، مرگ عبدالله و اختلاف بنی‌فلان در کشور عربستان، و نیز وجود حکومت عراقی شیعه اما ضعیف، در کنار تحرکات کردها و ترک‌ها، تحرکات گروه‌های تکفیری در سوریه و منطقه شام و اختلاف پرچم‌ها را، که همگی در روایات و احادیث نشانه‌های ظهور، به وضوح و صراحتاً ذکر شده است، کنار هم قرار دهیم، به درک واضح تر از روایات و احادیث و معارف مهدویت، خواهیم رسید. چرا کنار هم قرار دادن احادیث “مرتبط و هم خانواده” با یکدیگر و آنچه را که می بینیم، انعکاس قویی در احادیث مهدویت دارد و ممکن است، این احتمال تقویت می شود که ما در عصر ظهور، به سر می بریم ان شاء الله. البته ما در این نوشتار، درصدد توقیت و تعیین وقت ظهور، نیستیم، لکن در هیچ دوره ای از تاریخ، تمام آنچه از نشانه های ظهور، که در عصر حاضر، در حال روی دادن است، این‌چنین و کنار هم، قرار نگرفته است.[3] انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

تعیین وقت ظهور، آری یا خیر؟

و صد البته، در کنار، حوادث و مقدمات نشانه‌های حتمی ظهور، که باید مجموعا، بررسی شوند و بررسی جداگانه و منفصل آنها و تطبیق بدون پشتوانه حدیثی، خسارت زیانباری است که با ایجاد هیجان و احساس کاذب در منتظران ظهور امام عصر، ممکن است تبعات ناگواری، به دنبال خود داشته باشد. در عین حال، به دستور ائمه معصومین، باید همواره ظهور را نزدیک دانست و در عین حال، ضمن پرهیز از تعیین وقت قطعی در زمان ظهور، همچنین از عجله و استعجال در امر ظهور و درخواست زودتر از موعد، قبل از وقوع نشانه‌های حتمی ظهور، به‌ویژه وقوع ندای آسمانی -که در ماه رمضان رخ می‌دهد و تمام جهانیان می‏شنوند- پرهیز کرد. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، بر این موضوع، تاکید شده است:

… كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ.[4]

… وقت تعیین کنندگان برای امر ظهور، را تکذیب کنید، تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک می‌شوند و تسلیم شوندگان (و آنان که در انتظار وقوع نشانه‌های حتمی ظهور، می باشند)، نجات می یابند.

… هَلَكَتِ‏ الْمَحَاضِيرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ‏.[1]

… تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و آنانی که ظهور را نزدیک می‏پندارند، نجات می‏یابند.

حدیث طلایی ورود به تحولات سال ظهور

بعد از بیان این مقدمه، که ذکر آن بسیار ضروری بود، نوبت به این مساله می رسد که طبق احادیث متعدد، اتفاقات و حوادث سوریه را شاید بتوان مهم‌ترین، تأثیرگذارترین و متوقع‌ترین رویدادهای آخرالزمانی دانست. جرقه آخرالزمان و پایان تاریخ سیاه، از منطقه شام و کشور سوریه زده می‌شود و آتش آن به سرعت شرق و غرب عالم را در می نوردد و خبر بزرگ آغاز عصر جدید اعلام می شود. خاورمیانه و حضور کشورهایی چون ایران، عراق، سوریه، حجاز، اردن، مصر، ترکیه و فلسطین در آن، در طول تاریخ، منشا حوادث و تحولات مهمی در دنیا بوده و مرکز بیشتر حوادث آخرالزمانی نیز خواهد بود. مهم‌ترین این حوادث، حوادث “قبل از خروج سفیانی” و نیز “خروج سفیانی” است که براساس نصوص و احادیث معتبر، نقطه آغازین تحولات منجر به ظهور، خروج سفیانی از شامات و تسلط او بر سوریه، خواهد بود.

حال، آیا حوادث سوریه، همان حوادث نزدیک ظهور است یا ممکن است این حادثه نیز بدون هیچ ارتباطی با علائم مورد نظر روایات، رخ دهد و ارتباطی با حوادث مهدویت نداشته باشد؟ و اگر این اتفاقات رخ دهد و حوادث سوریه منجر به رویدادهای آخرالزمانی گردد؛ وظیفه ما چیست؟ و آیا به ظهور، نزدیک شده ایم یا ده ها و صدها سال دیگر نیز باید منتظر بمانیم؟!

در این نوشتار، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه “قبل از خروج جریان سفیانی” بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به “حدیث تمهید مباشر”، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده ‏پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.

حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی

طبق “حدیث جابر از امام باقر” که به “حدیث تمهید مباشر”، شهرت یافته، رخ دادن مجموع “همه حوادث” در منطقه سوریه در فاصله “زمانی معین” و به “ترتیب” ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات “حوادث سال ظهور” است؛ و لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در سوریه، رخ دهد، از جمله:

… وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ‏ قَرْيَةٌ مِنْ‏ قُرَى‏ الشَّامِ‏ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَةَ وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْكَ السَّنَةَ يَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ كَثِيرٌ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِيَةِ الْعرب فَأَوَّلُ أَرْضِ تخرب، أَرْضُ الشَّامِ … .[5]

… صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد … آنگاه خروج کنندگانی از جانب ترکها، خروج خواهند کرد (ادعای استقلال مناطق کردنشین سوریه)؛ فتنه، اختلاف و قتل رومی ها (کشورهای غربی) را فراخواهد گرفت. برادران ترک، نیروهایی نظامی خویش را در الجزیرۀ سوریه ادامه می دهند (الجزیرۀ سوریه به مناطق متصل به مرز عراق اعم از الحسكۀ و دير الزور و الرقة در شرق سوریه، اطلاق می شود)؛ و خروج کنندگانی از رومیان هم در رمله (میناء اشدود فلسطین اشغالی) نیروی نظامی پیاده می کنند؛ در این سال، اختلاف و فتنه سراسر سرزمین های عربی را فرا گرفته است. و اولین سرزمینی که تخریب می شود، سرزمین شام (سوریه) است … .

البته در روایتی از امام علی، نیز مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی، چنین نقل شده است:

إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ … فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي‏.[6]

چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند که برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، باشید که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد … سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار، باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در استان درعا) خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر قیام امام عصر باشید.

بنابراین، ترتیب “حوادث قبل از خروج سفیانی”، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام علی و امام باقر، چنین خواهد بود:

1. اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)

2. صوت با پیروزی در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و رجفۀ با رحمت برای مؤمنین و عذاب برای کافرین در سوریه (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)

3. ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ)

4. ورود پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)

5. خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)

6. بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)

7. ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)

8. حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)

9. بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)

10. غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)

11. غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)

بنابراین، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به “ترتیب” ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله “زمانی معین”، رخ دهد، به این معنا خواهد بود که وارد “تحولات عصر ظهور” در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

حوادث سوریه و عراق بعد از خروج سفیانی

آنگاه حدیث امام باقر، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند:

… ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ … .[7]

… در اين زمان، سه پرچم در مقابل هم مى‏ايستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفيانى. در ابتدا سفيانى با ابقع مى‏جنگد و او و همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك مى‏كند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهيانش را به قرقيسيا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) مى‏رساند و در آنجا هم به جنگيدن مى‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران كشته مى‏شوند. پس از آن سفيانى، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوى كوفه گسيل مى‏دارد … و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند … .

بنابراین، ترتیب “حوادث بعد از خروج سفیانی”، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود:

12. سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم يختلفون عند ذلك على ثلاث رايات راية الأصهب و راية الأبقع و راية السفياني)

13. سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فيلتقي السفياني بالأبقع فيقتتلون، فيقتله السفياني و من تبعه ثم يقتل الأصهب)

14. آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا يكون له همة إلا الإقبال نحو العراق)

15. در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، می‏پردازد (يمر جيشه بقرقيسياء فيقتتلون بها فيقتل بها من الجبارين مائة ألف)

16. سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة و عدتهم سبعون ألفا فيصيبون من أهل الكوفة قتلا و صلبا و سبيا)

17. در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه‌ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبينا هم كذلك إذ أقبلت رايات من قبل خراسان و تطوي المنازل طيا حثيثا و معهم نفر من أصحاب القائم)

ورود نظامی پرچم‌های زرد‌رنگ به سوریه

از جمله، حوادث “قبل از خروج سفیانی” در منطقه شام، ورود “پرچم‌های زرد رنگ” از غرب کشور سوریه، در هنگام جنگ بین دو پرچم و دو تفکر مقابل هم، به صحنه تحولات میدانی منطقه شام و سوریه، می‌باشد که رخ داده است و یا در آینده رخ خواهد داد. در روایتی از امام علی، در کتاب الغیبۀ نعمانی، حوادث “سوریه قبل از خروج سفیانی”، چنین نقل شده است:

إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ … فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي‏.[8]

چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می‌شود و آن رجفۀ شام است که بیش از صد هزار نفر، هلاک می‌شوند. این حادثه، برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد نگاه کنید به نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین‌های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد سپس انتظار خسف و زلزله منطقه حرستا دمشق باشید. و بعد از آن منتظر خروج سفیانی پسر هند جگرخوار باشید که از وادی یابس خروج می‌کند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر امام عصر باشید.

شرح مفردات و معانی لغوی حدیث

ابتدا بایستی معنای لغوی کلمات و واژه های “براذین”، “الشهب” و “المحذوفۀ” در حدیث فوق را واکاوی کرد تا به واقعیات و درک حقایق، نزدیک‌تر شویم:

· البراذين: جمع برذون و هو الدابة[9] و هي آلات التنقل:

ماشین و ابزار انتقال.

· الشهب: اللهب و الشِّهَابُ: شُعْلَةُ نارٍ ساطِعَة[10]؛ الشعلة الساطعة من النار الموقدة و من العارض في الجو[11] وكتيبة شهباء أي لِمَا فيها من بَياضِ السِّلاحِ و الحديد[12] مدججة بالأسلحة:

شعله های آتش زبانه می‌کشد و شعله ای از آتش، که در جو و هوا، ایجاد می شود.

· الحذف: نوع من أنواع الرمي ما وضع بين الأصابع و الكف و رمي بالإبهام، و المحذوفة التي ترمي بطريقة الحذف و هي أن يوضع المرمي بين الإبهام و وسط السبابة أو السبابتين معاً، و يتم رميه بالإبهام، و هذه الطريقة أشبه شيء بها هي الدبابات و المدافع المركبة على آليات لأن طريقة رمايتها مطابقة لما كان العرب يطلقون عليه برمي الحذف:

نوعی از پرتاب، که بین انگشتان دست به حالت گرد، ایجاد و پرتاب می شود.

