کتاب “اطلاعات و کشورداری” نوشته «پیتر جکسون» و «جنیفر سیگل»
تکامل و تحول سرویسهای اطلاعاتی خارجی بهعنوان یک عامل مهم در روابط بینالملل در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
کتابشناسی و دستگاه های امنیتی به نقل از سایت تکفیری فرقه ای موسوم به “موسسه راهبردی دیده بان” زیرمجموعه قرارگاه ثارالله
پس از مطرحشدن مسئله زمینههای نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر میرسد که برخی مؤلفههای مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرحشده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.
اطلاعات هرگز به مانند سالهای آغازین قرن بیستویکم نقش مسلط و چیره نداشته است. تقریباً همهی بازیگران مهم در عرصهی جهانی اقدام به تأسیس سازمانها و بوروکراسیهای اطلاعاتی نمودهاند تا بهتر بتوانند امنیت ملی خود را حفظ کنند. بهواقع بیشتر کشورهای جهان بخش مهمی از بودجهی ملی خود را صرف اطلاعات میکنند. مباحثه ی عمومی در مورد اطلاعات حتی مخفیانهترین جنبههای اطلاعات به اقدامی عمومی در گفتمان سیاسی مسائل بینالمللی تبدیل شده است. حملات تروریستی یازده سپتامبر سال 2001 و حملهی غیر حقوق بشری به عراق در سال 2003، روابط بین رهبران سیاسی و مشاوران اطلاعاتیشان را به عرصهی عمومی وارد ساخت.
جرج بوش و تونی بلر متهم شدهاند که در جهت توجبه سیاستهای خود اطلاعات را فریبکاری دستکاری کردهاند. امروزه سرویسهای اطلاعاتی بسیار بزرگتر از گذشته شدهاند، بودجه بیشتری دارند، نقش مهمتری در سیاست بینالملل ایفا میکنند و در جایی مثل رژیم صهیونیستی حتی آشکارا و بودن هیچ ابایی دست به ترور افراد میزنند که البته در این مورد نقش سازمان جاسوسی سیا هم کمرنگ نیست.
از سرویسهای اطلاعاتی انتظار میرود که اطلاعات بهموقع و قابل اطمینان در مورد تهدیدات امنیت ملی و بینالمللی ارائه کنند. در غیر اینصورت سازمان های اطلاعاتی به شکست و ناکامی متهم میشوند.
هدف کتاب این است که بافت تاریخی که در آن اطلاعات، ماهیتی نهادینه به خود گرفته است، بررسی شود. تکامل و تحول سرویسهای اطلاعاتی خارجی بهعنوان یک عامل مهم در روابط بینالملل در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از جنگ جهانی دوم یکی از افسران انگلیسی اظهار داشت که اطلاعات همان «حلقهی مفقودهی» مطالعه روابط بینالملل است. البته وضعیت در حال حاضر با گذشته متفاوت است. مطالعهی اطلاعات مورد توجه مورخان و دانشمندان علوم سیاسی قرار گرفت. هم اکنون تاریخهای جامع و عالی در مورد سرویسهای اطلاعاتی قدرتهای به اصطلاح بزرگ در قرن بیستم موجود است. امروزه مورخان اندکی وجود دارند که از تأثیر اطلاعت بر سیاستگذاری غفلت میکنند. مطالعات کنونی در مورد اطلاعات عمدتاً بر حوزهی زمانی قرن بیستم متمرکز است. با این حال مطالعات سیستماتیک و نظاممند اندکی در مورد نقش و عملکرد اطلاعات صورت گرفته است.
هرگونه تلاش برای دستیابی به تعریفی رضایتبخش از اطلاعات ناکام مانده است و اجماعی در مورد تعریف اطلاعات وجود ندارد. دیوید کان یکی از مورخان برجستهای است که در زمینهی اطلاعات فعالیت میکند. وی اظهار میدارد که هیچ یک از تعاریف موجود از اطلاعات دارای عملکرد مناسبی نبوده است.
یکی از معضلات اصلی در مورد مطالعه اطلاعات و روابط بین الملل فقدان بافت تاریخی است. ناظران معمولاً در مورد چالشهای فرا روی جامعه اطلاعاتی به اظهار نظر میپردازند اما در مورد نیروهای تاریخی که در طی دو قرن گذشته به این جوامع اطلاعاتی شکل دادهاند صحبتی نمیکنند.
