روزنامه های امروز موضوع بانک ها و وام را در کانون توجه قرار داده اند. این در حجالی است که برخی موضوعات از جمله دادگاه مرتضوی و شکایت از وزیر رفاه و همچنین ادامه تحرکات دو جناح برای انتخابات 96 از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش«تابناک»، موضوع بانک و وام در کانون توجه روزنامه های امروز است.
روزنامه ایران در تیتر یک خود در خبری به نقل از رئیس کل بانک مرکزی با عنوان« پرداخت وام ازدواج ماهانه به 100 هزار نفر» نوشت:« کاهش ۴۰هزار میلیاردی بدهی دولت به بانکها قطعی شد رشد ۵ تا ۶ درصدی اقتصادی در سالجاری محقق میشود بانک مرکزی: پرداخت وام به کارکنان بانکها از منابع قرضالحسنه ممنوع شد. هر ماه به 100 هزار نفر وام ازدواج پرداخت می شود»
اما روزنامه جوان در گزارشی با عنوان«بانکها به جای پرداخت وام ازدواج تابلوی نقاشی معامله میکنند! » با اشاره به اینکه خبري از گزارش عملكرد شبكه بانكي در رابطه با پرداخت وام ازدواج نيست نوشت:« برخي بانكها تحت عنوان عمل به مسئوليتهاي اجتماعي كه عليالقاعده بايد در رأسش پرداخت وام قرضالحسنه ازدواج به جوانان باشد، به فعاليتهايي چون خريد وفروش تابلوي نقاشي، ساخت فيلمهاي سينمايي و… مبادرت ميكنند!
در برخی كشورها شركتها و بنگاههاي اقتصادي مسئوليتي تحت عنوان مسئوليت اجتماعي را پوشش ميدهند تا بدين واسطه وضعيت كمي و كيفي اجتماع از استانداردهاي مطلوب برخوردار باشد و در چنين فضايي واحدهاي اقتصادي نيز فعاليت كنند.
در ايران متأسفانه روي مقوله مسئوليتهاي اجتماعي بنگاهها چندان كاری صورت نگرفته است و گويي شركتها از وظايف خود در اين حوزه بيخبر هستند. بهطور نمونه برخي از بانكها تحت عنوان مسئوليتهاي اجتماعي مبادرت به فعاليتهايي ميكنند كه نشان از بيخبري آنها از اهم مسئوليتهاي اجتماعي دارد.
بهطور نمونه بانك «پ» كه در ميان بانكهاي كشور وضعيت مالي ممتازي دارد و حدود 50هزار ميليارد تومان از نقدينگي جامعه را در حساب سپردههاي خود جاي داده است و از منظر شركتداري و كفايت سرمايه نيز شرايط خوبي دارد، تحت عنوان مسئوليتهاي اجتماعي به خريد و فروش تابلوي نقاشي، فيلمسازي و فعاليتهايي از اين قبيل مشغول است.
اين در حالي است كه بانك مركزي به عنوان بالاترين مرجع پولي كشور كه به اينگونه بانكها مجوز داده است بايد به آنها تفهيم كند كه در شرايط كنوني كشور بايد بانك، پرداخت وام قرضالحسنه ازدواج را سرلوحه تأمين مالي خود قرار دهد.
ناديده گرفتن وضعيت مالي بانكها براي پرداخت وام ازدواج موجب شده تا بانكهايي كه شرايط ممتازي دارند از ظرفيتشان براي پرداخت وام ازدواج استفاده شايستهاي نشود و منابع اين بانكها به بهانه عمل به مسئوليتهاي اجتماعي كه در رأسش پرداخت وام ازدواج است به ساير حوزههاي غيرضروري اختصاص يابد.
بانك مركزي در حالي براي بانكها سهميه مساوي جهت پرداخت وام ازدواج تعيين كرده است كه اين امر بايد براساس منابع مالي و شرايط بانكها تعيين ميشد.»
جاوسوس هسته ای
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان«جاسوسی عضو تیم مذاکرهکننده هستهای نگرانکننده نیست! » نوشت:« سخنگوی دولت در مورد حواشی اخیر تیم مذاکرهکننده هستهای و بازداشت یک نفر از این تیم گفت: در این مورد اطلاعات دقیق ندارم اما تا آنجایی که شنیدهام آن فرد به قید وثیقه آزاد شده است و این موضوع نگرانی من را کمتر کرد، چرا که اگر مطلب نگرانکنندهای وجود داشت آن فرد را با قید وثیقه آزاد نمیکردند.»
