به گزارش «تابناک»، جنجال بر سر انتشار یک فایل صوتی ادامه دارد.
روزنامه جوان در مطلبی با عنوان «خونخواه روشنفكر قاتلان پدر! » به انتقاد شدید نسبت به علی مطهری پرداخته است. در بخشی از این مطلب می خوانیم: « اين اوج پز روشنفكري مطهري در روزهاي پس از نشستن بر صندلي نايبرئيسي دوم مجلس است كه روزهاي زيادي با غيبت همزمان و غيرمنتظره رئيس و نايبرئيس اول، فرصت رياست مجلس را پيدا كرده است.
روشنفكري مطهري با اين تريبون خاص محدود به خونخواهي از قاتلان پدرش و حقطلبي از مينو خالقي شده است.
جايگاه مطهري براي خونخواهي و حقطلبي جايگاه مناسبي است اما اينكه چرا او 6 ميليون جوان بيكار و جيب خالي ميليونها ايراني را يا اوضاع نابسامان ازدواج جوانان و فساد مديران دولتي را بهانه خوبي براي خونخواهي نميبيند و موضوعات تاريخي يا موضوعات شخصي را ترجيح ميدهد، دليل واضحي دارد: روشنفكري!
در شاخصهاي روشنفكري بيمار ما كسي كه مقابل فساد دولتي قد علم كند يا يقه استكبار را بگيرد و از بيكاري و ركود اقتصادي و محرومان و مستضعفان سخن بگويد، روشنفكر نيست. اصولاً روشنفكر زمانه ما دهان خود را آلوده به حق مستضعفان نميكند و پالودهخوري با اشراف و خواص را به دغدغه سفره عوام داشتن نميفروشد.
روشنفكري مطهري بهرغم تناقضآلود بودن، شاخصهاي ليبراليستي دارد. او يك منتقد شناخته شده ساپورتپوشي زنان است اما از يك كانديداي ردصلاحيت شده زن كه گفته ميشود به خاطر اسناد كشف حجاب در خارج از كشور وابراز دروغ «التزام عملي به اسلام» ردصلاحيت شده، حمايت ميكند. اين تناقض را او به جان ميخرد تا به عنوان فردي با شاخصهاي روشنفكري ليبراليسم شناخته شود. مطهري به پورمحمدي نامه مينويسد و اظهار ميكند كه شايد شما دستور امام براي رسيدگي به پرونده منافقين را درست اجرا نكرده باشيد. اين ابراز يك «شايد» در فايل صوتي 30 سال پيش و رسانهاي كردن اين نامه آن هم در روزهايي كه سعودي و امريكا براي احياي منافقين نقشه تازه ريختهاند فقط در چارچوب يك پز روشنفكري ميگنجد: «من حتي از قاتلان پدرم هم خونخواهي ميكنم ! ببينيد من چقدر آزاديخواه و روشنفكرم.»
روشنفكري اين روزها بلاي جان تجديدنظرطلبان التقاطي شده است. كساني كه هر بخشي از اعتقادات خود را از گوشهاي ربودهاند و حالا مردماني را كه در صفحات عمر انقلاب، شاهد تغييرات افراطي و رنگبهرنگ آنان شدهاند، انگشت به دهان به نظاره وا داشتهاند.»
روزنامه ایران ضمن پرداختن به سفر وزیر محیط زیست فرانسه و دیدار با معصومه ابتکار، در خبری جداگانه به موضوع درگیری یک خبرنگار با یک نماینده پرداخته است.