پیشرفت در علم و فناوری بین سال های 1939 تا 1945 باعث شد تا ماهیت جنگ سرد متحول شود. ظهور سلاحهای هستهای نیز باعث شد تا تقاضای گستردهای برای اطلاعات و جاسوسی علمی ایجاد شود و فعالیتهای غرب برای مهار پیشرفت تکنولوژی اتحاد شوروی زیاد شود.
اهمیت مباحث تاریخی در این زمینه بسیار زیاد است و حتی با بررسی اجمالی وقایعی که در گذشته رخ داده است میتوانیم تجربهی بسیار خوبی برای حال حاضر کسب کنیم و راههای نفوذ اطلاعاتی دشمن را تا حد زیادی مسدود کنیم. برای مثال فقدان اطلاعات سیاسی برای ارتش اتریش در ایتالیا را بررسی میکنیم. در این زمینه رهبر اتریش در ایتالیا بدون اینکه به اطلاعات قابل اطمینانی دسترسی داشته باشد تصمیم گرفت تا منطقهی فرارا در ایتالیا را در سال 1847 اشغال کند و در نتیجه بدون تفکر در تبعات بعدی آن بحرانی بینالمللی را پدید آورد.
همهی این حوادث تاریخی برگ عبرتی است برای آیندهی پیش روی ما تا با درس گرفتن از ماجراهای پر فراز و نشیبی که برای ایران عزیزمان پیش آمده خصوصاً در بحث افراد نفوذی که باعث خسارتهای زیادی به مردم و کشور شدهاند، هوشیارتر از قبل سد راه اقدامات مشابه آنها به فراخور حال و روز دنیای پیچیدهی اطلاعاتی و فناوری امروز شویم و با اقدامات پیشدستانه هرگونه نگاه هوسآلود دشمنان را با مشتی محکم پاسخ دهیم.
مهبد ابراهیمی در سایت بی بی سی فارسی در مقاله ای باعنوان حفره سیاه مینویسد:
سیاهچاله، آن طور که فیزیک نظری میگوید، “جایی است در فضا” که همه را چیز را به درون خود می کشد و می بلعد. حتی نور هم از آن گریزی ندارد و در دام سیاهچاله می افتد. سیاهچالهها نامرئی هستند و نمیتوان آنها را مستقیما دید اما ما میدانیم که وجود دارند. سیاهچاله آن قدر بر پیرامونش تاثیر میگذارد که ما میتوانیم بفهمیم که وجود دارد.
هرچند دو فیزیکدان جوان، یعنی یاکوب برکنستاین، فیزیکدان آمریکایی-اسرائیلی و دو سال بعد از او استیون هاوکینگ کیهانشناس بریتانیایی این نظریه را مطرح کردند که از سیاهچاله هم پرتوهایی به بیرون ساطع میشود. نظریهای که به تازگی شواهدی در تایید آن در آزمایشگاه به دست آمد.
اما نه جایی در فضا، در همین کره زمین و در زندگی روزمره ما هم سیاهچالههایی وجود دارند، هر چند ما آنها را نمیبینیم و چیزی از آنها به بیرون تراوش نمیکند، اما گاهی خبر دار میشویم که هستند.
در جنگ اطلاعات، باید تا میتوان اطلاعات جمع کرد و تا میتوان از انتشار آن جلوگیری کرد. شرکتهای عظیمی مثل گوگل و فیسبوک چه قدر درباره ما میدانند؟ آنها میدانند ما به چه سایتهایی سر میزنیم، به چه چیزهایی علاقه داریم، چه میخوریم یا چه میپوشیم، کجا برای مسافرت می رویم و با چه کسانی معاشرت میکنیم. آنها الگوهای رفتاری ما را شناسایی کرده و از آنها به نفع خود استفاده میکنند. اما ما کاربران از این حجم اطلاعات که خود تولید کردهایم، هیچ نمیدانیم. فقط گاهی از تبلیغاتی که سر راهمان در اینترنت ظاهر میشوند میتوانیم حدس بزنیم که انگار کسی ما را زیر نظر داشته است.