· اذن، نزول البراذين الشهب المحذوفة، وهي كناية عن الدبابات أو الراجمات أو المدفعية المحمولة عبر العجلات أو كلها. فتكون تلك البراذين هي الدبابات والمدرعات والهمرات وغيرها من المعدات المستخدمة في الحروب البرية الحديثة، والتي تقذف الصواريخ والقذائف:

بنابراین، با توجه به معانی عربی “البراذین الشهب المحذوفۀ”، ترجمه این بخش از حدیث و به زبان فارسی، چنین است: ادوات و ماشین‌های جنگی مجهز به پرتاب سلاح و موشک با سرعت فراوان که شعله آتش از آن، زبانه می‏کشد، همانطور که در تصاویر، مشاهده خواهد شد. [13]

آیا البراذین الشهب المحذوفۀ برای پرچم های زرد رنگ، خواهد بود؟

علی ای حال، تصریح به وجود و حضور “البراذین الشهب المحذوفۀ” در این مرحله از مراحل فتنه منطقه شام و تحولات میدانی سوریه، نشان از شدت گرفتن نزاع و جنگ بین دو طرف درگیری در سوریه دارد. همچنین، استفاده از این نوع از اسلحه های تغییر موازنه قدرت (البراذین الشهب المحذوفۀ)، نشانگر این موضوع خواهد بود که جنگ به مناطق مختلف شام و سوریه، سرایت و گسترش پیدا کرده است؛ زیرا وجود البراذین الشهب، برای بمباران مناطق دور، با مسافت طولانی به کار می‏رود.

از اینرو، برخی از کارشناسان مهدوی و آینده پژوهی، به دیدگاهی فراتر از دیدگاه قبلی، تمایل پیدا کرده اند و آن اینکه: با توجه به معنای عبارت “البراذین الشهب المحذوفۀ”، و تقدم این عبارت در حدیث امام باقر بر عبارت “الرایات الصفر”، لزوما، سلاح های جنگی، متعلق به الرایات الصفر، نخواهد بود و ممکن است حاکی از حضور طرف های دیگری نیز در جبهه نظامی سوریه، باشد. به هر حال، سلاح هایی در جبهه شام و سوریه به کار خواهد رفت که از نوع متعارف و عادی نیست و موازنه قدرت و جنگ را به نفع یکی از طرفین درگیری، یعنی حاکم سوریه (اصهب) و یا مخالفین وی (ابقع)، تغییر خواهد داد. برای تقریب به ذهن، مشابه تصاویر زیر، شاید در عصر ظهور، نیز در صحنه تحولات منظقه شام و جبهه میدانی سوریه، سلاح ها و ادوات جنگی به کار گرفته شود که معادلات نظامی را به نفع یکی از طرفین جنگ، تغییر دهد.

آیا نظامیان غربی، در سال ظهور، وارد سوریه خواهند شد؟

و اما عبارت “تقبل من المغرب حتی تحل بالشام”، ظاهر این است که به مغرب الشام، یعنی غرب سوریه (لبنان)، اطلاق می‏شود. البته برخی کلمه “المغرب” را به نیروهای غربی (رومی)، تفسیر کرده اند که بسیار بعید، بنظر می رسد. زیرا:

1. غربی ها، همانطور که حدیث امام باقر، در ادامه ذکر می‌کند درگیر اختلاف، بحران و چه بسا جنگ جهانی سوم خواهند شد (هرج و مرج الروم) و اصولاً فرصت حضور نظامی مستقیم در قلب سوریه و مکان‌های درگیری بین حاکم سوریه (اصهب) و ابقع (معارضین و مخالفین) را پیدا نخواهند کرد.

2. در صورت ورود مستقیم نظامیان غربی ها به کشور سوریه و آغاز جنگ با حکومت سوریه (اصهب) در عصر ظهور، قبل از خروج سفیانی، و با اشغال نظامی سوریه توسط غربی ها، حاکم سوریه به قتل خواهد رسید، در حالیکه طبق احادیث، حکومت سوریه (اصهب) و نظامیان تحت امر او، تا زمان خروج سفیانی در کشور سوریه، باقی خواهد ماند و درگیر جنگ با مخالفین (ابقع) و گروهای معارض هستند. و این سفیانی، خواهد بود که حاکم سوریه (اصهب) و مخالفین (ابقع) را به قتل می رساند و نه نظامیان غربی. بنابراین، حاکم سوریه تا زمان خروج سفیانی، در مسند قدرت و حکومت، باقی خواهد ماند.