روزنامه ایران در این خبر با عنوان «سؤال خبرنگار <ایران>؛ هجوم آقای نماینده!» نوشت: «پرسش خبرنگار روزنامه ایران از نادر قاضیپور، نماینده مردم ارومیه در پایان جلسه علنی روز گذشته مجلس با سوء برداشت و عکسالعمل غیرمتعارف نماینده مذکور مواجه شد. بررسی اهداف و برنامههای تشکیل فراکسیون آذری زبانها در مجلس و زمینههای فعالیت آن، پرسش خبرنگار روزنامه ایران از نادر قاضیپور بود. قاضیپور ظاهراً این پرسش را اعتراض به تشکیل این فراکسیون تلقی کرد و در رفتاری معترضانه علاوه بر ناسزاگویی، اقدام به برخورد فیزیکی با خبرنگار روزنامه ایران کرد. روزنامه ایران به منظور پیشگیری از سوءاستفاده احتمالی از این رویداد و منحرف کردن آن به مسائل دیگر از واکنش رسانهای شتاب زده نسبت به رفتار نماینده مذکور خودداری کرده اما به منظور صیانت از امنیت حرفه ای روزنامه نگاران در حین انجام وظیفه حق خود را برای پیگیری موضوع از طریق مجاری حقوقی محفوظ می دارد. در عین حال بیش از 200 روزنامهنگار و فعال رسانهای در نامهای از علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی خواستار رسیدگی به رفتار غیرمتعارف نماینده ارومیه با خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران شدند. در بخشی از این نامه آمده است: «بیگمان اهانت و برخورد فیزیکی از سوی هر سیاستمدار و مسئولی، از هر گرایش سیاسی، در مواجهه با هر خبرنگاری، از هر روزنامه و رسانهای محکوم است و ما امضاکنندگان این نامه ضمن محکومیت شدید این اتفاق، از جنابعالی میخواهیم با رسیدگی دقیق و سریع، این بیاحترامی عظیم به ساحت خبرنگاری در «خانه ملت» را پیگیری نمایید.»»
روزنامه شهروند نیز در گفت و گو با تنها دختر مدال آور المپیک ایران با عنوان «برای کودکان کار سرپناه میسازم » به نقل از وی نوشت: « قبل از اینکه صاحب این جوایز شوم، از خدا خواسته بودم روزی این توانایی مالی را به من بدهد که به بچههای کار و کودکان یتیم کمک کنم. زندگی این کودکان و زحمتهایشان همیشه من را ناراحت میکرد و یکی از دغدغههای ذهنیام بود. همیشه از خدا میخواستم پولدار شوم تا بتوانم برای این کودکان سرپناه درست کنم و به آنها کمک کنم. خدارا شکر که الان توانایی این کار را دارم و میخواهم عهدی را که با خدا بستهام، به جای بیاورم و تا جایی که میتوانم به این کودکان بیگناه محبت کنم. زندگی اجباری این کودکان خیلی سخت و دردناک است. واقعا دشوار است که زندگی به سختی بگذرد آن هم در دورانی که این بچهها باید شاد باشند و فکر و ذکرشان بازی کردن باشد نه اینکه به اجبار کار کنند. میخواهم هر کاری از دستم برمیآید برای این کودکان انجام دهم و حتی برای یک لحظه هم که شده خوشحالشان کنم.»
فریور خراباتی نیز در ستون طنز آرمان نوشت: « اینترنت ملی هم افتتاح شد که اتفاقا چیز بسیار خوبی هم است چون اگر خوب نبود که کشورهای دیگری در کره خاکی پیدا میشدند که آن را اجرا کنند و بدون شک این چیزهای خوب و ایدههای ناب تنها به فکر ما خطور میکند. بنده پیشبینی میکنم که در این «اینترنت» اگر شما به عنوان نمونه آدرس خبرگزاری «خبرآنلاین» را در کامپیوتر خود وارد کنید، وارد سایت «دولت بهار» میشوید. مجددا اگر آدرس را وارد کنید، یک نوشته ای روی صفحه میآید که میگه «کاربر گرامی، اینقدر از خودت مقاومت نشون نده!یا مثلا سایت جدیدی به نام «گوگول» جایگزین گوگل که ابزار استکباری هم است تاسیس شده که اگر شما در آن کلمه «عدالت» را سرچ کنید عکسی تمام قد از دکتر احمدینژاد برای شما میآورد و از آنجایی که دولت یازدهم دیگر خیلی مظلوم است و برخی از افراد حتی با ماشینهای دولتی تبلیغ سخنرانیهای رئیس دولت سابق را میکنند، هیچ بعید نیست که اگر شما عبارت «دولت یازدهم» را جستجو کنید، پیغام «دسترسی به تارنمای فوق امکان پذیر نمیباشد» مقابل چشم تان بیاید.البته هستند افرادی که هنجارشکنی را دوست دارند و ممکن است پسفردا نصاب وارد خانههای آنها شود و با چشمک بپرسد «اینترنت میخوای، یا اونترنت؟» پس بهتر است همین الان مذاکره ای با کوسههای خلیج فارس انجام بدهیم تا تمام کابلها را گاز زده و آنها را قطع کنند!»