نهادهای امنیتی هم که بعد از ۱۱ سپتامبر هر چه بیشتر و با تمام قوا در جنگ سایبری درگیرند، مثل سیاهچاله اطلاعات را می بلعند و سعی می کنند چیزی بروز ندهند. اما گاهی مثل شهابی که لحظه ای بر آسمان خط می اندازد نوری به بیرون می تراود و لحظه ای بعد باز همان تاریکی است و فراموشی.
ما میدانیم که این دنیای پوشیده از چشم وجود دارد، آن را نمیبینیم. در عین حال میبینیم که چگونه بر دنیای پیرامون خود تاثیر میگذارد، و با اینکه میدانیم همه چیز را جذب میکند اما چیزی از آن بیرون نمیآید، گاهی نیز همانطور که برکنستاین-هاوکینگ پیشبینی کردند در لبه سیاهچاله، در مرز نیستی و فراموشی، گاهی پرتوی از اطلاعات از گرانش سیاهچاله میگریزد.
هویت مجازی، هویت واقعی
ما دائم به اینترنت متصل هستیم، هر چه بیشتر و بیشتر زندگیمان در اینترنت یا به اصلاح دنیای مجازی میگذرد. یا در شبکه های اجتماعی در گشت و گذاریم، یا در اینترنت فیلم می بینیم یا موسیقی می شنویم، چت می کنیم، قبضمان را می پردازیم و با تلفن حرف می زنیم.
هویت تازه ای شکل گرفته است. هویت مجازی، همان خود ما در دنیای مجازی. اینکه ما در دنیای واقعی و دنیای مجازی چقدر شبیه هستیم یا متفاوت، یا اینکه کدامیک بر دیگری غلبه دارد، سوالی است که هر فرد خود می تواند به آن پاسخ دهد، اما برای آنها که میخواهند ما شهروندان را زیر نظر داشته باشند، ما هر چه بیشتر همانی هستیم که در دنیای مجازی هستیم.
کارفرماها برای استخدام، فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام یا لینکدین متقاضیان را بررسی می کنند. حتی در انتخابات رهبری حزب کارگر در بریتانیا بعضی افراد این روزها به دلیل آنچه در فضای مجازی انجام داده بودند از حق رای محروم شدهاند.
اکنون حتی بحث گذرنامه دیجیتال مطرح است، دولت بریتانیا سیستمی را راه انداخته که میتوان به طریقی ایمن و مطمئن هویت خود را در دنیای محازی تایید و ثابت کرد. استونی سیستمی را راهاندازی کرده که هر کس از هر جای دنیا شهروندی دیجیتال (e-resident) بگیرد.
ما در اینترنت زندگی می کنیم، چه بخواهیم چه نخواهیم. هر آنچه در اینترنت میکنیم ردی قابل پیگیری از خود به جای می گذارد. نظام مستقر هیچگاه در طول تاریخ نتوانسته چنین عمیق و در چنین سطحی در بطن زندگی افراد نفوذ کند.
جنگ سایبری
همه، هر جای دنیا که هستند در دسترسند. تلفن هوشمند و اینترنت کافی است. وقتی تمام زندگی افراد در موبایلشان خلاصه می شود، کار دیگری لازم نیست. لازم نیست برای کسی مراقب بگذارید تا او را همه جا تعقیب کند، اگر می خواهید کسی را در مشت خود بگیرید، موبایلش را به چنگ بیاورید. از هر چه گفته و نوشته، هر جا که رفته، هر جا که پول داده، هر پیامی که دریافت کرده، هر عکسی که گرفته، با هر کسی که در ارتباط است همه چیز در دسترس شما است. حتی میتوان فهمید در اتاق خوابش چه میگذرد، بی آنکه کسی حتی پا به خانهاش بگذارد، از هزاران کیلومتر آن سوتر، زیر نظر است.
حقوق شهروندی
جنگ یا برای برتری بر “دشمنان” است یا “رقبا”، همیشه هم هزینه آن را شهروندان عادی و مردم معمولی میدهند. هیچ چیز مثل جنگ حقوق انسانی و آزادیهای فردی و حریم شخصی مردم را بیشتر در خطر قرار نمیدهد. آنها که میتوانند هر که را میخواهند زیر نظر بگیرند، فقط به دنبال “دشمنان” یا “رقیبان” نیستند، هر که را که بالقوه عنصر نامطلوب بدانند هم تحت نظر میگیرند. آیا حقوق بشر، آزادیهای فردی و حریم شخصی چقدر در دنیای مجازی به رسمیت شناخته می شود؟
سوالهایی از این دست باعث شد که سازمان ملل در سال ۲۰۱۱ اعلام کند که حقوق بشر شامل اینترنت هم می شود و اخیرا هم اعلام کرد که دولتها و مقامات رسمی نباید ارتباطات اینترنتی را مختل کنند.