3. آنچه این دیدگاه را بسیار تقویت می کند، سفیانی که بعد از جنگ میان اصهب و ابقع، وارد سوریه می شود، اصولا هم‏پیمان غرب می‏باشد (فی عنقه صلیب)؛ بنابراین، اگر “رایات الصفر تقبل من المغرب”، همان پرچم های غربی ها، باشد و اشاره به این باشد که نظامیان غربی قبل از خروج سفیانی، به سوریه وارد خواهند شد، پس غربی ها، دیگر چه نیازی به مقدمه چینی برای به صحنه آوردن نماینده و هم پیمان خویش یعنی سفیانی به صحنه نظامی سوریه را دارند؟، زیرا طبق این فرض، خود غربی ها از مدت ها قبل در سوریه، نیروی نظامی پیاده کرده اند و مستقیما، وارد جنگ سوریه شده‏ اند؟؛ بنابراین، قبل از خروج سفیانی، کشور سوریه، شاهد حضور نظامیان غربی در قلب دمشق، نخواهد بود.[14]

4. مضاف بر اینکه، در روایات و عصر حضور معصومین، برای غربی ها، واژه “روم”، کاربرد داشته است و کلمه “غرب”، از اصطلاحات جدید عصر معاصر است. و اصولا همانگونه که ذکر گردید، در احادیث معتبر، اشاره ای به ورد نظامیان غربی به سوریه قبل از خروج سفیانی، نشده است.

بنابراین، منظور از مغرب الشام، یعنی غرب سوریه، لبنان می باشد و نه غربی ها. و ترجمه حدیث، چنین می شود:

… فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ … .[15]

… نگاه کنید به نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد … .

حدیث فوق الذکر، اشاره دارد در پی حادثه صوت و رجفۀ، آثار رحمت برای مومنین و شیعیان و عذاب برای کافرین و نواصب و دشمنان، پیش از پیش آشکار خواهد شد (یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین) که این عبارت، بیانگر این است حادثه “رجفۀ و صوت” دمشق، و متعاقب آن ورود نیروهای نظامی از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)، و به صحنه آمدن ادوات نظامی (البراذین الشهب)، نقش اساسی در تغییر معادلات نظامی و سیاسی در عرصه میدانی سوریه، برجای خواهد گذاشت به گونه ای احادیث از این موضوع، حکایت دارد و سوریه به دست نواصب و مخالفین شیعه، تا سال ظهور، سقوط نخواهد کرد.

حدیث به آینده و حزب الله لبنان، اشاره دارد

بنابراین، ممکن است، مصداق واضح از غرب شام، ورود تشکیلات نظامی شیعی”حزب الله لبنان” باشد، چراکه در اثر “رجفۀ و صوت دمشق” که قبل از این مرحله (ورود پرچم های زرد رنگ به سوریه)، رخ داده است و حدیث از رجفۀ و صوت به “رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین” تعبیر کرده است، در واقع چنین خواهد بود و با ورود نظامی حزب الله از غرب شام به صحنه تحولات فتنه سوریه، معادلات میدانی فتنه شام، تغییر خواهد کرد. البته به شرطها و شروطها؛ اگر خدواند عمر تشکیلات حزب الله لبنان را تا زمان ظهور امام عصر، نگه دارد ان شاء الله که حتما چنین خواهد بود.[16]

برای تقریب به ذهن، شبیه اتفاقی که هنگام نبرد و جنگ های القلمون و القصیر و زبدانی، در هنگام ورود نیروهای نظامی حزب الله لبنان (از غرب سوریه) با ماشین ها و ادوات جنگی مجهز به پرتاب سلاح و موشک، برای تغییر معادلات منطقه شام و جبهه سوریه، رخ داد و یا ممکن است در آینده و در سال ظهور نیز تکرار شود:

و نکته حائز اهمیت دیگر اینکه، در حدیث “رایات الصفر”، هیچ اشاره ای به حضور فراگیر پرچم های زرد رنگ در مناطق جبهه شرقی سوریه، نشده است. از اینرو، ممکن است این ورود و حضور نظامی، بیشتر سبب حفظ امنیت خویش و در مناطق نزدیک به غرب سوریه و لبنان بوده باشد. البته هرچند به دلیل اینکه، در حدیث امام باقر، به وقوع و گشایش رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است (رحمۀ للمومنین و عذابا رعلی الکافرین)، و در نهایت، این حضور پرچم های زرد رنگ (الرایات الصفر) از غرب سوریه (لبنان)، به تامین امنیت بیشتر شیعه در منطقه شام و تغییر معادلات میدانی منطقه شام و سوریه نیز خواهد شد.[17] کما اینکه، شواهدی نیز بر این مدعا، استوار است:

… يَخْرُجُ بِالشَّامِ فَيَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفُ مِنَ الْمُقِيمِينَ عَلَى الْحَقِّ يَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَه‏…[18]

… مردم منطقه شام از سفیانی اطاعت می‌کنند بجز پویندگان راه حق (شیعیان) که خداوند آنها را از شر خروج و همراهی با سفیانی، حفظ می‌کند … .

بی شک، طبق فرموده پیامبر، مصداق عبارت طوائف من المقیمین علی الحق” در روایت مورد اشاره، شیعیان و پیروان امیرالمومنین، علی بن ابیطالب، می باشند که منطبق بر شیعیان لبنان و حزب الله، میباشد که ان شاء الله در هنگام خروج سفیانی، از شر همراهی و بیعت با لشکریان سفیانی و جبهه کفر و شیطان، در امان خواهند ماند، همانطور که پیداست.

چرا، شیعیان منطقه شام، از شر همراهی با سفیانی آخرین حاکم سوریه در امان خواهند بود؟ این امر، دلالت بر این دارد که قبل از حضور این خبیث بر حکومت منطقه شام، شیعه با تمهیدات لازم و آمادگی های نظامی، توانسته است آینده و امنیت خویش را تضمین نماید.