انتخابات سال 96
روزنامه آرمان در گفت و گو با محسن غرویان با عنوان«تشكيل اتاقفكر انتخابات۹۶ در قم » به نقل از وی نوشت:« فعاليتهاي سياسي در شهر قم را بايد به دو بخش زير پوست شهر و غيرعلني و فعاليتهاي علني و ظاهري تقسيمبندي كرد. برخي از تندروها تلاش ميكنند شرايط را به گونهاي براي مردم ترسيم كنند كه دولت آقاي روحاني ناموفق عمل كرده و نتوانسته شعارهاي خود را محقق كند. اين در حالي است كه مردم به خوبي به درايت و مديريت آقاي روحاني و كابينه ايشان ايمان دارند و اجازه نخواهند داد دوباره گفتمان تندروي در كشور حاكم شود. فعاليتهاي ظاهري و علني انتخاباتي در قم به سمت گفتمان اعتدال گرايش دارد و به نظر ميرسد رقباي انتخاباتي آقاي روحاني نيز به صورت ظاهري تلاش ميكنند برنامههاي انتخاباتي خود را به مردم معرفي كنند. با اين وجود بايد اين نكته را در نظر گرفت كه در نهايت فعاليتهاي غيرعلني و اتاق فكر هر جريان سياسي است كه سرنوشت آن جريان را در انتخابات مشخص ميكند. به همين دليل بايد سرنخ استراتژي رقباي انتخاباتي آقاي روحاني را در فعاليتهاي غيرعلني و پنهان جستوجو كرد. به نظر ميرسد برخي از جريانهاي سياسي براي شكست آقاي روحاني در انتخابات آينده در قم اتاق فكر تشكيل دادهاند و به شكلهاي مختلف تلاش ميكنند صحنه انتخابات را به سمت خود تغيير دهند.»
نامه فرهادی به شجریان
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان« فرهادی برای «شجریان» نامه نوشت » نوشت:« سههفتهای تا هفتادوششمین زادروز خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان، باقی مانده و از نوروز تا امروز، قلب «دلشدگان»ش هم نبض احوالات اوست؛ اویی که آوای «ربنا»یش، سالهاست نورِ سفره افطار رمضان هر ایرانی شده و در ماههای اخیر، آرزوی تندرستیاش، دعای روز و شب «رندان مست»یست که سالیان بسیار از «چشمه نوش» او سیراب گشتهاند. «عشق داند» که چه شمار از مردمان، به «یاد ایام»ی که او «شب، سکوت، کویر» و «چاووش» و «دیلمان» و «دستان» خوانده، و «پیغام اهل دل» به گوش معشوق رسانده و «سرّ عشق» بر ما گشوده، «انتظار دل» میکشند تا «شب وصل» دیگربار فرا رسد و این «آرام جان» از سفر طولانیاش، به سلامت و سرخوشی بازگردد و «جان عشاق» را «نوا»یی مکرر دهد. باید به «فریاد» بگوییم: فخر هنر ایران، استاد شجریان! تاب «ساز خاموش»ات را نداریم و «دل مجنون»مان، از «آسمان عشق»، «بوی باران» مهر را طلب میکند. زودتر به وطن بازگردید که نفس از انتظار در سینهمان حبس شده و معترفیم «بیتو بهسر نمیشود». جماعتی چشمبهراه شجریانند و اصغر فرهادی، سینماگر پرافتخار ایرانی در آستانه اکران تازهترین فیلمش «فروشنده» از عشق و انتظارش برای استاد شجریان نوشته است. در بخشی از این نامه می خوانیم:« در حال پیادهروی احساس خوبی دارم که در «جدایی نادر از سیمین» نام نازنین آقای شجریان را در یکی از صحنهها آوردهام.
یکی، دو سال بعدتر سوار ماشینی به سمت فرودگاه میروم تا به ایران بازگردم. راننده هموطن نیست اما صدای استاد در حال پخش است در همه مسیر. میپرسم «اهل کجایید؟» میگوید «مراکش» میپرسم «این موسیقی را که میشنوید میدانید از چه کشوریست؟»، «ایران». یکی از همکارانش که در جمع رانندهها با او رفیقتر بوده چندی پیش این آلبوم را به او هدیه کرده. گفت معنای شعرها را نمیفهمد اما هربار میشنود آرام میگیرد. همه مسیر تا فرودگاه شاردوگل، شب، سکوت و کویر است. بعدتر این خاطره را برای خودشان هم تعریف میکنم. خاطره مرد مراکشی او را به یاد خاطرهای دیگر میاندازد که دوستانشان نقل کرده بودند. دوستان آقای شجریان رفته بودند به سفری در شمال. در مسیری میان جنگل، پیرمردی خسته، مانده در راه دست بلند کرده تا او را سر راه به روستایش برسانند و آنها هم سوارش میکنند. لختی بعد از پیرمرد اجازه میگیرند تا موسیقی پخش کنند و پیرمرد میگوید «اگر از آقای شجریان دارید، روشن کنید». آن هموطن غربتنشین در پاریس، آن راننده مراکشی و این پیرمرد خسته روستایی، سهیم و همراهشدن در خلوت دلتنگی آدمهایی در گوشهوکنار جهان چیزیست بسیار بالاتر از شهرت و حتی بالاتر از محبوبیت. این را به خودشان گفتم. گفتند: «آقای فرهادی، شهرت مثل سرعت بالاست. با سرعت پایین از روی دستاندازها هم میتوان گذشت اما در سرعت بالا عبور از روی یک سنگریزه هم میتواند حاصلش واژگونی باشد برای همیشه». و این جملهایست پرمسئولیت که از او به یادگار دارم. این روزها دلتنگ او هستم. دلتنگ نگاه آرام و مهربانشان؛ خیلیها دلتنگ اویند. یک سرزمین دلتنگ اویند. چشمبهراه آمدنتانیم، تندرست و برقرار.»