تیم برنرز-لی مبتکر اینترنت زمانی از “منشور بزرگ حقوق” آنلاین صحبت کرده بود، قانونی که حقوق بشر و آزادیهای فردی و حریم خصوصی را در اینترنت تضمین کند. تا آن زمان، ما در دنیای مجازی بسیار آسیبپذیریم، مثل هر جنگ دیگری شهروندان عادی، فعالان مدنی و حقوق بشر هدف قرار می گیرند و از آن برای سانسور و سرکوب استفاده می شود. مثل هر جنگ دیگری، قربانیان اصلی شهروندان عادی هستند و حقوق مدنی و انسانی.
گرانش
گرانش عظیم سیاهچاله همه چیز را به کام خود میکشد. در سیاهچالههای اطلاعات، این گرانش را به منابع مالی، فنی، تکنولوژیک، انسانی و ملی میتوان تعبیر کرد. پول و سرمایه انسانی عظیمی به کار گرفته شده تا چنین گرانشی ایجاد شود. ما از آنچه در این دنیای مخفی میگذرد بی اطلاعیم و حقوقمان به رسمیت شناخته نمیشود. آخرین مورد از پرتوهایی که بیرون سیاهچاله تراوش کرد در روزهای گذشته بود که یک وکیل حقوق بشر اماراتی هدف حمله قرار گرفت.
نه یک مقام نظامی، نه یک مقام رسمی، نه یک اسلامگرای تندرو بلکه یک شهروند مدافع آزادیهای مدنی عنصر نامطلوب تلقی شد. نوری به بیرون تابید، شبحی از سیاهچاله هویدا شد و بعد دوباره همه چیز به دنیای تاریکی و فراموشی پیوست.
همانطور که اُمری لاوی یکی از روسای شرکت فناوری امنیتی آنآساُ میگوید این تجارتی “بسیار سودآور” است و به همین دلیل، “آنچه محرمانه است، محرمانه هم باقی خواهد ماند.”
برای اینکه بدانیم در آخرین نوری که به بیرون تابید چه چیزی برملا شد، ماجرای وکیل اماراتی و واحد ۸۲۰۰ را در ادامه بخوانید:
‘واحد ۸۲۰۰’ در اسرائیل
سپتامبر 2016 – 13 شهریور 1395
بیستم مرداد، احمد منصور، یک وکیل سرشناس حقوق بشر در امارات متحده عربی، پیامکی را که در تصویر بالا میبینید، دریافت کرد: “اسرار تازه درباره شکنجه در زندانهای امارات.”