چنانکه، عدم اطاعت از نماینده جبهه باطل و سفیانی، بر غالب شیعیان منطقه شام، جاری و ساری خواهد بود، تنها منحصر به دوره حکومت سفیانی، نیز نخواهد بود و شیعیان منطقه شام (ابدال الشام)، مفتخر و متصف به حضور در زمره اصحاب و یاران خاص امام عصر و حکومت جهانی اسلام، نیز خواهند شد:

يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ … .[19]

با امام عصر و قائم آل محمد، 313 نفر به تعداد اصحاب بدر، بیعت می کنند که در میان آنها، نجباء مصر، ابدال شام، اخیار و عصائب عراق، حضور دارند … .

—————————————

* مصطفی امیری – دانش آموخته حوزه علمیه قم

—————————————

[1]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، ج‏3، ص 303

[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.

[3] . برای آگاهی بیشتر، ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئله و ردود، سوال 196.

[4] . نعمانی، الغیبۀ، ص 294. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 104.

[5] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279.

[6] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[7] . نعمانی، الغیبۀ، ص 280.

[8] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[9] . ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 51.

[10] . ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 509.

[11] . مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج 6، ص 152.

[12] . ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 508.

[13] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-195.

[14] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 197.

[15] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.

[16] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 75.

[17] . برای آگاهی بیشتر، ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-198.

[18] . نعمانی، الغیبه، ص305.

[19] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 477.

مطالب مرتبط

نماد یا حقیقت؟
آیا می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه جریان سفیانی در گستره جهان اسلام، یه تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان معاویۀ بن ابوسفیان باشد.

گروه فرهنگی مشرق – نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.
در سلسله مقالات مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد كه با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شود. کم‌ترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.
در مقاله شانزدهم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفدهم، به این پرسش پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و …، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هجدهم به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسی‌ترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه‌ نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است.
 تأثير این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان می‌شود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری می‌نماید. در مقاله نوزدهم، به معرفی اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط ان با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.
اکنون، به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه جریان سفیانی در گستره جهان اسلام، یه تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد.
سفیانی، نماد یا حقیقت

پرسشي اساسی در مورد سفیانی مطرح است: که آيا لفظ «سفیانی» که در روایات و احادیث متعددی از آن سخن به میان آمده، واژه¬ای رمزی و نمادین است، یا این که واقعی است و اشاره به یک شخصیت انسانی دارد؟ بدون تردید، پاسخ به این سؤال نقش بسزایی در فهم روایات این موضوع خواهد داشت. و با انتخاب هر یک از گزینه¬های این پاسخ، برداشت ما از روایات تفاوتی بسيار خواهد داشت. بنابراین، بجاست كه در ابتدا این موضوع را بررسی نماییم.

نظر مشهور این است که: سفیانی، به عنوان اولین علامت حتمی ظهور، از نسل بنی امیه و از فرزندان ابوسفیان و هندجگرخوار از منطقه وای یابس کشور سوریه در مرز اردن، در ماه رجب سال ظهور امام مهدی، خروج خواهد کرد و شش ماه می جنگد و نه ماه هم بر الکور الخمس (مناطق پنج گانه) در منطقه شام حکومت خواهد کرد. سفیانی که به عنوان بزرگترین دشمنان امام مهدی، لقب گرفته است. بعد از عقب نشینی او از عراق و شام، در جنگ آزادسازی قدس، به دست یاران امام مهدی، به قتل خواهد رسید. اما در مقابل، گروهی بر نمادین بودن سفیانی تاکید دارند و چنین می پندارند که سفیانی، اصطلاحی نمادین بوده و از آن به جبهه باطل تعبیر میشود که معصومین از این واژه و اصطلاح، برای تقریب به ذهن، استفاده میکردند.

درباره موضوع یاد شده، دو فرضیه یاد شده را به همراه دلایل، بررسی خاهیم نمود.
فرضیه نمادین بودن واژه سفیانی
عده ای بر این باورند که واژه سفیانی، نمادین است: نماد دانستن سفیانی می تواند به این معنا باشد که سفیانی یک جریان فکری و فرهنگی است. این جریان که در درون دنیای اسلام شکل گرفته، با اندیشه مهدویت شیعی و ارزش‌های مربوط به آن در تعارض است. [1]
براساس فرضیه یاد شده، سفیانی، شخصیتی انسانی نخواهد داشت. مانند این دیدگاه درباره دجال ارائه شده كه براساس آن، دجال نه یک شخصیت انسانی، بلکه تمدن مادی حاکم بر دنیای آخرالزمان دانسته شده است. [2] و سفیانی نیز هماند دجال، نمادین می باشد.
نقد و بررسی فرضیه سمبلیک بودن نشانه های حتمی ظهور
فرضیه نمادین بودن سفیانی، به دلایل مختلفی، نادرست و باطل است، از جمله:

1. سمبلیک گرفتن سفیانی با روایات متعددی در تعارض است، از جمله:

  الف. مجموعه روایاتی که نام سفیانی را ذکر کرده اند؛
  ب. مجموعه روایاتی که به نسب سفیانی پرداخته اند؛
  ج. مجموعه روایاتی که وضعیت ظاهری و ویژگی‌های جسمانی سفیانی را ترسیم کرده‌اند.

روایات یاد شده همگی دارای این مضمون مشترک هستند که سفیانی یک انسان است.

امام صادق عليه‌السلام در روایت معتبری فرموده اند:
أنک لو رأیت السفیانی لرأیت أخبث الناس … و قد بلغ من خبثه أنه یدفن اُم ولد له مخافۀ ان تدل علیه  [3]
تو اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردمان را دیده‌ای …. خباثت او به اندازه‌ای است که مادر فرزندش را زنده زنده دفن می‌کند از ترس این که مبادا مکان او را گزارش دهد.
طبق حدیث فوق، نتیجه نمادین دانستن سفیانی، کنار نهادن مجموعه‌های روایی یاد شده، خواهد شد. پس برای اين كه چنين نشود، باید سفیانی را یک انسان و نه واژه‌ای سمبلیک و نمادین، بدانیم.

2ـ نمادین دانستن سفیانی با ظاهر روایات متعددی مخالفت دارد؛ توضیح این که: برای سمبلیک گرفتن سفیانی باید، ظاهر چهار دسته از احادیث را باید طبق فرضیه نمادین بودن سفیانی، خلاف ظاهر احادیث، توجیه کرد، که چنین چیزی صحیح نیست:

  الف. مجموعه روایاتی را که از دین و مذهب سفیانی خبر داده‌اند ـ و او را در ظاهر مسلمان معرفی کرده‌اند ـ علی‌رغم ظهور آنها در انسان بودن سفیانی، طبق فرضیه نمادین دانستن سفیانی، باید بر این معنا حمل کرد که: منظور، شکل‌گیری این جریان فرهنگی مخالف عقاید شیعه، در دنیای اسلام است. در حالیکه چنین چیزی، بعید است.

  ب. مجموعه روایاتی که از مکان و زمان قیام سفیانی به مانند یک شخص معین و انسان، سخن گفته‌اند، طبق فرضیه نمادین دانستن سفانی، باید چنین توجیه کرد که: این روایات، به خاستگاه این جریان فرهنگی و محل پیدایش آن در سوریه، اشاره دارند. و نه اینکه چنین شخصی از آنجا، قیام خواهم کرد.

  ج. مجموعه روایاتی را که از قدرت سفیانی در سوریه و حمله سفیانی به عراق، مدینه و مکه، سخن گفته‌اند، باید طبق فرضیه نماد بودن سفیانی، چنین توجیه کرد که: کنایه از گسترش فرهنگ سفیانی و مخالف شیعه در کشورهای یاد شده، دانست.

  د. مجموعه روایاتی را که از کشته شدن سفیانی سخن می‌گویند، باید به ریشه‌کن شدن این جریان فرهنگی انحرافی، تفسیر کرد

از مجموع این چهاردسته احادیث، آیا میشود چنین برداشت کرد که سفیانی، انسان نیست و نماد است؟

به عقیده مشهور شیعه، و بنابر ظاهر روایات، سفیانی، انساني است با نامی مشخص، از خاندانی معین (از نسل بین امیه و یزید) و با ویژگی‌های جسمانی خاص که به دین و مذهبی مخالف عقاید شیعه، اعتقاد دارد و در زمان و مکان معینی ( ماه رجب از مناطق مرزی کشور سوریه و اردن) قیام مي‌كند و به کشورهای مختلفی تز جمله عراق و عربستان، يورش مي‌برد. و نمادین دانستن و کنایی گرفتن روایات سفیانی، خلاف ظاهر احادیث اسلامی است.

سمبلیک گرفتن سفیانی، زمانی امکان دارد که پذیرفتن ظاهر روایاتی که خصوصیات و ویژگی‌های او را بیان کرده‌اند، ممکن نباشد. در حالی که این روایات، خالی از هر گونه مطلب خلاف عقل و خارق‌العاده است. از این‌رو، دلیلی بر نپذیرفتن ظاهر روایات ـ که او را یک شخص معرفی کرده‌اند ـ وجود ندارد. [4]
اثبات انسان بودن سفیانی
برای اثبات فرضیه دوم که سفیانی را یک انسان می‌داند، می‌توان به آنچه در نقد فرضیه اول گذشت، تمسک جست. تصریح روایات به نام، نسب و وضعیت ظاهری سفیانی که جز با انسان دانستن وی فهميده نمي‌شود، ظهور سایر روایات این باب در انسان بودن سفیانی و فقدان دلیل بر نپذیرفتن این ظهورات، دلایلی هستند که فرضیه دوم را اثبات می¬کنند.