به جای باز کردن لینکی که در این پیامک بود، احمد منصور کاری غیر متعارف کرد، این پیامک را برای یک شرکت کانادایی به نام سیتیزنلب فرستاد. چرا احمد منصور چنین کرد؟او که برنده جایزه حقوق بشر مارتین انالز (که بعضی آن را معادل نوبل در زمینه حقوق بشر میدانند) بود دو بار دیگر موبایلش هک شده بود. سیتیزن لب که یک مجموعه تحقیقاتی در دانشگاه تورنتو است، با کمک یک شرکت دیگر، آتلوک، این پیامک و لینک آن را بررسی کردند و به شرکتی اسرائیلی رسیدند به نام NSO Group. از این شرکت اطلاعات زیادی در دسترس نیست، حتی وبسایت ندارد و چند بار نامش عوض شده است. آنها نه علاقه ای به رسانه دارند نه مصاحبه یا هر چیز دیگر. دوست دارند بی سر و صدا کارشان را بکنند. ۱۲۰ کارمند دارند که بر اساس اطلاعات منتشر شده در لینکدین چند نفر آنها کارمندان سابق واحد ۸۲۰۰ هستند. در اطلاعات اندکی که از این شرکت موجود است، آنها خود را شرکتی “پیشرو” در جنگ سایبری میدانند که با “نهادهای امنیتی و نظامی” کار میکند و با استفاده از تکنولوژی اسرائیلی، امکان پایش موبایل را “منحصرا برای دولتها و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی” فراهم میکنند؛ خدماتی “از راه دور و ناپیدا.” از معدود جملاتی که از مصاحبه با روسای این شرکت موجود است جمله ای است که اُمری لاوی از موسسان این شرکت به دیفنسنیوز گفته است: “ما شبح کاملیم، برای هدفمان کاملا نامرئی هستیم و هیچ ردی به جا نمیگذاریم.” آنچه روشن است این است که در سال ۲۰۰۹ سه نفر به نامهای نیو کارمی (خیلی زود از این شرکت جدا شد)، اُمری لاوی و شالب هولیو آن را تاسیس کردند. یک شرکت آمریکایی به نام فرانسیسکو پارتنرز در سال ۲۰۱۴ این شرکت به مبلغی حدود ۱۲۰ میلیون دلار خرید اما مقر “اناساُ ” در اسرائیل ماند.فرانسیسکو پارتنرز هم مثل “اناساُ” نه علاقهای به رسانهها دارد نه روسای آن مصاحبه میکنند. گفته میشود فرانسیسکو پارتنرز سال پیش قصد داشته “اناساُ ” را به یک میلیارد دلار بفروشد. فرانسیسکو پارتنرز برای خرید “اناساُ “به مجوز وزارت دفاع اسرائیل نیاز داشت. فرانسیکو پارتنرز همچنین در شرکتی به نام “بلوکُت “سرمایهگذاری کرده، شرکتی که در زمینه پایش اینترتنی و فیلترینگ فعالیت میکند.
کشور “شرکتهای نوبنیان” (start-up)
شائول سینگر روزنامهنگار آمریکایی-اسرائیلی در سال ۲۰۰۹ کتابی منتشر کرد به نام “کشور شرکتهای نوبنیان”. این کتاب بسیار پر فروش، توجهها را به “ واحد ۸۲۰۰” جلب کرد. واحدی که تا حدود یک دهه پیش که کمتر کسی از وجودش خبر داشت و وجودش به رسمیت شناخته نمیشد اما بزرگترین واحد ارتش اسرائیل است.هر چند گفته میشود این واحد در سال ۱۹۵۲ تاسیس شده اما فوربز ریشه آن را در دهه ۱۹۳۰ میداند، زمانی که بریتانیا در منطقه تسلط داشت.این واحد که وظیفه اصلیاش رمزگشایی و ردیابی اطلاعات است، چندین بار نامش را عوض کرده به شیوهای غیرمتعارف عمل میکند؛ بااستعدادترین دانش آموزان در زمینه ریاضی، کامپیوتر، تکنولوژی و زبانهای خارجی را انتخاب می کند، و “ذهن” آنها را به شکلی “پادگانی” آموزش میدهند.بعد آنها شروع به کار می کنند در سن پایین، حدود بیست سالگی. این منتخبان نخبه حتی از خدمت سربازی اجباری معافند.این واحد سلسله مراتب نظامی ندارد، یک جوان بیست و چند ساله میتواند مسئول کامل پروژه باشد، برای بسیاری مسائل خود تصمیم بگیرد و حتی اگر فکر کند مافوقش اشتباه کرده مستقیما به سراغ فرمانده کل برود. پس از چند سال کار، این افراد از واحد ۸۲۰۰ جدا شده و بیشتر آنها شرکتهایی تاسیس میکنند که در زمینه فناوری به خصوص فناوریهای امنیتی کار میکنند، پس از چند سال شرکتها را به چند صد میلیون و حتی تا یک میلیارد دلار به شرکتهای بزرگتر میفروشند و شرکت دیگری تاسیس میکنند. آنها زود از واحد ۸۲۰۰ جدا می شوند اما تا چهل و چند سالگی، هر سال سه هفته به صورت نیروی ذخیره به این واحد برمیگردند تا با جوانانی که جای آنها را گرفته و با آخرین تکنولوژی و فناوری آشنا هستند در تماس باشند و خود را به روز کنند.