سفیانی، شخصی یا نوعی؟

پس از اثبات انسان بودن سفیانی باید به این سؤال پاسخ داده شود که سفیانی مورد نظر روایات، شخصی است یا نوعی؟
دیدگاه اول: سفیانی، شخصی است
شخصی دانستن سفیانی به این معناست که: واژه سفیانی به یک شخص معینی اشاره دارد و تنها یک بار در تاریخ و ان هم در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام عصر، قیام خواهد کرد. براساس این دیدگاه، اطلاق واژه سفیانی به شخصیت مورد نظر، هم می‌تواند به دلیل انتساب او به خاندان ابوسفیان باشد و هم به دليل برخورداری از ویژگی‌ها و خلق‌و‌خوی ابوسفیان و بنی امیه که در طول تاریخ با پرورش افرادی همچون معاویه، یزید و … در مقابل اسلام حقیقی ایستادند.
دیدگاه دوم: سفیانی، نوعی است
در برابر دیدگاه فوق، برخی براین باورند که سفیانی یک شخص معین، نیست، بلکه این واژه به شخصیت‌هایی اطلاق می‌شود که در برابر حق، خروج کرده‌اند و دارای ویژگی‌های ابوسفیان‌اند. [5]براین اساس، این احتمال وجود دارد که: در طول تاریخ، سفیانی‌های مختلفی ظهور کرده و یا ظهور کنند و البته یکی از آنها، سفیانی‌ای است که در آستانه ظهور، برابر امام مهدی عليه‌السلام صف خواهد کشید. براساس دیدگاه یاد شده، اطلاق واژه سفیانی بر چنین انسان‌هایی به دلیل برخورداری از خلق و خوی ابوسفیان خواهد بود، و نه لزوماً انتساب به خاندان ابوسفیان. دیدگاه به نظریۀ «سفیانی نوعی» تعبیر می‌شود.

به نظر می‌رسد، با تأملی کوتاه در مجموعه روایات مربوط به سفیانی به‌سادگی می‌توان به این نتیجه رسيد که: سفیانی آخرالزمان یک نفر بیشتر نیست؛ و دیدگاه اول ثابت میشود ( سفیانی، شخصی است و نه نوعی). چرا که روایاتی که نام و نسب و ویژگی‌های ظاهری او را برشمرده‌اند و زمان و مکان قیام و حوادث مربوط به آن را تشریح کرده‌اند، همگی با واژه «السفیانی» به یک سفیانی اشاره می‌کنند. بنابر این که در هیچ یک از سخنان امامان معصوم عليهم‌السلام درباره حوادث مربوط به سفیانی، نیامده است که اولین سفیانی این چنین است و یا آخرین سفیانی فلان ویژگی را دارد، بلکه در همه روایات با واژه «السفیانی» از سفیانی تعبیر شده، و از سوی دیگر در هيچ يك از مواردی که اصحاب ائمه عليهم‌السلام از ویژگی‌ها و جزئیات قیام سفیانی از ائمه عليهم‌السلام سوال کرده‌اند، ايشان سفیانی را مقید به اوّل یا آخر یا امثال این قیود نکرده‌اند، مي‌توان فهميد که: براساس ارتکاز و فهم اصحاب ائمه عليهم‌السلام سفیانی مورد نظر روایات یک نفر بیشتر نبوده و پیشوایان دینی نیز خصوصیات و ویژگی‌های همان یک نفر را بیان کرده‌اند.
بررسی احادیث نوعی بودن سفیانی
اما در مجموعه احادیثی که از پیشوایان معصوم عليهم‌السلام به دست ما رسیده، به سه حدیث دست یافتیم که بر متعدد بودن سفیانی دلالت می‌کنند:
1. ابن حماد به سند خود از پیامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله نقل می‌کند:
خروج السفیانی بعد تسع و ثلاثین  [6]
قیام سفیانی پس از 39 سال خواهد بود.
از آن جا که بدون تردید در آخرالزمان نیز یک سفیانی قیام می‌کند، بنابراین روایت یاد شده به تعدد سفیانی دلالت می‌کند. و موید تایید نظریه نوعی بودن و تعدد سفیانی در طول تاریخ است.
2ـ در کتاب التشریف بالمنن سید بن طاووس از الفتن سلیلی به شکل مرسل نقل شده است که امام علی عليه‌السلام پس از ذکر فتنه‌های آینده فرمودند:
أولها السفیانی و آخرها السفیانی فقیل له: و ما السفیانی والسفیانی؟ فقال: السفیانی صاحب هجر والسفیانی صاحب الشام. [7]
آغاز آن فتنه‌ها سفیانی است و آخر آن سفیانی. پرسیده شد: این دو سفیانی کیستند؟ حضرت فرمود: یکی هجری است و دیگری شامی.
3ـ همچنین در کتاب قرب الاسناد حمیری از امام سجاد عليه‌السلام در حدیث معتبر نقل شده است:
… إنّ أمر القائم حتم من الله و أمر السفیانی حتم من الله و لایکون قائم إلا بسفیانی [8]
… ظهور از ناحیه خداوند قطعی است و خروج سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. دربرابر هر قیام کننده‌ای، یک سفیانی وجود دارد.
از میان سه روایت یاد شده، دو روایت اول، ضعیف و اعتماد ناپذيرند، اما به جهت اعتبار روایت سوم، نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد. با وجود اين به نظر می‌رسد كه این روایت با روایاتی که سفیانی را مشخص می‌دانند، هیچ گونه تعارضی ندارد و هر دو دسته آنها را می‌توان پذيرفت؛ چرا که براساس دسته دوم روایات، حتی اگر فرض را براین بگیریم که در برابر هر قائم به حقی یک سفیانی وجود دارد – که در ادامه به نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت- آنگاه، عموم این روایات، شامل آخرین قائم به حق یعنی امام مهدی عليه‌السلام نیز می‌شود. بنابراین، در برابر آن حضرت نیز یک سفیانی به ستیز و مخاصمه و جنگ، برخواهد خواست. [9]
بحثی درباره صفت القائم
ممکن است چنین گمان رود که طبق روایت امام سجاد در کتاب قرب الاسناد حمیری، در برابر هر قائمی و قیام کننده حق، یک سفیانی از جبهه کفر، وجود دارد.
… إنّ أمر القائم حتم من الله و أمر السفیانی حتم من الله و لایکون قائم إلا بسفیانی [10]
… ظهور از ناحیه خداوند  قطعی است و خروج سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. در برابر هر قیام کننده‌ای، یک سفیانی وجود دارد.