سرعت تحولات و پیشرفت تکنولوژی بسیار زیاد است. در این کار باید حداقل یک قدم از بقیه رقبا جلو باشید. بعد از پنج سال فناوری و تجهیزات مورد استفاده کهنه شده و باید نو شوند. اینجا است که میتوان تکنولوژی قبلی را که بسیاری در به در به دنبالش هستند فروخت، حتی به “دشمنان” یا “رقبا”.در نتیجه “اسرائیل پس از آمریکا و چین بیشتر از هر کشوری در دنیا صاحب شرکتهایی است که سهامشان در بورس “نسداک “عرضه میشوند، و اگر سرانه جمعیت را در نظر بگیریم، اسرائیل بیش از هر کشوری در دنیا، سرمایه گذاری کار آفرین (venture capital)، شرکت نوبنیان، دانشمند و متخصص حرفهای تکونولوژی دارد.” فوربز تخمین میزند واحد ۸۲۰۰ حدود ۵۵۰۰ نفر نیرو دارد و کارکنان سابق آن بیش از هزار شرکت تاسیس کردهاند، در واقع این واحد مرکز تحقیق و توسعه برای شکلگیری کشور شرکتهای نوبنیان است.۹۰ درصد محتوای اطلاعاتی در اسرائیل را واحد ۸۲۰۰ تولید میکند.””هیچ عملیات مهم موساد یا هر نهاد امنیتی اطلاعاتی دیگر نیست که واحد ۸۲۰۰ در آن نقش نداشته باشد.”مرکز فرماندهی این واحد در هرتزلیا قرار دارد، شرکت اناساُ هم در همین شهرک قرار دارد، شهرکی در شمال تل آویو که مرکز شرکتهای نوبنیان و فناوری است، به نوعی میتوان آن را سیلیکون ولی اسرائیل است.
پس از آنکه اسنودن فاش کرد تلفن آنگلا مرکل هک شده بوده، یک سال طول کشید تا او یک بلکبری Q10 و یک شرکت آلمانی را برای رمزگذاری انتخاب کند
استاکسنت
بزرگترین موفقیت واحد ۸۲۰۰ به گفته بسیاری از کارشناسان، ویروس استاکسنت برای از کار انداختن سانتریوژهای ایران بود. یوسی ملمان کارشناس سرشناس امور امنیتی و اطلاعاتی که زمانی در واحد شناسایی ارتش اسرائیل خدمت کرده و صاحب دو کتاب معتبر در باره نحوه کار نهادهای اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل است، به فوربز گفت: “استاکسنت پروژه مشترک اسرائیل و آمریکا بود. واحد ۸۲۰۰ و معادل آمریکایی آن (آژانس امنیت ملی آمریکا NSA) و همچنین سیا و موساد نقش داشتند. ایده متعلق به اسرائیل بود اما آمریکا به شدت از آن استقبال کرد چون فکر میکرد با این کار فشار اسرائیل برای حمله نظامی به ایران کمتر میشود. علاوه بر این، بدون شلیک سلاحهای متعارف، آمریکا میتوانست خطر اینکه خود درگیر حمله نظامی به ایران بشود را کاهش دهد. دولت بوش پروژه را تایید کرد و دولت اوباما آن را گسترش داد و سرعت بخشید.””بخشی از برنامهنویسی کامپیوتری در خود واحد ۸۲۰۰ انجام شد. یک دپارتمان دیگر هم ایجاد شده بود که کاملا منفک از کارهای اصلی واحد ۸۲۰۰ بود. آنها با آژانس امنیت ملی آمریکا کار میکردند. بیشتر بودجه از آمریکا میآمد. وقتی ویروس تولید شد سوال اصلی این بود که چگونه باید آن را وارد کامپیوترهای ایران کرد. این کامپیوترها به جعبه برقهایی متصل بودند که زیمنس آلمان به ایران فروخته بود. این جعبهها سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم را در نطنز کنترل میکردند. ماموریت به موساد محول شد و هماهنگی آن با سیا بود. باید پروانههای یک شرکت تایوانی که با ایران کار میکرد سرقت میشد چون برای نفوذ به کامپیوترهای ایران به پروانههای اصل نیاز بود، بنابراین فعال کردن خود ویروس به عهده موساد بود با هماهنگی سیا.””اهمیت آن این بود که برای اولین بار دو کشور متحد، در عملیات تهاجمی جنگ سایبری همکاری کردند. این ابزاری تازه است که مقررات بینالمللی جنگ مثل کنوانسیون ژنو برای آن وجود ندارد، اینکه چه چیزی مجاز است.”