و از اینرو، فرضیه “نوعی بودن سفیانی” و تعدد سفیانی در طول تاریخ، تقویت میشود. چگونه باید به این پرسش و  ابهام، پاسخ گفت؟

جواب چنین است: هرچند تمام ائمه معصومین، قائم به امر الهی بودند لکن ترویج صفت “القائم” برای  امام عصر، منشاء حدیثی دارد و این صفت، در لسان و بیان معصومین، پرتکرار و متعدد، ذکر شده است.

در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی از امام صادق نقل شده است:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ: الْمَهْدِيُّ وَ الْقَائِمُ وَاحِدٌ؟ فَقَالَ: نَعَم. [11]
راوی به امام صادق، عرض می کند که آیا مهدی و قائم، یکی هستند؟ امام پاسخ میفرمایند: بله.
و حتی امامان معصوم، در جواب و پاسخ راویان و اصحاب، که سوال میکردند آیا شما قائم هستید؟، در پاسخ، تنها امام دوازدهم و حضرت مهدی، را قائم می نامیدند. امام جواد در پاسخ عبدالعظیم حسنی که سوال کرد: آیا شما قائم هستید، با انکار امام جواد، مواجه میشود و امام در ادامه، چنین میفرماید:
إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِي. [12]
قائم آل محمد، تنها امام مهدی می باشد.
و نیز هنگامیکه پرسش کنندگان، امامان معصوم را به عنوان، “قائم”، و منجی و قائم آل محمد، موردپرسش و سوال قرار می دادند، با انکار و اعتراض ائمه معصوم، مواجه میشدند. چنانکه امام صادق، در پاسخ راوی، چنین می فرماید: چگونه قائم باشم در حالیکه هنوز سفیانی خروج نکرده است؟

بنابراین، با دقت در روایات هم خانواده و مرتبط، استعمال واژه “قائم” بدون قرینه در احادیث، ثابت میشود که قائم، صفت مخصوص حضرت مهدی علیه السلام می باشد و انصراف به امام عصر دارد. و اگر در اثر مطالعه و ممارست در احادیث مهدوی، با سیاق و مذاق احادیث و روایات مهدویت، اندک آشنایی و انس باشد، ائمه معصومین برای توصیف امام عصر، متعدد و پرتکرار، واژه قائم را به کار برده اند. [13] امام صادق در این خصوص فرموده‌اند:

إِنَّا وَ آلُ أَبِي سُفْيَانَ أَهْلُ بَيْتَيْنِ تَعَادَيْنَا فِي اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْيَانَ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَاتَلَ مُعَاوِيَةُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ قَاتَلَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ السُّفْيَانِيُ‏ يُقَاتِلُ‏ الْقَائِم. [14]
ما و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به جهت خداوند با یکدیگر دشمنی کردیم. ما خداوند را تصدیق کردیم و آنها تکذیبش کردند. ابوسفیان با پیامبر جنگید و معاویه با علی بن ابی‌طالب عليه ‌السلام و یزید با حسین بن علی عليه ‌السلام. سفیانی نیز با قائم عليه‌ السلام خواهد جنگید.
نکته پایانی
در پاسخ به پرسش مهم که: آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ می‌توان چنین پاسخ گفت: می‌توان به سفیانی، به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه، نگریست و در عین حال اینکه جریان سفیانی در گستره جهان اسلام، به عنوان تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. به عبارت دیگر، سفیانی، شخصی است و نه نوعی. و در طول تاریخ، تاکنون چنین شخصیتی نیامده است و  تنها در آخرالزمان و در آستانه ظهور، به عنوان دشمن امام عصر، از منطقه وادی یابس در مرز کشور اردن و سوریه، قیام کرده و ابتدا بر کشور سوریه تسلط پیدا می کند و بعد از جنگ‌های داخلی در منطقه شام، و پیروزی‌ها، به قصد تصرف مراکز شیعی به عراق و عربستان حمله‌ور خواهد شد.
 مصطفی امیری – فرهنگ نیوز

[1] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص 173.

[2] همان، ص 175.

[3] شیخ صدوق، کمال ¬الدین، ج 2، ص 557.

[4] محمد صدر، تاریخ مابعدالظهور، ص 173.

[5] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص 181.

[6] ابن حماد، الفتن، ص 226.

[7] ابن طاوس، الملاحم و الفتن، ص 271.

[8] عبدالله بن جعفر الحمیری، قرب الاسناد، ص374.

[9] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص 184.

[10] حمیری، قرب الاسناد، ص374.

[11] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 471

[12] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2 ص 377.‏

[13] ر.ک: مجله حدیث پژوهی، شماره 11، مقاله: واکاوی مفهوم و مصداق واژه قائم در احادیث اهل بیت،

[14] شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 346. مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 190.
مطالب مرتبط