سیتیزنلب
سیتیزنلب در عرض حدود ده روز نه تنها منبع لینکی که برای احمد منصور فرستاده شده را پیدا کرد بلکه به شرکت اپل هم سه حفره امنیتی سیستم عامل آیاُاس را نشان داد، در حالی که پیش از این کسی از وجود حتی یکی از آنها هم اطلاع نداشت. سطح کار در بالاترین حد ممکن بود.
سیتیزنلب در باره پروژه های مشابه از جمله در منطقه خاورمیانه تحقیق کرده بود. آنها در باره فیشنگ علیه ایرانیان خارج کشور تحقیق و دستورالعملی به دو زبان فارسی و انگلیسی برای مقابله با آن منتشر کرده بودند.
آنها همچنین درباره بلوکُت تحقیق کرده بودند. شرکت آمریکایی فرانسیسکو پارتنرز، مالک اناساُ، در آن سهم دارد. سیتیزنلب می خواست بداند تکنولوژی بلوکت در کدام کشورها استفاده میشود. آنها متوجه شدند تجهیزات بلوکت در ۸۳ کشور دنیا بکار گرفته میشود از جمله ایران، عراق، سوریه و افغانستان. سیتیزنلب به دنبال چیز دیگری هم بود؛ این روشها و فناوری چگونه علیه حقوق و آزادیهای مدنی شهروندان و برای سانسور استفاده میشوند.
در گزارش سیتیزنلب به استفاده از این تجهیزات علیه فعالان مدنی و حقوق بشر اشاره شده و آمده بود که تهدید و دستگیری وبلاگنویسها و افزایش سانسور و هدف قراردادن افراد با بدافزارها پیش از انتخابات ریاست جمهوری گذشته (سال ۲۰۱۳) شدت گرفته بود.
به گزارش واشنگتن پست، شش وسیله در ایران و چهار وسیله در سوریه ردیابی شده بود. در ایران این تجهیزات متعلق به سازمان فناوری اطلاعات بود که در سال ۲۰۱۰ از وزارت فناوری ارتباطات و اطلاعات جدا و از یک شرکت دولتی به یک سازمان دولتی تبدیل شد. واشنگتن پست مدعی شد که بخشی از این سازمان متعلق به سپاه پاسداران است. در سوریه این تجهیزات در اختیار وزارت ارتباطات آن کشور بود.
ایران
یوسی ملمان معتقد است که واحد ۸۲۰۰ از نظر کیفیت و میزان پیشرفته بودن با آژانس امنیت ملی آمریکا در یک سطح است اما از نظر توانایی، امکانات، منابع، تجهیزات ، پرسنل و بودجه، آژانس امنیت ملی آمریکا “در کلاس دیگری است.””آنها می توانند به هر مکالمهای در تمام دنیا گوش دهند” اما چون اسرائیل بر خلاف آمریکا نگاهش به تمام دنیا نیست و اولویتش “دشمنان” این کشور در منطقه هستند، واحد ۸۲۰۰ در منطقه خاورمیانه، در برخی عرصهها بهتر از آژانس امنیت ملی آمریکا است.
به عقیده یوسی ملمان بعد از اسرائیل ایران پیشرفتهترین کشور منطقه در جنگ سایبری است و منابع زیادی را هم به آن تخصیص داده است: “ایرانی ها شب و روز سعی می کنند به کامپیوترهای اسرائیل، غیرنظامی، نظامی، حمله کنند. ایران خیلی خوب است اما هنوز از اسرائیل عقبتر است. با کمک فناوری، تخصص و راهنمایی ایران، حزب الله لبنان هم سعی کرده شنود کند و از پیامهای کدگذاری شده استفاده کند.”
آقای ملمان می افزاید: “من مطمئنم سعودیها از فناوری آمریکایی استفاده میکنند اما آنها هم از اسرائیل عقبتر هستند. خیلی بعید است که یکی از این کشورها بتوانند به کامپیوترهای محرمانه نظامی اسرائیل دسترسی پیدا کنند.”